🔺 اصول و قواعد روش استباط فقهی آیت الله حیدری
1️⃣ قاعدۀ اول: قرآن محوری (اصالت و اولویّت نصوص قرآنی بر متون روایی)
🔵 ۱) آیت الله حیدری تقریباً تمام توان استنباطی و تحقیقی خود را به قرائت نصوص قرآنی اختصاص داده است. بر این اساس مشاهده می کنیم ایشان طوری به بحث و تحقیق پیرامون آیات قرآنی در حوزۀ مسائل فقهی می پردازند که انسان گمان می کند دلیلیّت و حجّیّت را فقط از آنِ قرآن کریم می دانند؛ اگرچه برای روایات معتبر نیز - طبق مبانی رجالی و حدیثی خویش و البته در طول قرآن و پس از عرضه به آن -، سهمی در فرایند استنباط در نظر می گیرند. باید اذعان کرد که این شيوۀ تحقیقی قرآنی، واقعاً در مباحث تخصّصی فقهی کم نظیر است؛ چرا که تمرکز اصلی فقهای بزرگ، بیشتر روی متون روایی بوده و اکنون هم به همین صورت است.
شاید بتوان گفت که همین اصالت دادن به اخبار و توجّه بیش از اندازه به نصوص روایی، مانع از رشد توان تفسیری در فرایند استنباط ایشان گشته، و یا حدّاقل می توان گفت مانع از بروز و ظهور این حسّ تفسیری - در حدّی که متناسب با شأن قرآن کریم باشد - شده است.
بر خلاف این روش معمول و رایج، مشاهده می كنيم کسانی همچون آيت الله حيدری که در تفسير قرآن متخصّص اند، این توان و قدرت تفسيری خود را در مباحث فقهی نیز به طور جدّی و به نحو حداكثری به كار می گيرند. البته کاربرد مباحث تفسیری در حوزۀ فقه، اندکی متفاوت است با به کارگیری آن در سایر علوم.
لازم به ذکر است آیت الله حیدری در فرایند استنباطی خود، اگر چه از روایات نیز در جای خود بهره می گیرند، اما به هیچ وجه از رویکرد رایج «روایت محور» که اصالت را در مباحث فقهی به اخبار و احادیث می دهد، تأثیر و انفعال نمی پذیرند؛ چرا که از دیدگاه ایشان روایات در طول قرآن قرار دارند و نه در عرض و هم پایۀ آن! به همین دلیل است که علامه حیدری در بحث های فقهی خود به ویژه در سطح خارج، روی آیات قرآنی تأکید و تمرکز بیشتری دارند.
🟢 ۲) واضح است فقیهی که به نحو تخصّصی به علم تفسیر پرداخته و به بیان دیگر، «مجتهد در تفسیر» شده است، وقتی به ادلّۀ قرآنیِ مباحث فقهی می پردازد، بحث او در مقایسه با فقیهی که فاقد تخصّص در تفسیر است، بسیار متفاوت می باشد و این تخصّص، آثار مهمی را در قرائت آیات و فهم نصوص قرآنی بر جای می گذارد و همین مسأله، نهايتاً اثرگذاریِ قابل توجّه خود را در نتایج و فتاوای فقهی نشان می دهد؛ یعنی نتایج و احکام به دست آمده از «فقه قرآن محور»، از نتایج و فتاوای برآمده از «فقه روایت محور»، بسیار متفاوت خواهد بود!
🟡 ۳) کسی که به علم تفسیر به طور تخصّصی پرداخته و در این دانش متبحّر و صاحب نظر شده، مباحث فقهیِ قرآنی او، به معنای واقعی کلمه تحقیقی بوده و در بالاترین سطح علمی و فقهی قرار دارد و در درجۀ اوّل فقط این نوع بحث قرآنی و فقهی است که می توان آن را بحث مقارن و تطبیقی نامید؛ یعنی همان طور که ما «فقه مقارن» و «اصول مقارن» داریم، «تفسیر مقارن» هم باید داشته باشیم. به همين دليل، كسب تخصص و اجتهاد در علم تفسیر ضرورت می يابد، و اینکه کسی به فقه مقارن بپردازد بدون اینکه ابتدائاً در دانش تفسیر ممحّض و متخصّص بوده باشد، واقعاً بی معنی و غیر قابل فهم است!؛ زیرا روایات باید با محکّ و میزان قرآنی سنجیده و ارزیابی شوند، و این مهم جز از طریق وصول به مقام «اجتهاد در تفسیر» میسّر نمی شود.
📚📚📚 آیت الله سید کمال حیدری، کلّیات فقه المکاسب المحرمة، ص 78 و 79. به قلم: دکتر طلال حسن (با اندکی تصرّف).
🔘 ادامه دارد...
#فقه_و_اصول
##اسلام_قرآن_محور_و_اسلام_حدیث_محور
#روش_استنباط_فقهی
#اجتهاد_در_تفسیر
✅ https://eitaa.com/alhaydari