✔️کارنامه محرم
سهند ایرانمهر
🔸معاویه این کیاست و سیاست را داشت که تصویر انسانی بردبار و جلوه ای از حکومت معتقد به مدارا را از خود و دستگاه خلافتش نشان دهد. در زمان عمر برخی از اهل شام شکایت او را به نزد خلیفه بردند. عمر گفت:" این جوان قریش را رها کنید. جوانی که می تواند به هنگام غضب، تبسم کند".( #استیعاب ، ج3، ص 1418).
معاویه برای حکومت، بسیار حلیم بود چنانکه مردی به او سخن زشتی گفت و معاویه خویشتن داری کرد. با اين خشم و کینه که در تو سراغ داریم، چطور تادیبش نکردی؟ گفت: تا زمانی که مردم میان من و حکومت حایل نشوند، مانع زبانشان نمی شوم.( #المحاضرات الادباء راغب اصفهانی- چاپ دارمکتبه الحیاه بیروت).
ابن عبدالبر در #عقدالفرید (جلد اول، ص41) به نقل از معاویه می نویسد:"انی لا استحی ان اظلم من لا یجد علی ناصرا الا الله"(شرم دارم به کسی که جز خدا کسی را ندارد، ظلم کنم).
🔸این روش البته فلسفه خود را داشته است:"چون یکی از ماموران مالیات عبیدالله بن زیاد، سهمی بیشتر برای خود برداشت و سهمی کمتر برای عبیدالله، از هراس خشم او به نزد معاویه گریخت. معاویه او را پناه داد. عبیدالله به معاویه اعتراض کرد. معاویه گفت: تو باید سختگیر و خشن باشی. من هم باید مهربان و ملایم باشم.(عقدالفرید،ج4،ص 340)
🔸در ورای این حلم و مهربانی اما سیر حوادث و جدی شدن زبان منتقدین، تصویری عریان تر را بر پرده می برد. حجربن عدی از یاران علی بن ابیطالب و در زمره مخالفان و منتقدین معاویه است . اهل سنت به دلیل صحابی بودن او را محترم میدانند؛ و از او با لقب "حجرالخیر" نام میبرند. #ابن_اثیر مینویسد: «وهو المعروف بحجر الخیر.. وفد عَلَی النَّبِیّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ هو و أخوه هانئ، و شهد القادسیة، وکان من فضلاء الصحابة» و او معروف است به حجر الخیر.. و از بزرگان صحابه بوده (اسد الغابة۱/۴۶۱ دارالفکر) ابن سعد (ت:۲۳۰ه) مینویسد: «وکان ثقة معروفاً» از افراد مورد اعتماد بود. وقتی حجر بن عدی، صراحتا زبان به انتقاد از معاویه می گشاید دیگر از آن حلم و بردباری و ملایمت و خیرخواهی خبری نیست. آن شیوه نمایشی مبتنی بر خشم کارگزاران حکومتی و رافت خلیفه هم دیگر بکار نمی آید.
🔸حجر را با دست بسته در در منطقه مرج عذراء ( حومه منطقه الغوطه در اطراف دمشق)گردن می زنند ( همانجایی که بدست حجر و توسط ارتش اسلام فتح شده است!) #ابن_عساکر در تاریخ مدینة دمشق (جلد 6 ،ص241)می نویسد :" معاویه پس از کشتن حجر می گفت که او را به خاطر مصلحت امت کشته اند و اگر زنده میماند، مفسده می کرد". نکته جالب توجه ان است که پس از اینکه آب ها از آسیاب می افتد و منتقد این شیوه از حکومت،از میان می رود، دوباره معاویه به نقش خود باز می گردد بر سر نعش حجر نماز می خواند و وقتی عایشه همسر پیامبر به او اعتراض می کند که: "حلم ابوسفیانی" ات چه شد ؟ می گوید:" مثل تویی نبود که مرا نصیحت کند!".( #استیعاب، ج1، ص329 و330).
🔸معاویه چندی بعد، در یکی از سفرها حج خود با حسین بن علی روبرو می شود . آن نماز خواندن بر حجر؛ حالا به کار می آید. در نتیجه وقتی حسین از او می پرسد که با حجر چه کردی؟ معاویه، مضمون طعنه آمیزی که حکایت از قدرت حکومتش را دارد، در لفافه تعبد و تشرع می پیچید و می گوید: کشتیم و دفن کردیم و بر او "نماز " خواندیم!
پاسخ حسین بن علی اما هوشمندانه است و مستقیما آن وجهی از حکومت بنی امیه را نشانه می رود که تلاش دارد بر" اسلام " خود تاکید کند در نتیجه حسین بن علی، اصل آن "اسلام"- ی که در ظاهر چنین توام با معرفت و بردباری جلوه می کند و در باطن جز به گردن زدن معترض و منتقدی چون حجربن عدی رضا نمی دهد- را زیر سوال می برد و می گوید:"ما اگر پیروان تو را بکشیم، برآنان نماز نمی خوانیم!".( #احتجاج، ابومنصور شیخ احمد بن علی بن ابیطالب #طبرسی، ص 296)
✔️گردآوری سهند ایرانمهر
#محرم
@sahandiranmehr
@alfavayedolkoronaieh🌱
✔️علی وگزیدههایی از تاریخ
✍️گردآوری: سهند ایرانمهر
🔸مظلوم چگونه درهمشکستهمیشود
زنی ، زبیر را دید، گفت: مانند ماری است که زبان دور دهان می چرخاند. طلحه را دید گفت مثل دینار رومی است علی را دید و گفت:
"گویی خرد و دوباره شکسته بندی شده است".
✔️ابوسعید آبی (یا آوی،ادیب ایرانی قرن چهارم و منسوب به آوه در نزدیکی ساوه) - کتاب "النثر الدّر"
🔸دستگاه تبلیغات در همهجا نفوذ ندارد
پس از شهادت علی بن ابیطالب، عدی بن حاتم برمعاویه وارد شد. عمرو بن عاص و مردی از بنی وحید حاضر بودند. معاویه گفت: ای ابوظریف از علی چیزی در یادت مانده است؟!گفت روزی نیست که از علی یاد نکنم. معاویه گفت از دوستی علی چقدردل تو باقی است؟ گفت : تمام محبت او و هرگاه که یاد کنم فزونی گیرد. معاویه گفت: نام و یاد او را در دل ها محو خواهم کرد. عدی گفت:"قلوبنا لیست بیدک" : قلبهای ما در(تسخیر) دستان( قدرت و دستگاه تبلیغاتی) تو نیست!
✔️الفتوح (نسخه عربی)، ج ۲، ص ۸۰
🔸خودکامه و مخدوش کردن واقعیت
یکی از اخباریان نقل کرده است که به یکی از مردم شام که بصف بزرگان و خردمندان آنان بود گفته بود این ابوتراب (علی بن ابیطالب) کیست که امام(یکی از ائمه جماعت منصوب معاویه) او را بر منبر لعن می کند؟ پاسخ داده بود: گمان میکنم یکی از دزدان ایام فتنه بوده است!
✔️مروجالذهب و معادنالجوهر ( تاریخ مسعودی)
🔸الگوهای متظاهرانه خودکامه
▫️معاویه این کیاست و سیاست را داشت که تصویر انسانی بردبار را از خود نشان دهد. در زمان عمر برخی از اهل شام شکایت او را به نزد خلیفه بردند. عمر گفت:" این جوان قریش را رها کنید. جوانی که می تواند به هنگام غضب، تبسم کند".( #استیعاب ، ج۳، ص ۱۴۱۸).
▫️معاویه برای حکومت، بسیار حلیم بود چنانکه مردی به او سخن زشتی گفت و معاویه خویشتن داری کرد. با اين خشم و کینه که در تو سراغ داریم، چطور تادیبش نکردی؟ گفت: تا زمانی که مردم میان من و حکومت حایل نشوند، مانع زبانشان نمی شوم.( المحاضرات الادباء راغب اصفهانی- چاپ دارمکتبه الحیاه بیروت).
▫️ابن عبدالبر در #عقدالفرید (جلد اول، ص۴۱) به نقل از معاویه می نویسد:"انی لا استحی ان اظلم من لا یجد علی ناصرا الا الله"(شرم دارم به کسی که جز خدا کسی را ندارد، ظلم کنم).
▫️این روش البته فلسفه خود را داشته است:"چون یکی از ماموران مالیات عبیدالله بن زیاد، سهمی بیشتر برای خود برداشت و سهمی کمتر برای عبیدالله، از هراس خشم او به نزد معاویه گریخت. معاویه او را پناه داد. عبیدالله به معاویه اعتراض کرد. معاویه گفت: تو باید سختگیر و خشن باشی. من هم باید مهربان و ملایم باشم.
(عقدالفرید،ج۴،ص ۳۴۰)
▫️در ورای این حلم و مهربانی اما سیر حوادث و جدی شدن زبان منتقدین، تصویری عریانتر را بر پرده میبرد. حجربن عدی از یاران علی بن ابیطالب و در زمره منتقدین معاویه است . اهل سنت از او با لقب "حجرالخیر" نام میبرند. #ابن_اثیر مینویسد: «وهو المعروف بحجر الخیر» و از بزرگان صحابه بوده (اسد الغابة۱/۴۶۱ دارالفکر) ابن سعد (ت:۲۳۰ه) مینویسد: «وکان ثقة معروفاً» از افراد مورد اعتماد بود. وقتی حجر بن عدی، صراحتا زبان به انتقاد از معاویه میگشاید دیگر از آن حلم و بردباری و ملایمت و خیرخواهی خبری نیست.
▫️حجر را با دست بسته در منطقه مرج عذراء ( حومه منطقه الغوطه در اطراف دمشق)گردن میزنند ( همانجایی که بدست حجر و توسط ارتش اسلام فتح شده است!) #ابن_عساکر در تاریخ مدینةدمشق(ج۶ص۲۴۱)مینویسد :" معاویه پس از کشتن حجر میگفت که او را به خاطر مصلحت امت کشته اند و اگر زنده میماند، مفسده میکرد". نکته جالب توجه ان است که پس از اینکه منتقد این شیوه از حکومت،از میان میرود، دوباره معاویه به نقش خود باز میگردد بر سر نعش حجر نماز میخواند و وقتی عایشه به او اعتراض میکند که: "حلم ابوسفیانی" ات چه شد ؟ میگوید:" مثل تویی نبود که مرا نصیحت کند!".( #استیعاب، ج۱، ص۳۲۹ و۳۳۰).
▫️معاویه چندی بعد، در یکی از سفرها حج خود با حسین بن علی روبرو میشود . آن نماز خواندن بر حجر؛ حالا به کار می آید. در نتیجه وقتی حسین از او می پرسد که با حجر چه کردی؟ معاویه، مضمون طعنه آمیزی که حکایت از قدرت حکومتش را دارد، در لفافه تعبد و تشرع می پیچید و میگوید: کشتیم و دفن کردیم و بر او "نماز " خواندیم!
پاسخ حسین بن علی اما هوشمندانه است و مستقیما آن وجهی از حکومت بنی امیه را نشانه می رود که تلاش دارد بر" اسلام " خود تاکید کند در نتیجه حسین بن علی، اصل آن "اسلام"- ی که در ظاهر چنین توام با معرفت و بردباری جلوه میکند و در باطن جز به گردن زدن معترض و منتقدی چون حجربن عدی رضا نمی دهد- را زیر سوال میبرد و میگوید:"ما اگر پیروان تو را بکشیم، برآنان نماز نمیخوانیم!".( احتجاج، ابومنصور شیخ احمد بن علی بن ابیطالب #طبرسی، ص ۲۹۶)
@sahandiranmehr
@alfavayedolkoronaieh🌱