🔘 #بخش_دوم
🔰اندکی بعد، تِرک برداشت سکوت مدینه به ناله و اشک و فغان ام البنین •••
🔰محمد بن حنفیه، وقتی خبر شد، بر خود گریست. و سپس دیده از اشک زدود و نامه را گشود •••
••• صدای سالار شهیدان، طنین انداز شد •••
+ گفت:
"بسم ا... الرحمن الرحیم. این وصیتنامۀ حسین بن علی بن ابیطالب است، به برادرش محمد، معروف به ابن حنفیه."
"حسین شهادت میدهد که معبودی جز خدا نیست، خدایی که یگانه است و شریکی ندارد."
"شهادت میدهد که محمد بنده و رسول اوست، که از جانب خداوند صاحب حق، تبیین حق را آورده است."
"شهادت میدهد که بهشت و دوزخ حق است، و بیتردید دوران ساعت خواهد آمد و خداوند اهل قبور را بر میانگیزد."
"و شهادت می دهم که خروج من بر یزید برای ایجاد فتنه و فساد و خودخواهی، و یا برای خودنمایی و ستمگری نیست."
"خروج من تنها و تنها، برای طلب اصلاح اُمت جدم رسول خدا است، و اراده کرده ام که زمینۀ شناخت معروف و ریشه کنی منکر را فراهم سازم. و به سیرۀ جدم و پدرم علی بن ابیطالب رفتار کنم."
"پس هر که این سخن را در جایگاه حقّ آن، از من بپذیرد، مشمول ولایت خدا شده است که خداوند اولی به حق است، و هر که این سخن را رد کند، صبر می کنم تا خدا در میان من و قوم اش قضاوت نماید، که او بهترین حکم کنندگان است."
"برادرم! این وصیت من به تو است، و توفیقی برایم نیست مگر به دست خدا. بر او توکل مى کنم و به سوى او باز می گردم."
●۳۷ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#مجتبی_فرآورده
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
با ما همراه باشید👇
کانال گپ:
https://gap.im/alhaadi
کانال سروش:
https://sapp.ir/alhaadi
کانال ایتا:
https://eitaa.com/alhaadi
🔘 #بخش_دوم
🔰و ملائک به طواف، گِرد حسین چرخیدند و با او هم ناله شدند •••
••• زینب تنها شده بود •••
⚫️زینب مانده بود، با آن همه درد، آن همه رنج، آن همه غم،
⚫️با خیل زنان شوی مُرده،
⚫️با ترس و هراس کودکان یتیم،
⚫️در حصار قداره بندان در کمین،
⚫️و رسالتی که از کودکی بر عهده داشت.
+ گویی به خود نهیب زد:
"•ای زبان علی به کام و دلیری زهرا در دل،
°°°شاهد باش!°°°"
"•ای وارث شکیبایی حسن،
°°°شاهد باش!°°°"
"•ای رسول راه حسین،
°°°شاهد باش!°°°"
💠"فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدینَ"💠
🔰"پس شاهد باشید و من با شما از شاهدانم."🔰
••• زینب به خود آمد •••
✔️پُر صلابت و استوار، در عهدی که بسته بود✔️
▪️دست بر پیکر برادر بُرد و سوی آسمان گرفت •••
+گفت:
💠"اللهمَّ تَقبَّل مِنّا هذَا القُربان!"💠
🔰"خدایا این قربانی را از ما بپذیر!"🔰
••• و سپس، زیر لب زمرمه کرد:
💠"بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِنّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انْحَرْ
إِنَّ شانِئَکَ هُوَ اْلأَبْتَرُ"💠
🔰"به نام خداوند رحمتگر مهربان.
ما تو را کوثر دادیم.
پس برای پروردگارت نمازگزار و قربانی کن.
دشمن تو بیتبار خواهد بود."🔰
● ۳۶ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#مجتبی_فرآورده
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
با ما همراه باشید👇
کانال گپ:
https://gap.im/alhaadi
کانال سروش:
https://sapp.ir/alhaadi
کانال ایتا:
https://eitaa.com/alhaadi
🔘 #بخش_دوم
+ زینب گفت:
"خدایی را سپاس می گویم که ما را پاک و مُطهر ساخت از هر آلودگی."
"جز فاسق دروغ نمی گوید و جز بدکاره رسوا نمی شود و آن ما نیستیم. دیگرانند."
🔰و ابن زیاد، درمانده شد در جواب سخن دختر علی، گریزی نداشت جز آن که احساس و عاطفۀ او را زخمی کند •••
_ گفت:
"مگر ندیدی که خداوند برادرت را نیست و نابود کرد؟"
••• و خرسند از این طعنه، به خود بالید و خندید •••
🔹زینب، نگاه سرزنش باری به او کرد و پلک فرو بست، و تمام آنچه که از خون حسین روییده بود را یکجا به آنی دید.🔹
••• خون حسین جوشید و خروشید و نور شد •••
••• گذشته و حال و آیندۀ تاریخ به هم آمیخت •••
••• ذبح عظیم واقع شد •••
🔹به خون حسین، دیوار قطور شجرۀ ملعونه فرو ریخت.🔹
🔻راه فَلاح و رستگاری، به روی بشر گشوده شد، امامت به نور حسین پایدار ماند.🔺
🔰حزب الله و حزب الشیطان مجسم شد، ظهور قائم آل محمّد مهیا شد، گلستان شد زمین، آرایشی زیبا ز زیور یافت •••
••• زینب، به خود آمد و پلک گشود •••
••• و این همه در کَسری از ثانیه بود ••••
+ زینب گفت:
💠"ما رأیت الاّ جمیلاً!"💠
🔰"ندیدم به جز زیبایی!"🔰
"در آنروز، جلوه های شرف و غیرت و محبت به تمامی رُخ نمودند، و ما جز رشادت و وفاداری و زیبایی هیچ ندیدیم."
✔️ ادامه دارد • • •
● ۳۴ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#مجتبی_فرآورده
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
با ما همراه باشید👇
کانال گپ:
https://gap.im/alhaadi
کانال سروش:
https://sapp.ir/alhaadi
کانال ایتا:
https://eitaa.com/alhaadi