eitaa logo
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
2.7هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
10.3هزار ویدیو
258 فایل
انس با شهداء برای همنشینی با امام زمان«ع» ومرافقةالشهداء من خلصائک اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عجل الله) السلام علیک یا من بزیارته ثواب زیارت سیدالشهداء یرتجی
مشاهده در ایتا
دانلود
3.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحبتهای تکان دهنده #همسر_شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور از #قولی که به #شهید داد! #حتما_ببینید👌
بخشی از پیام #همسر_شهید: هیچگاه به خواسته دشمنان اسلام و شیعیان تن نمی‌دهیم و هیچ یک از اسیران آنها را با پیکر پاک شهیدانمان معاوضه نخواهیم کرد. ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را که در این راه دادیم، پس نمی‌گیریم. 
#شهید_راه_ڪربلا #راوی : #همسر_شهید روح‌الله شاگرد اول مهندسی برق خودرو‌های زرهی در دوره کاردانی بود و می‌خواست ادامه تحصیل بدهد ڪه بحث اعزام داوطلبانه‌اش به عراق و سوریه پیش آمد. در موسسه شهید زین‌الدین فعالیت داشت اما از ادامه تحصیل صرف‌نظر ڪرد و بعنوان تکنسین ادوات جنگی برای رسیدن به جمع مدافعان حرم به صورت داوطلبانہ راهی شد. عملیـات عاشـورا در سال ۱۳۹۳ در عـراق منجر به آزادسـازی منطـقه‌ی جرف‌الصخر از اشغال تکفیریهای داعش و القاعده شد ؛ منطقه‌ای ڪہ در جنوب بغداد و شمال کـربلا قرار دارد. یکی از اصلی‌ترین اهداف این عملیات پاکسازی منطقه برای امنیت زائران امام حسین علیه‌السلام برای عاشـورا و تاسوعـا و پیاده‌روی اربعیـن بود. در روند اجرای عملیـات بود که روح ‌الله همراه یکی از همرزمانش برای تعمیر چند تانڪ رفت و بعد از اتمام کار در فاصله ‌ای کہ منتظر خودرو برای بازگشت به پایگاه بودند در ڪنار مخروبه‌ای پناه گرفتند که در همین حین تله انفجاری ڪنار مخروبه منفجر شد و به شهادت رسید. #شهید_مدافع_حرم #روح_الله_مهرابی ◽️تاریخ ولادت : ۶۱/۰۲/۱۱ ◽️محل ولادت :اصفهان ◽️تاریخ شهادت : ۹۳/۰۸/۰۲ ◽️محل شهادت :جرف‌الصخر عراق
#همسر_شهید: آقاهادی وصیتی که به من کردند این بود↯↯ 📜فاطمه عزیزم! #احترام به پدرو مادر را فراموش نکنید🗯 بدانید #پاسداری از انقلاب اسلامی و اطاعت از ولایت فقیه #واجب است 📜اگر روزی برای من #اتفاقی_افتاد و کلاً در همه اتفاقات زندگی به خداوند توکل کنید🙏 هر اتفاقی پیش خداوند #حکمتی دارد، از خدا بخواهید هرچه #صلاحه زندگیتان هست همان شود👌
شهید محمدتقی سالخورده🌹 ماجرای ✨ ✍به روایت ❤️ 🕊محمدم و شال سبزش ... چندماہ بعدعقدمون من ومحمدم رفتیم بازار من دوتاشال خریدم🛍 یڪیش شال سبز بود ڪہ چندبار هم پوشیدمش و یہ روز محمد بہ من گفت: اون شال سبزت و میدیش بہ من؟ حس خوبی بہ من میده🙂 شما و وقتی این شال سبزت هـمراهمہ قوت قلب مے گیرم💖 خودش هـم دوردوزش ڪرد و شد شال گردنش ڪہ هر ماموریتی ڪہ میرفت یا بہ سرش مے بست یا دور گردنش مے انداخت ..🌿 و در ماموریت آخرش هـم هـمون دور گردنش بود ڪہ بعد برام آوردن💔