☀️آیا طابقیه عمامه ابلیس است؟
✍️ علی عادلزاده
▫️منظور از «طابقیه» عمامه بدون تحت الحنک است. از احادیثی که نواخباریان بر آن تأکید بسیاری دارند، حدیث «الطابقیّةُ عِمّةُ إبلیس» است که در برخی صفحات مجازی گاهی آن را به رسول خدا ص نیز نسبت دادهاند. در این نوشتار، سنّتِ صحیح در عمامه بستن و این که آیا تحتالحنک انداختن ترجیح دارد، موضوع بحث نیست. آن چه بدان میپردازیم، تنها همین تک روایت «أنّ الطابقیة عمّة ابلیس» است.
▫️این جمله را شیخ کلینی با تعبیر «رُوِی» بدون هیچ گونه سند و حتّی انتساب مشخص به یکی از معصومان روایت کرده است (کلینی، الکافی، ج6، ص461). ظاهراً منبع شیخ کلینی کتاب احمد بن محمد بن خالد البرقی بوده که از منابع مهم کافی است. زیرا برقی نیز دقیقاً به همین نحو این جمله را روایت کرده است (برقی، المحاسن، ج2، ص378).
▫️گذشته از این که برقی سندی ارائه نکرده، خود برقی نیز - چنانکه رجالیان امامی گفته اند- در این که از چه کسی اخذ حدیث کند بی مبالات بوده (ابن غضائری، ص39)، از ضعیفان نقل میکرده، و بر مراسیل اعتماد مینموده است (نجاشی، ص76).
جالب آن که بر خلاف منابعِ شیعه، در منابع عامه سند و گوینده این سخن معیّن شده است: «أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مَعْمَرٌ، عَنْ لَيْثٍ، عَن طَاوُسٍ، فِي الَّذِي يَلْوِي الْعِمَامَةَ عَلَى رَأْسِهِ وَلَا يَجْعَلُهَا تَحْتَ ذَقْنِهِ، قَالَ: تِلْكَ عِمَّةُ الشَّيْطَانِ» (معمر بن راشد، جامع، 1403ق، ج11، ص80، ح19978).
▫️در منابع عامه انتساب این سخن به طاوس یمانی مشهور است (برای نمونه نک: هروی، غريب الحديث، 1384ق، ج3، ص120؛ بیهقی، شعب الإيمان، ج8، ص297؛ همو، الآداب، ص210). هر چند در نقلی نه چندان مورد اعتماد به مجاهد نیز نسبت داده شده (طرطوشی، الحوادث والبدع، 1419ق، ص72) که به احتمال زیاد ناشی از خلط است. به ویژه که ظاهراً مجاهد از طاوس روایت میکرده است (نمونه: بخاری، الصحیح، 1422ق، ج1، ص53). احمد بن حنبل نیز این سخن طاوس را روایت کرده (ابن حنبل، العلل ومعرفة الرجال، ج2، ص569، ح3694) و به آن فتوا میداده است (ابن حنبل، المسائل رواية ابنه عبد الله، 1401ق، ص449، ح1629).
▫️بدیهی است این فرض که طاوس یمانی این مضمون را از حدیث پیامبر ص یا یکی از معصومان گرفته باشد، ممکن است؛ اما فعلاً قرینهای برای آن در دست نیست. اگر در منابع شیعه سندِ درستی برای این سخن یافت میشد، فرضهایی مانند تأیید و عرضه یا ریشه داشتن در حدیثی نبوی قابل دفاع بود؛ امّا در وضعیت موجود که میدانیم برقی، اخبار عامه را نیز نقل میکرده و در اینجا نیز نقلِ او کاملاً مُرسَل است و حتّی گوینده آن را مشخّص نکرده و در عین حال در منابع عامه، هم گوینده معلوم است و هم سند نقل؛ دقیقترین فرض این است که نقل برقی ریشه در سخنِ طاوس دارد.
▫️بنابراین، فارغ از این که سنّت راجح در عمامه بستن چه باشد، به نظر میرسد استفاده نواخباریان از این نقل برای کوبیدنِ علماء و فقهاء شیعه، درست نیست و حتی ممکن است به نوعی به پیروی ناخودآگاه از برخی مشایخ نخستینِ اهل سنّت بازگردد.
@alfigh_alosul
🔅فتحعلیشاه قاجار و نزاع اصولی_اخباری
▫️سعید نفیسی به نقل از قصص العلماء مرحوم تنکابنی مینویسد:
«سلطان، با امنای دولت در این باب مشاورت نمود، اعیان دولت معروض داشتند که مذهب مجتهدین مذهبی است که از زمان ائمه هدی(سلام الله علیهم) الی الآن بوده، برحقاند و مذهب اخباری مذهب نادر ضعیفی است و زمان اول سلطنت قاجار است، مردمان را نمیتوان از مذهب برگردانید و این شاید مایه اختلال حال دولت سلطان شود و مردم بر سلطان شورش نمایند»
📚تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، ص ۱۳۲
@alfigh_alosul
▫️نکاتی مهم از آیتالله فاضل لنکرانی، پیرامون «شخصیت علمی آیتالله شهیدسیدمصطفی خمینی»
👇👇👇👇
@alfigh_alosul
🔹 از کتابهای حاجآقامصطفی، میتوان آراء اصولی امام را کشف کرد / ایشان ۱۶ علم لازم برای تفسیر را به میدان آورده است.
▫️آیتالله فاضل لنکرانی(زیدعزه):
1⃣شناخت امام و اندیشههای حاجآقا مصطفی، امروزه هم برای حوزه های علمیه ما و هم برای تمام حوزه های علمیه شیعیان لازم و ضروری است. اولین ویژگی حاج آقا مصطفی، جامعیت ایشان است که خود همین امر بحث مفصل و پیامی برای حوزهها دارد. شخصیتی که در کنار امام رشد کرد، باید در فقاهت، تفسیر و عرفان به مرتبه جامعیت برسد. این نکتهای است که حوزههای ما امروز دارند از آن فاصله میگیرند. امروزه لازم است که روحانیون و طلبهها به سمت جامعیت پیش بروند.
2⃣اگر بخواهیم جامعیت را تعریف کنیم، در راس همه چیز میتوانیم به فقاهت ایشان اشاره کنیم. فقاهت حاج آقا مصطفی در حد بسیار بالایی بوده است. زمانی که مرحوم والد ما در تبعید بودند، امام نیز در نجف حضور داشتند. شخصی به ایشان گفته بود: اگر برای امام حادثهای رخ دهد، بعد از امام چه کنیم؟ ایشان گفته بودند: حاج آقا مصطفی از هر جهت صلاحیت دارند. اگر کسی کتب فقهی این مرد بزرگ را ببیند، اشتراکات بسیار وسیعی بین وی و امام وجود دارد.
به طور مثال؛ امام دین را در امور فردی، شخصی و اخروی خلاصه نمیکردند؛ این نگاه در مرحوم حاج آقا مصطفی به همان جامعیت وجود دارد. در همین رساله ولایت فقیه، ایشان خطاب به مسلمانان و بزرگان میگوید، دین را تنها در امور عبادی و اخروی معنا نکنید. حاج آقا مصطفی در این مبحث به بحث خاتمیت اشاره میکند و آن را معیار و مبنایی برای اثبات وجود حکومت در اسلام قرار میدهد. این نگاه بسیار با ارزشی است. ایشان اصلا میفرمایند؛ ولایت فقیه یک بحث نظری نیست که بخواهیم به سراغ دلالت در روایات برویم و بحث بسیار روشنی در فقه است.
3⃣یکی از امور بسیار تاسفبار، این است که به نظر میرسد مکتوبات مفقود ایشان از مکتوبات موجودش بیشتر بوده است، به همین جهت ما تنها به برخی آرای ایشان دسترسی داریم.
4⃣کتابهای حاج آقا مصطفی منبع ارزشمندی برای شناخت آرای امام در مباحث اصولی است. تعبیر من این است که نظریه خطابات قانونی امام شبیه نظریه حرکت جوهریهای است که ملاصدرا بیان کرده است.حاج آقا مصطفی در تحریرات خود این نظریه را یک بارقه الهی میداند و آن را تکمیل میکند. وی در تبیین مبانی اصولی امام حق بزرگی بر ایشان پیدا کرده است.
5⃣حاج آقا مصطفی ۱۶ علم لازم برای تفسیر را به میدان آورده است. علومی از قبیل لغت، بیان، فقه، علم حروف، اخلاق، قواعد فقه و... که کمتر کسی به همه آن تسلط دارد. زمانی والد ما میگفت: تفسیر از عهده یک نفر خارج است، باید چندین نفر بنشینند و معانی آیات را به تمسک به علوم مختلف استخراج کنند، اما این مرد تا چه اندازه توان داشته است که توانسته است به تنهایی تفسیر را انجام دهد. نگوییم کم نظیر، این چنین تفسیری بینظیر است. اگر بگوییم بعد از المیزان، تفسیر ایشان را باید مورد وثوق قرار داد، حرف درستی است، اما متاسفانه تفسیر ایشان ناقص مانده است. حاج آقا مصطفی در تفسیر تنها به نقل اکتفا نمیکند. تعبیری به کار میبرند که میفرماید تفسیر نیاز به یک قوه قدسیه دارد.
☀️همایش شهیدسیدمصطفی خمینی_ ۱۳۹۶
@alfigh_alosul
🔹درباره لزوم واکسن یا عدم آن سخنی نمیگوییم، اما یک پرسش: چرا بیبیسی، لزوم فقهی واکسیناسیون را ترویج میکند؟🧐
▫️در یادداشتی تحلیلی، نکاتی عرض خواهد شد.
@alfigh_alosul
🔹چرا بیبیسی، لزوم فقهی واکسیناسیون را ترویج میکند؟
الف- مسلم است که کار رسانه، تنظیم خبر است، به گونهای که هدف نهایی که مدنظر دارد با آن اخبار واقع شود، و اینگونه نیست که صرفاً خبری حکایت شود و غرضی در میان نباشد. و این امر مسلم است که، رسانه بیبیسی، هیچ گاه دلسوز مردم انقلابی ایران نبوده و نخواهد بود، و همیشه در پی فتنهسازی در درون کشور و جامعه برآمده است.
ب- تیتر برجسته از موضوع واکسیناسیون، به این معناست که این موضوع به اندازهای ظرفیت پیدا کرده است که این رسانه، برای آن پروندهای را بگشاید. و آن ظرفیت باید به گونهای باشد که بیبیسی بتواند از منفذ آن در درون جامعه ایرانی وارد شده و فتنه خود را به سرانجام برساند.
ج- به نظر میرسد، آن منفذ و دریچه، همانا انشقاق و شکافی است که به دلیل سوء مدیریت موجود، در میان بخشی از مردم، که عمدتاً نیروهای مذهبی انقلابی هستند، در موضوع واکسیناسیون ایجاد شده است.
د- برجسته سازی مقوله «فتوا» نشان از آن دارد که این تنظیم خبر، طیف خاصی را نشانه رفته است. طیفی که به فتوا حساسیت داشته و بر محور آن اقدامات اجتماعی خود را سامان میدهند. و اتفاقاً آن طیف، هم اکنون درگیر موضوع واکسیناسیون شده و در دو سر موافق و مخالف قرار گرفته است. یعنی قشری که به موضوع فتوا، حساسیت و تعلق خاطر دارد به دو بخش موافق و مخالف واکسیناسیون منشق شده است.
🔹بنابراین به نظر میرسد هدف بیبیسی از تیتر مذکور چنین باشد:
این رسانه از ظرفیت «نفرتی» که در میان بخش مذهبی انقلابی از آن رسانه وجود دارد، خبر دارد و سعی دارد با برجستهسازی «فتوا» که حساسیت این طیف را برمیانگیزاند، شکاف اجتماعی موجود را تشدید نماید. زیرا، فتوا میتواند مخالفان را به سوی تحلیلهایی سوق دهد و آنها را در مخالفت خویش مستقر و پابرجا ساخته و موجب تداوم انشقاق و شکاف گردد.
و چه ثمرهای مهمتر از تداوم انشقاق در جامعه ایرانی.
@alfigh_alosul
#فقه_الوضوء_۲
🔹یکی دیگر از مسائل وضوء در بخش غسل الوجه «وجوب الابتداء بالاعلی» است. اثبات وجوب در این مسئله با چالش مواجه شده و این چالش در تعلیقه اعلام بر عروه نیز ظهور یافته است. اما مناشی چالش:
1⃣ اطلاق آیه «إِذٰا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلٰاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرٰافِقِ» با جواز نکس نیز سازگار است و از آن وجوب البدأة من الأعلی استفاده نمیشود.
2⃣در اخبار بیانیه که در مقام بیان کیفیة وضوء النبی(صلی الله علیه و آله) وارد شده اند، هیچ دلالتی بر اینکه شروع از اعلی الوجه واجب است، وجود ندارد و تنها به بیان کیفیة وضوء اکتفا شده است و اگر دلالتی بر ابتداء بالأعلی داشته باشد، لعل که از باب افضلیة باشد.
3⃣روایتی که از ابی جریر الرقاشی در قرب الاسناد آمده است: «فقال: لا تعمق في الوضوء و لا تلطم وجهك بالماء لطما و لكن اغسله من أعلى وجهك إلى أسفله بالماء مسحا، و كذلك فامسح الماء على ذراعيك و رأسك و قدميك» هرچند دلالت این روایت بر وجوب تمام است، لیکن مناقشه سندی در آن وجود دارد به دلیل اهمال موجود در ابی جریرالرقاشی.
4⃣با عدم تمامیت دلالت ادله در این باب، تنها مستمسکی که باقی میماند، تسالم فقهائیه است که محقق خوئی درباره آن چنین میگوید:
«فلم يبق الا تسالم الفقهاء الأقدمين و سيرة أصحاب الأئمة عليهم السلام حيث جرت على غسل وجوههم من الأعلى إلى الأسفل، فإن المتقدمين متسالمون على وجوب ذلك و لم يخالفهم في ذلك الا السيد المرتضى «قده» كما ان أصحاب الأئمة- ع- لم ينقل عنهم خلاف ذلك فلو لم يكن هذا على وجه الإلزام و الوجوب لظهر و شاع فنطمئن من عدم ظهور ذلك بان الغسل من الأعلى إلى الأسفل أمر واجب لا محالة.و على الجملة أن التسالم بين الفقهاء «قدهم» ان تم و ثبتت سيرة أصحابهم- ع- فهو و الا فللمناقشة في وجوب غسل الوجه من الأعلى إلى الأسفل مجال واسع. غير ان النفس مطمئنة من سيرتهم و تسالم فقهائنا الأقدمين على وجوبه.»
▫️التنقيح في شرح العروة الوثقى، الطهارة۴، ص: ۶۸
@alfigh_alosul
#فائدة_رجالية
🔅استاد آیت الله شهیدی(زیدعزه):
▫️به دو دلیل نمیشود به مراسیل جزمیه صدوق اعتماد کرد:
۱. معلوم نیست در عرف صدوق میان «قال الصادق» با «روی عن»، تفاوتی باشد تا بگوییم مراسیل جزمیهاش کمسانیده. همانطور که حضرت امام و محقق داماد به این نکته (مراسیله کمسانیده) اعتقاد دارند.
۲. آنچه که در مقدمه الفقیه آمده که اخبار این کتاب، حجت بین من و خدای من است، ملازم با این نیست که حجت برای ما هم باشد.
▫️درس روز یکشنبه، ۲۴ ربیع الاول ۱۴۴۳
🔹پیرامون این موضوع، مطالبی از سایر اعلام تقدیم خواهد شد.
🆔https://eitaa.com/alfigh_alosul/1276
🔹دیدگاه «حضرت امام» درباره «مراسیل جزمیه صدوق»
ایشان، در کتب متعدد فقهی خود به طرح نظر خویش پرداخته است.
1⃣در کتاب البیع میگوید:
«مراسیل صدوق کمتر از مراسیل ابن ابی عمیر نیست، و مراسیل صدوق بر دو قسم است: قسمی که ارسال و نسبت آن به معصوم(سلام الله علیه) به صورت جزمی است مانند: قال امیرالمؤمنین(سلام الله علیه). قسم دوم، آن مرسله ای که با «روی عن» آمده است؛ و القسم الأوّل من المراسيل هي المعتمدة المقبولة.»البیع، ج۲ ص ۶۲۸
2⃣بعد از تقسیم مراسیل صدوق به دو قسم، در کتاب الطهارة در اعتبار قسم اول، چنین استدلال میکند:
«اینگونه از مرسلات که مضمون ان به امام اسناد داده می شود بدون آنکه اسناد به روایت یا نقلی باشد، کمتر از مسندات نیست، بلکه این گونه اسناد، شهادت به وثاقت رواتی است که در طریق آن قرار دارند، به گونه ای که ناقل مطمئن به صدور آن است، فلذا آن خبر را به امام (سلام الله علیه) اسناد داده است.
و توهم اینکه: ثبوت وثاقت نزد صدوق برای ما کافی نیست، چرا که ممکن است که ما به امارات جرحی دست یابیم که ناقل به آن اطلاع نداشته باشد، پس نزد ما موثق نباشد.
این توهم مدفوع است: چرا که این احتمال در مثل روایتی که اسناد جزمی دارد و ناقل آن مثل صدوقی است که قریب العهد به زمان ائمه(سلام لله علیهم) است، و علم او به حال روات، مستند به اجتهاد محتمل الخطأ هم نیست، جاری نمیشود. مضاف به اینکه، توثیق صدوق کمتر از توثیق نجاشی و سایر ائمه رجال نیست.» الطهارة (تقریر فاضل لنکرانی) ص ۴۶۷
ادامه دارد....
@alfigh_alosul
🔹دیدگاه «محقق داماد» درباره «مراسیل جزمیه»
ایشان، نه تنها درباره مراسیل جزمیه صدوق بلکه درباره مراسیل مفید نیز نظر مشابهی دارد:
1⃣درباره مراسیل صدوق، در کتاب الحج چنین میگوید:
«و ما رواه الصدوق (ره) قال: قال الصادق (ع): ان جامعت و أنت محرم قبل ان تقف بالمشعر فعليك بدنة و الحج من قابل. و ان جامعت بعد وقوفك بالمشعر فعليك بدنة و ليس عليك الحج من قابل. / و لا ضير في إرساله بعد كونه بمثل هذا اللسان من الاستناد الصريح فإنه لا يكون الا عند اطمينان المرسل بصدوره منه (ع) فيكشف عن كونه مورد الطمأنينة للصدوق (ره).» الحج، ج۳ ص ۷۳۶
2⃣درباره مراسیل مفید، در کتاب الصلاة چنین میگوید:
«و منها: ما رواه عن المفيد- في المقنعة- قال: قال عليه السّلام: لا تصلّ المكتوبةفي جوف الكعبة، و لا بأس أن تصلّي فيها النافلة.لا سترة في ظهورها في المنع، سيّما بلحاظ التفصيل بين المكتوبة و النافلة القاطع للشركة. / إنّما الكلام في السند، للإرسال، إلّا أن يعتمد على مثل هذا الإرسال البتّي، لكونه كاشفا عن القطع أو ما هو قريب منه، و إلّا لقال: «روي» أو نحوه مثلا» الصلاة، ج۳ ص ۷۲
🔹ایشان، تبیینی مانند امام ندارد و به همین مقدار اکتفا می کند که: ارسال بتی، کاشف از اطمینان مرسل به صدور روایت از امام(سلام الله علیه) است و همین مقدار، مانع از اضرار ارسال به صحت استناد و جواز اعتماد به آن مرسله است.
ادامه دارد....
@alfigh_alosul
🔹آراء سایر اعلام درباره مراسیل صدوق
1⃣شیخ بهایی درباره اعتبار مراسیل صدوق میگوید:
«قد ذكر رحمه الله ان ما أورده فيه فهو حاكم بصحته و معتقدا به حجة فيما بينه و بين الله تع، فينبغي ان لا يقصر مراسيله عن مراسيل ابن ابى عمير و ان تعامل معاملتها و لا تطرح بمجرد الإرسال»
الحبل المتین فی احکام الدین، ص ۱۱
2⃣میرزای نائینی درباره اعتبار مراسیل صدوق میگوید:
«و أمّا ما أرسله بقوله «و روي .. إلخ» فلا اعتبار به، لأنّه يستشمّ من التعبير بقوله «و قد روي» أنّ الرواية لم تثبت عنده، و إلّا كان حقّ التعبير أن يرسلها إلى الإمام عليه السّلام بقوله: و قال الصادق عليه السّلام، أو عن الصادق عليه السّلام، و ما شابه ذلك من مراسيل الصدوق، حيث حكي عنه أنّه يسقط الأسانيد و يروي عن الإمام مرسلا، و من هنا كانت مراسيله معتبرة»
الصلاة، ج۲ ص ۲۶۲
3⃣آیتالله حکیم درباره عدم اعتبار مراسیل صدوق میگوید:
«و أما مرسل الصدوق فلم تقم حجة على حجيته، كي لأجله ترفع اليد عن ظاهر النصوص المتقدمة المتأكدة الدلالة. و هذا النوع من مرسلات الصدوق (ره) و إن كان أقوى من النوع الآخر المعبر فيه بمثل: «عن الصادق (ع)»، أو «عن الكاظم (ع)»، لكنه ما دام الخبر مستنداً إلى مقدمات حدسية اجتهادية لا مجال للاعتماد عليه. لا سيما مع احتمال كونها نظرية خفية جداً، كما لا يخفى.»
مستمسک العروة الوثقی، ج۱۱ ص ۲۱۱
4⃣آیتالله خامنهای درباره عدم اعتبار مراسیل میگوید:
«و ما قيل من أن مرسلات الصدوق إذا كانت بنحو نسبة القول إلى الإمام (عليه السلام) فهي في قوة الحديث المسند اعتمادا على الصدوق (رحمه اللّه) مما لا يساعده المبنى المعروف و المرضي في باب حجية خبر الواحد، و ليس هناك ما ينجبر به ضعف سند الرواية.»
المهادنة، ص ۷۱
@alfigh_alosul
🔹بذل عنایت یکی از اعزه درباره پرونده «مراسیل صدوق»
▫️از توجه برادر محقق آقای حسام، کمال قدردانی را دارم.🌹
@alfigh_alosul