📌 #متن_خان_انگلیسی (دغدغه مهم رهبری) 😇به زبان ساده+تحلیل+ارائه اسناد💪 🔴قسمت بیست و نهم9⃣2⃣ ✅در ادامه بحث های #خان_انگلیسی می رسیم به جلسه بسیار بسیار مهم ۹ آبان ۱۳۰۴ جلسه ای که در اون مجلس تصویب شد انقراض #قاجاریه و روی کار آمدن حکومتی موقت با پادشاهی #رضا_خان.😲 🔸قبل از اینکه آقای #حسین_مکی این قضیه رو مطرح کنه سه تا مقدمه را عرض می کنم؛ 🍀۱) صبح همان روز ۹ آبان آقای #مستوفی_الممالک که از رجال بسیار خوش نام کشور بود زنگ می زنه 📞به دکتر مصدق می گه آقای مصدق شما خبر دارید که امروز در مجلس جلسه ای تشکیل می‌شه؟ #دکتر_مصدق می گه نه ندارم.🤷‍♂ میگه خبر داری که امروز قراره در مجلس قانونی تصویب بشه و خاندان قاجاریه عزل بشه؟😧 دکتر مصدق میگه نه ندارم.🤦‍♂ 🍃مصدق اونجا جمله تاریخی میگه؛ سرباز ها کل سال حقوق💶می گیرند تا اون روزی که باید به درد کشور بخورند بخورند، همیشه که جنگ ندارند. اون روزی که باید روی کار بیان. نماینده مجلس هم دو سال حقوق می گیره (چون آن زمان دوران نمایندگی دوساله بود) اون روزی که باید از قانون اساسی کشور دفاع بکنه.💪الان اون روزی که من و تو باید بریم مجلس و از قانون اساسی کشور دفاع بکنیم و اجازه ندیم بر خلاف قانون اساسی خاندان قاجاریه منقرض بشه. ❄️۲)مقدمه دومی که آقای حسین مکی ذکر می کنه اینکه آقای مستوفی الممالک همان روز می ره خونه رضا خان👮‍♂، بعد رضا خان هم فهمید قراره مخالفت بکنه امروز توی مجلس، آقای مستوفی الممالک رو تو خونه خودش🏠نگه می داره همان بلایی که بر سر #مدرس آورد. این اینقدر تو خونه خودش نگه می داره تا صدای توپ جنگی💣شنیده شد و مشخص شد که حکومت قاجاریه منقرض شده تا اون زمان در خونه خودش نگه داشته بود.😨 🌀۳) مقدمه سوم هم اینکه نمایندگان مجلس رو وعده دادند که اگه شما رأی بدید✍ به انقراض خاندان قاجاریه ما قول می دیم در دور بعد هم شما نماینده مجلس بشید یا در حکومت به شما پست و مقامی بدیم با این وعده دادن تونستند رأی نمایندگان رو برای خلع قاجاریه بگیرند.😑 🦋جلسه ۹ آبان ۱۳۰۴ شروع میشه: (من این ماده واحده رو بخونم یعنی صورتجلسه مجلس که قرار بود به رأی گذاشته بشه چیه)🧐 🕸نائب رئیس مجلس این رو می خونه: نظر به اینکه عدم رضایت از سلطنت قاجاریه👑و شکایاتی که از این خاندان می شود به درجه ای رسیده که مملکت رو به مخاطره می کشاند، نظر به اینکه حفظ مصالح عالی مملکت مهم ترین وظیفه نمایندگان مجلس است😒 ما یک دوفوریتی رو قراره به تصویب برسونیم که موضوعش اینه: 💥مجلس شورای ملی به نام سعادت ملت انقراض سلطنت قاجاریه را اعلام می کند😮 و حکومت موقتی را در حدود قانون اساسی و قوانین موضوع مملکت به شخص آقای رضا خان پهلوی واگذار می نماید😒 و تعیین تکلیف حکومت قطعی موکول به نظر مجلس مؤسسان است که بعضی از بند ها رو باید تغییر بده (بندهای های قانون اساسی که راجع به قاجار بود رو بیاد تغییر بده.)😬 ⚡️مجلس مؤسسان چیه؟🤔 ما اوایل انقلاب خودمون هم داشتیم حالا خبرگان قانون اساسی اسمش بود. (خبرگان رهبری نه، خبرگان قانون اساسی) یعنی حکومت جدید می خواد تشکیل بشه اول میان یه رأی گیری📮از مردم می کنن یه عده نماینده رو انتخاب می کنن که این نماینده ها وارد مجلس خبرگان قانون اساسی بشن و قانون اساسی رو تشکیل بدن و بنویسن✍ (که فیلم اش رو تلویزیون بارها نشان داده بود بر سر ولایت فقیه دعوا بود، #شهید_بهشتی اون بالا بود، آقای منتظری رئیس بود چون منتظری طرز بیان خوبی نداشت شهید بهشتی جلسه رو اداره می کرد ولی رئیس آقای #منتظری بود، این جلسه رو تلویزیون بارها نشون داده بود، افراد لیبرال و ملی مذهبی هم داخلش بودند. اون جلسه فقط یک بار تشکیل میشه موقعی که قانون اساسی قراره تغییر پیدا کنه، مثل اول انقلاب ما.😯 ✨الان هم اگه قرار باشه روزی قانون اساسی📙تغییر پیدا کنه، بند هاش تغییر پیدا کنه باید خبرگان قانون اساسی دوباره تشکیل بشه. این مجلس رو می گن مجلس مؤسسان) می گن فعلا حکومت موقت تشکیل بشه بعد مجلس مؤسسان حل میکنه. وقتی این قضیه خونده میشه اولین مخالف بلند میشه. کیه؟🤔 معلومه دیگه #شهید_مدرس.. 🍂ادامه دارد.... 🆔 @tpahlavi تاریخ پهلوی 🆔 @arshiv_link313 کل مجموعه ی استاد 🆔 @ma_va_o دیانت همراه سیاست @alfavayedolkoronaieh🌱

📸 ایران واکسن کدام بیماری‌ها را تاکنون ساخته است؟ @hvasl_ir @alfavayedolkoronaieh🌱

🔻روایت یک عکس ویژه از حاج قاسم! ➖تا حالا بهش دقت کرده بودید؟ ⏰ ۳روز تا سالگرد شهادت سپهبد سلیمانی #علیرضا_پناهیان #قاسم_سلیمانی @hvasl_ir @alfavayedolkoronaieh🌱

من امیدم در قیامت به کتاب شماست! در سال‌های گذشته و قبل از پيروزی انقلاب در حوزه علميه کتابی به عنوان (شهيد جاويد) نوشته شد. والد ما- مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی- می‌فرمودند: من اين کتاب را مطالعه کردم و متوجه شدم که اشکالات فراوانی دارد. با نويسنده اين کتاب مکرّراً قرار گذاشتيم که در جلسه ای اشکالات را مطرح کنيم اما نويسنده حاضر نشد. ما هم ديديم اين اشکالات، خودش مطالب مفصلی می‌شود با همراهی داماد مکرم امام- آية الله شيخ شهاب الدين اشراقی- کتابی را با عنوان پاسداران وحی نوشتيم. این کتاب مشتمل بر دو قسمت است: قسمت اول مطالبی پيرامون علم امام حسين(ع) و قسمت دوم پاسخ به مطالبی است که در کتاب شهيد جاويد آمده است. وقتی ما مشغول نوشتن اين کتاب بوديم، پدرم مرحوم آيه الله فاضل - که از روحانيون بنام و از نزديکان مرحوم آيه الله العظمی بروجردی بودند- خبردار شدند که ما مشغول نوشتن اين کتاب هستيم به من گفتند: من به شما توصيه می‌کنم از نوشتن و چاپ اين کتاب منصرف بشويد که برای شما احساس خطر می‌کنم! من بار اول سکوت کردم و چيزی به ايشان عرض نکردم. بعد از مدتی که ايشان متوجه شدند ما نگارش کتاب را ادامه می‌دهيم، مجدداً به من فرمودند: من برای شما‌ احساس خطر می‌کنم، اين کتاب را ننويس! باز من ادب کردم و سکوت کردم و چيزی نگفتم، تا اين‌ که بار سوم اين مطلب را به من فرمودند، من به ايشان عرض کردم: ما نسبت به اين کتاب احساس تکليف می‌کنيم و بر خودمان واجب می‌دانيم که اين کار را انجام بدهيم! کتاب پاسداران وحی که نوشته شد ما برای چاپ اين کتاب، امکانات مالی نداشتيم، يک شب من مرحوم آية الله العظمی بروجردی را خواب ديدم، ايشان به من فرمودند: اين پول را بگير و اين کتاب را چاپ کن! اين کتاب چاپ شد و مورد توجه علما و فضلا قرار گرفت. روزهای آخر عمر پدرم بود و ايشان در بستر بيماری بودند، به من فرمودند: بيا بنشين کنار من و مطالب اين کتاب را بخوان! ايشان در بستر بيماری و در حالی که اشک مي‌ريخت فرمودند: من برای مردن خودم به اين کتاب شما اميد دارم! چون اين کتاب مربوط به امامت امام حسين (ع) است، من در عالم قيامت اميدم به اين کتاب شماست! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: سایت عصر اسلام، ۹۷/۳/۲، نقل خاطره از: آیت الله محمد جواد فاضل- فرزند معظم له- @sireyefarzanegan @alfavayedolkoronaieh🌱

✍ علیرضا نظری خرّم همۀ ما فرعون را با ادعای خدایی اش می شناسیم. اما درباره اش نوشته اند که فرمانروای دلسوزی برای مردمان سرزمینش بوده است. ساعتی پیش دیدم که سید بن طاووس در صفحۀ 359 از کتاب "المَلاحِم و الفِتَن" حکایت جالبی را به نقل از کتاب "المُعجَم البُلدان" دربارۀ فرعون گزارش کرده است. به منبع اصلی نگاهی انداختم و دیدم جناب آقای "یاقوت حِموی" نویسندۀ کتاب "المُعجم البُلدان" که در سدۀ ششم هجری می زیسته در صفحۀ 237 از جلد سوم کتابش ذیل واژۀ "سَردوُسُ" نوشته است: روزی از روزها فرعون به وزیر خود، هامان دستور می دهد تا به وضعیّت کم آبی در یکی از مناطق مصر رسیدگی کند. هامان هم در پی اجرای اوامر ملوکانۀ فرمانروا، خلیجی به نام "سَردوُسُ" حفر و آب مورد نیاز روستاییان را تأمین می کند. مردم آن نواحی نیز در ازای آبرسانی، پولی را به حکومت پرداخت می کنند (ویعطونه مالاً) هامان نیز حقابه ها را که یکصد هزار دینار شده بود بی کم و کاست برای فرعون می فرستد (یحمله الی فرعون). در یکی از روزها فرعون رو می کند به هامان و گوید: این پول ها چیست که برایم فرستادی؟ (فساله فرعون عن ذلک). هامان نیز جریان حفر کانال و گرفتن پول ها را تعریف می کند (فاخبره بما فعل فی حفره). فرعون که علی القاعده باید از شنیدن سخنان هامان خوشحال می شد ناگهان با حالتی برافروخته رو کرد به هامان و گفت: مرد حسابی! تویی که خود را بزرگ و آقای مردم می دانی باید در برابر رعیّت، باملاطفت و مهربان باشی (ان یعطف علی عباده) و تا می توانی سعی کنی که به آنها دوزار و ده شاهی پول برسانی (ویفیض علیهم) نه آنکه به چِندرغاز پول در دست مردم هم نظر داشته و آنها را سرکیسه و تلکه کنی (ولا یرغب فی ایدیهم). خیلی زود این پول ها را به مردم بازگردان (ردّ علیهم اموالهم). نکند دلت می خواهد گردنت را بزنم؟! (یضرب عنقک). مرد ناحسابی! بابت خدماتی که به بندگانم می رسانی از آنان پول طلب می کنی؟! (آخذ من عبیدی مالاً علی منافعهم). دیگر تکرار نشود! زود پول ها را به صاحبانش برگردان (ردّها علیهم). رفقای عزیزم! از اینکه بزرگی در قدّ و قوارۀ سید بن طاووس چنین حکایتی را در کتابش از فرعون نقل می کند برایم خیلی جالب توجه و درس آموز بود! 📝 بر گرفته از کانال یاداشت های یک طلبه. @MaarefHadith @alfavayedolkoronaieh🌱

یک محبت میکنی مارا حرم دعوت کنی؟ گریه کردن بر شما ،گفتی اثر دارد حسین @Dellrish @alfavayedolkoronaieh🌱