هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان
✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمینی (رحمت الله علیه ) و صلوات خاصه حضرت زهرا سلام الله علیها
✅ بعداز اذان ظهر 👈خواندن دعای نور حضرت زهرا سلاماللهعلیها
✅ بعداز اذان مغرب👈 تلاوت سوره حجرات از طرف ائمه روز هدیه به امام زمان عج
و روز جمعه از طرف بقیه الله الاعظم عج هدیه شود به به روح مطهر پیامبر ختمی مرتبه
✅ مناجات مسجد کوفه امیرالمؤمنین علیه السلام در هر ساعت از شبانه روزکه می توانید.
# مراقبت _ عملی👇
✅ تبیین بخش هایی از توحید مفضل
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سلامت_بوقت_اذان ✅ بعداز اذان صبح 👈 تلاوت سوره فجر از طرف شهید آنروز هدیه به روح مطهر امام خمی
نوزدهمین روز از 🌟💫چله ( بیست و هشتم ) 🌟💫 مهمان سفره شهید 🌷جواد جلالینیا 🌷 هستیم.
شهیدی که هم پرستار زائران اربعین بود و هم خادم امام رضا(ع)
امیرحسین جلالینیا پسر ارشد شهید مدافع سلامت جواد جلالینیا از پرستاران بیهوشی اتاق عمل بیمارستان شهید یحیینژاد بابل، جوان دهه هفتادی است که قدم در جا پای پدر گذاشت و پرستار همان بیمارستان شد، سر صحبت با این جوان فداکار وقتی باز شد که همه از فداکاریها و شوخطبعیهای پدرش برایمان گفت، خاطرات او و پدری که دیگر در کنارش نیست، شنیدنی است...
پدرم متولد سال ۱۳۴۷ در شهرستان بابل بود؛ تولد من در سال ۱۳۷۶ و برادرم متولد سال ۱۳۷۹ ثمره ازدواجش با مادرم بود.
جواد جلالینیا کارشناس بیهوشی و مسئول روابطعمومی بیمارستان شهید یحیینژاد که با علائم مشکوک به کرونا در بیمارستان محل کار خود بستری شده بود، یکشنبه ٢۵ اسفند ٩٨ جان خود را از دست داده بود.
*او شاد بودن و شاد کردن دیگران را دوست داشت
از بغض در صدای پسر آقای جلالینیا میشد فهمید که حرفهایمان او را به خاطرات سالهای گذشته با پدر برده است، برای تلطیف فضا از او پرسیدیم؛ شنیدهایم آقای جلالینیا بسیار شوخ طبع بوده و در شاد کردن افراد تبحر خاصی داشتند؟ پاسخ میدهد؛ بله، پدرم در هر بخشی با همه شوخی داشت و اطرافیانش را از ته دل میخنداند، با دیدن این عمل از بابا من هم به انجام این کار تشویق شدم، او شاد بودن را دوست داشت...
در گذشته بابا فرمانده پایگاه بسیج بابل در محله "سیدجلال" بود همچنین دبیر مجمع خیران سلامت بابل هم بود، سر خلوت نداشت، در ایام مبارک رمضان در برنامه سیشب سیمسجد در کادر پزشکی ویزیت رایگان در سیمسجد حضور فعال داشت و پای ثابت کار بود، عضو هیأت امنای مسجد محله ما بود و هرگز انجام اینکارها را ترک نمیکرد.
* دغدغه خدمت برای پیرترین تکیه کشور و توزیع غذای نذری/ علاقه به گرهگشایی از کار دیگران
در ایام تاسوعا عاشورا در محله بغلی ما تکیهای با نام "پیر الم" که در سطح کشوری شناخته است، وجود دارد و هر ساله از شهرهای مختلف مردم برای زیارت و ادای نذری به این تکیه هجوم میآورند، ما هم نذر شام داریم، پدرم در هنگام پذیرایی خارج از نوبت برای بسیاری از کسانی که سفارش کرده بودند غذا میگرفت، من میگفتم پدر پارتی بازی میکنی؟ ولی او همش دغدغه داشت و میگفت هر کسی زنگ زد، امیدی داشت، در گرفتن نوبت برای درمان هم همینطور بود و روی کسی را زمین نمیانداخت، گرهگشایی از کار دیگران را دوست داشت.
مدرک تکمیلی تحصیلیاش پس از شهادتش به دستمان رسید
بابا بهخاطر همزمانی با جنگ، تا مقطع کاردانی در رشته هوشبری تحصیل کرده بود، اما بعد از قبولی من برای مقطع کارشناسی پرستاری، کنکور داد و دانشگاه علوم پزشکی سمنان قبول شد و طی دوسال گذشته دائم از بابل تا سمنان در رفت و آمد بود تا بالاخره همزمان با فارغالتحصیلی من، بابا هم درسش تمام شد و تمام کارهای فارغالتحصیلیاش را انجام داد و به بابل برگشت، البته یک هفته بعد از شهادتش، مدرکش از طرف دانشگاهش به دستمان رسید، " متأسفانه خودش نتوانست مدرکش را ببیند" ..
؛ پدرم از زمانی که مسیر کربلا برای پیادهروی اربعین هموار شد به همراه هیأت درمانی سجادیه بابل به عنوان پرستار راهی این سفر میشد، البته من هم همراهش میرفتم.
*بیان خاطره ماجرای شکستگی پا در کربلا در حین زیارت از زبان شهید جلالینیا
امیرحسین جلالینیا میگوید؛ این قسمت را با همان لحن پدرم بیان میکنم از قول پدرم" «وقتی به ضریح حضرت ابوالفضل (ع) رسیدم پایم پیچ خورد و زائران روی پایم افتاد تا اینکه همان لحظه درد عجیبی حس کردم گفتم پایم شکست خواستم در حالیکه کشانکشان از آن مکان به عقب میآمدم در راه زائران سرم را میبوسیدند فکر میکردند شفا گرفتم!»
وقتی برگشتم بچهها گفتند؛ پایت شکسته و نیاز به جراحی دارد، اصرار کردند که برگردم که توی کتم نمیرفت، گچ که گرفتند بنده خدایی تا پایم را دید گفت طبیبی را میشناسم که اگر به سراغش بروی قطعا جواب میگیری پرسیدم؛ کجاست؟ آدرس ضریح حضرت ابوالفضل (ع) را داد ...
پدرم بیش از ۱۸ ماه جبهه بود و مجروحیتهایی هم داشت که البته هیچ جا ثبتش نکرده بود و من یادم است که مشکلاتی که بعدها از ناحیه گردن براش ایجاد شد، حاصل ترکشهای دوران جنگ بود، محل خدمت و رزمش هم کردستان بود گاهی از خاطرات تلخ و شیرین آن دوران میگفت.
پدرم همیشه شاد بود جز زمانی که ما را به گلزار شهدا میبرد، هر سال بعد از لحظه تحویل سال با همان لباسهای نو، اولین جایی که پدر ما رو میبرد گلزار شهدای آرامگاه معتمدی در بابل بود برای ما از همرزمان شهیدش میگفت؛ بابا راوی جنگ بود و خاطرات زیادی از آن زمان داشت، فکرش را هم نمیکردم روزی جسم پدرم در بخش گلزار شهدای همین آرامگاه کنار دوستان شهیدش آرام بگیرد، آن هم به عنوان اولین شهید مدافع سلامتی که در شهر بابل خاکسپاری شد.
من در بخش مجاور اتاق عملی که پدرم پرستارش بود مشغول انجام خدمت پرستاری هستم، پس از بیمارستان میناگر قرعه درمان بیماران کرونایی به نام بیمارستان شهید یحیینژاد بابل افتاد، البته قبل از این پدرم برای راهی کردن آن تعداد بیماران مشکوک به بیمارستان میناگر داوطلب میشد.
* بروز علائم سرماخوردگی و ضعف و قرنطینه خانگی برای پدر
وی ادامه میدهد؛ فکر میکنم در دهمین روز از ورود بیماران کرونایی به بیمارستان پدرم علائم سرماخوردگی را داشت، و از آنجاییکه میگفت مرا قرنطینه کنید تا اگر آلوده شدم به دیگران آسیبی نرسد او را در خانه بستری کردیم علائمش تب و لرز بود حالش خوب بود هوشیار بود و کارهای خودش را انجام میداد و از پزشکان برای درمان مشورت میگرفت.
همه و با این تفکر آرام هستیم که پدرم شهید شده و حالش خوب است، البته دیگران او را در خواب با حال خوب میبینند و برایمان میگویند، بارها در خواب تکتک ما هم آمده است.
مادربزرگ بنده یعنی مادر پدرم، دو روز بعد از رفتن بابام، فوت کرد چون نتوانست دوریش را تحمل کند و سکته کرد، پدر من عصای دست مادرش بود همیشه و بعد رفتنش واقعا بیقراری میکرد.
وی میگوید؛ تا یادم نرفته یک چیز دیگر هم اضافه کنم پدرم در کانون خادمیاران رضوی هم عضو بود، چندبار آخری که رفتیم مشهد، در آزمون و مصاحبههای حرم امام رضا(ع) شرکت کرد و اسمش را برای خادمی در حرم نوشت... که فرصتش نشد که لباس خادمی را دوخته و بر تن کند.
همکار شهید می گوید : 👇
همه این سالها که به «یحیینژاد» گذر داشتم جواد هم عزیزی بود که دیدار میکردم.
همه این سالها در جلسات مجمع خیران سلامت شهرستان
همه این سالها در انجمن خیرین سلامت «یحیینژاد»
و همه روزهایی که خودم بستری بودم، صدای گرم جواد، چشمان پرفروغ و لبخند شیرین او که حتی در عصبانیت نیز نگاه مخاطب را نوازش میکرد.
معلوم نبود او دبیر جلسات مجمع و انجمن بود یا ؛ مسؤول روابط عمومی؛مسئول نشریه و یا تکنیسین اطاق عمل بیمارستان.
او هر که بود؛ انسان بود از جنس انسان شریف که تلاش و کار را مقدس می دانست.
در آزمون کارشناسی ارشد علوم پزشکی که پنج شنبه 23 مرداد در دانشگاه پیامبر اعظم ساری برگزار شده یک صندلی با بقیه صندلیها متفاوت بود.
روی این صندلی که با شاخه گلی خودنمایی میکرد کارتی نصب شده بود که نام شهید مدافع سلامت روی آن به چشم میخورد " شهید جواد جلالینیا"
جواد جلالینیا کارشناس بیهوشی و مسئول روابطعمومی بیمارستان شهید یحیینژاد که با علائم مشکوک به کرونا در بیمارستان محل کار خود بستری شده بود، یکشنبه ٢۵ اسفند ٩٨ جان خود را از دست داده بود.
#ﻣﺮاﺳﻢ_ﺗﺸﻴﻴﻊ ﭘﻴﻜﺮ ﭘﺎﻙ ﺷﻬﻴﺪ ﻣﺪاﻓﻊ ﻭﻃﻦ
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﺴﻦ_ﺟﻌﻔﺮﻱ🌹
#امروز
اﺯ ﺳﺎﻋﺖ 9:30
ﺣﺮﻡ ﻣﻂﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺷﺎﻫﭽﺮاﻍ (ع)
🌷🍃🌷🍃
ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
*ثبتنام زیارت نیابتی سیدالشهدا (ع) در لیلةالرغائب*
🔹با نزدیک شدن به اولین شب جمعه ماه رجب، تولیت عتبه حسینیه با توجه به بسته بودن مسیر زیارت برای زائران خارجی به دلیل شیوع کرونا، اقدام به ثبتنام زیارت نیابتی سیدالشهدا (ع) در لیلةالرغائب کردند.
🔹علاقهمندان به ثبتنام زیارت نیابتی میتوانند تا امشب ساعت ۱۹:۳۰ به سایت imamhussain.org/enaba مراجعه کنند و نام خود را ثبت نمایند.
4_5879679214541603623.mp3
2.06M
📌 #واحد
#شب_لیلة_الرغائب
🎵شب آرزوها همین آرزومہ✨
ببینم ضریحِ حسین روبرومہ..🍃
🎤 #کربلایی_حسین_طاهری
التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادمون رفته کجاییم وچه جور بدست آوردیم؟😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای طول عمر و پیروزی #رهبر دلها امشب خیلی دعا کنید
سالروزپرواز۲۷۶کبوترخونین بال غدیر
۳۰بهمن ۱۳۸۱ ازلشکر۴۱ثارالله
دقايقي پس از بلند شدن هواپيماي حامل ۲۷۶پاسداررزمنده از فرودگاه زاهدان، در زمين كرمان براي هميشه به آسمان پرواز كردند و ' شهداي غدير ' نام گرفتند
حادثه ی مصیبت باری که به تعبیر مقام معظم رهبری، دل ها ی وفادار صدها خانواده از مردم با ایمان را داغدار و قلب ایشان را آکنده از اندوه ساخت.
سلام بر پرستوهای مهاجری که با پرواز غدیر ۱۴۲۳از آسمان کرمان (سیرچ) به آسمان هفتم (اعلی علیین) پر کشیدند و از صفوف به هم فشرده ی ملایک ، سان دیدند و با تشریفات خاص بر محفل انس ربوبی وارد شدند و در «جنات تجری من تحتها الانهار» سکنی گزیدند .
سلام بر دویست و هفتاد و شش شهیدی که توفیق پیدا کردند تا بر سفینه الهی سوار شوند که نا خدا و سکان دارش حسین (علیه السلام) است و در راهی طی طریق کنند که نور افشان سید الشهدا(علیه السلام) است
یادشان گرامی وراهشان پررهرو
پنجشنبه ویادهمه عزیزان پرکشیده باذکرصلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
لیلة الرغائب به معنای شب آرزوها نیست!
امشب اولین شب جمعه ماه مبارک رجب و لیلة الرغائب است که نماز بسیار پرفضیلتی در آن وارد شده. اما لیلة الرغائب به چه معناست؟
آیت الله العظمی جوادی آملی:
ليلةالرغائب به معناي شب آرزوها نيست، بلکه شب رغبتها و گرايشها و مجذوبشدنهاست؛ لذا آن انجذاب و گرايش و ميل و شوق را ميگويند «رغبت»، در برابر «رهبت».
خداي سبحان جنّاتي دارد كه ما را به آنها ترغيب كرده و براي روح ما هم بهشتي دارد كه ما را به آن هم ترغيب كرده است.
مؤمنین متوسط, رغبتشان در ليلةالرغائب به ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ است و مؤمنین مقرب گذشته از اينكه ﴿جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ﴾ را طالب هستند ﴿فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ﴾ را هم مورد رغبت و ميل و گرايش خود قرار ميدهند. آنگاه درباره چنين گروهي گفته ميشود: ﴿وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ﴾ هم جنّت بدن است هم جنّت جان است؛ هم لذّت روح است هم لذّت تن است؛ كه ـ انشاءالله ـ در ليلةالرغائب به اين رغبتها بار بيابيم.
فرمایش علامه جوادی آملی حفظه الله مستند به کلام دانشمندان لغت عرب است.
اهل لغت در مورد معنای «رغائب» چنین می گویند:
"رغائب" جمع مکسر "رغيبة" است که در زبان عربي دو معنا را افاده ميکند:
1- چيزي که مورد ميل و رغبت انسان است. جناب خلیل فراهیدی در کتاب العین ماده رغب می نویسد: « تقول: إنه لوهوب لكل رَغِيبَةٍ أي مرغوب فيها، و جمعها رَغَائِبُ. می گویی: همانا فلانی بخشنده چیزهایی است که مورد رغبت است.»
و 2- بخششي که فراوان باشد. جناب ابن درید در جمهرة اللغة آورده: «و الرَّغيبة: العطاء الكثير الذي يُرغب في مثله، و الجمع رغائب. «رغیبة» به معنای بخشش بسیاری است که مردم به آن میل دارند.
مرحوم طریحی در توضیح معنای "صلوة الرغائب" می نویسد:
«و" صلاة الرَّغَائِبِ" أي ما يُرْغَبُ فيها من الثواب العظيم، و هي التي تصلى في أول جمعة من رَجَبٍ، جمع" رَغِيبَةٍ" صلاة الرغائب یعنی نمازی که به سبب ثواب بسیار آن مورد میل و رغبت بندگان است.»
همان طور که ديديم هيچ يک از اين دو معنا، ارتباطي با "آرزو کردن" ندارد و موضوع اين معاني مربوط به فلسفه و هدف خلقت جن و انس است که همانا "عبادت خدا" است.
#خبر_فوری
🕊 فرمانده خستگیناپذیر جبهه میانی تفحص شهدا "سردار علیرضا گلمحمدی" بههمراه همرزمش "محمود حاجی قاسمی" به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
💠 منَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ...
🌷 در شب لیله الرغائب، فرمانده دلاور جبهه میانی تفحص شهدا " سردار شهید علیرضا گلمحمدی" بههمراه همرزمش "محمود حاجی قاسمی" در جریان عملیات تفحص شهدا به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند.
فرمانده شهید "علیرضا گلمحمدی" که برادر ایشان نیز در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده بود، چندین مرحله در جریان عملیات تفحص شهدا به درجه رفیع جانبازی نائل آمد و تا مرز شهادت پیش رفت.
تقدیر الهی بر این بود تا برات شهادتش در لیله الرغائب امضا گشته و به آرزوی دیرینهاش برسد.
شهید "محمود حاجی قاسمی" نیز از رزمندگان و جانبازان مدافع حرم بود که
بههمراه شهید گلمحمدی در زرباطیه عراق، در اثر برخورد با مین به درجه رفیع شهادت نائل گردید.