eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
234 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: ✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️✨⚡️ میلاد با سعادت امام موسی کاظم علیه السلام را به ساحت مقدس امام زمان علیه السلام و شما دوستان عزیز تبریک می گوییم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم💐 بیستمین روز از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید 🌷حمید زرگوشی 🌷 هستیم.
پیکر شهیدی که شب‌ها می‌خواند 🌷 🌷هر وقت به (ع) می روم، آقایی که مسئولیت رسیدگی به فضای سبز🌳 آن منطقه را برعهده دارد به نزدم می آید و می گوید 🌷 هم مانند شبهای گذشته به مزار آمدم، صدای از اینجا (قبر ) در ساعت سه شب🕒 تا اذان صبح می آید و تمام دشت🌾 را منور می کند، مگر این آقا کیست؟ 🌷من هم جواب می دهم: است، بیست ساله بود که به سرورش پیوست🕊، دانشجو بود، اکنون که در معیت من نیست روشنایی✨ چشمانم در ظلمت فرو رفته است😔. راوی:
شهيد در سال 45 در يك خانواده مذهبي در هرمزآباد مهران چشم به جهان گشود . دورة ابتدائي را قبل از انقلاب در مهران به پايان رسانيد ، با ورود به دورة راهنمائي انقلاب شكوهمند اسلامي آغاز گرديد كه در راهپيمائيها شركت فعال داشتند و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي جنگ تحميلي عليه ايران آغاز گرديدكه همراه خانواده به ايلام مهاجرت كرد . با توجه به مشكلات خانوادگي و آوارگي در ايلام ايشان به ادامه تحصيل پرداختند كه بعد از موفقيت و دريافت ديپلم درامتحانات تربيت معلم شركت نمود و در دانشگاه شهيد اشرفي كرمانشاه قبول گرديد ، پس از ورود به دانشگاه شش ماه نگذشته بود كه داوطلبانه عازم جبهه ها شد و او با چند نفر ديگر از دانشجويان عازم جبهه هاي كردستان شدند ، در عمليات والفجر 9 ،سال 65 بود كه شهيد در آن عمليات مفقودالاثرگرديد و با توجه به گفته بعضي از همرزمان شهيد ايشان در همان منطقه به دست مزدوران بعثي اسير و بعد شهيد شده و به خيل شهيدان پيوست .
سال ۷۹ از کرمانشاه به ما زنگ زدند گفتند فرزندتان شهید شده است، کارت شناسایی و ساعتش را برایمان فرستادند و گفتند بیایید کرمانشاه و جنازه اش را تحویل بگیرید، همسر، پسر و دامادم به کرمانشاه رفتند؛ اما حمید را در میان شهدا نیافتند، خدا می داند چه بر سر ما گذشت؟ امان از دل خانواده شهدا، برایش فاتحه گرفتیم، تا چهل روز در خانه ما شیون به پا بود، تا دو سال پا از درب خانه به بیرون نگذاشتم، زندگی ما در ماتم فرو رفت. آنقدر در مصیبت حمید غرق شده بودم که دیگر فرزندانم را به دست فراموشی سپردم، در شادی ها همراهشان نبودم، لباس که می خریدند می گفتم: زیبا و برازنده حمید است، آن را نگه دارید تا بر تن حمید ببینمش، آن ها نیز «چشم» می گفتند، به آن ها تاکید می کردم تا برادرتان نیامده وسیله جدید، میوه نوبرانه، شادی و خنده را به خانه نیاورید، به هر مجلسی که می رفتیم، خودم را ملامت می کردم که چرا در فلان جا خندیدم، چرا به بدون حمید به پیک نیک رفتم؟ چرا به دعوت فلان فامیل برای عروسی فرزندش «نه» نگفتم؟ هرگاه تلویزیون تابوت شهدای گمنام را از تلویزیون نشان می داد خانه ما غمکده می شد، بر مزار هر شهیدی که می رسیدم از او می پرسیدم: تو حمید من نیستی؟
اولین بار که بعد از ۳۰ سال حمید را دیدم در فرودگاه شهدای ایلام بود، علی اکبرم دو متر قد داشت، رعنا و بلند بالا بود، علی اصغر تحویل گرفتم، زخم داغ حمید هیچوقت کهنه نمی شود، ۹ سال لباس سیاه به تن کردم، هنگامی که به سوی تابوت حمید به راه افتادم به بانوی کربلا توکل و توسل جستم تا خویشتندار باشم، همینگونه نیز شد.  التماس کردم اجازه بدهند شب را در کنار حمید باشم؛ اما مسئولان قبول نکردند. مایل بودم خودم فرزندم را در خاک دفن کنم، بر رویش سنگ لحد بگذارم و خاک بپاشم، تمایل داشتم این اسماعیل را که ۳۰ سال پیش قربانی شده بود به ساحت سیدالشهدا (ع) هدیه کنم، آقایان حاضر در روز خاکسپاری برای رعایت حال من که قلبم به سختی می زد؛ اجازه ندادند وارد قبر شوم؛ بنابراین در گوشه مزار نشستم و ضمن دیدن آیین دفن فرزندم در خاک، با خدا و رسولش به راز و نیاز پرداختم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰ ذی الحجه ؛ وقوع معجزه و نزول آیه سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ مستندات این واقعه در کتب اهل سنت 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیکر شهیده زهرا شیرویه🌹 سرپرستار بخش کرونا بیمارستان آیت اله بروجردی (ره) تشییع و در گلزار شهدا بروجرد به خاک سپرده شد.💔
با دست‌های خالی از اینجـا نمـی رویم ؛ ما سائلیم ، سائلِ آقای کاظمین ...
امام موسی کاظم علیه السّلام: کسی که مزه سختی را نچشید، نیکی در نزد او جایگاهی ندارد. بحارالانوار، ج78، ص333
شهید سلیمانی: ✍خداوندا ! پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد، من آنها را در بین الحرمین برهنه دواندم، در سنگرها خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خندیدم و گریستم افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها آنها را ببخشی ــــــــــــــ🕊🌹ـــــــــــــ @khamenei_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ بسیار شنیدنی خاطره ای از علامه امینی رحمت الله علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇 ✅ صبح ها👈 تلاوت سوره یاسین و آل یاسین ✅ ظهرها 👈 خواندن فرازی از خطبه غدیر که در کانال گذاشته می شود . ✅ شبها 👈 خواندن فرازی از زیارت جامعه کبیره که در کانال گذاشته می شود. 👇👇 ✅ بخشش از دوست داشتنی ها ✅ تجدید بیعت روزانه
سلام علیکم💐 بیست و یکم از چله 🌟 بیست و چهارم🌟 مهمان سفره شهید 🌷محمود نریمانی 🌷 هستیم.
شهید محمود نریمانی همیشه می‌گفت : هر چی می‌خواید از شهدا بگیرید☝️ ازشون بخواید براتون دعا ڪنن . من خودم خیلی چیزها از شهدا گرفتم😊
محمود نریمانی به تاریخ دوازده دی سال ۱۳۶۶ در روستای «دروان» کرج، متولد شد. وی از نیروهای سپاه پاسداران بود که با آغاز جنگ سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب(س) عازم سرزمین شام شد تا با تروریست‌های تکفیری مبارزه کند. محمود سرانجام مزد این جهادش را روز ده مرداد سال ۹۵ در حماء سوریه گرفت و به شهادت رسید. پیکر شهید نریمانی در گلزار شهدای کرج به خاک سپرده شد.
پسر عموی شهید موبایلش را می آورد و آخرین پیغام شهید نریمانی را نشان می‌دهد📲 که قبل از شهادتش فرستاده و نوشته است: «بگو حاج غلام در مراسم تشییع جنازه‌ام روضه حضرت عباس(ع) بخواند.»💔 خیلی آرام، طوری که همسر و خواهران شهید نشنوند تا روحیه‌شان را از دست بدهند، می‌گوید:👇 «در انفجاری که مصطفی در آن شهید شد، صورت و دست‌های شهید از بین رفته است.😔 برای همین تابوت را باز نکردند.» و او این موضوع را بی ارتباط به آخرین وصیت شهید نمی‌داند. معتقد است محمود می‌دانست که همچون قمر بنی هاشم(ع) بی دست به دیدار مولایش خواهد رفت..🕊💔
روز تشییع محمود بود در ازدحام جمعیت دیدم جوانی به سمت ما می آید ظاهر جوان شبیه بچه های مذهبی نبود وقتی فهمید پدر محمود هستم خود را به من رساند شروع به تعریف از محمود کرد😊 و گفت : من اصلا اهل این برنامه ها (اشاره به تشییع شهید) نیستم و بسیج و شهادت💔 و این نوع مسائل برایم بی مفهوم است اما وقتی عکس آقا محمود را دیدم خودم را به مراسم رساندم بعد از مکثی ادامه داد : یک روز به پایگاه کوهستانی رفتم بچه های بسیج به خاطر ظاهر و تیپم من گرفتند و شروع به کتک زدن کردند من که از بسیج خوشم نمی آمد با این اتفاق بیزاریم از بسیج چند برابر شد ناگهان دیدم آقا محمود به سمت ما می آید☺️ تا آن زمان ایشان را ندیده بودم فکر میکردم او هم می خواهد به من آزاری برساند ولی دیدم آقا محمود با عصبانیت با بچه ها صحبت کرد و همه آنها را دعوا کرد و گفت : چرا این بنده خدا را کتک می زنید؟😢سریع رهایش کنید، رهایم کردند، آقا محمود جلو آمد مرا با مهربانی در آغوش گرفت و بوسید و عذرخواهی کرد و گفت: این بچه ها را ببخش و مرا با خود به اتاقش برد از من پذیرایی کرد و باز هم عذرخواهی کرد و به قولی از دلم درآورد😇 یک بار هم در خیابان آقا محمود مرا دید باز مرا در آغوش گرفت و با مهربانی با من رفتار کرد دیروز که عکس آقا محمود را دیدم فهمیدم که ایشان واقعا لیاقت شهادت را داشته الان هم که اینجا هستم فقط و فقط به خاطر آقا محمود است🤗 راوی:پدرشهید
همسر شهید می گوید : 👇 👇 👇