🔷 ياران امام حسين (ع) يكى يكى پيش مىآمدند و مى جنگيدند و كُشته مىشدند تا آن كه جز خانواده اش كسى با حسين عليه السلام نماند. آن گاه پسرش على اكبر قدم به ميدان نهاد. او از زيباروى ترينِ مردمان و آن هنگام هجده ساله بود. او به دشمن حمله بُرد و چنين خواند: "من على پسر حسين بن على ام به خانه خدا سوگند كه ما به پيامبر صلى الله عليه و آله نزديك تريم. و به خدا سوگند كه پسر بى نَسَب (ابن زياد) نمىتواند بر ما حكم براند. با شمشير مىزنم و از پدرم حمايت مى كنم"
🔹على اكبر عليه السلام مانند بار اوّل، بر دشمن حمله بُرد كه مُرّة بن مُنقِذ راه را بر او گرفت و نيزه اى به او زد و بر زمينش انداخت. سپاهيان، گِردش را گرفتند و او را با شمشيرهايشان تكّه تكّه كردند.
▪︎امام حسين عليه السلام به بالاى سر او آمد و ايستاد و فرمود: «خداوند بكُشد كسانى را كه تو را كُشتند اى پسر عزيزم ! چه گستاخ بودند در برابر خداى رحمان و بر هتك حرمت پيامبر!» . سپس اشك از چشمانش روان شد و فرمود : «دنياى پس از تو ويران باد !». زينب عليهاالسلام خواهر امام حسين عليه السلام به شتاب بيرون دويد و ندا داد: "اى برادرم و فرزند برادرم!"
•| منبع: کتاب الإرشاد شيخ مفيد، جلد ٢، صفحه ١٠٦ |•
#روزشمار_محرم
#روز_هشتم
#شبه_پیغمبر
#دانههای_تسبیح_پراکنده
#محرم١٤٤٦
هیئت دانشجویی الهادی علیه السلام
@alhadi_sbu