eitaa logo
علی امیری
305 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
1 فایل
کانال شخصی علی امیری مقالات، یادداشت‌‌ها، کوتاه‌نوشت‌ها، مصاحبه‌ها، سخنرانی و نشست‌های این حقیر در موضوعات مختلف دینی... ارتباط با من: @aliamiry1371 سایت: www.ali-amiry.ir ایمیل: info@ali-amiry.ir پیامک: 500054216 کانال موسسه طبنا: @tebona
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 پشت پرده داروهای اهل بیت (ع) ▪️ درباره مستندات داروهای طب اسلامی 🆔 @ali_amiry_ir •┈┈┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈┈┈• ❁ـ﷽ـ❁ مرکب یک، مرکب دو، مرکب سه،‌ مرکب چهار، جامع امام رضا ع، قرص خون، شافیه، حضرت محمد ص و بخور مریم و … . اینها اسامی داروهایی است که از سوی برخی روحانیون و دغدغه مندان احیای طب، بعنوان تُراثِ اهل بیت (ع) و تنها داروهای ماثور روایی، تبلیغ، ترویج و عرضه می شود. 🔹 معاجین! مبنای پیدایش و ساخت این مَعاجین، نه مُستنبِط از کتابُ الله است و نه مرویات اصیل و معتبر مجامع امامیه! و نه حتی عامه! این داروها نه از طُرُقِ کلینی و صدوق رسیده است و نه مفید و طوسی و رضی (رحمهم الله اجمعین)! و نه حتی توثیق هیچ فقیه و عالم و طبیبیست! نه مکاشفه و شهود و رویای صادقه است! نه حتی اوامر موالیان سازمان بهداشت جهانی در وزارت بهداشت! نه مداقه و مشاهده بالینیست و نه حتی آزمایش شده بر موش های آزمایشگاهی! و نه در قوطی عطاران پیدا شده است! و نه حتی نسخه مادربزرگ های ماست! 🔸 طب الائمه ابنی بسطام! بلکه جملگی داروهای فوق الذکر، روایات منقول درکتاب طب الائمه، منسوب دو برادر به نام‏هاى عبد الله و حسین فرزندان بسطام است. فی الحال فارغ از اینکه آیا واقعا دو برادر به نامهای پسران بسطام وجود خارجی داشته اند و یا نه، پرسش این است که این کتاب محصول چه محفل و چه گرایشی است؟ درکتاب طب الائمه ابنی بسطام، روایات کثیری از مفضل جعفی، محمد بن سنان، یونس بن ظبیان و برخی دیگر از رُوات، که سخت مورد توجه غُلات بوده اند به چشم میخورد. برخی دیگر از راویان در اسناد کتاب تنها به طور روشن مورد استناد محافل غلات بوده اند. شماری از آنان هم کسانی هستند که نامشان در کتابهای رجالی دیده نمی شود و احتمالا برگرفته از سنت غالیانی بوده اند که آثار آنان در کتابهای بعدی امامیه یا حذف شده و یا اساسا این راویان ساخته و پرداخته آن سنتها هستند و لذا مورد بی اعتنایی رجالیان و محدثان مکتبهای قم و بغداد قرارگرفته اند. 🔹 قطعا این کتاب بر مبنای سماع به دست ما نرسیده است! همچنین با در نظر گرفتن تأخر نسخه های خطی کتاب طب الأئمه که تنها از دوره علامه مجلسی و هم عصران او، مورد شناسایی قرار گرفته، قطعا این کتاب بر مبنای سماع و قرائت به دست ما نرسیده است و در مدخل کتاب هم از راوی متن سخن به میان نیامده، اما از متن کتاب به خوبی روشن است که راوی این متن، در واقع گردآورنده، سازنده و نویسنده اصلی این کتاب بوده است و او دو راوی مذکور را تنها به صورت ساختگی برای این متن در نظر گرفته بوده است. 🔸 غالیان شیعی! مع ذلک کتاب طب الائمه که تنها منبع دارو های یاد شده است به احتمال قوی متعلق به غالیان شیعی است که آنان را می توان متعلق به اوائل دوره غیبت صغری دانست. از آنجا که شماری از افراد خاندان حکومتگر آل بسطام، علائق غالیانه داشته اند، این احتمال طرح می شود که پسران بسطام ارتباط و انتساب به آن خاندان داشته باشند. 🔹 سوالات ما از مُدَعیان این داروها: اما سوالات ما از مُدَعیان و مروجان این داروها: ۱.. با چه حجت شرعی و متد فقیهانه ای بر این مَعاجین، برند اسلامی زده و همه را با شلاق دوری از کلام اهل بیت، توبیخ میکنید؟! ۲..کدام یک از محدثان کهن امامیه که طُرُقِ مشهور حدیثی را می شناختند این کتاب را نقل کرده اند که حال شما داعیه دار آن شده اید؟! ۳.. چرا کتابی که اسانید حدیثی آن عمدتا آشفته، ناشناخته و یا به روشنی ساختگی به نظر می رسد، به اهل بیت و اسلام نسبت میدهید؟! ۴..آیا کتابی که متن آن سراسر تعارض و تناقض با اصول طب اسلامی است میتوان به عنوان طب اهل بیت به مردم عرضه شود؟ 🔸 ظلم و بدعتی نابخشودنی! فی الحال با کمی نگاه محققانه و بدون تعصب و با چشم پوشی از تمایلات اقتصادی، به وضوح میابید که احادیث موجود در کتاب پسران بسطام هیچ نسبتی با مرویات کهن امامیه ندارد و نسبت دادن آن به اهل بیت (ع) ظلم و بدعتی نابخشودنی خواهد بود. انشا الله به زودی مقاله ای در حوزه نقد محتوایی کتاب طب الائمه تقدیم میگردد، که در خانه اگر کس است… . ✍️ و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین علی امیری — ۱۰ صفر ۱۴۳۸ 🆔 @ali_amiry_ir 🌐 http://ali-amiry.ir/98
💠 یک مثقال مُداقِّه، یک خروار اصابت … ▪️ درباره روایت نسیان‌آور بودن کنجد 🆔 @ali_amiry_ir •┈┈┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈┈┈• ❁ـ﷽ـ❁ 🔹 با دقت ببینید! لطفا بیایید کمی با دقت این جملات را مرور کنیم: ۱.. کنجد یکی از عللی است که در روایات آمده، حافظه را ضعیف می کند. ۲.. از دیگر علل ضعف حافظه مصرف کنجد است و امروزه اضافه کردن کنجد به نان بسیار رایج شده است. ۳.. یکی از فرق های طب اسلامی و طب سنتی این است که بر اساس آموزه های اهل بیت ع کنجد حافظه را ضعیف میکند لذا از مصرف کنجد پرهیز کنید. مدتیست در اَفواه، فضای مجازی، برخی سایتها و یا گعده های طبی، مطالبی تحت این عنوان که مصرف کنجد، یکی از علل ضعف حافظه است دیده و شنیده میشود. این کلام زمانی بیشتر جلب توجه میکند که مُستَنبط از روایات اهل بیت و مستند به احادیث شمرده شود. 🔸 فقط یک روایت، آن هم در ناکجا آباد! با اندک تَتَبُعی در می یابیم منشا این انتساب، تنها وجود یک روایت٬ آن هم درکتاب طب النبی (ص) نوشته شخصی به نام ابوالعباس جعفر مستغفری نسفی است که حنفی مذهب بودن او محل اتفاق کثیری از حدیث پژوهان است. فی الحال فارغ از اینکه مرویات کتاب طب النبی (ص) تا چه حد قابل اِستناد است (به تفصیل در مورد کتاب طب النبی مستغفری بحث شد) ابتدا روایت مورد مناقشه را بررسی میکنیم. 🔹 بررسی روایت مورد مناقشه! در کتاب طب النبی (ص) از قول نبی اکرم (ص) نقل شده است که حضرت فرمودند: عَشر خِصال تُورِث النِسیان، … و الجُلجُلان و… . از نگاه لغت کلمه «السِّمْسِم» به معنای کنجد و «الکُزبُرَه» به معنای گشنیز است؛ اما کلمه «الجُلجُلان» که در روایت بالا موجب نسیان و فراموشی شمرده شده یک اسم مشترک بین «کنجد» و«گشنیز» است. حتی در متون کهن طبی، «الجُلجُلان» به هر دو معنای گشنیز و کنجد استعمال شده است. فی الواقع با چشم پوشی از منشا نقل حدیث، نسیان آور بودن، مردد بین گشنیز و کنجد باقی می ماند. 🔸 همین اختلاف گِره مسأله را باز میکند! حل این ابهام ، بسیار سهل است. با کمی تورق در متون دسته اول حدیث شیعی، به وضوح میابیم که روایت مورد بحث، در منابع شیعی هم آمده است، اما با اندکی اختلاف! البته همین اختلاف گِره مسأله را باز میکند و اگر مستمسک ما تراث اصیل شیعی باشد، دچار اشتباهاتی چنین نمیشویم. 🔹 «الکُزبُرَه» و نه «الجُلجُلان»! در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از قول نبی اکرم (ص) نقل شده است که فرمودند: یا علی تِسعَه اَشیاء تُورِثُ النِسیان، … و أکل الکُزبُرَه و… . همان طور که نگاشته شد «الکُزبُرَه» به معنای گشنیز است. یعنی در کتاب گرانسنگی مثل «من لا یحضره» روایت با لفظ «الکُزبُرَه» ضبط شده است و نه «الجُلجُلان»! قابل توجه اینست که در کتب حدیثی متاخر مثل «وافی» و «وسائل الشیعه» هم با لفظ «الکُزبُرَه» ضبط شده است و نه «الجُلجُلان»! آنچه مرحوم صدوق نقل کرده‌اند ابهام را از واژه «الجلجلان» منقول در کتاب المستغفری ، برطرف کرده و روشن می کند منظور از «الجُلجُلان» معنای اول آن، یعنی «گشنیز» است. جمع جبری فوق بر مبنای تسامح در پذیرش روایت مستغفری بود و حال اینکه اساسا روایت کتاب طب النبی (ص) وُرودی در عملیات استنباط ندارد. 🔸روایات نسیان آور بودن مربوط به گشنیز است! علی ای حال در مقایسه روایت خطیب مستغفری و روایت «من لا یحضر» معلوم می شود نسبت لفظ «الجُلجُلان» (لفظ مشترک بین معنای گشنیز و کنجد) برای نسیان آور بودن، از جانب کتب اهل سنت است و نسبت لفظ «الکُزبُرَه» (گشنیز) از جانب کتب معتبر شیعی است. البته مؤیدات دیگری هم هست.مثل آنکه در روایات سفارش به ترک آن توسط تازه عروسان شده است. بدین ترتیب معلوم میشود روایات نسیان آور بودن مربوط به گشنیز است و روایات عامّه و روایات شیعه در این زمینه با هم هماهنگ می شوند. 🔹محمل سترگی برای این مدعا وجود ندارد! در آخر باید عرض شود نه تنها محمل سترگی برای این مدعا وجود ندارد٬ بلکه بعنوان تجربه قطعی حکمای شیعی کنجد سبب تقویت حافظه میشود و مصرف زیاد گشنیز را سبب ضعف حافظه شمرده اند که اتفاقا موافق روایات هم هست. این امر در منابع متعدد تصریح شده است. 🔸 برداشت های شتاب زده! اندکی تأنی و مداقه بیشتر در اخبار٬ قطعا از سهوها و برداشت های شتاب زده می کاهد و نظر را ورز می دهد و پخته می کند. آنچه به رشته نوشته درآوردم مشتی بود از خَروار٬ که امید می رود باعث تنبه خاطر و انبساط خامه گردد تا پس از این کمتر شاهد گذرهای سریع و بدون مکث از کنار کلمات حکیمانه خداوند و نمایندگان او باشیم. ✍️ و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین علی امیری — ۲۶ ربیع الاول ۱۴۳۸ 🆔 @ali_amiry_ir 🌐 http://ali-amiry.ir/101
💠 آب به کدام آسیاب میریزید؟! ▪️ درباره آسیب شناسی همایش «روحانیون پزشک و فرزندان پزشک روحانیون» 🆔 @ali_amiry_ir •┈┈┈┈┈┈┈••✾••┈┈┈┈┈┈┈• ❁ـ﷽ـ❁ 🔹 هر چند دیر هنگام! به تازگی همایش «روحانیون پزشک و فرزندان پزشک روحانیون» به دست معاونت سلامت مرکز خدمات حوزه های علمیه با هدف «ارتقا سلامت جامعه از طریق روحانیون» و با حضور قائم مقام وزارت بهداشت و آیت الله مقتدایی (حفظه الله) برگزار شد. هر چند دیر هنگام! اما همینکه تا حدی تصمیم گیران و مدیران حوزه، به ضرورت ارتقاء سلامت در جامعه و ورود حوزویان به این عرصه پی بردنند، موجب اِمتنان است. 🔸 سوالی بی تکلف و سرگشاده! همانطور که پیش بینی هم میشد مانند اغلب نشست های حوزوی، حُکمَاً در این همایش هم نباید به انتظار دَراَنداختن طرحی نادیده و حرفی نوآفرید نشست اما همزمان با برگزاری این همایش، سوالی پیش آمد که لازم میبینم آنرا بی تکلف و سرگشاده بپرسم. چگونه است که مسئولان برگزاری همایش، عنوان ” فرزندان حوزه در عرصه سلامت” را زیبنده این جلسه دیده اند، اما هیچ دعوتی از فعالان عرصه طب اسلامی، روحانیون و عالمانی که در جایگاه جریان سازان و روشنگران راستین سلامت در کشور هستند؛ به عمل نیاورده اند؟! این از یادرفتگی شگرف؛ علاوه بر پشت کردن به توان علمی و پژوهشی حوزویان عرصه طب و سلامت؛ پذیرش ظلمیست که از سوی متولیان سلامت مدتهاست به جامعه تحمیل شده است و از سویی با واژگان “همایش” و “سلامت” آشکارا تناقض دارد! 🔹 فریاد حنجره قلم! اگر نخواهیم مانند گذشته خود را به خوش بینی زده و به حساب نسیان دست اندرکاران بگزاریم، لابُدِ از این هستیم که پرده از روی واقع بینی خود کشیده و حقایقی را با حنجره قلم، فریاد زنیم. آن این است که اساسا حوزه علمیه مفتون مَعالم و مَظاهر دنیای مدرن شده است! چندیست حوزه وقارش را در تواضع مقابل مدرنیسم و محصولات آن میابد و از بیم تجهیل می لرزد که مبادا انگ تحجر خورده و به مُحاق رود و زبان به تَملق وَضعیت موجود می چرخاند که مبادا متهم به ولنگاری شود. حوزه شکوه و جلالش را در تاویل آیات کریمه به کشفیات عصر مدرن و وفق دادن احادیث ماثوره با آرا منورالفکران میبیند. اگر هم گاهی و از سر رفع تکلیف، مخالفتی دَراَندازد و غرش و کرنشی کند، به مثابه شیر بی یال و دمیست که نه هراسی دارد و نه حسابی! 🔸 آزاره خاطر! آنچه آزاره خاطر است، بی اعتنایی مرکز خدمات و خاصه معاونت سلامت حوزه های علمیه نسبت به عدم نگرورزی به داشته های حدیثی خود در امر سلامت و بی توجهی به رهنمون های مراجع عِظام در باب احیای علم طب در حوزه و هشدارهای اندیشوران حوزوی، به پیامد های پزشکی مدرن و نقد بی پرده سیاست های روز سلامت مانند مسئله منحوس تراریخته هاست. مع الاسف به این تحذیر ها وَقعی نمی نهند که هیچ، بلکه بعضی فخر خود را در پا کوبیدن به درگاه وزارت بهداشت (بخوانید موالیان سازمان صهیونیستی بهداشت جهانی) میبینند. 🔹 مثَلِ این همایش مَثَلِ… مثَلِ این همایش مَثَلِ شخصی روشندل است که برای رسیدن به مقصد، دست به دامانِ روشندلی دیگر شده و در آخر هر دو بر طریق می مانند. اگر سروران پیش از برپایی همایش نظری به آمار مهلک امراض در سالهای اخیر انداخته بودند و تناسب آن را با سیاست های روز سلامت و پزشکی تحلیل میکردند و صد البته، اگر هم گوشه جانی به فَغان های اهالی طب اسلامی میسپردند؛ ای بسا روا شدن حاجتشان را در دَخیل بستن به این وزارتخانه نمی دیدند. 🔸 مشق شب دشمن شناسی! به راستی اگر مسئولان خاطره ناگوار «کنترل جمعیت» را مشق شب دشمن شناسی کرده بودند، فی الحال به نظاره چنین همایشی جلوس نکرده بودیم. اگرچه «دیر فهمیدن» سنت دیرینه مدیران بوده و خواهد بود! تا کی قرار است مسئولین حوزه ندانند که آب به کدام آسیاب میریزند؟! چرا باید مُصِر باشند تا از یک سوراخ چند بار گزیده شویم؟ تا کی قرار است ضربات سهمگین بر پیکره مسلمین وارد شود و ایشان امتثال امر کنند؟! ما تا کی باید سر در گریبان کرده و زبان در نیام نگهداریم و گردن نهیم به تصمیمات مغلوط؟! 🔹 باهم و همصدا! جناب قائم مقام بهداشت و معاونت سلامت مرکز خدمات، باهم و همصدا در بخشی از ایرادات خود، روحانیون را ملزم کردند به تبعیت و حمایت از قوانین و سیاست ‌های روز حوزه سلامت! حضرت آیت الله مقتدایی (حفظه الله) این همایش را خدمتی بی بدیل به جامعه روحانیت خواندند و بر ترویج و فرهنگ سازی سیاست های روز حوزه سلامت آنهم به دست روحانیت تاکید کردنند! هر چند شَان خود را این نمیبینم که پاسخ جناب قائم مقام و هم قطارانشان در وزارت بهداشت را داده تا غَث و سمین آشکار شود، اما لازم میدانم نکاتی را خطاب به مدیران خَدوم مرکز خدمات، عالمان و سروران دلسوز حاضر در جلسه عرضه دارم. ادامه 👇
ادامه 👆 🔸 نکاتی خطاب به مدیران خَدوم مرکز خدمات و عالمان حاضر در جلسه! از خود پرسیده اید روحانیون باید فرهنگ ساز و مروج کدام خط و مشی در حوزه سلامت باشند؟ آیا روحانیون باید مروج برنامه هایی باشند که سرپنجه های صهیونیسم جهانی آنرا طرح زده است؟! آیا سروران میدانند پشت پرده سیاست های روز حوزه سلامت چیست؟ آیا میدانند نبض پزشکی و سلامت دنیا، به دست یهودیان شناسنامه داریست که مِن البَدوِ الی الخَتم، برای این نظام مقدس و نسل مسلم و شیعه دسیسه کرده اند؟! مُحال است و غیر ممکن! کسی ماهیت شوم صنعت پزشکی را بداند و به ابعاد پنهان جریانات بدفرجامی مانند تراریخته پی ببرد و راضی شود روحانیت مروج این سیاست ها باشد. 🔹 چشم امید اعداء الله! هرچند انتظار نمیرود با این سبک رایج فقاهت، وحیانی بودن طب استنباط شود و نسبت و نقش مرویات طبی با تمدن سازی اسلامی ادراک شود. اما دیگر انتظار هم نمیرود آب بر آسیاب دشمن ریخته و با بی اعتنایی به داشته های حدیثی چشم امید اعداء الله شویم! افسوس که مدیران و تصمیم گیرانمان را، همیشه باید در صف آخر بصیرت و روشنبینی بیابیم. 🔸 سخن آخر! در آخر صمیمانه و خیرخواهانه و البته مُصِرانه و مُجِدانه؛ از مدیران و مسئولین گِرام حوزه خواستارم، تا دستورات اسلام و مرویات ائمه (ع) را به عنوان شاه کلید و اساس ارتقاء سلامت جدی گرفته و قدری به هشدارها و دلسوزی های عالمان و فاضلان عرصه طب گوش دهند، تا هم جامعه را به دست حوزه های علمیه جانی دوباره بخشند و هم حوزه های علمیه را به دست علم طب از رخوت زدگی رَختی دوباره پوشند. و آخر دعوانا أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین ✍️ علی امیری — ۱ جمادی الثانی ۱۴۳۸ 🆔 @ali_amiry_ir 🌐 http://ali-amiry.ir/106
🔹 یادداشت زیر، یادداشت آقای حکیمی‌فرد یکی از اساتید و مروجین طب اسلامی است که برای این حقیر ارسال کرده است: بسم الله الرحمن الرحیم از آنجا که در دهه های اخیر، طب اسلامی به طور اجتهادی و کاربردی برای اولین بار توسط آیت الله تبریزیان مطرح شده و به شکل چشمگیری در حال گسترش است؛ به ناچار طب اسلامی و آیت الله تبریزیان با هم چنان گرهای خورده اند که فارغ از صحیح یا غلط بودن آن باعث شده منتقدان به شخص آیت الله تبریزیان و طب اسلامی بدون تفکیک این دو از هم در فضائی غیر عالمانه و گاه احساسی از ضعف یکی برای ناکارآمدی دیگری استفاده کنند. آنان که طب اسلامی را قبول ندارند از سهوهای آیت الله تبریزیان استفاده میکنند و آنان که با ایشان مشکل شخصی دارند موثق نبودن روایات و گاه کتب روائی را بهانه قرار میدهند. این نوع عقب افتادگی علمی موقعی به اعلا درجه قباحت میرسد که از طریق طلاب، اساتید و مدعیان حوزه علمیه و بدون تحقیق مطرح شود. شکی نیست که آیت الله تبریزیان از قویترین علمای حاضر اصول فقه حوزه علمیه بوده و سابقه تدریس و مهمتر از آن تألیف کتب فقهی و روائی ایشان دلیلی بر این مدعا است. اما آنچه باعث شده افرادی ایشان را در زمره اخباریون قرار دهند فهم دقیق و قدرت بالای ایشان در نقد اصول فقه است. در واقع اگر ایشان بدون فهم صحیح از اصول فقه آنچه را که دیگر علما تحریر فرموده بودند تقریر کرده و کورکورانه در کرسی های درسشان به قیل و قال های دیگر علما می پرداختند حتما از بهترین علمای حاضر علم اصول بودند اما اکنون که قدم فراتر گذاشته و با ذکاوت و البته پشتکاری که به خرج داده به نقد مکتب اصولی علما پرداخته اند باید مورد بدترین هجمه موجود در حوزه علمیه واقع شوند. این در حالی است که انگ اخباری گری از قویترین ابزار هلاکت متهمان است. اخباری گری در حوزه علمیه همانند ضد ولایت فقیه در سیاست است و ضعیف ترین افراد برای نقد مخالفانشان از این حربه استفاده میکنند. این که چرا مدعیان کارشناسی علوم دینی این گونه با این مسئله برخورد میکنند جای بسی تعجب دارد گذشته از این که افرادی دیگر بدون ذره ای تحقیق به نشر آن می پردازند. به نظر میرسد با وضوحی که در اشکالات وارده به اتهامات نداشته این استاد وجود دارد، غرائض شخصی بیشتر دخیل هستند تا نقدهای علمی. آقایان علما که هیچ، عامه مردم می دانند در مباحث علمی هیچ گاه گفت و شنود های مهمانی و پای سفره برای اثبات ادعا ملاک نیست هرچند این گفت و شنود ها حول مسائل علمی باشد. علم فضای خاص خود را دارد مخصوصا برای کسی که ده ها تالیف و صدها سخنرانی دارد. واقعا اگر فضائی علمی برای مباحثه های رودررو بین آقایان و آیت الله تبریزیان وجود ندارد بهتر است به تألیفات و یا سخنرانیهای علمی و نه تبلیغی ایشان استناد شود تا به گفتگوهای داخل مهمانی و موقع نوشیدن چائی. از طرفی ارتباط بین توقیفی بودن طب و جریان اخباری گری برای افرادی که کمترین مطالعه در علوم دینی دارند بی معنی است. این نظریه چندین قرن قبل از پیدایش مسلک اخباری گری توسط یکی از قوی ترین علمای اصول مطرح شده. شیخ مفید )ره (از عالمان بزرگ قرن پنجم شیعه در کتاب شریف «تصحیح اعتقادات الإمامیه «با نقد دیدگاه استادش شیخ صدوق )ره (میفرماید: الطب صحیح و العلم به ثابت و طریقه الوحی و إنما أخذه العلماء به عن الأنبیاء ع و ذلک أنه لا طریق إلى علم حقیقه الداء إلا بالسمع و لا سبیل إلى معرفه الدواء إلا بالتوقیف فثبت أن طریق ذلک هو السمع عن العالم بالخفیات تعالى. تصحیح اعتقادات الإمامیه ؛ ص ۱۴۴ . از این گذشته روایات ما که مستقیم یا غیر مستقیم متضمن این مفهوم هستند در حد تواتر است. توصیه میشود متن رساله اهلیلچ امام صادق، توحید مفضل، و حدیث تسعه عشر به عنوان نمونه مطالعه شود. از اینجا معلوم میشود منتقدان، یا طب را در زمره علوم دینی نمیدانند که در اینصورت نیازی نیست به نقد آیت الله تبریزیان بپردازند و حتی اگر خود صاحب نظر نیستند میتواندن به نظرات علمائی چون شیخ صدوق) ره (استناد کنند و یا اینکه اطلاعات کافی حوزه طب ندارند که نباید خود را کارشناس تمام علوم دینی بدانند. مهمتر از این کسی که ۵۰ صفحه از جلد اول کتاب دراسه را مطالعه کند دو مطلب را به وضوح میفهمد. اول اینکه نگارنده این کتاب اصولی است و نه اخباری و دوم اینکه ایشان اصول طب را توقیفی و فروع آن را تطبیقی میداند تا جائی که شاید یکی از ایراد های وارده به ایشان مشخص نکردن حدود و باز گذاشتن دست عقل و تجربه در طب باشد. جای بس شگفتی است که کسی هر چهار جلد کتاب را بخواند و نه تنها این مطلب ساده را متوجه نشود بلکه به ایراد مطالبی صد درصد خلاف واقع بپردازد. به نظر میرسد منتقد در مواقع مطالعه کتاب دقت کافی نداشته اند که انشاالله همینطور باشد.
تمام اینها اما باعث مصونیت آیت الله تبریزیان از نقصهایشان نیست. ایشان نقص دارند همان طور که همه انسانها نقص دارند. مهمتر از همه این که مردم ما هیچگاه نتیجه نگرفتن از دارو و درمان را از چشم دین و امام نمیبینند. ادعای آیت الله تبریزیان نیز هیچ مخاطره ای برای اسلام ندارد. مردم از همانجائی که داروی جامع را میگیرند میآموزند که شفا در دست خداوند است و ممکن است تاثیری نبینند. آنچه امروزه جامعه و مردم ما را به فساد و بدبینی کشیده است فقاهتی است که نتیجه آن ربا، اختلاس، دزدی، رانت، رشوه، تبعیض، بزه، فقر و فحشا است نه فقاهتی که میکوشد تا بیماریهای ساده مردم با قال الصادق برطرف شود تا با انواع محرمات. بهتر است دلسوزان فعال در علوم دینی به خواست رهبر و مراجع لبیک گفته و پس از گذشت ۴ دهه از انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی برای برطرف شدن ربا چارهای اندیشه کنند. آنچه بر زشتی این نتیجه گیری های غلط میافزاید انتشار آن توسط مجموعه ای است که ظاهرا برای خبرگزاری تأسیس شده اما گوئی کاری به جز تخریب آیت الله تبریزیان ندارد. کانالی که تا کنون از ۴ یادداشت اختصاصیش ۳ مورد و از ۳ گزارش سخنرانیش ۲ مورد در نقد یکطرفه آیت الله تبریزیان است. اخلاق حکم میکند مباحث علمی دوطرفه و به دور از هرگونه حاشیه و اخبار نیز بر اساس واقعیت و با رعایت احترام و موازین اخلاقی باشد. در شرایط حال حاضر حوزه آیت اللهی هر ملاکی داشته باشد آیت الله تبریزیان اگر بیشتر از آن را نداشته باشند حتما حائز تمامیت آن هستند. هرچند در این کانال تنها آیت الله تبریزیان برازنده آقائی بوده اند از شأن آیت اللهی ایشان کاسته نخواهد شد. این در حالی است که افرادی با سابقه دو سال تقلید در طب اکنون در این کانال با پسوند هائی چون حجه الاسلام استاد، استاد و پژوهشگر و مدرس حوزه و از این دست القاب و عناوین معرفی میشوند. بهتر است پله های ترقی با نردبان احترام به دیگران، مناظرههای علمی، تحقیق، مطالعه و تحمل سختی طی شود و نه با نردبان تخریب دیگران. بهتر است نقص، ضعف، اشتباهات و اجتهاد های غلط افراد در متون و مناظره های علمی و فضاهای دوستانه به آنها گوشزد شود تا در تریبون های یکطرفه غیر اخلاقی و غیر علمی آغشته به تهمت. و السلام علی من اتبع الهدی مهدی حکیمی فرد
💠 حدیث انگاری مجعولات، به قتلگاه بردن طب است! ▪️ پاسخ به نقد آقای حکیمی‌فرد از مروجین طب اسلامی ✍️ علی امیری 🌐 مطالعه کامل متن تفصیلی این یادداشت: http://ali-amiry.ir/112
💠 نشست هایی بر سر لحاف ملا! ▪️بررسی تحلیلی کارگاه‌های «نظام سلامت در اسلام» ✍️ علی امیری 🌐 مطالعه کامل متن تفصیلی این یادداشت: http://ali-amiry.ir/117
💠 نمی شود با «کلیات ابوالبقا» در روایات طبی جُستار کرد!. ▪️ پیرامون نقد و بررسی نشست «جستاری در روایات طبی» ✍️ علی امیری 🌐 مطالعه کامل متن تفصیلی این یادداشت: http://ali-amiry.ir/120
💠 حاشا به این اعتقاد باطل!. ▪️پیرامون نقد و بررسی سخنان نسنجیده استاد معظم علوی بروجردی ✍️ علی امیری 🌐 مطالعه کامل متن تفصیلی این یادداشت: http://ali-amiry.ir/124
💠 ایضاحی بر حدیث «لا عدوی»! ▪️ شرح و توضیح حدیث «لا عدوی» ✍️ علی امیری 🌐 مطالعه کامل متن تفصیلی این یادداشت: http://ali-amiry.ir/128