eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
8.6هزار ویدیو
233 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ترجمه کتیبه نصب شده در حسینیه امام خمینی (ره) در ارتباط تصویری رهبر انقلاب با جمعی از مردم آذربایجان شرقی 🔸إنّما البَصيرُ مَن سَمِعَ فَتَفَكَّرَ، و نَظَرَ فأبصَرَ، و انتَفَعَ بالعِبَرِ 🔹امام علی (ع): بصير كسى است كه بشنود و بينديشد، ببيند و بينا شود و از عبرت ها بهره گيرد. 🔺( نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳)
🔰 هم‌اکنون؛ سایت Khamenei.ir 🔺️ رهبر انقلاب با تاکید بر جمهوری اسلامی درباره برجام و تحریم‌ها: 👈 حرف و وعده فایده ندارد، فقط عمل 🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🍃عهد نامه ی شهیده نجمه قاسم پور با امام ‌رضا(ع) در زمانه ای که دلها را دلیلی برای ماندن بر سر پیمان ها نیست، دلم بهانه عشق شما را کرده است. مولا! میخواهم وفاداری کنم، حرکت از من و برکت از شما. و این عهدی است ماندگار بین نجمه و علی ابن موسی الرضا علیه السلام مورخه ۱۳۸۷/۱/۳ در حضور شهدا موارد عهد: ۱- نماز اول وقت ۲- احترام به پدر ومادر ۳- ادای امانت ۴- دوری از غیبت ۵- دوری از دروغ ۶- تلاوت هر روز قرآن ۷- درس خواندن ۸- کنترل نگاه آقا جان! قول میدهم در صورت عدم پایبندی به قراردادمان یکی از کارهای مورد رضایتمان را انجام دهم: ۱- صدقه ۲- روزه ۳- تلاوت قرآن شاهدان عهدنامه: ۱- ستار العیوب عالمیان ۲- آقایم امام زمان(روحی فداک) ۳- شهید گمنام ۴- شهید محمد رضا نیازی و چه زیبا به عهد خویش وفا کرد و ۳ هفته بعد از عهدنامه، به آرزویش رسید. در مشهد وقتی از او سوال شد که آرزویش چیست؟ گفت: شهادت شهادت: ۱۳۸۷/۱/۲۴ حسینیه سید ا لشهدای شیراز (عملیات تروریستی) 🌷شهیده نجمه قاسم پور🌷 یاد شهدا با صلوات🌷
یا امام رضا سلام.mp3
6.6M
یا امام رضا سلام♥️ همه میدونن امام رضایی بودم از قدیم✨
آیت الله حق شناس: ميرزا جواد آقا تبريزي(ره) : در اين ماه (رجب) بايد در مقام مراقبه باشيد تا قلب را زنده نگه داريد(المراقبات، ملکی تبريزی، مراقبات شهر رجب الحرام) غرض از احياء گرفتن در اين شب‌ها، توجه قلب به حضرت حق است. احياء قلب منوط به ذكر و فكر است. افرادي هستند كه مجتهداند، ولي قلبشان مشغول است. اگر انسان به مكروهات هم مشغول باشد، قلب در حجاب است. ✍️کتاب سخن یار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👇👇👇 🔻🔻🔻 (شب جمعه اول ماه رجب) 🌺بدان كه اولين شب جمعه ماه رجب را «ليلة الرغاب» (يعنى شب دلدادگان) مي گويند و براى آن عملى با فضيلت بسيار 🍃از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله وارد شده كه آن را سيّد در كتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل كرده اند، بعضى از فضيلت آن اينكه به سبب انجام آن گناهان بسيار آمرزيده مى شود، و نيز نمازى در آن وارد شده كه هركه آن را به جاي آورد 💠 هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نيكوترين صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گويا به سوي او مي فرستد، پس به او مي گويد: 🔻اى حبيب من تو را بشارت باد كه از هر شدّت و سختى نجات يافتى، بنده مي گويد: تو كيستى؟ به خدا سوگند من چهره اى زيباتر از چهره تو نديدم، و سخنى شيرين تر از سخن تو نشنيدم، و بويى بهتر از بوي تو نبوييدم! ! پاسخ مي دهد: من ثواب آن نمازم كه در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردي، امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا كنم، و مونس تنهايى تو باشم، و هراس را از تو برگيرم و هنگامي كه در صور (شيپور قيامت) دميده شود، در عرصه قيامت سايه اى بر سرت خواهم افكند، پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو جدا نخواهد شد. 📢كيفيت اين نماز چنين است: 👌 اولين پنجشنبه ماه رجب را روزه مي دارى، چون شب جمعه داخل شود، 🔖 ما بين نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز بجاى مى آورى، هر دو ركعت با يك سلام، به اين ترتيب كه در هر ركعت يك مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده مرتبه «سوره توحيد» مي خوانى و هنگامى كه از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى گويى: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] . خدايا! بر محمّد پيامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست ⭕️سپس به سجده مي روى و هفتاد مرتبه مي گويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح ⭕️آنگاه سر از سجده بر مي دارى و هفتاد مرتبه مى گويى: رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ پروردگارا! مرا بيامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مي دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگ ترى ⭕️دوباره به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح سپس حاجت خود را مي طلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد. (حاجت اصلی ما شیعیان فرج امام زمان علیه السلام باشد ان شاءالله ) ♨️منبع :مفاتیح الجنان
ویژه شب آرزوها.mp3
3.95M
💫🌺🍃 🌺 🎙 کربلایی سید رضا نریمانی امام رضایی ها🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمینی (رحمت الله علیه ) و صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها ✅ بعداز اذان ظهر 👈خواندن دعای نور حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ✅ بعداز اذان مغرب👈 تلاوت سوره حجرات از طرف ائمه روز هدیه به امام زمان عج و روز جمعه از طرف بقیه الله الاعظم عج هدیه شود به به روح مطهر پیامبر ختمی مرتبه ✅ مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین علیه السلام در هر ساعت از شبانه روزکه می توانید. # مراقبت _ عملی👇 ✅ تبیین بخش هایی از توحید مفضل
شهیدی که هم پرستار زائران اربعین بود و هم خادم امام رضا(ع)   امیرحسین جلالی‌نیا پسر ارشد شهید مدافع سلامت جواد جلالی‌نیا از پرستاران بیهوشی اتاق عمل بیمارستان شهید یحیی‌نژاد بابل، جوان دهه هفتادی است که قدم در جا پای پدر گذاشت و پرستار همان بیمارستان شد، سر صحبت با این جوان فداکار وقتی باز شد که همه از فداکاری‌ها و شوخ‌طبعی‌های پدرش برای‌مان گفت، خاطرات او و پدری که دیگر در کنارش نیست،  شنیدنی است... پدرم متولد سال ۱۳۴۷ در شهرستان بابل بود؛ تولد من در سال ۱۳۷۶ و برادرم متولد سال ۱۳۷۹ ثمره ازدواجش با مادرم بود.
جواد جلالی‌نیا کارشناس بیهوشی و مسئول روابط‌عمومی بیمارستان شهید یحیی‌نژاد که با علائم مشکوک به کرونا در بیمارستان محل کار خود بستری شده بود، یک‌شنبه ٢۵ اسفند ٩٨ جان خود را از دست داده بود.
*او شاد بودن و شاد کردن دیگران را دوست داشت  از بغض در صدای پسر آقای جلالی‌نیا می‌شد فهمید که حرف‌های‌مان او را به خاطرات سال‌های گذشته با پدر برده است، برای تلطیف فضا از او پرسیدیم؛ شنیده‌ایم آقای جلالی‌نیا بسیار شوخ طبع بوده و در شاد کردن افراد تبحر خاصی داشتند؟ پاسخ می‌دهد؛ بله، پدرم در هر بخشی با همه شوخی داشت و اطرافیانش را از ته دل می‌خنداند، با دیدن این عمل از بابا من هم به انجام این کار تشویق شدم، او شاد بودن را دوست داشت... 
در گذشته بابا فرمانده پایگاه بسیج بابل در محله "سیدجلال" بود همچنین دبیر مجمع خیران سلامت بابل هم بود، سر خلوت نداشت، در ایام مبارک رمضان در برنامه سی‌شب سی‌مسجد در کادر پزشکی ویزیت رایگان در سی‌مسجد حضور فعال داشت و پای ثابت کار بود، عضو هیأت امنای مسجد محله ما بود و هرگز انجام اینکارها را ترک نمی‌کرد. * دغدغه خدمت برای پیرترین تکیه کشور و توزیع غذای نذری/  علاقه به گره‌گشایی از کار دیگران  در ایام تاسوعا عاشورا در محله بغلی ما تکیه‌ای با نام "پیر الم" که در سطح کشوری شناخته است، وجود دارد و هر ساله از شهرهای مختلف مردم برای زیارت و ادای نذری به این تکیه هجوم می‌آورند، ما هم نذر شام داریم، پدرم در هنگام پذیرایی خارج از نوبت برای بسیاری از کسانی که سفارش کرده بودند غذا می‌گرفت، من می‌گفتم پدر پارتی بازی می‌کنی؟ ولی او  همش دغدغه داشت و می‌گفت هر کسی زنگ زد، امیدی داشت، در گرفتن نوبت برای درمان هم همین‌طور بود و روی کسی را زمین نمی‌انداخت، گره‌گشایی از کار دیگران را دوست داشت.
مدرک تکمیلی تحصیلی‌اش  پس از شهادتش به دست‌مان رسید    بابا به‌خاطر همزمانی با جنگ، تا مقطع کاردانی در رشته هوشبری تحصیل کرده بود، اما بعد از قبولی من برای مقطع کارشناسی پرستاری، کنکور داد و دانشگاه علوم پزشکی سمنان قبول شد و طی دوسال گذشته دائم از بابل تا سمنان در رفت و آمد بود تا بالاخره همزمان با فارغ‌التحصیلی من، بابا هم درسش تمام شد و تمام کارهای فارغ‌التحصیلی‌اش را  انجام داد و به بابل برگشت، البته یک هفته بعد از شهادتش، مدرکش از طرف دانشگاهش به دست‌مان رسید، " متأسفانه خودش نتوانست مدرکش را ببیند" ..
؛  پدرم از زمانی که مسیر کربلا برای پیاده‌روی اربعین هموار شد به همراه هیأت درمانی سجادیه بابل به عنوان پرستار راهی این سفر می‌شد، البته من هم همراهش می‌رفتم. *بیان خاطره ماجرای شکستگی پا در کربلا در حین زیارت از زبان شهید جلالی‌نیا  امیرحسین جلالی‌نیا می‌گوید؛ این قسمت را با همان لحن پدرم بیان می‌کنم از قول پدرم" «وقتی به ضریح حضرت ابوالفضل (ع) رسیدم پایم پیچ خورد و زائران روی پایم افتاد تا اینکه همان لحظه درد عجیبی حس کردم گفتم پایم شکست خواستم در حالی‌که کشان‌کشان از آن مکان به عقب می‌آمدم در راه  زائران سرم را می‌بوسیدند فکر می‌کردند شفا گرفتم!»  وقتی برگشتم بچه‌ها گفتند؛ پایت شکسته و نیاز به جراحی دارد، اصرار کردند که برگردم که توی کتم نمی‌رفت، گچ که گرفتند بنده خدایی تا پایم را دید گفت طبیبی را می‌شناسم که اگر به سراغش بروی قطعا جواب می‌گیری پرسیدم؛ کجاست؟ آدرس ضریح حضرت ابوالفضل (ع) را داد ...
 پدرم بیش از ۱۸ ماه جبهه بود و مجروحیت‌هایی هم داشت که البته هیچ جا ثبتش نکرده بود و من یادم است که مشکلاتی که بعدها از ناحیه گردن براش ایجاد شد، حاصل ترکش‌های دوران جنگ بود، محل خدمت و رزمش هم کردستان بود گاهی از خاطرات تلخ و شیرین آن دوران می‌گفت.
پدرم همیشه  شاد بود جز زمانی که ما را به گلزار شهدا می‌برد، هر سال بعد از لحظه تحویل سال با همان لباس‌های نو، اولین جایی که پدر ما رو ‌می‌برد گلزار شهدای آرامگاه معتمدی در  بابل بود برای ما از همرزمان شهیدش می‌گفت؛ بابا راوی جنگ بود و خاطرات زیادی از آن زمان داشت، فکرش را هم نمی‌کردم روزی جسم پدرم در بخش گلزار شهدای همین آرامگاه کنار دوستان شهیدش آرام بگیرد،  آن هم به عنوان اولین شهید مدافع سلامتی که در شهر بابل خاکسپاری شد.
من در بخش مجاور اتاق عملی که پدرم پرستارش بود مشغول انجام خدمت پرستاری هستم، پس از بیمارستان میناگر قرعه درمان بیماران کرونایی به نام بیمارستان شهید یحیی‌نژاد بابل افتاد، البته قبل از این پدرم برای راهی کردن آن تعداد بیماران مشکوک به بیمارستان‌ میناگر داوطلب می‌شد. * بروز علائم سرماخوردگی و ضعف و قرنطینه خانگی برای پدر وی ادامه می‌دهد؛ فکر می‌کنم در دهمین روز از ورود بیماران کرونایی به بیمارستان پدرم علائم سرماخوردگی را داشت، و از آنجاییکه می‌گفت مرا قرنطینه کنید تا اگر آلوده شدم به دیگران آسیبی نرسد او را در خانه بستری کردیم علائمش  تب و لرز بود حالش خوب بود هوشیار بود و کارهای خودش را انجام می‌داد و از پزشکان برای درمان مشورت می‌گرفت.
همه و با این تفکر آرام هستیم که پدرم  شهید شده و حالش خوب است، البته دیگران او را در خواب با حال خوب می‌بینند و برای‌مان می‌گویند، بارها در خواب تک‌تک ما هم آمده است. مادربزرگ بنده یعنی مادر پدرم، دو روز بعد از رفتن بابام، فوت کرد چون نتوانست دوریش را تحمل کند و سکته کرد،  پدر من عصای دست مادرش بود همیشه و بعد رفتنش واقعا بی‌قراری می‌کرد. وی می‌گوید؛  تا یادم نرفته یک چیز دیگر هم اضافه کنم پدرم در کانون خادمیاران رضوی هم عضو بود، چندبار آخری که رفتیم مشهد، در آزمون و مصاحبه‌های حرم امام رضا(ع) شرکت کرد و اسمش را برای خادمی در حرم نوشت... که فرصتش نشد که لباس خادمی را دوخته و بر تن کند.
همکار شهید می گوید : 👇 همه این سال‌ها که به «یحیی‌نژاد» گذر داشتم جواد هم عزیزی بود که دیدار می‌کردم. همه این سال‌ها در جلسات مجمع خیران سلامت شهرستان همه این سال‌ها در انجمن خیرین سلامت «یحیی‌نژاد» و همه روزهایی که خودم بستری بودم، صدای گرم جواد، چشمان پرفروغ و لبخند شیرین او که حتی در عصبانیت نیز نگاه مخاطب را نوازش می‌کرد.  معلوم نبود او دبیر جلسات مجمع و انجمن بود یا ؛ مسؤول روابط عمومی؛مسئول نشریه و یا تکنیسین اطاق عمل بیمارستان. او هر که بود؛ انسان بود از جنس انسان شریف که تلاش و کار را مقدس می دانست.
در آزمون کارشناسی ارشد علوم پزشکی که پنج شنبه 23 مرداد در دانشگاه پیامبر اعظم ساری برگزار شده یک صندلی با بقیه صندلی‌ها متفاوت بود. روی این صندلی که با شاخه گلی خودنمایی می‌کرد کارتی نصب شده بود که نام شهید مدافع سلامت روی آن به چشم می‌خورد " شهید جواد جلالی‌نیا" جواد جلالی‌نیا کارشناس بیهوشی و مسئول روابط‌عمومی بیمارستان شهید یحیی‌نژاد که با علائم مشکوک به کرونا در بیمارستان محل کار خود بستری شده بود، یک‌شنبه ٢۵ اسفند ٩٨ جان خود را از دست داده بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا