📢📢📢📢
سلام علیکم
بزرگواران
الحمدالله رب العالمین ❤️ توانستیم با یاری شما خوبان قربانی انجام دهیم 👌
ما هزینه را فرستادیم برای گروه جهادی زاهدان
بعد از دو روز پیگیری امروز شرایط فراهم شد که در منطقه سیل زده استان
سیستان قربانی انجام شود👌
سپاسگزارم از همه شما عزیزان، ان شاالله با دعای مومنین و مومنات
تنتان سالم وتوفیقاتتان زیاد برای یاری اسلام و انقلاب 🤲
یاد شهیدان.mp3
2.22M
🎧 #بشنویم | 🌹یاد شهیدان
❤️ 🌷شهدا با ما حرف میزنند.
کافی است از یاد آن ها غافل نشویم...
سی ومین روز از چله نوزدهم
مهمان سفره شهید 🌷 محمد علی الله دادی 🌷
هستیم .
🔺۵ سال قبل در 28 دی ماه خبر اومد یه فرمانده ایرانی در حمله مستقیم اسرائیل به قنیطره ترور شده💢 ج.ا پاسخی به ترور اللهدادی نداد و برخی هم گفتن با طرح حاج قاسم برای تلافی به بهانه حفظ برجام مخالفت شده؛ و حالا نه حاج قاسم هست😞 و نه برجام
عکس: گریه سردار #حاج_قاسم_سلیمانی در مراسم شهید محمدعلی الله دادی💔
سردار محمدعلی اللهدادی سال 1341 در روستای پاریز از توابع شهرستان سیرجان به دنیا آمد. با شروع انقلاب وارد نهادهای انقلابی شد و در سال 1362 برای خدمت به مناطق محروم به شهرستان کهنوج رفت.
در دوران دفاع مقدس در لشکر 41 لشکر ثارالله به عضویت در تیپ ادوات درآمد و پس از شهادت حاج مهدی زندی مسئولیت فرماندهی تیپ ادوات لشکر را برعهده گرفت.
جانشینی لشکر 38 ذوالفقار نیروی زمینی، فرماندهی تیپ رمضان لشکر 27 حضرت رسول(صلیالله علیه و آله و سلم) و فرماندهی سپاه الغدیر یزد و... از دیگر مسئولیتهای وی پس از دوران دفاع مقدس است.
سردار شهیدمحمدعلی الله دادی روز یک شنبه 1393/10/28 در حالی که برای بازدید از استان قُنیطره سوریه عازم این منطقه گردیده بود، مورد حمله بالگردهای توپدار رژیم صهیونیستی واقع شد و به همراه شش تن از همرزمانش که جزو اعضای حزب الله لبنان بودند، به شهادت رسید.
- در سال های ۷۰ و ۷۱ زمانی که در تیپ دوم صاحب الزمان (عج)سیرجان با هم بودیم برای دقت در تیراندازی در مقابل اشرار مسلح قرار شد ۵ نفر پاسدار آموزش ببینند، ایشان این آموزش ها را خودش بر عهده گرفت (در حالی که جانشین فرماندهی تیپ بود) می گفت با بچه ها قرار گذاشتیم طوری تمرین کنند که همه بتوانند از فاصله ۲۰۰ متری یک خودکار را مورد هدف قرار دهند و گفته ام که من فقط تیر به بر پیشانی اشرار را قبول دارم، هر کس نمی تواند اینطور ماهر شود، برود، شب های زیادی با هم می رفتند راهپیمایی های طولانی، بدنسازی و عادت به کار در شب و نهایتا هم موجودیت اشرار مسلح هم به نابودی رفت و امنیت امروز ایجاد شد.
راوی: سردار محمد علی ایران نژاد (دوست و همرزم شهید)
بعد از اتمام جنگ ماموریت جنوب شرق به لشکر ۴۱ ثارالله واگذار شد.شهید الله دادی به عنوان جانشین تیپ صاحب الزمان(عج) سیرجان تمام ماموریت های علیه اشرار را فرماندهی می کرد که اغلب کارهای شناسایی محل استقرار اشرار در منطقه را شخصا به همراه تیم اطلاعاتی انجام می داد، معمولا شهید تاکید داشت اگر شناسایی زمان زیاد ببرد بهتر از این است که ناقص باشد و باعث هزینه های زیادی شود و معمولا تمام تحرکات باندهای اشرار توسط شخص خود شهید رصد می شد. شهید علاوه بر فرماندهی عملیات های علیه اشرار معمولا در نوک خط حمله قرار می گرفت و همزمان دو کار را با هم انجام می داد هم فرماندهی عملیات را داشت و هم هدایت آتش ادوات را،که این امر همیشه باعث فلج شدن کاروان های اشرار می شد.
- معمولا اکثر اوقات که با شهید همراه بودم او بیشتر تاکید می کرد که کارها با هدف صورت گیرند و هر کاری که بدون هدف انجام شود نتیجه نمی دهد. معمولا دوست داشت که بهترین بچه ها را برای نسل آینده سپاه تربیت کند، شهید همیشه دنبال تربیت متخصص در رشته های مهم برای امورات سپاه بود.
راوی: "احمد عرب گوئینی" (همرزم شهید)
شبی که قرار بود فردای آن روز حضرت آقا در تیپ الغدیر صحبت کنند طوفان شدیدی شد و بنرها و پارچههای میدان صبحگاه را کند، آقای عارفی تماس گرفت و این موضوع را با سردار الله دادی در میان گذاشت، خستگی و بیماری در چهره سردار پیدا بود. ایشان با طمأنینه گفت: «شما فقط بروید کارکنید، اصلاً غصه این اتفاق را نخورید.» ساعت یکنیمه شب ایشان را به پادگان بردم، در کنار نیروها ایستاد. حضور ایشان باعث دلگرمی بچهها بود.
نزدیک ساعت 3 نیمهشب بود، به ایشان گفتم:«حاجآقا بیایید برویم، خسته هستید و باید فردا جلوی مقام معظم رهبری گزارش بدهید.» نهایتاً ایشان را راضی کردم. قبل از رفتن به نیروها گفت:«نمیدانم امشب چطور شده. وقتی میبینم شما اینطور دارید کار میکنید، آرامش خاصی دارم.»
دوباره ساعت 5 صبح سردار در پادگان بود و با ماشین به همراه راننده خود به پشت جایگاه میدان آمد. نوشتهای که باید گزارش میداد در دست داشت. گفتم: «بهتر شدید؟» گفت: «دلهره دارم.» برای اولین بار میشنیدم که ایشان چنین حرفی بزند. پرسیدم: «دلهره برای چه؟» گفت: «تبدارم، با آمپول روی پا ایستادم و میترسم نتوانم در میدان صبحگاه روی پای خود بایستم و مراسم را اجرا کنم...» دستم را روی پیشانیاش گذاشتم از تب میسوخت. هوا سرد بود. سوار ماشین شدم. به راننده سردار گفتم: «بخاری ماشین را روشن کن و ماشین را ببر عقبتر.» آفتاب روی ماشین تابیده بود. صندلی سردار را خواباندم. گفت:«کاظم، چهکار میکنی؟» گفتم:«بخاری ماشین روشن، آفتاب هم تابیده روی ماشین. هم من خستهام و هم شما. بگیرید بخوابید.» با اصرار من حدود 20 دقیقه خوابید.
بعد از بیدار شدن، به من گفت:«کاظم نیرویی در این 20 دقیقه به من دادی که تا دو روز سرحالم.» به خواست خدا سردار با زیبایی، وقار و طمأنینه درحالیکه تب داشت، مراسم را در حضور مقام معظم رهبری اجرا نمود و این توفیق را یافت در میدان صبحگاه تیپ الغدیر میزبان مقام معظم رهبری باشد و گزارشی که ساعتها روی آن وقت گذاشته بود در محضر پیشوای خود ارائه نماید.
این شهید سرافراز چند سال پیش در نوشته ای به شرح زیر، این گونه به هم رزمان شهیدش ابراز اشتیاق و برای پیوستن به آن ها ابراز دلتنگی می کند:
سال های عشق و حماسه گذشت. روزهایی که زمین رنگ آسمان بود. روزهایی که بلاجویان دشت کربلا در عنفوان جوانی، منازل عرفان را یکی پس از دیگری طی کردند. به راستی چگونه می توان در بیان عظمت شهیدان نوشت وقتی در طلب «رضوان من الله اکبر»، تا بالاترین منزل قرب شتافتند.
چگونه می توان در وصف سبک بالان عاشق نوشت، آنان که جان در طبق اخلاص نهاندند و بی هیچ چشم داشتی به محضر دوست تقدیم نمودند. به راستی نمی توان از ستارگان آسمان جهاد و شهادت، غفلت نمود و با خطراتشان حرف های دل را مرور نکرد.
اگر می خواهیم که بهار روزهای عظمت به سراغمان آید؛ هر چند یاران بهاریمان رفته اند، هم آنان که بهاری بودن را به ما آموزش دادند. به ما یاد دادند سربرزانوی زمستان ننهیم، حتی اگر خزان فتنه ها بر جغرافیای اذهان هجوم آورد و تندباد حوادث و بلاها، تن های خسته را دربرگیرد. آموختند اگر آه آدمی از جنس نیاز باشد می توان دروازه های پیروزی را گشود و تا شهر جاودانگی سفر کرد.
هیهات اگر یاد و خاطره ی یاران حماسه ساز صحنه های دفاع از کیان و شرف، از خاطرمان محو شود. یاد آنان که در تاریکی شب های جبهه های غرب و جنوب زنگ دلشان به صدا درآمد، چلچله ها در بی قراری نوایشان پرواز آموختند، روزهایشان بهانه ای برای عاشقی بود و شب هایشان وسعت بودن. آنها خواهند ماند. اگر چه امروز ما در حسرت عطرهای گم شده ی حضورشان دست و پا می زنیم، می دانیم روی تپه های صبح ظفر اثری جز رد پای آنان نیست و روزهای بودنشان در برابر ما به زیبایی حک شده، اگر چه مه هجرانشان تمام تنمان را گرفته اما ما را می بینند، صدایمان می زنند و طنین نوایشان تا ابدیت جاری است.
و اینک فرصت و توفیقی نصیبمان شده تا از شهیدان افتخار آفرینمان بشنویم. از سروقامتان جاودانه ی تاریخ، از مردان مرد این دیار. پاسدارانی که ایستادگی شان کوه را شرمنده کرد.
بسیجیانی که بهار، غرق در عظمت وجود آن هاست. دلاورانی که جاودانه ترین اسطوره های تاریخ اند. آنان که نه تنها مربیان آموزش که اساتید اخلاق و عرفان اند و آئینه های صیقلی روحشان سایه نشان کوچه های مهتاب است. امید آنکه در پرتو ولایت ولی عصر (عج) و تحت زعامت مقام معظم رهبری در راستای تحقق آرمان های والای امام راحل، حریم نورانی شهدای عزیز و عزت آفرینمان را پاس داریم و از شفاعتشان بهره مند گردیم.
والعاقبه للمتقین. فرمانده سپاه الغدیر استان یزد
سرتیپ دوم پاسدار محمد علی الله دادی.
🎥 "حسین علیزاده" دیپلمات سابق و تحلیلگر سیاسی ایران اینترنشنال:
🔸رزمندگان بدون مرز؛ کانونیترین نکتهای است که آقای خامنهای برای اولین بار در چهل سال گذشته از آن [برای توصیف سپاه قدس] استفاده کرد؛ هرگز از چنین ادبیاتی در جمهوری اسلامی استفاده نشده بود. "رزمندگان بدون مرز" یعنی سلولهای متحرک در اقصی نقاط دنیا.
🔸طرح "رزمندگان بدون مرز" توسط آقای خامنهای یعنی اینکه از خطبههای نماز جمعه به بعد، نظام دارای یک استراتژی جدید برای مقابله با آمریکا است.
🌿صَبّارشَکُور
💠حضرت آیت الله العظمی#امام_خامنه_ای(حفظه الله):
🔹صبّارند یعنی یکپارچه اهل استقامت و صبرند، به اندک چیزی از میدان خارج نمیشوند، ایستادگی میکنند.
🔹شکورند، یعنی اوّلاً نعمت را میشناسند، ابعاد پنهان و آشکار نعمت را میبینند؛ ثانیاً قدرشناس نعمتند، یعنی ارزش این نعمت را، وزن این نعمت را، قیمت این نعمت را میدانند؛ ثالثاً بر اساس آن احساس مسئولیّت میکنند.
#ملت_مقاومت_علیه_آمریکا
💠رَهبَرَم سَیِّد عَلی💠
🇮🇷 @rahbaram_seyed_ali
الحقنی بالصالحین«یرتجی»
سردار شفاعت ما یادت نره 😭😭💔 👇👇👇👇👇
پیشگویی ۱۴ سال پیش رهبر انقلاب از قدرت شفاعت حاج قاسم
در منزل شهید محمدرضا عظیم پور در سال ۱۳۸۴
🔺داماد بزرگ خانواده، جواد روحاللهی، از رهبر انقلاب درخواست میکند: که انشاءالله فردای قیامت همه ما را که اینجا هستیم شفاعت کنید.
🔺امام خامنهای میگویند: ما چهکارهایم که شما را شفاعت کنیم؟
پدر و مادر شهید باید من و شما را شفاعت کند.
🔺... ما سعادتمان به این است و آرزویمان به این است مشمول شفاعت خوبانی از قبیل: این شهدا و امثال اینها باشیم.
🏅بعد رهبر انقلاب خم میشوند و با نگاهی به حاج قاسم سلیمانی میگویند: این آقای حاج قاسم هم از آنهاییست که شفاعت میکند انشاءالله....🏅
حاج قاسم سلیمانی سر پایین میاندازد و با دو دست صورتش را میپوشاند.
- بله! از ایشان قول بگیرید، به شرطی که زیر قولشان نزنند!
همه میخندند، همه به جز سردار سلیمانی که خجالتزده سر به زیر انداخته.
🔺رهبر انقلاب ادامه می دهند : چون امکانات ایشان، امکانات قول دادن و شفاعت کردنشان، الان خیلی خوب است.(یعنی حالت مجاهدت او در جهاد اصغر و اکبر) اگر همین را بتوانند نگه بدارند، مثل همین چهل، پنجاه سالی که نگه داشتهاند؛ خیلی خوب است.
این هم یک هنریست که ایشان دارند...
بعضیها خیال میکنند که در دوره پیشرفته و سازندگی و توسعه و نمیدانم فلان و فلان، دیگر باید آن قید و بندهایی که اول کار داشت را رها کنند. نفهمیدند که هر دوره ای که عوض میشود، تکلیفها و نوع مجاهدت عوض میشود؛ اما روحیه مجاهدتی که آن روز بوده، آن نباید عوض بشود. روحیه مجاهدت اگر عوض شد، آدم میشود مثل آدمهایی که وقتی جنگ بود، در خانههایشان پای تلویزیون نشسته بودند فیلم خارجی تماشا میکردند.))
لحظاتی سکوت میشود و جمعیت حاضر به فکر میروند.
🔺جواد روحاللهی [داماد خانواده]میگوید:
چند ماه بعد از آن دیدار، ماه رمضان، در مراسم افطاری هرساله حاج قاسم به بچه های جبهه و جنگ همان جلویِ در از ایشان قول شفاعت خواستم. حاجی میخواست دست به سرم کند، که گفتم: حاجی! والله اگر قول ندهی، داد میزنم و به همه مهمانها میگویم آقا درباره تو آن روز چه گفتند؟ حاج قاسم که دید اوضاع ناجور میشود؛ گفت: باشد، قول میدهم؛ فقط صدایش را در نیاور!
📕منبع ؛
کتاب «کریمانه» روایت حضور مقام معظم رهبری در منازل شهدای استان کرمان انتشارات صهبا نشر ۱۳۹۵
#مکتب_سلیمانی
#انتقام_سخت
•┈••✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهیدی که از محل دفن خود خبر داشت..!
داستان عجیب محل تدفین سرباز حاج قاسم
پدرش میگفتند:
وقتی مےخواست بره، گفت: "بریم سرِ مزار شهدا"🌿
و نشست سرِ مزار شهید جواد محمدی کلی گریه کرد... بهش گفتم چیزی شده؟
گفت: فقط دلم گرفته💔
مهدی یه بچه هیئتی بود که توی حلقه صالحین سردار شهید محمد اسحاقیان بزرگ شده بود و دنبال علمی بود که گره ای از کار مملکت باز کنه
راهش، همون راه شهدا با نیت خدمت بود.👌
#شهید_مهدی_اسحاقیان
#هواپیمای_اوکراینی
روایتی از #مسلم_نبی
سی ویکمین روز از چله نوزدهم
مهمان سفره شهید 🌷 اسماعیل دقایقی 🌷
هستیم .