eitaa logo
الحَقُّ الجَدید(معارف مهدویت)
2.3هزار دنبال‌کننده
816 عکس
379 ویدیو
87 فایل
@maaref_shiaa @Ghaher_Aladov مجموعه مهدویت "فسطاط المهدی" @fostatolmahdi👇 @maahdaviyat (تدریس مهدویت) @mahdaaviyat (پرسش و پاسخ مهدویت) @alhaghgholjadid @moballeghinemahdaviat @khedmatemahdavi @ashaaremahdaviat @sticker_mahdavi خادم @Alfath14
مشاهده در ایتا
دانلود
! 🔻مرحوم آیت الله العظمی از استادش مرحوم آیت الله العظمی نقل می کند: در زمان جنگ جهانی اول که بخاطر تهاجم بیگانگان اوضاع ایران خیلی آشفته بود،مرحوم از این پیشامد ناهنجار به ساحت مقدس ایمه ی معصومین سلام الله علیهم شکایت زیادی میکرده ، مخصوصا به ساحت مقدس امام زمان سلام الله علیه شکایت میکرده که: یابن الحسن! ایران اینطور شده،مردم،بی سر و سامان شدند، بی پناه شدند،نظم نیست،امنیت نیست... میرزای به مرحوم فرموده بود خیلی به محضر امام زمان نالیدم! تا اینکه یک روز در حین توسل،بر من مکاشفه ای شد،امام زمان را زیارت کردم،دیدم حضرت ایستاده اند،یک دیوار مرتفعی سر به آسمان کشیده،حضرت اشاره فرمود که به این دیوار نگاه کن،من نگاه کردم،دیدم یک دیواری هست مرتفع اما این دیوار کج شده و عن قریب است که فرو بریزد، به یک مویی بند است! دیدم انگشت حضرت به طرف دیوار است... فرمودند: این دیوار، ایران است، کج میشود، اما ما با انگشتمان نگهش داشته ایم و نمی گذاریم خراب شود! این جا شیعه خانه ی ماست! کج می شود اما نمی گذاریم خراب شود! یابن الحسن روحی فداک... 📚احیاگر حوزه خراسان ص۱۷۵ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
توسل قدس سره به ساحت قدس مهدوی صلوات الله علیه و عجل الله فرجه الشریف 🔻از مرحوم آقا دوست دیرین و همدرس میرزا در درس های مرحوم و نقل شده است که: روزی را در حالی نزار که "مادر بچه مرده " را به یاد می آورد دیدم که "یاصاحب الزمان " گویان به مسجد سهله می رفت. میرزا گفته بود: 👈بر ریگ های مسجد سهله،اشک ها ریختم و در آنجا و جاهای دیگر، مکرر به حضرت سلام الله علیه و عجل الله فرجه الشریف تضرع و استغاثه و التجا کردم و اگر ادعا کنم که در مسجد سهله جایی نیست که اشک من بر آن نریخته باشد،خلاف نگفته ام!! 📚 احیاگر حوزه خراسان ص۲۰۷ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
سلام الله علیه و عجل الله فرجه الشریف. 🔻مرحوم آیت الله تولایی خراسانی: حدود هزار جلسه در خدمت مرحوم بودم,جلسه ای نشد که صحبتی از حضرت صاحب الزمان به میان نیاورد, در هر جلسه ای, از امام زمان یاد میکرد,متذکر میشد و ما را نیز متوجه میکرد! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۳۸۱ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
" آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ... " 🔻دعای در حق خطیب شهیر مرحوم : مرحوم شیخ احمد کافی ، واعظ و سخنور نامی دهه های پیشین تهران که خود سهمی مهم در توجه دادن مردم به امام زمان صلوات الله علیه و عجل الله فرجه الشریف داشت ، تعریف میکرد: در مدرسه ی نواب ، میرزا به من نگاه کرد و گفت:ان شا الله از بشوی! از وقتی دعا کرد ، حالم تغییر کرد و طور دیگری شدم! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۳۸۹ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔴 ۱۹ ذی الحجه سالروز ارتحال عالم ربانی و متاله قرآنی و وارث حکمت محمدی و علوم اوصیایی، حضرت آیت الله الباهره جناب آقا اعلی الله درجاته فی الصدیقین ، موسس و محقق مبانی معارف قرآنی. کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻 سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره به مرحوم 🔹بخش اول 🔽 🔻 از ماست! مرحوم در مشهد، مشغول دروس طلبگی بود و در طول این مدت، مخارجشان را پدرشان تامین مي‌نمود؛ زیرا ایشان از وجوهات و سهم امام استفاده نمي‌کرد. سال آخر هم، پدرشان از ایشان خواسته بود که به تهران بازگردد و در برابر اصرار مرحوم گفته بود، دیگر پولی برایت نخواهم فرستاد! خود آن مرحوم مي‌گويد: همزمان با این ماجرا، برف شدیدی آمده بود که راه‌ها را بسته بود. پولم تمام شد. بعد از مدتی نسیه گرفتن از بقال و نانوای محل، روزی هر دو مرا جواب کردند و گفتند تا حسابت را تسویه نکنی دیگر به تو چیزی نمي‌دهیم. خیلی خجالت‌زده شدم و برگشتم. به حرم رفتم و پس از زیارت، به حضرت عرض حال نمودم. شب را گرسنه خوابیدم. سحر یک لیوان آب نوشیدم و قصد روزه کردم. در طول روز به اتمام امور روزمره پرداختم تا افطار که باز هم با یک لیوان آب افطار کردم و سحر روز بعد هم باز همین ماجرا تکرار شد. روز دوم و سوم به همین منوال گذشت تا اینکه به زحمت به حرم رفتم. بعد از نماز به حضرت استغاثه کردم که ما مهمان شماییم در این شرایط، خودتان مرحمتی کنید. چنان ضعفی بر بدنم مستولی شده بود که نمي‌توانستم از پله‌ها بالا بروم و خودم را روی پله‌ها کشیدم. در آن سرمای شدید، برای گرم کردن خودم زغال هم نداشتم و در حجره، لای عبای نایینی که داشتم، روی تخت دراز کشیدم و لحاف را روی خودم انداختم. با این حال همچنان سردم بود. سعی کردم با ذکر و توجه، بدن را گرم کنم تا سرما در من اثر نکند. بعد از آن نفهمیدم که خوابم برد یا نه فقط ناگهان به خودم آمدم دیدم در حجره را مي‌زنند. پرسیدم: کیستی؟ گفت: مهمان. با خودم گفتم در این شرایط که هیچ در بساط ندارم اما نیرویی در خودم احساس کردم و گفتم: بفرمایید، مهمان حبیب خداست. دیدم در باز شد. از درگاه حجره که به داخل آمدند، چراغ را روشن کردند. به داخل آمدند. دیدم سید بزرگوار نورانی است که متوجه شدم سلام الله علیه هستند! سید دیگری هم همراه ایشان بود. حضرت فرمودند: «ما میهمان شما مي‌شویم به شرطی که غذا را خودمان بیاوریم». عرض کردم: هر طور امر بفرمایید. حضرت به همراهشان فرمودند: «شما بروید غذا تهیه کنید و بیاورید». بعد به من فرمودند: «شما هم چای را درست کن» امتثال کردم و به صندوق‌خانه حجره رفتم. با خودم گفتم من که هیچ ندارم. در صندوقخانه دو گونی زغال مازندرانی دیدم و آتش را روشن کردم. در نهایت تعجب دیدم چای و قند هم روی طاقچه هست! چای را به خدمت حضرت آوردم. ایشان مطالب بسیاری فرمودند. آن سید هم غذا را آوردند. درون سینی، نان و کباب و خرما بود. حضرت فرمودند شما اول چند دانه خرما بخور. آن خرما طعمی کاملاً متفاوت با خرماهایی که خورده بودم، داشت. کباب هم خیلی مطبوع بود. مقداری اضافه آمد. سفره را که جمع کردم، حضرت فرمودند: 🔹🔸 «از این نان و خرما و کباب به کسی ندهید. این مخصوص به خود شماست. فقط فردا، مي‌آید، یک لقمه از این غذا به او بدهید. او از »!!!🔹🔸 گفتم چشم. کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻 سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره به مرحوم 🔹 بخش دوم 🔽 🔹مرحوم : حضرت سلام الله علیه مطالب دیگری را درباره خودم و مسائل اجتماعی فرمودند؛ از جمله اینکه فرمودند: «دیگر در مشهد نمان و بعد از مساعد شدن هوا به تهران برو و مدارس اسلامی باز کن و به تعلیم و تربیت دانش‌آموزان بپرداز» و فرمودند: «شما چرا در این گرفتاری و بی‌پولی از نماز جناب غافل بودید که نماز جناب جعفر، کبریت احمر است و اکسیر اعظم». هر چه عنایت خاص، فضائل و کمالات انسانی ایشان داشت با عنایت حضرت، در همان شب کامل شد. خودشان گفتند: حضرت و همراهشان مشغول نماز شب شدند. دم رفتن، مشتی پول خورد در دو دستم ریختند و فرمودند: «اینها را بگیر و نگاهشان نکن و نشمار. آنها را زیر پوست تخت بریز و هر وقت لازم داشتی بردار و استفاده کن». از در که بیرون رفتند دیگر آنها را ندیدم. دقایقی بعد صدای مناجات حرم و سپس صداي اذان آمد. نماز را خواندم. صبح، در حجره را زدند. دیدم شیخ با منزلت و بزرگواری آمده‌اند. گفت: من هستم! بعد از مصافحه و معانقه، تمجید کردند و گفتند: خوشا به حالت، دیشب مورد عنایت خاصّ آقا قرار گرفته‌اید، آن حوالة ما را بدهید!!! سفره را آوردم و ایشان لقمه‌ای تناول نمود و گفت: از آن پول‌ها هم سکه‌ای به من بدهید!!! ایشان به ازای آن، بیست تومان به من داد که پول خیلی زیادی بود. چند ماهی که در مشهد بودم محضرشان را درک کردم تا اینکه در همان ایام رحلت نمود. والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا 📚 منبع:سایت رسمی مرحوم کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻علامه حفظه الله تعالی می فرماید: این سخن نیاز به گفتن ندارد که کسانی چون ، ، و تنکابنی که در اثر قبول معارف خالص وحیانی و پیروی از سلوک خالص اوصیایی به آن مقامات در علم و عمل و تصرف و کینونت روحی رسیدند، آیا اصحاب ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین دارای چه مقاماتی در معرفت و عمل بوده اند؟ و آیا کدام عارف یا فیلسوفی در طول تاریخ ، به گرد پای آنان در مقام «قرب تالهی» و «تاله» رسیده است؟ اینان متالهان قرآنی اند و عقابان ستیغ «لیلة القدر». 📚متاله قرآنی، شیخ مجتبی قزوینی ، ص ۳۵۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻حجت الاسلام طالبیان : از شیخ حبیب الله احمدی پرسیدم : اینکه مرحوم آقا بعد از فوت، به فرزندان خود سر می زده و حتی درسی برای یکی از فرزندان داشته صحیح است؟ فرمود : بله. گفتم : درباره مرحوم نیز نقل شده که ایشان قبل از فوت به فرزندان و خانواده خود فرموده که اگر نترسید ، بعد از فوت به شما سر می زنم. 🔻از شیخ حبیب الله احمدی پرسیدم : آیا این جریان درباره شما نیز صدق می کند؛ یعنی بعد از فوت پدر بزرگوارتان (مرحوم ) ایشان را دیده اید؟ فرمودند : بله. 📚اموزگار حکمت وحیانی ص ۲۳۳ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔴 ۱۹ ذی الحجه سالروز ارتحال عالم ربانی و متاله قرآنی و وارث حکمت محمدی و علوم اوصیایی، حضرت آیت الله الباهره جناب آقا اعلی الله درجاته فی الصدیقین ، موسس و محقق مبانی معارف قرآنی. کانال معرفتی "معارف الشیعه" @maaref_shiaa
" آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ... " 🔻دعای در حق خطیب شهیر مرحوم : مرحوم شیخ احمد کافی ، واعظ و سخنور نامی دهه های پیشین تهران که خود سهمی مهم در توجه دادن مردم به امام زمان صلوات الله علیه و عجل الله فرجه الشریف داشت ، تعریف میکرد: در مدرسه ی نواب ، میرزا به من نگاه کرد و گفت:ان شا الله از بشوی! از وقتی دعا کرد ، حالم تغییر کرد و طور دیگری شدم! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۳۸۹ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
▪️توسل قدس سره به ساحت قدس مهدوی صلوات الله علیه و عجل الله فرجه الشریف 🔻از مرحوم آقا دوست دیرین و همدرس میرزا در درس های مرحوم و نقل شده است که: روزی را در حالی نزار که "مادر بچه مرده " را به یاد می آورد دیدم که "یاصاحب الزمان " گویان به مسجد سهله می رفت. میرزا گفته بود: 👈بر ریگ های مسجد سهله، اشک ها ریختم و در آنجا و جاهای دیگر، مکرر به حضرت سلام الله علیه و عجل الله فرجه الشریف تضرع و استغاثه و التجا کردم و اگر ادعا کنم که در مسجد سهله جایی نیست که اشک من بر آن نریخته باشد، خلاف نگفته ام!! 📚 احیاگر حوزه خراسان ص۲۰۷ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
سلام الله علیه و عجل الله فرجه الشریف 🔻مرحوم آیت الله تولایی خراسانی: حدود هزار جلسه در خدمت مرحوم بودم، جلسه ای نشد که صحبتی از حضرت صاحب الزمان (سلام الله علیه) به میان نیاورد، در هر جلسه ای از امام زمان یاد می کرد، متذکر می شد و ما را نیز متوجه می کرد! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۳۸۱ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
"راضي نيستم که احدي اين دعا را جز براي امام زمان سلام الله علیه، براي چيز ديگري بخواند" 🔻مرحوم آیت الله تولاّیی خراسانی {از شاگردان برجسته مرحوم آیت الله حاج و مرحوم آیت الله } می فرمود: يك دعايي است كه جزء اسرار است. اساتيدِ من به من گفته اند: نگو. من مي گويم، ولي راضي نيستم که احدي اين دعا را جز براي فرج امام زمان علیه السلام، براي چيز ديگري بخواند و اگر براي چيز ديگري بخواند و بخواهد، پيش خدا مسؤول است. اين سرّي است كه در اصفهان فاش مي كنم؛ تاكنون هم نگفته ام. اين دعاي عجيبي است كه از اسرار است. بزرگان، آن‌هايي كه در اين عوالم سرّ و حقيقت، اقيانوس بوده اند، سپرده اند كه اين دعا خوانده نشود مگر براي امري كه در عالَم از آن مهم تر نيست. و به نظر بنده، امري كه در عالم مهم تر از آن نيست، ظهور امام زمان علیه السلام است. پس اين دعا را جز براي ظهور آن امام نخوانيد. دعا اين است: 👈«اللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ بِروحِ عَليِّ بْنِ اَبيطالِبِ الَّذي لَمْ يُشْرِكْ بِاللهِ طَرْفَةَ عَيْنٍ» (أنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ القائِمِ المَهْدِیّ) خداوندا! به روح عليّ امیرالمؤمنین علیه السلام قَسَمَت مي دهم، آن روح مطهّري كه در اين عالم كون و فساد، از زماني كه قدم به رَحِم مادرش فاطمه بنت اسد علیهاالسلام گذاشت تا وقتي كه از دنيا رحلت فرمود، يك طرفة العين و يك چشم به هم زدن، به خدا شرك نياورد، و هميشه موحّد بود؛ صمد پرست بود. (به آن روح قسمت می دهم که فرج ولیّت، امام زمان علیه السلام را برسانی) (📚سخنرانی مسجد سیّد اصفهان، ۱۳۹۲ قمری، شب ۱۸ ماه رمضان) کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
🔻علامه حفظه الله تعالی می فرماید: این سخن نیاز به گفتن ندارد که کسانی چون ، ، و تنکابنی که در اثر قبول معارف خالص وحیانی و پیروی از سلوک خالص اوصیایی به آن مقامات در علم و عمل و تصرف و کینونت روحی رسیدند، آیا اصحاب ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین دارای چه مقاماتی در معرفت و عمل بوده اند؟ و آیا کدام عارف یا فیلسوفی در طول تاریخ ، به گرد پای آنان در مقام «قرب تالهی» و «تاله» رسیده است؟ اینان متالهان قرآنی اند و عقابان ستیغ «لیلة القدر». 📚متاله قرآنی، شیخ مجتبی قزوینی ، ص ۳۵۲ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
! 🔻مرحوم آیت الله العظمی از استادش مرحوم آیت الله العظمی نقل می کند: در زمان جنگ جهانی اول که بخاطر تهاجم بیگانگان اوضاع ایران خیلی آشفته بود،مرحوم از این پیشامد ناهنجار به ساحت مقدس ایمه ی معصومین سلام الله علیهم شکایت زیادی میکرده ، مخصوصا به ساحت مقدس امام زمان سلام الله علیه شکایت میکرده که: یابن الحسن! ایران اینطور شده،مردم،بی سر و سامان شدند، بی پناه شدند،نظم نیست،امنیت نیست... میرزای به مرحوم فرموده بود خیلی به محضر امام زمان نالیدم! تا اینکه یک روز در حین توسل،بر من مکاشفه ای شد،امام زمان را زیارت کردم،دیدم حضرت ایستاده اند،یک دیوار مرتفعی سر به آسمان کشیده،حضرت اشاره فرمود که به این دیوار نگاه کن،من نگاه کردم،دیدم یک دیواری هست مرتفع اما این دیوار کج شده و عن قریب است که فرو بریزد، به یک مویی بند است! دیدم انگشت حضرت به طرف دیوار است... فرمودند: این دیوار، ایران است، کج میشود، اما ما با انگشتمان نگهش داشته ایم و نمی گذاریم خراب شود! این جا شیعه خانه ی ماست! کج می شود اما نمی گذاریم خراب شود! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۱۷۵ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
"سخنان مرحوم در توجه دادن به امام زمان صلوات الله علیه و عجل الله فرجه الشریف " 🔻حجت الاسلام شیخ علی اصغر مروارید: تولد امام زمان سلام الله علیه بود، میرزا تشریف می آوردند به مدرسه نواب ،من هم روی همین علاقه و عشق (چون خیلی مرحوم میرزا ،معروف بود به اینکه مثلا ارتباط ایشان و معارف ایشان،چطور است) و با همان عقیده رفتم به جلسه نشستم تا مرحوم میرزا آمدند. مرحوم میرزا که آمدند ،خدا شاهد است که فقط یک حرف زدند که: طلبه ها! آقایتان را فراموش نکنید! ما امروز آمده ایم که از آقایمان عیدی بگیریم! اشهد بالله یک حالتی به طلبه ها می داد که من یادم می آید یک اشک و گریه ای به من دست داد!... 📚احیاگر حوزه خراسان ص۳۸۸ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
💢 سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره مرحوم به مرحوم بخش اول 🔽 🔻 از ماست! مرحوم در مشهد، مشغول دروس طلبگی بود و در طول این مدت، مخارجشان را پدرشان تامین مي‌نمود؛ زیرا ایشان از وجوهات و سهم امام استفاده نمي‌کرد. سال آخر هم، پدرشان از ایشان خواسته بود که به تهران بازگردد و در برابر اصرار مرحوم گفته بود، دیگر پولی برایت نخواهم فرستاد! خود آن مرحوم مي‌گويد: همزمان با این ماجرا، برف شدیدی آمده بود که راه‌ها را بسته بود. پولم تمام شد. بعد از مدتی نسیه گرفتن از بقال و نانوای محل، روزی هر دو مرا جواب کردند و گفتند تا حسابت را تسویه نکنی دیگر به تو چیزی نمي‌دهیم. خیلی خجالت‌زده شدم و برگشتم. به حرم رفتم و پس از زیارت، به حضرت عرض حال نمودم. شب را گرسنه خوابیدم. سحر یک لیوان آب نوشیدم و قصد روزه کردم. در طول روز به اتمام امور روزمره پرداختم تا افطار که باز هم با یک لیوان آب افطار کردم و سحر روز بعد هم باز همین ماجرا تکرار شد. روز دوم و سوم به همین منوال گذشت تا اینکه به زحمت به حرم رفتم. بعد از نماز به حضرت استغاثه کردم که ما مهمان شماییم در این شرایط، خودتان مرحمتی کنید. چنان ضعفی بر بدنم مستولی شده بود که نمي‌توانستم از پله‌ها بالا بروم و خودم را روی پله‌ها کشیدم. در آن سرمای شدید، برای گرم کردن خودم زغال هم نداشتم و در حجره، لای عبای نایینی که داشتم، روی تخت دراز کشیدم و لحاف را روی خودم انداختم. با این حال همچنان سردم بود. سعی کردم با ذکر و توجه، بدن را گرم کنم تا سرما در من اثر نکند. بعد از آن نفهمیدم که خوابم برد یا نه فقط ناگهان به خودم آمدم دیدم در حجره را مي‌زنند. پرسیدم: کیستی؟ گفت: مهمان. با خودم گفتم در این شرایط که هیچ در بساط ندارم اما نیرویی در خودم احساس کردم و گفتم: بفرمایید، مهمان حبیب خداست. دیدم در باز شد. از درگاه حجره که به داخل آمدند، چراغ را روشن کردند. به داخل آمدند. دیدم سید بزرگوار نورانی است که متوجه شدم سلام الله علیه هستند! سید دیگری هم همراه ایشان بود. حضرت فرمودند: «ما میهمان شما مي‌شویم به شرطی که غذا را خودمان بیاوریم». عرض کردم: هر طور امر بفرمایید. حضرت به همراهشان فرمودند: «شما بروید غذا تهیه کنید و بیاورید». بعد به من فرمودند: «شما هم چای را درست کن» امتثال کردم و به صندوق‌خانه حجره رفتم. با خودم گفتم من که هیچ ندارم. در صندوقخانه دو گونی زغال مازندرانی دیدم و آتش را روشن کردم. در نهایت تعجب دیدم چای و قند هم روی طاقچه هست! چای را به خدمت حضرت آوردم. ایشان مطالب بسیاری فرمودند. آن سید هم غذا را آوردند. درون سینی، نان و کباب و خرما بود. حضرت فرمودند شما اول چند دانه خرما بخور. آن خرما طعمی کاملاً متفاوت با خرماهایی که خورده بودم، داشت. کباب هم خیلی مطبوع بود. مقداری اضافه آمد. سفره را که جمع کردم، حضرت فرمودند: «از این نان و خرما و کباب به کسی ندهید. این مخصوص به خود شماست. فقط فردا، مي‌آید، یک لقمه از این غذا به او بدهید. او از »!!! گفتم چشم. کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
💢سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره مرحوم به مرحوم بخش دوم 🔽 🔻مرحوم : حضرت سلام الله علیه مطالب دیگری را درباره خودم و مسائل اجتماعی فرمودند؛ از جمله اینکه فرمودند: «دیگر در مشهد نمان و بعد از مساعد شدن هوا به تهران برو و مدارس اسلامی باز کن و به تعلیم و تربیت دانش‌آموزان بپرداز» و فرمودند: «شما چرا در این گرفتاری و بی‌پولی از نماز جناب غافل بودید که نماز جناب جعفر، کبریت احمر است و اکسیر اعظم». هر چه عنایت خاص، فضائل و کمالات انسانی ایشان داشت با عنایت حضرت، در همان شب کامل شد. خودشان گفتند: حضرت و همراهشان مشغول نماز شب شدند. دم رفتن، مشتی پول خورد در دو دستم ریختند و فرمودند: «اینها را بگیر و نگاهشان نکن و نشمار. آنها را زیر پوست تخت بریز و هر وقت لازم داشتی بردار و استفاده کن». از در که بیرون رفتند دیگر آنها را ندیدم. دقایقی بعد صدای مناجات حرم و سپس صداي اذان آمد. نماز را خواندم. صبح، در حجره را زدند. دیدم شیخ با منزلت و بزرگواری آمده‌اند. گفت: من هستم! بعد از مصافحه و معانقه، تمجید کردند و گفتند: خوشا به حالت، دیشب مورد عنایت خاصّ آقا قرار گرفته‌اید، آن حوالة ما را بدهید!!! سفره را آوردم و ایشان لقمه‌ای تناول نمود و گفت: از آن پول‌ها هم سکه‌ای به من بدهید!!! ایشان به ازای آن، بیست تومان به من داد که پول خیلی زیادی بود. چند ماهی که در مشهد بودم محضرشان را درک کردم تا اینکه در همان ایام رحلت نمود. والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا 📚 منبع: سایت رسمی مرحوم کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
" آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند ... " 🔻دعای در حق خطیب شهیر مرحوم : مرحوم شیخ احمد کافی ، واعظ و سخنور نامی دهه های پیشین تهران که خود سهمی مهم در توجه دادن مردم به امام زمان صلوات الله علیه و عجل الله فرجه الشریف داشت ، تعریف میکرد: در مدرسه ی نواب ، میرزا به من نگاه کرد و گفت:ان شا الله از بشوی! از وقتی دعا کرد ، حالم تغییر کرد و طور دیگری شدم! 📚احیاگر حوزه خراسان ص۳۸۹ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
💢 سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره مرحوم به مرحوم بخش اول 🔽 🔻 از ماست! مرحوم در مشهد، مشغول دروس طلبگی بود و در طول این مدت، مخارجشان را پدرشان تامین مي‌نمود؛ زیرا ایشان از وجوهات و سهم امام استفاده نمي‌کرد. سال آخر هم، پدرشان از ایشان خواسته بود که به تهران بازگردد و در برابر اصرار مرحوم گفته بود، دیگر پولی برایت نخواهم فرستاد! خود آن مرحوم مي‌گويد: همزمان با این ماجرا، برف شدیدی آمده بود که راه‌ها را بسته بود. پولم تمام شد. بعد از مدتی نسیه گرفتن از بقال و نانوای محل، روزی هر دو مرا جواب کردند و گفتند تا حسابت را تسویه نکنی دیگر به تو چیزی نمي‌دهیم. خیلی خجالت‌زده شدم و برگشتم. به حرم رفتم و پس از زیارت، به حضرت عرض حال نمودم. شب را گرسنه خوابیدم. سحر یک لیوان آب نوشیدم و قصد روزه کردم. در طول روز به اتمام امور روزمره پرداختم تا افطار که باز هم با یک لیوان آب افطار کردم و سحر روز بعد هم باز همین ماجرا تکرار شد. روز دوم و سوم به همین منوال گذشت تا اینکه به زحمت به حرم رفتم. بعد از نماز به حضرت استغاثه کردم که ما مهمان شماییم در این شرایط، خودتان مرحمتی کنید. چنان ضعفی بر بدنم مستولی شده بود که نمي‌توانستم از پله‌ها بالا بروم و خودم را روی پله‌ها کشیدم. در آن سرمای شدید، برای گرم کردن خودم زغال هم نداشتم و در حجره، لای عبای نایینی که داشتم، روی تخت دراز کشیدم و لحاف را روی خودم انداختم. با این حال همچنان سردم بود. سعی کردم با ذکر و توجه، بدن را گرم کنم تا سرما در من اثر نکند. بعد از آن نفهمیدم که خوابم برد یا نه فقط ناگهان به خودم آمدم دیدم در حجره را مي‌زنند. پرسیدم: کیستی؟ گفت: مهمان. با خودم گفتم در این شرایط که هیچ در بساط ندارم اما نیرویی در خودم احساس کردم و گفتم: بفرمایید، مهمان حبیب خداست. دیدم در باز شد. از درگاه حجره که به داخل آمدند، چراغ را روشن کردند. به داخل آمدند. دیدم سید بزرگوار نورانی است که متوجه شدم سلام الله علیه هستند! سید دیگری هم همراه ایشان بود. حضرت فرمودند: «ما میهمان شما مي‌شویم به شرطی که غذا را خودمان بیاوریم». عرض کردم: هر طور امر بفرمایید. حضرت به همراهشان فرمودند: «شما بروید غذا تهیه کنید و بیاورید». بعد به من فرمودند: «شما هم چای را درست کن» امتثال کردم و به صندوق‌خانه حجره رفتم. با خودم گفتم من که هیچ ندارم. در صندوقخانه دو گونی زغال مازندرانی دیدم و آتش را روشن کردم. در نهایت تعجب دیدم چای و قند هم روی طاقچه هست! چای را به خدمت حضرت آوردم. ایشان مطالب بسیاری فرمودند. آن سید هم غذا را آوردند. درون سینی، نان و کباب و خرما بود. حضرت فرمودند شما اول چند دانه خرما بخور. آن خرما طعمی کاملاً متفاوت با خرماهایی که خورده بودم، داشت. کباب هم خیلی مطبوع بود. مقداری اضافه آمد. سفره را که جمع کردم، حضرت فرمودند: «از این نان و خرما و کباب به کسی ندهید. این مخصوص به خود شماست. فقط فردا، مي‌آید، یک لقمه از این غذا به او بدهید. او از »!!! گفتم چشم. کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
💢سفارش امام زمان سلام الله علیه درباره مرحوم به مرحوم بخش دوم 🔽 🔻مرحوم : حضرت سلام الله علیه مطالب دیگری را درباره خودم و مسائل اجتماعی فرمودند؛ از جمله اینکه فرمودند: «دیگر در مشهد نمان و بعد از مساعد شدن هوا به تهران برو و مدارس اسلامی باز کن و به تعلیم و تربیت دانش‌آموزان بپرداز» و فرمودند: «شما چرا در این گرفتاری و بی‌پولی از نماز جناب غافل بودید که نماز جناب جعفر، کبریت احمر است و اکسیر اعظم». هر چه عنایت خاص، فضائل و کمالات انسانی ایشان داشت با عنایت حضرت، در همان شب کامل شد. خودشان گفتند: حضرت و همراهشان مشغول نماز شب شدند. دم رفتن، مشتی پول خورد در دو دستم ریختند و فرمودند: «اینها را بگیر و نگاهشان نکن و نشمار. آنها را زیر پوست تخت بریز و هر وقت لازم داشتی بردار و استفاده کن». از در که بیرون رفتند دیگر آنها را ندیدم. دقایقی بعد صدای مناجات حرم و سپس صداي اذان آمد. نماز را خواندم. صبح، در حجره را زدند. دیدم شیخ با منزلت و بزرگواری آمده‌اند. گفت: من هستم! بعد از مصافحه و معانقه، تمجید کردند و گفتند: خوشا به حالت، دیشب مورد عنایت خاصّ آقا قرار گرفته‌اید، آن حوالة ما را بدهید!!! سفره را آوردم و ایشان لقمه‌ای تناول نمود و گفت: از آن پول‌ها هم سکه‌ای به من بدهید!!! ایشان به ازای آن، بیست تومان به من داد که پول خیلی زیادی بود. چند ماهی که در مشهد بودم محضرشان را درک کردم تا اینکه در همان ایام رحلت نمود. والسلام علیه یوم ولد و یوم مات و یوم یبعث حیا 📚 منبع: سایت رسمی مرحوم کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه http://eitaa.com/joinchat/3866755103C32c6614f49
مرحوم علامه آیت الله به محضر حضرت ارواحنا فداه 🔻در یکی از موارد فقر شدیدی که حاج بدان مبتلا میشوند و شبی با دست خالی و ناراحتی به منزل میروند... و مادرشان این ناراحتی شدید را در چهره ی ایشان میبینند،سفره را می آورد و میگوید اینقدر ناراحت نباشید مقداری نان خشک داریم! در همین هنگام کسی در میزند،مادر میرود و در را باز میکند؛کسی که در زده بود در را میگیرد و نمیگذارد کاملا در باز شود و کیسه ی پولی میدهد و میگوید: به آقا بگویید شما مورد نظر و توجه ما هستید و از نظر ما دور نیستید! مادر پول را میگیرد و می آورد و جملاتی را که آن آقا گفته بودند به حاج شیخ میگویند. حاج شیخ متوجه جریان میشوند و بسیار متاثر میگردند که چرا خودشان نرفتند در را باز کنند. پس از این جریان همواره به توسل و توجه و انابه میپردازند و مدتی چنین میگذرد تا شبی خواب میبینند که در عالم رویا کسی کاغذی به ایشان میدهد که در اطراف آن کاغذ آیاتی نوشته شده است و وسط آن نوشته شده است: "بسم الله الرحمن الرحیم" و در آخر کاغذ نوشته شده "الاربعین" حاج شیخ فردای آن شب خدمت استادشان آیت الله میروند و خوابشان را میگویند. مرحوم میرزا نخست متاثر میشود و میگرید و خواب را چنین تعبیر میکند:"آیات قرآن و بسم الله..." حقایقی از بطون قرآن است که به شما خواهد رسید اما "الاربعین" آخر کاغذ اشاره به آن هنگامی دارد که شما خدمت حضرت میرسید! حاج میگفتند از این تعبیر من همواره انتظار آن هنگام را میکشیدم تا موعود معهود فرا رسید، و من بی اختیار از خانه بیرون آمدم و به طرف حرم مطهر رفتم، وارد صحن شدم که یکباره دیدم آقا سلام الله علیه آنجا تشریف دارند و من در همان نگاه اول آن وجود مبارک را شناختم و چون به ایشان نزدیک شدم آغوش باز کردند و مرا در آغوش گرفتند و... 📚متاله قرآنی ص۲۹۶ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه @alhaghgholjadid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢اثر دعای آیت الله رضوان الله علیه در حق مرحوم شیخ احمد کافی رحمة الله علیه 🔻حجت الاسلام استاد حامد رضا معاونیان حفظه الله تعالی کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه @alhaghgholjadid
! 🔻مرحوم آیت الله العظمی از استادش مرحوم آیت الله العظمی نقل می کند: در زمان جنگ جهانی اول که بخاطر تهاجم بیگانگان اوضاع ایران خیلی آشفته بود،مرحوم از این پیشامد ناهنجار به ساحت مقدس ایمه ی معصومین سلام الله علیهم شکایت زیادی میکرده ، مخصوصا به ساحت مقدس امام زمان سلام الله علیه شکایت میکرده که: یابن الحسن! ایران اینطور شده،مردم،بی سر و سامان شدند، بی پناه شدند،نظم نیست،امنیت نیست... میرزای به مرحوم فرموده بود خیلی به محضر امام زمان نالیدم! تا اینکه یک روز در حین توسل،بر من مکاشفه ای شد،امام زمان را زیارت کردم،دیدم حضرت ایستاده اند،یک دیوار مرتفعی سر به آسمان کشیده،حضرت اشاره فرمود که به این دیوار نگاه کن،من نگاه کردم،دیدم یک دیواری هست مرتفع اما این دیوار کج شده و عن قریب است که فرو بریزد، به یک مویی بند است! دیدم انگشت حضرت به طرف دیوار است... فرمودند: این دیوار، ایران است، کج میشود، اما ما با انگشتمان نگهش داشته ایم و نمی گذاریم خراب شود! این جا شیعه خانه ی ماست! کج می شود اما نمی گذاریم خراب شود! یابن الحسن روحی فداک... 📚احیاگر حوزه خراسان ص۱۷۵ کانال "معارف" امام زمان سلام الله علیه @alhaghgholjadid