🌟 #چهـلہ_ولایــت_باشهـــدا🌟
انجـــام اعمـــال مستحبـــے به #نیابت امام زمــان (عج) و شهــدا 💐 و #هدیـہ به حضرت امیــرالمؤمنیــن علے بن ابیطالب (ع)💐 جهت تعجیل در امر فرج مولا صاحب الزمان عج
⬇⬇⬇
از تـاریخ ۲۹ خرداد تا ۷ مرداد روز #عیدغدیـــر..
در۴۰ روز مانده به عید ولایت ،هرنفر روزانہ #عمـل_مستحبے مانند قرائت قرآن ، دعــاے عهد، زیارت امیـــن اللہ ، زیارت عــــاشورا و.. به نیابت امام زمان(عج) و شهدا انجام می دهد...انشاء اللہ
🌸🌸🌸🌸
فرصت را ازدست ندهیم.... خود را براے بزرگترین واقعہ شیعہ آماده کنیــم
#حق_الناس_ما_را_بدبخت_میکند
✍ شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند :«تا میتوانید گناه نکنید» سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند.
بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن حقّالناس است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند.
و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناه مرتکب شدید که در آن حقّالناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است.»
📚 برگرفته از کتاب فریادگر توحید، ص ٢١٨
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سی_ام
#چهل_روز_با_هشت_شهید (شهدای با بصیرت)
✅ به فضل الهی هر 5 روز سر سفره یک شهید هستیم
✅ قرائت زیارت عاشورا از طرف شهید آنروز هدیه به امام حسین علیه السلام
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#چله_سی_ام #چهل_روز_با_هشت_شهید (شهدای با بصیرت) ✅ به فضل الهی هر 5 روز سر سفره یک شهید هستیم
سی و دومین روز از چله 🌟 💫 سی ام 🌟💫
مهمان سفره شهید 🌷 سید عبدالکریم هاشمی نژاد 🌷 هستیم.
بعد از اتمام تحصیل و رسیدن به مرحله اجتهاد برای انجام تبلیغ دینی به مشهد مقدس مهاجرت میکنند و در سن 26 سالگی در این شهر ازدواج میکنند و صاحب 6 اولاد (3 پسر و 3 دختر) میشوند.
مبارزات اولیه شهید بزرگوار در سال 1337 شکل گرفت و برای ایشان مشهد پایگاهی بود که مبارزاتشان را به صورت فراگیر آغاز کردند. اولین ورود ایشان به عرصه مبارزه با رژیم پهلوی با نوشتن یک کتاب آغاز شد. کتابی که در سن 26 سالگی منتشر شد و تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی توسط ایادی منحوس حکومت پهلوی ممنوع چاپ بود. اما علیرغم ممنوعیت 18 مرتبه به صورت مخفیانه تجدید چاپ میشود و در بین جوانان به صورت دست به دست میگردد.
در مشهد اما ایشان به یکی از پایهگذاران و رهبران انقلاب اسلامی در خطه خراسان تبدیل شدند. ایشان به عنوان یکی از سه ضلع اصلی مبارزه در کنار رهبر معظم انقلاب و مرحوم آیت الله طبسی بودند.
آیتالله خامنهای که از نزدیکترین دوستان و همرزمانِ سیدعبدالکریم هاشمینژاد بودند، شخصیت ایشان را این طور تحلیل میکنند:
«آقای هاشمینژاد را همه مردم خراسان و بسیاری از مردم سراسر كشور میشناسند و از خدمات ارزنده این عالم بصیر و بزرگوار آگاهند، لكن من به مناسبت اینكه بخشی از دوران كارم را با او در مشهد گذراندهام و نیز به علت همكاری چندین سالهام با او ممكن است معلومات بیشتری از این چهره درخشان اسلامی داشته باشم كه در اختیار مردم میگذارم تا مطلع شوند.
آقای هاشمینژاد اصلاً اهل بهشهر مازندران بود، او از مدتها پیش حدود شاید سالهای 35 – 36 به مشهد آمد و در آنجا با یك خانواده مشهدی ازدواج كرد و تقریباً مشهدی شد. در همان حال وی در قم به تحصیل خود ادامه میداد، تصور میكنم حدود سالهای 40 و 41 بود كه او از قم به مشهد عزیمت كرد و در آنجا سكونت گزید، ما آن وقت قم بودیم.
وقتی مبارزات سال 41 آغاز شد، آقای هاشمینژاد جزو فعالترین عناصر مبارز در خراسان بود و در میان علمای مشهد او یك عنصر اصلی و فعال محسوب میشد. در سال 42 وی در تهران سخنرانی داشت كه پس از آن او را به همراه عده زیادی از دیگر علما و خطبای تهران دستگیر كردند. او مدتی در زندان ماند و این اولین بازداشت او بود آقای هاشمینژاد در راه مبارزه از همان گامهای نخست طعم تلخ آزار، تعقیب و زندان رژیم را چشید و لیكن این زجرها همان طور كه انتظار میرفت تأثیری نبخشید، جز آنكه او را در راهش استوارتر كند. این واقعیت را میتوان در فعالیتهای پس از زندان آن بزرگوار به وضوح مشاهده كرد.
در مشهد در یكی از فصول منبر و سخنرانی كه دقیقاً یادم نیست دهه فاطمیه یا مناسبت دیگری بود، او سخنرانیهای مفصلی ایراد كرد و در آنجا لوایح ششگانه شاه را كه آن روز با هیاهوی بسیار از آن یاد میشد و بنا بود كه به اسم انقلاب به زور به خوردِ افكار عمومی دیکته شود، حلاجی كرد.
آن لوایح را با استدلال و بحث متین رسوا كرد، بهطوری كه در آخرین جلسات این دوره سخنرانی، رژیم بالاخره طاقت نیاورد و به مسجدی كه او در آنجا سخنرانی میكرد، وحشیانه حمله برد. مأموران دستگاه در آن روز به مردم تیراندازی كردند و عدهای هم زخمی شدند و سرانجام آقای هاشمینژاد را دستگیر كردند. این دومین بازداشت آقای هاشمینژاد بود. بعد از آن او در مشهد فعالیت خود را كمتر كرد، اما برای سخنرانیهای مذهبی به دیگر شهرها از جمله تهران میرفت و همچنان به مبارزات خویش ادامه میداد
در مشهد فشار و اختناق دستگاه خیلی زیاد بود و ساواك روی او حساسیت زیادی داشت و وی ناگزیر بود كه مقداری به ملاحظه بگذراند و فقط در فصول منبر كه برای سخنرانی به شهرستانها مسافرت میكرد، به هدایت افكار و بسیج مردم مشغول باشد. وی در حوزه هم تدریس میكرد و هم فعالیت اجتماعی داشت. پاسخ به سؤالات جوانها از لحاظ فكری یكی از خدمات او در این دوران بود. او كانونی برای جوابگویی به پرسشهای مذهبی جوانها تأسیس كرده بود كه در آنجا جوانان عقدههای ذهنی خود را باز میكردند.
از سال 1351 فعالیتهای سیاسی آقای هاشمینژاد مجدداً گسترش پیدا كرد، بهطوری كه در سفری كه به شیراز و اصفهان رفته بود به علت سخنرانیهایی كه در آنجا انجام داده بود وی را دستگیر كرده و دو سه ماهی در اصفهان زندانی بود. بعد از آن، فعالیتهای مشترك ما شروع شد، او با جمع كوچكی كه آن روز كار میكردیم و كارهای پنهان از چشم دستگاه را سروسامان میدادیم مشغول همكاری شد. با پیوستن آقای هاشمینژاد به آن جمع كوچك، جمع ما نیرو و نشاط تازهای گرفت و فعالیتهای گستردهتری را شروع كرد