#شب_زیارت #حسینیه_آل‌_یاسین فرشتگان همانند ما نیازمند نیستند نه می‌خورند، نه می‌آشامند نه خانه می‌خواهند، نه شغل نه ازدواج، نه اولاد نه بیمار می‌شوند و نه میانشان اختلاف و جنگ است و فراتر از همه دوزخ، انتظارشان را نمی.کشد با این حال، به هرکجا که جمعی یاد می‌کنند از اهل بیت (ع) آمد و شد دارند چون نیازمندند به حضور حالا ای سرور شهیدان! ما چه بگوییم که تمام لحظاتمان آمیخته است به نیاز و فقط دستانِ بخشندۀ شما را می‌شناسیم؟ از نورِ وجودِ خودت و از حرم و مجالس عزایت دورمان نکن. قطعه تصویری #به_شما_مدیونم را می‌بینید و می‌شنوید! با صدای #حاج_علی_برادران #کربلایی_سید_مهدی_حسینی تنظیم #سید_شهاب_شوشتری ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین معروف است در شهر نجف برای یافتنِ سنگِ دُرّ باید منتظر باران بود گویا گِل و سنگ نیز آرزوی نوازشِ باران دارند تا همچون ستارگان بدرخشند ای ابرِ گستردۀ رحمتِ خدا.. ای حسین! تیرگیِ دل‌هایمان را باور داریم بنگر که چشم امیدمان به تو دوخته است بر ما ببار و گِلِ وجودمان را دُرّ کن. #نعم‌_الارباب را می‌شنوید باصدای: #کربلایی_علی_ایماندوست تنظیم: #مهدی_شکارچی ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین یا علی! فرموده‌ای از نشانه‌های مؤمن یکی داشتنِ غمی پاینده در دل است. گرچه من در آن مرتبه نیستم که به درستی دریابم ریشۀ آن غم از کجا باید سیراب گردد امّا همین قدر دانسته‌ام هر دلی که جایگاه محبّت حسینت شد بدون غم لحظه‌ای نخواهد زیست. قطعه تصویری #عاقبت_بخیر را می‌بینیم و می‌شنویم! با صدای کربلایی #سید_مهدی_حسینی تنظیم #سید_شهاب_شوشتری ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین روزگار... دست انداخته دورِ گردن‌مان... و دارد ما را با خود می‌برد! زندگی... سخت شده و از هرسو... تیر بلا و خطر... به سوی‌مان می‌آید! عُمر.... دارد می‌گذرد... و نمی‌دانم آیا دوباره می‌توانم زائرت شوم یا نه؟! دل، خوش کرده‌ام به سلامی از دور... و زیرِ لب می‌خوانم: العفو بحق‌ الحسین! #تنها_نیستیم باصدای کربلایی #سعید_هدایتیان ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین بارها نشسته‌ام... دودوتا چهارتا کرده‌ام! این حساب و کتاب... اصلا باهم جور درنمی‌آید! تو نهایتِ عشقیّ و من... وبالِ تو هستم! تو نهایت لطفیّ و من... بی‌دست و پاترینم! همین که اجازه می‌دهی نامت را ببرم... مِهرَت را در سینه داشته باشم... خودم را از تو بدانم... برایم کافی‌ست؛ محبوبِ من! پ.ن قسم به روز رستاخیز که اگر نامه‌ام را به دست چپ بدهند... دست راستم شهادت می‌دهد که برای تو... خوب به سَر و سینه زده! #یار_آشنا را می‌شنوید باصدای حاج #مرتضی_پارسا شاعر #رضا_رسول_زاده تنظیم #مهدی_شکارچی ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین ویزا نمی‌خواهم... وقتی دل من پَر می‌زند تا حرم شما! به کاروان نیاز نیست... وقتی خاطراتِ زیارت... آرامشِ روز و شبِ من است! چه‌کار دارم بلیط چند است... وقتی با سلامی از روی عشق... می‌شوم زائرِ حرمت! گرچه دیدنِ کربلای تو... آرزوی من است؛ اما دل‌خوشم به شب‌های جمعه... نَفَس‌کشیدن در هوای بین‌الحرمین... و نامت را بر زبان آوردن! همین را هم که دارم... برایم بس است. #حاجت_روا را می‌شنوید باصدای حاج #علی_اصغر_انصاریان تنظیم #سید_شهاب_شوشتری ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین خبری در دنیا نیست! خیری هم از آن ندیده‌ام! تنها دل‌خوشی‌مان؛ محبت حسین است! ما از این دنیا... چیزی نخواستیم‌‌‌؛ جز روضه! و نَفَس‌کشیدن... در هوای نوکری! #چاوشی را می‌شنوید باصدای حاج #علی_برادران تنظیم #علی_افسری ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین اللّهمَ‌اغفِرلی الذُنوبَ‌الَّتی تُنِزِل‌ُالبَلا و بلا... یعنی دلتنگی‌ات! یعنی: فراق، از نقطه آرامش... و قلب کسی که شیدای تو شد... کجا آرام خواهد گرفت؟! جز حریمی که قلب تو در خاکش مدفون است؟! من هوایی تو‌ام حسین... هرجا که هوای تو دارد... نقطه‌ی آرام من است! #تسبیح باصدای حاج #علی‌اصغر_انصاریان تنظیم #سید_شهاب_شوشتری ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین دستم نمی‌رسد به ضریح تو یاحسین! کاری بکن برای من... عالم فدای تو! یک جای دنج از حرمِ تو... برای من! من هرچه دارم ای همه‌چیزم برای تو ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین روزگار... دست انداخته دورِ گردن‌مان... و دارد ما را با خود می‌برد! زندگی... سخت شده و از هرسو... تیر بلا و خطر... به سوی‌مان می‌آید! عُمر.... دارد می‌گذرد... و نمی‌دانم آیا دوباره می‌توانم زائرت شوم یا نه؟! دل، خوش کرده‌ام به سلامی از دور... و زیرِ لب می‌خوانم: العفو بحق‌ الحسین! بِبَخش را می‌شنوید! باصدای حاج #جواد_غفاریان تنظیم #سید_شهاب_شوشتری ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین چشمانم را می‌بندم... چشمانت را ببند! دست دلم را می‌گیرم... درست روبروی ایوان طلایی... می‌ایستم و می‌خوانم: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ وَ يَعْسُوبَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِمامَ الْمُتَّقِينَ وَقائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ! عقب عقب می‌آیم... از خانه‌ی پدری... تا مقصدِ دلم... که بهشت رویِ زمین است؛ راهی نیست! تسبیح، به دست می‌گیرم و... حَیِّ عَلَی‌النّور... حَیِّ عَلَی‌الحُسین می‌خوانم! مقصد، کربلاست! آن‌جا که از آدمِ ابوالبشر... تا ملائکه‌ی الهی... دخیلِ توسل خود را... به آستانه‌ی آستانش... گره می‌زنند! آن‌جا که باید دل به دریا زد... همین‌جاست! زائر... همیشه بعد نجف، کربلا رود! #بابی_انت_و_امی را می‌شنوید باصدای: مرحوم حاج رضا #انصاریان استاد محمدحسین بهجت تبریزی #شهریار تنظیم مهدی شکارچی ... @AleyasinHusainie ...

#شب_زیارت #حسینیه_آل_یاسین آدم‌ها می‌آیند هیئت... حسینچی می‌شوند... روضه‌خوان و آبدارچی و... کفش‌جفت‌کن و... مستمع و منبری می‌شوند... با شنیدن روضه... ریش، سپید می‌کنند... چشمان‌شان... همیشه اشکی می‌شود... آخرش هم بعد از یک عُمر نوکری... ارباب به دیدن‌شان می‌آید و... سرشان را به دامن می‌گیرد. و این... حکایتِ امام‌حسینی‌هاست! #به_شوق_تو را می‌بینید و می‌شنوید باصدای: حاج #علی_اصغر_انصاریان تنظیم #سید_شهاب_شوشتری ... @AleyasinHusainie ...