eitaa logo
علی اسدی
181 دنبال‌کننده
38 عکس
33 ویدیو
1 فایل
نوشته ها
مشاهده در ایتا
دانلود
کارکردهای سیاسی زیارت اربعین زیارت اربعین، فراتر از یک مناسک مذهبی و فرهنگی، دارای ابعاد سیاسی قابل توجهی نیز هست. این رویداد عظیم، علاوه بر تقویت پیوندهای اجتماعی و معنوی، در عرصه سیاست نیز تأثیرات مهمی دارد. برخی از مهم‌ترین کارکردهای سیاسی زیارت اربعین عبارتند: ۱. نمایش قدرت نرم: قدرت نرم شیعه: زیارت اربعین، نمایشگر قدرت نرم شیعه در سطح بین‌المللی است. این رویداد عظیم، نشان می‌دهد که مذهب شیعه یک جریان زنده و پویاست و توانایی بسیج میلیون‌ها نفر را دارد. نفوذ فرهنگی: این زیارت، باعث افزایش نفوذ فرهنگی شیعه در منطقه و جهان می‌شود. ۲. بسیج سیاسی: ایجاد یک جریان مردمی قدرتمند: زیارت اربعین، یک جریان مردمی قدرتمند ایجاد می‌کند که می‌تواند در مسائل سیاسی تاثیرگذار باشد. مبارزه با جریان‌های تکفیری: این رویداد، در مقابل جریان‌های تکفیری و افراطی قرار می‌گیرد و به عنوان یک سد محکم در برابر آن‌ها عمل می‌کند. ۳. تقویت وحدت اسلامی: مبارزه با تفرقه: زیارت اربعین، در مقابل تلاش‌های دشمنان برای ایجاد تفرقه بین مسلمانان، نمادی از وحدت و همبستگی اسلامی است. تقویت جبهه مقاومت: این رویداد، به تقویت جبهه مقاومت در برابر استکبار جهانی و دشمنان اسلام کمک می‌کند. ۴. ایجاد یک گفتمان مشترک: زبان مشترک سیاسی: زیارت اربعین، یک زبان مشترک سیاسی برای همه شیعیان و مسلمانان ایجاد می‌کند. تقویت گفتمان مقاومت: این رویداد، به تقویت گفتمان مقاومت در برابر ظلم و استکبار کمک می‌کند. ۵. تاثیرگذاری بر سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی: تغییر موازنه قدرت: زیارت اربعین، می‌تواند در تغییر موازنه قدرت در منطقه و جهان تاثیرگذار باشد. فشار بر دولت‌ها: حضور میلیونی زائران در زیارت اربعین، می‌تواند بر دولت‌ها و سیاست‌های آن‌ها تاثیرگذار باشد. ۶. ایجاد یک نماد مقاومت: نماد ایستادگی در برابر ظلم: زیارت اربعین، به عنوان یک نماد ایستادگی در برابر ظلم و استکبار شناخته می‌شود. الهام‌بخش بودن: این رویداد، برای بسیاری از آزادی‌خواهان و عدالت‌طلبان در جهان، الهام‌بخش است و می تواند آنها را با آموزه های ازادیبخش، عدالت طلبانه و ظلم ستیزانه امام حسین آشنا کند. مثال‌های عینی از کارکردهای سیاسی زیارت اربعین: مقاومت در برابر داعش: زیارت اربعین، در زمان ظهور داعش، نشان داد که شیعیان با هم متحد هستند و می‌توانند در برابر تهدیدات مشترک ایستادگی کنند. حمایت از مردم مظلوم: زائران اربعین، همواره از مردم مظلوم و ستمدیده حمایت کرده است. ایجاد یک دیپلماسی مردمی: زیارت اربعین، یک دیپلماسی مردمی قدرتمند ایجاد کرده است که فراتر از مرزها عمل می‌کند. در نتیجه، زیارت اربعین یک رویداد سیاسی با ابعاد گسترده است که می‌تواند در تغییر معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی نقش مهمی ایفا کند. علاوه بر موارد ذکر شده، زیارت اربعین می‌تواند به عنوان یک ابزار برای فشار بر دولت‌های ظالم و حمایت از حقوق بشر مورد استفاده قرار گیرد. ۱۴۰۳/۶/۱ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
🔻نقلیّاتِ‌ رأی‌ساز و شبهه‌تراش: استفاده‌ی ابزاری از رهبر انقلاب 🖊مهدی جمشیدی ۱. رهبر انقلاب در طول دهه‌های گذشته، بارها تصریح کرده‌اند که بنای ورود در امور اجرایی را ندارند و ولایت فقیه، به معنی «هدایت کلّی انقلاب» است و نه به معنی حضور در جزئیّات. رهبر انقلاب به دلیل «مطلقه‌بودنِ» ولایت فقیه، از حق مداخله برخودار است و می‌تواند در همه‌ی امور حضور یابد و نباید تصوّر کرد که اختیارهای ولیّ‌فقیه، محدود به مواردی است که در اصل صدوده قانون اساسی آمده است، اما مسأله این است که رهبر انقلاب می‌خواهد قانون و کارگزاران، تعیین‌کننده باشند و ساختار سیاسی، وابسته به شخص نباشد و بتواند به صورت طبیعی و روندی، به حرکتش ادامه بدهد. از طرف دیگر، بر اساس نظریه‌ی «مردم‌سالاری دینی»، برخی از انتخاب‌ها و تصمیم‌ها به مردم واگذار شده و رهبر انقلاب در این قلمرو، به نظر مردم احترام می‌گذارد و به تعبیر خودشان، از نظر مردم، «پیروی» می‌کند. ایشان نمی‌خواهد بخش‌های مختلف حاکمیّت، بی‌اختیار و بی‌اراده باشند و همه‌چیز، از یک شخص برخیزد و مردم نیز از اثرگذاری واقعی، برکنار بمانند. ولیّ‌فقیه می‌خواهد هم حاکمان و هم مردمان، رشد سیاسی بیابند و این از مسیر تجربه و نظرورزی و مسئولیّت و اختیار، ممکن است. این نظامِ سلطنت است که شاه، به جای همه فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد و برای هر امری باید به سراغ شاه رفت. ولایت فقیه، صورتِ‌ دینیِ ‌سلطنت نیست و استبداد آشکار و پنهان، هرگز با ولایت فقیه جمع نمی‌شود. ۲. ارجاعات متعدّد و صریح رئیس‌جمهور به رهبر انقلاب در جلسه‌ی رأی اعتماد، توانست بسیاری از نمایندگان را منفعل سازد و در نهایت، همه‌ی وزرای پیشنهادی رأی آوردند؛ چنان‌که متأسفانه حتی وزیر خارجه‌ی پیشنهادی نیز خودش را به رهبر انقلاب ارجاع داد و مخالفت با خودش را به معنی ناولایی بودن مجلس تفسیر کرد. من از جلسه‌ی خصوصیِ رهبر انقلاب با رئیس‌جمهور، اطلاعی ندارم، اما می‌دانم سنّت و سیره‌ی رهبر انقلاب، هیچ‌گاه مبتنی بر «فضاسازی» در برابر اختیارهای قانونیِ‌ مجلس نبوده و ایشان نخواسته با بیان نظراتش، مسیر و مدار انتخاب واقعی و تصمیم مستقل را تغییر بدهد؛ اما کسانی همواره کوشیده‌اند با بیان «نقلیّات» و «شنیده‌ها» از ایشان، به تصمیم‌گیری‌هایی که در مدار رایج قانونی هستند، جهت بدهند و به نام «اراده‌ی رهبر انقلاب»، اراده‌ی خودشان را حاکم کنند. دراین‌حال، روشن است که رهبر انقلاب، هزینه‌ی گرایش‌ها و سلایق سیاسی می‌شوند و اگر حاصل این تصمیم‌ها ناصواب باشد، ایشان نیز در افکار عمومی، «شریک» و «سهیم» شمرده خواهند شد. از این گذشته، اثرگذاری نقلیّات از رهبر انقلاب بر مجلس در جایی که امور، مطابق قانون در حال انجام هستند و مجلس باید از اختیار خویش استفاده کند و آزادانه و مستقل نظر بدهد، به «صوری»‌ و «سفارشی» شدن مجلس خواهد انجامید. تصمیم‌هایی که در سایه‌ی این نقلیّات گرفته می‌شوند، دیگر تصمیم نیستند و دیری نخواهد گذشت که جریان روشنفکریِ سکولار بر اساس همین بدعت‌های ناصواب، این‌گونه تصویرسازی خواهد گرفت که در پشت‌صحنه‌ی سیاست ایران، رهبر نشسته و کارگزاران، همچون «عروسک‌های خیمه‌‌شب‌بازی» هستند و «جمهوریّت» با نظریه‌ی ولایت فقیه، سازگار نیست. ۳. در دوره‌ی حاکمیّت اصلاح‌طلبان - که رئیس‌جمهور کنونی نیز به آن تعلّق سیاسی دارد - بارها گفته شد که رهبر انقلاب، عملکرد فراقانونی دارد و ولایت فقیه، قانون را بلعیده و نهادهای انتصابی، نهادهای انتخابی را تهی کرده‌اند و جمهوریّت، به یک انتخابات حداقلی فروکاهیده شده است و دولت و رئیس‌جمهور، بیش از یک تدارکات‌چی نیست. نیروهای فکری جریان اصلاحات، با تعابیری همچون «دولت پنهان» و «هسته‌ی سخت قدرت» و «سلطانیسم»، به رهبر انقلاب کنایه زدند و ایشان را در برابر مردم‌سالاری تعریف کردند. این‌که در اغتشاش‌های اخیر، نسبتِ «دیکتاتوری» به ایشان داده شد، حاصل بذری بود که دهه‌ها، رسانه‌های اصلاح‌طلبیِ‌سکولار در ذهن برخی کاشته بودند. محمد خاتمی در آغاز ریاست‌جمهوری‌اش، به رهبر انقلاب گفته بود که من فقط در چهارچوب قانون با شما تعامل خواهم داشت؛ کنایه به این‌که من ولایت فقیه را درچهارچوب قانون می‌پذیرم و حجّیّت ولیّ‌فقیه را برآمده از قانون می‌دانم و نه شرع و نیابت امام معصوم - علیه‌السلام - اما چندی بعد که خودِ‌ او در دولت با دشواری مواجه شده بود، از رهبر انقلاب، توقع گشایش فراقانونی - و در واقع، حکم حکومتی - داشت. جریان اصلاح‌طلبیِ سکولار، چنین اوصافی دارد؛ استفاده‌ی ابزاریِ امروزِ اینان از رهبر انقلاب، طلبکاری فردای آنها را در پی خواهد داشت و دوباره رهبر انقلاب به کانون حمله‌های رسانه‌ای آنها تبدیل خواهد شد. سخن آنها این است و خواهد بود که رهبر انقلاب، «مداخلات پنهان» دارد، اما «مسئولیّت تصمیم‌ها» را متوجّه دیگران می‌کند. https://eitaa.com/mahdi_jamshidi60
اقلیت یا حقانیت اقلیت بودن مهم نیست، حقانیت داشتن مهم است! امام حسین (ع) و یاران باوفایش با اینکه اندک بودند، در برابر سپاه عظیم یزید ایستادند و تاریخ را به نفع حق نوشتند. یادمان باشد که همیشه حق بر باطل پیروز است، حتی اگر در اقلیت باشد. علی اسدی @ali_asadi_zanjani
مردی که به زیارت امام حسین(ع) نمی‌رفت! شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد. او در این مدت داخل حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت سلام می داد و این گونه او را زیارت می کرد؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و موسوم به «نقیب الاشراف» بود رساندند. سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را سرزنش کرد و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عتبه و ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.» آن مرد چون این سخن را شنید گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن به داخل حرم معذور دار! هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.» وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه سردی کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و با پای برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در صحن مطهر رسید. نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و در حالی که مانند گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود می‌لرزید و با رنگ و روی پریده، حرکت کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید. چون چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن فرزند مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن حضرت سیدالشهداء است؟» سپس فریادی کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین تسلیم نمود!» منبع: داستان‌های علوی، ج4، ص210؛ دارالسلام عراقی، ص301 علی اسدی @ali_asadi_zanjani
حقیقت همیشه تلخ نیست! این جمله که "حقیقت تلخ است" یک ضرب‌المثل رایج است که نشان می‌دهد گاهی اوقات دانستن حقیقت می‌تواند ناخوشایند یا دردناک باشد. اما چرا حقیقت گاهی تلخ به نظر می‌رسد؟ چند دلیل اصلی وجود دارد: تضاد با باورهای ما: وقتی حقیقتی با باورها، انتظارات یا آرزوهای ما در تضاد باشد، پذیرفتن آن دشوار است. ممکن است احساس کنیم که جهان‌بینی ما به چالش کشیده شده و این می‌تواند ناراحت‌کننده باشد. ناامیدی از آینده: برخی حقایق ممکن است امید و انگیزه‌ای که برای آینده داشتیم را از بین ببرند. مثلاً فهمیدن یک بیماری جدی یا از دست دادن کسی که دوستش داریم، می‌تواند آینده ما را تاریک‌تر کند. مسئولیت‌پذیری: حقیقت گاهی اوقات ما را با مسئولیت‌هایی روبرو می‌کند که ترجیح می‌دهیم از آن‌ها فرار کنیم. مثلاً فهمیدن اینکه اشتباهی مرتکب شده‌ایم یا اینکه باید تغییری در زندگی‌مان ایجاد کنیم، می‌تواند دشوار باشد. تغییر در روابط: دانستن حقیقت ممکن است روابط ما را تغییر دهد یا حتی به پایان برساند. مثلاً فهمیدن اینکه به ما دروغ گفته شده است، می‌تواند اعتمادمان را از بین ببرد. با این حال، حقیقت همیشه تلخ نیست. بسیاری از حقایق می‌توانند به ما کمک کنند تا رشد کنیم، یاد بگیریم و زندگی بهتری داشته باشیم. پذیرفتن حقیقت، هرچند که دشوار باشد، قدم مهمی در رسیدن به بلوغ و خوشبختی است. در نهایت، تلخ یا شیرین بودن حقیقت به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله: نوع حقیقت: برخی حقایق ساده و بی‌اهمیت هستند، در حالی که برخی دیگر عمیق و تأثیرگذار هستند. شخصیت فرد: هر فردی به طور متفاوتی به حقیقت واکنش نشان می‌دهد. زمینه و شرایط: شرایطی که در آن با حقیقت روبرو می‌شویم، می‌تواند بر احساس ما تأثیر بگذارد. در کل، حقیقت یک ابزار قدرتمند است که می‌تواند به ما کمک کند تا زندگی بهتری داشته باشیم. مهم است که با آن روبرو شویم و از آن برای رشد و پیشرفت خود استفاده کنیم. ۱۴۰۳/۶/۲ ✍️علی اسدی @ali_asadi_zanjani
آیا اکثریت همیشه دلیل حقانیت است؟ یکی از آفت‌های عقل انسان، تسلیم شدن در برابر «اکثریت کمّی» جامعه است که در آیات قرآن و روایات معصومان (علیهم السلام) نهی شده، بلکه در برخی از این آیات، به مدح اقلیت و مذمت اکثریت پرداخته شده است. مثلاً در آیه شریفه ۱۱۶ سوره انعام می‌خوانیم: «وَ اِنْ تُطِعْ اَکْثَرَ مَنْ فِى الاَْرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللهِ»؛ «اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می‌کنند». علاوه بر این، در بیش از ده آیه، اکثریت به جهالت، در ۵ آیه به ناسپاسی و در ۴ آیه به فقدان ایمان توصیف شده است. مسئله اکثریت در دنیای امروز، راه چاره بی‌چارگی است! زیرا معیاری برای «اکثریت کیفی» در جوامع غیر دینی وجود ندارد و همه مدعی هستند که بهترین هستند. بنابراین، برای حفظ نظام جامعه ناچارند طبق نظر اکثریت عمل کنند؛ هرچند به مقتضای آن، یک عالم دانشمند و مدیر و مدبر یک رأی و یک فرد بی‌سواد ناآگاه هم یک رأی داشته باشد! بنابراین، آیات مزبور و مانند آن ناظر به یک جامعه سالم و صالح نیست. حال با توجه به آنچه از آیات و روایات استفاده می‌شود که اکثریت مذمت شده و از سوی دیگر در دنیای امروز همه جا سخن از اکثریت‌ها است و امروزه بسیاری از مسائل سرنوشت‌ساز بشر، بر محور رأی اکثریت می‌چرخد، معیار چیست؟ پاسخ این است که جوامع بشری متفاوت است. اگر در جامعه‌ای صالحان متولیان امور آن باشند، بدون شک تبعیت از اکثریت تقوی و صلاح است؛ ولی اگر هواپرستان متولیان امور جامعه‌ای بودند، هیچ‌گاه اسلام تبعیت از اکثریت هواپرست را سفارش و توصیه نمی‌کند؛ زیرا با منطق و عقل سازگار نیست. به تعبیر دیگر، اسلام تابع «اکثریت کیفی» و حق مدار است، نه «اکثریت کمی»! به همین جهت، خداوند متعال در آیه شریفه هفتم سوره هود و دوم سوره ملک می‌فرماید: «لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلا» و نفرمود: «اَکْثَرُ عَمَلا»؛ چون اکثریت کیفی مهم است، نه اکثریت کمی! همرنگ جماعت یا حقیت؟ ما از جمله نباید در زندگى اخلاقى خویش تابع اکثریت‌ها باشیم، هر چند مجبوریم در زندگى سیاسى تابع باشیم. بنابراین اگر اکثریت مردم روى زمین مال حرام مى خورند و پرهیز نمى کنند، ما نباید به رنگ جماعت اکثریت درآییم. اگر اکثریت مردم به هنگام به خطر افتادن منافع خویش دروغ مى گویند، ما نباید از صف راستگویان، به بهانه در اقلیت بودن آنها، خارج شویم و از کمى تعداد و نفرات صادقین بترسیم و در صف دروغگویان درآییم. انسان مؤمن در مسائل اخلاقى باید مستقل باشد، یعنى اگر تمام مردم روى زمین (فرضا) آلوده شراب شدند او نباید از تنهایی‌اش در این مسیر به خود هراس راه دهد و از منطق رسواى «خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو!» پیروى کند. یا بگوید: «چه کسى راست مى گوید که ما راست بگوییم؟» و مانند اینها زیرا بدون شک فرداى قیامت این بهانه ها پذیرفته نیست. زمانى انسان صالح مى شود و در مسیر سلوک الى ا... قرار مى گیرد، که نگاه نکند دیگران چه مى گویند، بلکه بنگرد خداوند چه مى گوید. علی اسدی @ali_asadi_zanjani
دزدی صرفاً بالا رفتن از دیوار مردم نیست. وقتی پزشکی برای «نفع رساندن» به همکار و رفیق رادیولوژیست خود و بدون نیاز به عکس، بیمار بی‌خبر از همه جا را به او حواله می‌کند، این دزدی است! وقتی بدون نیاز به عمل جراحی و فقط به خاطر منافع شخصی خود، او را به تیغ جراحی می‌سپارد، این دزدی است. وقتی راننده تاکسی، مسافر شهرستانی یا خارجی ناآشنا را در شهر دور خودش می‌چرخاند و دو برابر کرایه می‌گیرد، این دزدی است! وقتی تعمیرکار ماشین با دست‌های چرب و روغنی و درحالی‌که عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند، برای تعویض یک پیچ از شما دویست هزار تومان می‌گیرد و شما هم نمی‌دانید و تشکر هم می‌کنید، ولی خودش می‌داند که حق‌الزحمه‌اش نهایت پنجاه هزار تومان است، این دزدی است! وقتی کارمند دولت به جای کار، می‌گوید سیستم قطعی است و بازی می‌کند و فیلم دانلود می‌کند، این دزدی است! وقتی مسئولی به جای حل کردن مشکل مردم، مدام وعده می‌دهد، اعتماد آن‌ها را می‌دزدد و در ادامه ایمان و دین و باورشان هم به خدا کمرنگ می‌شود، این دزدی است! وقتی مسئولی از بیت‌المال حقوق می‌گیرد و وظایف و مسئولیت خود را انجام نمی‌دهد، این دزدی است. وقتی استاد بدون مطالعه وارد کلاس می‌شود و برای پر کردن وقت کلاس از دانشجوها می‌خواهد یکی یکی بیایند و کنفرانس بدهند، این دزدی است! وقتی کارخانه‌داری به جای لیمو، اسید سیتریک می‌ریزد توی شیشه و به اسم آب‌لیمو خالص به مردم می‌فروشد، این دزدی است! وقتی مامور بهداشتی این‌ها را می‌بیند و صورتش را آن‌طرف می‌کند، این دزدی است! وقتی فروشنده‌ای جنس نامرغوب را به قیمت جنس مرغوب یا گران‌تر از قیمت آن می‌فروشد، این دزدی است. وقتی پیمانکار ساختمان، مصالح درجه دو در ساختمان به کار می‌برد و پول مصالح درجه یک را می‌گیرد، این دزدی است. وقتی کسی بدون دانش و توانایی لازم مسئولیتی را به عهده می‌گیرد و هزینه‌ها و سرمایه‌های مردم را نابود می‌کند، این کار دزدی و خیانت است. وقتی کسی از نیاز و درماندگی کسی سوءاستفاده کرده و خانه، ماشین و... او را به کمترین قیمت ممکن می‌خرد یا او را با کمترین حقوق به کار می‌گیرد، این دزدی است. وقتی روزنامه‌نگار و نویسنده‌ای به جای مطالعه، بدون رفرنس از همه جا کپی-پیست می‌کند؛ این دزدی است. و... دزدی صرفاً جیب‌بری توی اتوبوس نیست، دزدها هم همیشه روی دستشان خالکوبی‌های گنده ندارند و کاپشن خلبانی نمی‌پوشند! دزدها می‌توانند بوی خوش ادکلن بدهند، ساعت گران‌قیمت ببندند، می‌توانند لباس مارک‌دار بپوشند و حرف‌های قلمبه‌سلمبه هم بزنند، حتی ظاهری موجه و مذهبی داشته باشند، اما وقت و عمر مردم را بدزدند! دزدهای تابلودار! دزدهایی که دست و پاهایشان را خالکوبی اژدها می‌کنند، به مراتب از دزدهای کت و شلوار پوش و ادکلن‌زده قابل تحمل‌ترند!   احساس مسئولیت و وجدان داشته باشیم! مطمئن باشیم چوب خدا صدا ندارد، دزدی نکنیم تا مملکتمان اصلاح شود. علی اسدی @ali_asadi_zanjani
کارکردهای اجتماعی زیارت اربعین زیارت اربعین، فراتر از یک مناسک مذهبی، یک رویداد اجتماعی عظیم با تأثیرات گسترده است. این رویداد نه تنها ابعاد معنوی و روانشناختی دارد، بلکه از جنبه‌های اجتماعی نیز بسیار حائز اهمیت است. در ادامه به بررسی کارکردهای اجتماعی زیارت اربعین می‌پردازیم: ۱. تقویت همبستگی اجتماعی و وحدت اسلامی: ایجاد حس برادری: زیارت اربعین، میلیون‌ها نفر از اقشار مختلف جامعه و کشورهای گوناگون را در یک مکان جمع می‌کند. این تجمع عظیم، احساس برادری و همبستگی را بین مسلمانان تقویت می‌کند. فراتر از مرزها: زیارت اربعین نشان می‌دهد که اسلام دین وحدت و برادری است و مرزهای جغرافیایی و قومیتی نمی‌تواند مانع از اتحاد مسلمانان شود. مبارزه با تفرقه: این رویداد عظیم، در مقابل تلاش‌های دشمنان برای ایجاد تفرقه بین مسلمانان، نمادی از وحدت و همبستگی اسلامی است. ۲. احیای ارزش‌های اسلامی: ترویج فرهنگ ایثار و فداکاری: در طول مسیر پیاده‌روی، زائران با ایثار و فداکاری به یکدیگر کمک می‌کنند و این امر باعث احیای ارزش‌های اسلامی مانند کمک به نیازمندان و مهمان‌نوازی می‌شود. تقویت روحیه خدمت‌گزاری: بسیاری از مردم و‌موکب داران در طول مسیر به زائران خدمت می‌کنند و این عمل، روحیه خدمت‌گزاری را در جامعه تقویت می‌کند. ترویج فرهنگ عاشورایی: زیارت اربعین، یادآور قیام عاشورا و ارزش‌های آن مانند عدالت‌خواهی، مبارزه با ظلم و ایستادگی در راه حق است. ۳. تقویت هویت اسلامی: تقویت هویت دینی: شرکت در زیارت اربعین، باعث تقویت هویت دینی و مذهبی افراد می‌شود. احیای سنت‌های اسلامی: این زیارت، باعث احیای سنت‌های اسلامی و تقویت ارتباط با دین می‌شود. ۴. تاثیرگذاری بر سیاست و جامعه: نمایش قدرت نرم: زیارت اربعین، نمایش قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و شیعیان است و باعث افزایش نفوذ و محبوبیت آن‌ها در جهان می‌شود. ایجاد یک جریان مردمی قدرتمند: این رویداد، یک جریان مردمی قدرتمند ایجاد می‌کند که می‌تواند در مسائل سیاسی و اجتماعی تاثیرگذار باشد. مثال‌های عینی از کارکردهای اجتماعی زیارت اربعین: خدمت‌رسانی گسترده: برپایی موکب‌ها و ارائه خدمات رایگان به زائران، نمادی از همبستگی اجتماعی و کمک به نیازمندان است. ایجاد اشتغال: زیارت اربعین، باعث ایجاد اشتغال در مناطق زیارتی می‌شود و به اقتصاد منطقه کمک می‌کند. تقویت روابط بین‌الملل: حضور زائران از کشورهای مختلف، باعث تقویت روابط بین‌الملل و دیپلماسی مردمی می‌شود. تغییر چهره شهرهای زیارتی: شهرهای زیارتی در طول زیارت اربعین، چهره جدیدی به خود می‌گیرند و این امر باعث توسعه زیرساخت‌ها و بهبود خدمات می‌شود. در نتیجه، زیارت اربعین یک رویداد اجتماعی با آثار گسترده و ماندگار است که می‌تواند به تقویت همبستگی اجتماعی، احیای ارزش‌های اسلامی، تقویت هویت اسلامی و ایجاد یک گفتمان مشترک بین مسلمانان کمک کند.۱۴۰۳/۶/۴ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
نمادهای زیارت اربعین: زیارت اربعین، فراتر از یک پیاده روی زیارت اربعین، تنها یک مراسم مذهبی نیست، بلکه مجموعه‌ای غنی از نمادها و مفاهیم است که در طول تاریخ، در دل فرهنگ شیعه ریشه دوانده است. این نمادها، لایه‌های پنهان این زیارت را آشکار کرده و به ما کمک می‌کنند تا عمق و معنای این حرکت عظیم را درک کنیم. نمادهای اصلی زیارت اربعین پیاده‌روی: نماد تسلیم در برابر خواست خدا، تحمل سختی‌ها، و حرکت به سوی هدف والا است. پیاده‌روی اربعین، تجسمی از سفر معنوی انسان به سوی کمال است. نهایت تواضع زائر در برابر امام حسین(ع). کربلا: نماد مقاومت در برابر ظلم، ایستادگی بر حق، و عشق به آزادگی است. کربلا، محل شهادت امام حسین (ع) و یارانش، همواره به عنوان نمادی از مبارزه با ظلم و ستم شناخته شده است. امام حسین (ع): نماد آزادگی، عدالت، انسانیت و نهایت تسلیم بودن برای خدا و دین خدا و نجات بندگان وی از گمراهی و ضلالت است. امام حسین (ع)، الگوی تمام کسانی است که در راه حق و عدالت مبارزه می‌کنند. عشق و ارادت: زیارت اربعین، تجلی عشق بی‌کران شیعیان به امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان است. این عشق، نیروی محرکه این حرکت عظیم است. وحدت و همبستگی: حضور میلیونی زائران از ملیت‌ها و اقوام مختلف، نماد وحدت و همبستگی مسلمانان و همه انسان‌های آزاداندیش است. صبر و استقامت: تحمل سختی‌های مسیر، نماد صبر و استقامت انسان مؤمن در برابر مشکلات مسیر الهی است. بیداری اسلامی: زیارت اربعین، نمادی از بیداری اسلامی و مبارزه با استکبار جهانی است. امید به آینده: این زیارت، نشان می‌دهد که انسان‌ها حتی در سخت‌ترین شرایط نیز به آینده امیدوارند و به دنبال ساختن جامعه‌ای بهتر هستند. لباس سیاه: لباس سیاه نماد عزاداری و سوگواری برای امام حسین (ع) و یارانش است. زنجیر و سینه زنی: نماد عزاداری و ابراز ارادت به اهل بیت است. عَلَم: نماد هدایت و راهنمایی است و نشانگر پیروی از امام حسین (ع) و اهل بیت ایشان است. عَلَم‌های مختلف: هر کدام از عَلَم‌ها، نماد یک قبیله، شهر یا گروه خاص است و نشان از وحدت و همبستگی در این حرکت عظیم دارد. چرا نمادها در زیارت اربعین مهم هستند؟ ارتباط عاطفی: نمادها، ارتباط عاطفی عمیقی بین زائر و مفاهیم معنوی و دینی ایجاد می‌کنند. تثبیت مفاهیم: نمادها، مفاهیم پیچیده را به زبان ساده و قابل فهم بیان می‌کنند و باعث تثبیت آنها در ذهن می‌شوند. ایجاد انگیزه: نمادها، انگیزه و انرژی لازم برای ادامه دادن مسیر را در زائران ایجاد می‌کنند. انتقال پیام: نمادها، پیام زیارت اربعین را به نسل‌های آینده منتقل می‌کنند. در نهایت، زیارت اربعین، یک پدیده چند وجهی است که در آن نمادها و مفاهیم مختلفی در هم تنیده شده‌اند. شناخت این نمادها، به ما کمک می‌کند تا این حرکت عظیم را بهتر درک کرده و از آن بهره‌مند شویم. ۱۴۰۳/۶/۴ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
پاسخ به شبهات رایج درباره زیارت اربعین زیارت اربعین به عنوان یکی از بزرگترین اجتماعات مذهبی جهان، همواره مورد توجه و البته برخی شبهات بوده است. در این بخش به برخی از رایج‌ترین شبهات پیرامون زیارت اربعین پاسخ خواهیم داد: شبهه 1: زیارت اربعین بدعت است! پاسخ: این شبهه بر اساس برداشت نادرست از مفهوم بدعت مطرح می‌شود. بدعت یعنی ابداع عملی خلاف سنت پیامبر و ائمه. در حالی که زیارت اربعین ریشه در سنت‌های اسلامی و روایات معصومین دارد. پیاده‌روی اربعین اگرچه به شکل امروزی گسترده‌تر شده است، اما اصل زیارت و زیارت اربعین ریشه‌ای تاریخی و دینی دارد. شبهه 2: خرج کردن در زیارت اربعین اسراف است! پاسخ: خرج کردن در راه خدا و برای انجام فریضه و مستحب، اسراف نیست. بسیاری از هزینه‌ها در زیارت اربعین صرف کمک به نیازمندان و ایجاد موکب‌ها می‌شود که خود نوعی عمل خیر محسوب می‌شود. همچنین، این هزینه‌ها می‌تواند باعث رونق اقتصادی مناطق زیارتی شود. شبهه 3: زیارت اربعین باعث ریاکاری می‌شود! پاسخ: هر عمل عبادی‌ای ممکن است با انگیزه‌های مختلفی انجام شود. اما مهم نیت فرد است. اگر فردی با نیت خالص و برای تقرب به خدا به زیارت برود، عمل او مورد قبول است. همچنین، حضور در جمع میلیونی زائران، فرصت خوبی برای پالایش نیت و دور شدن از ریاکاری است. شبهه 4: زیارت اربعین باعث غفلت از مسائل دنیوی می‌شود! پاسخ: زیارت اربعین به معنای غفلت از مسئولیت‌های دنیوی نیست. بلکه فرصتی است برای تجدید قوا و کسب انرژی معنوی برای بهتر انجام دادن وظایف دنیوی. بسیاری از زائران پس از بازگشت از زیارت با انگیزه بیشتری به کار و زندگی خود ادامه می‌دهند. شبهه 5: زیارت اربعین باعث ترویج خرافات می‌شود! پاسخ: برخی از اعمال و رفتارهای نادرست ممکن است در طول زیارت اربعین مشاهده شود که ربطی به اصل زیارت ندارد. این اعمال فردی نباید به همه زائران تعمیم داده شود. اصل زیارت اربعین مبتنی بر آموزه‌های اسلامی و عقلانی است. شبهه 6: زیارت اربعین باعث ایجاد تفرقه می‌شود! پاسخ: برعکس، زیارت اربعین یکی از بزرگترین نمادهای وحدت و همدلی مسلمانان است. میلیون‌ها نفر از ملیت‌ها و مذاهب مختلف در این زیارت شرکت می‌کنند و این امر باعث تقویت روحیه برادری و همبستگی می‌شود. ۱۴۰۳/۶/۶ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
مناظره امام رضا(ع) درباره خدا نبودن حضرت عيسي(ع) 🔷 «تثليث» يكي از آموزه هاي بنيادين در الهيّات رایج مسيحي است كه بر اساس آن، پدر، پسر (عيسي) و روح القدس الوهيت و خدایی دارند. امام رضا(ع) در مناظره با جاثليق(1) با اشاره به انجام معجزاتي همانند معجزات حضرت عيسي(ع) به دست پيامبراني ديگر اعتقاد به خدايي و الوهيت عیسی(ع) را به نقد و چالش كشيدند. همان گونه كه بسياري از پژوهشگران و انديشمندان مسيحي و ديگران گفته اند، يكي از زمينه هاي پيدايش اعتقاد به الوهيت حضرت عيسي(ع) معجزات ايشان است. بر اساس گزارش صريح اناجيل و قرآن کریم، آن حضرت مرده زنده مي كرد، كور مادرزاد، افراد فلج و انواع بيماران را شفا مي داد.(2) 🔶امام رضا(ع) در گفت وگو با جاثليق، از وي درباره دليل اعتقاد به الوهيت حضرت عيسي(ع) پرسيد و او با اشاره به معجزات ياد شده آن حضرت، گفت: كسي كه چنين كارهايي انجام دهد، خداوند و درخور پرستش است. حضرت رضا(ع)با استناد به گزارش هاي تورات گفت: يَسَع (اَلْيَشَعْ)(3) نيز مرده زنده مي كرد، روي آب راه مي رفت و بيماران را شفا مي داد.(4) حزقيل(5) و برخي ديگر از پيامبران بني اسرائيل هم شمار بسياري از مردگان را زنده كردند، اما پيروان آنان هرگز به الوهيت آنان معتقد نشدند و آنان را پرستش نكردند. همه اين موارد در تورات آمده است و شما نمي توانيد منكر آن باشيد. اگر انجام چنين كارهايي دليل بر الوهيت و خدا بودن باشد، بايد درباره آنان نيز چنين اعتقادي داشته باشيد، در حالي كه چنين نيست. حال با اينكه آنان پيش از حضرت عيسي(ع) دست به چنين معجزاتي زدند، چرا شما به الوهيت آنان معتقد نيستيد؟ جاثليق، كه در برابر استدلال حضرت ناتوان مانده بود، بر اساس گزارش منابع اسلامي، به توحيد و وحدانيت خداوند اقرار كرد.(6) ........................................... پاورقی ها 1- «جاثليق» (jasaliq) واژه اى معرّب است و عنوان رئيس مذهبى در بعضى كليساهاى شرقى، به ويژه عنوان رؤساى مذهبى ارمنستان، حبشه و گرجستان بود. «جاثليق» افزون بر منصب دينى، نمايندگى سياسى كليسا و دولت مسيحى را نيز بر عهده داشت. امروزه كنسولگرى به نوعى جايگزين آن شده است. ر.ك. مجدالدين فيروزآبادى، القاموس المحيط، 1417، ج 3، ص 217 / غلامحسين مصاحب، دائرة المعارف مصاحب، بى تا، ج 1، ص 716، «جاثليق». 2- براى نمونه، درباره اين گونه معجزات حضرت مسيح(عليه السلام) ر.ك. انجيل متّى، 4:ـ23ـ24; 8:2ـ3; 14: 17; 9:2ـ7،18ـ35; 20:30ـ34; 14:28ـ34 / انجيل مرقس، 1:33ـ35 و 40ـ42. قرآن كريم در روايتى درست از اين معجزات و براى نفى بنيادين باور نادرست مسيحيت در اين باره، انجام همه معجزات ياد شده را به «اذن» الهى مى خواند (ر.ك. آل عمران: 49 / مائده: 110); به اين معنا كه حضرت عيسى(عليه السلام)همه آن معجزات را با اذن و قدرت خداوند انجام مى داد. در اين صورت، آن معجزات دليل الوهيت او نخواهند بود. 3- «يَسَع»، همان (اَلْيَشع) ياد شده در كتاب مقدّس است. وى شاگرد و جانشين ايلياى نبى، ساكن شهر «اريحا» و در مهربانى و ملاطفت با مردم همانند حضرت عيسى (ع) بود. مانند وى مرده زنده مى كرد، بيماران را شفا مى داد و از غيب و نهان خبر مى داد. ر.ك. مستر هاكس، قاموس كتاب مقدّس، ص 98ـ99. 4- براى اطلاع بيشتر از معجزات ياد شده اليشع در كتاب مقدّس، ر. ك. کتاب مقدس، دوم پادشاهان، 2:1ـ25; 45:32ـ38; 13:20ـ21. 5- «حِزقيل» يا «حزقيال» از پيامبران بنى اسرائيل و معاصر ارمياى نبى بود. ر.ك. حزقيال، 37:1ـ14 / مستر هاكس، قاموس كتاب مقدّس، ص 320ـ323. بر اساس گزارش كتاب مقدّس، افزون بر پيامبرانى همچون عيسى، حزقيل و اليسع، حتى حواريان حضرت عيسى(ع) نيز بيماران را شفا مى دادند و پطرس حوارى مرده زنده مى كرد. در اين زمينه، ر.ك. انجيل متّى، 10:1 / اعمال رسولان، 9:33ـ41. 6- احمدبن علی طبرسى، الاحتجاج، ج 2، ص 205ـ206. ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
چرا آخرت برای پرهیزکاران بهتر است؟ اعتقاد به برتری آخرت بر دنیا، یکی از اصول اساسی بسیاری از ادیان الهی است. این اعتقاد، به انسان انگیزه می‌دهد تا در دنیا به خوبی عمل کند و برای آخرت خود تلاش کند. قرآن کریم نیز به صراحت بیان می‌کند که سرای آخرت، برای کسانی که تقوا پیشه می‌کنند، بسیار بهتر از دنیاست و از آنها می‌خواهد که تعقل کنند و به این حقیقت مهم توجه کنند: وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؛حقیقتا سرای آخرت برای اهل تقوا (از حیات دنیا) بسیار نیکوتر است، آیا تعقل نمی‌کنید؟!( یوسف/۱۰۹) دلایلی که آخرت را برای پرهیزکاران بهتر از دنیا می‌سازد، بسیار متنوع و عمیق هستند. برخی از مهم‌ترین این دلایل عبارتند از: پایداری و جاودانگی: دنیای مادی، فانی و گذراست. همه چیز در آن تغییر می‌کند و روزی به پایان می‌رسد و همه انسان ها روزی به آخر خط دنیا می رسند و باید همه چیز را برجای گذاشته و بروند، اما آخرت، جایگاهی ابدی و پایدار است که در آن، هیچ گونه تغییر و تحولی رخ نمی‌دهد. نعمت‌های آخرت، همیشگی و جاودانه و پایان ناپذیر هستند کامل بودن نعمت‌ها: نعمت‌های دنیوی، ناقص و محدود هستند. همیشه همراه با رنج و مشقت و یا ترس از دست دادن هستند. اما در آخرت، تمام نعمت‌ها کامل و بی‌نقص هستند و هیچ گونه رنج و اندوهی وجود ندارد. هر آنچه که انسان بخواهد، بدون کم ترین زحمت و رنج برای او فراهم می شود. عدالت مطلق: در دنیای مادی، همیشه امکان دارد که افراد صالح، مورد ظلم و ستم قرار بگیرند و افراد بدکار، به نعمت‌های دنیوی دست یابند. اما در آخرت، عدالت به طور کامل اجرا می‌شود و هر کسی به اندازه اعمال خود پاداش یا کیفر می‌بیند. به احدی ظلم نمی شود و هرکس به اندازه نوک سوزنی هم کار خوب یا بد انجام داده باشد، نتیجه آن را می بیند. لذت‌های معنوی: لذت‌های دنیوی، اغلب مادی و حسی هستند. اما لذت‌های آخرت، لذت‌های معنوی و روحانی هستند که بسیار عمیق‌تر و پایدارتر از لذت‌های دنیوی هستند. محبت و قرب الهی: در آخرت، پرهیزکاران به محبت و قرب الهی نائل می‌شوند که بزرگترین نعمت و سعادت است و عمیق ترین لذت ها را نصیب انسان می کند. رفاقت و همنشینی با نیکوکاران: در آخرت، پرهیزکاران در کنار دیگر نیکوکاران و صالحان زندگی خواهند کرد. همنشینی با انبیا، ائمه هدی و اولیای الهی لذت وصف ناپذیری برای انسان های صالح دارد. نجات از عذاب: پرهیزکاران از عذاب الهی در امان خواهند بود. آرامش و امنیت: در آخرت، هیچ گونه ترس و اضطرابی وجود ندارد و پرهیزکاران در نهایت آرامش و امنیت زندگی خواهند کرد. به طور خلاصه، آخرت، جایگاهی است که در آن تمام آرزوهای انسان‌های نیکوکار برآورده می‌شود و آن‌ها به سعادت و خوشبختی ابدی و جاودانه دست می‌یابند.۱۴۰۳/۶/۱۵ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
چرا کنار گذاشتن قانون خوب، راه حل مناسبی نیست؟ اصل فیلترینگ، اگر به صورت منطقی و قانونی اجرا شود، می‌تواند قانونی خوب تلقی شود. عده‌ای با توجه به فروش فیلترشکن‌ها و بی‌اثریِ قانون فیلترینگ در وضعیت کنونی، خواهان لغو کامل آن هستند. در حالی که اگر اصل فیلترینگ را مفید بدانیم، به جای حذف آن، باید به دنبال رفع مشکلات و موانع اجرای صحیح آن باشیم. این رویکرد دلایل متعددی دارد که عبارتند از: ضرورت وجود قانون: وضع یک قانون به معنای وجود یک نیاز و ضرورت در جامعه است. کنار گذاشتن قانون به معنای نادیده گرفتن این نیاز و بازگشت به وضعیت قبلی است که به احتمال زیاد مشکل‌ساز خواهد بود. ایجاد بی‌اعتمادی: تغییر مکرر قوانین، باعث بی‌اعتمادی مردم به نظام حقوقی می‌شود و احساس امنیت و ثبات را از جامعه می‌گیرد. پیام اشتباه: کنار گذاشتن قانون به دلیل مشکلات اجرایی، این پیام را به جامعه می‌دهد که قانون‌گذاری یک بازی است و می‌توان به راحتی از آن سرپیچی کرد. راه حل چیست؟ شناسایی موانع: اولین قدم برای بهبود اجرای قانون، شناسایی دقیق موانع و مشکلات موجود است. این موانع می‌توانند شامل عوامل مختلفی مانند فساد اداری، نبود منابع کافی، پیچیدگی قوانین، عدم آگاهی عمومی و... باشند. رفع موانع: پس از شناسایی موانع، باید اقدامات لازم برای رفع آن‌ها انجام شود. این اقدامات می‌تواند شامل اصلاح قوانین، افزایش نظارت، آموزش عمومی، تقویت نهادهای اجرایی و... باشد. ارزیابی مستمر: اجرای قانون باید به صورت مستمر ارزیابی شود تا از اثربخشی آن اطمینان حاصل شود. در صورت نیاز، اصلاحات لازم در قوانین و روش‌های اجرایی باید انجام شود. اهمیت فرهنگ‌سازی: اجرای موفق یک قانون، نیازمند تغییر نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی است. بنابراین، فرهنگ‌سازی و آموزش عمومی در زمینه رعایت قانون بسیار مهم است. نقش نهادهای مدنی: نهادهای مدنی می‌توانند نقش مهمی در نظارت بر اجرای قانون و مطالبه‌گری از مسئولان ایفا کنند. اهمیت مشارکت عمومی: مشارکت مردم در فرایند قانون‌گذاری و نظارت بر اجرای آن، می‌تواند به بهبود کیفیت قوانین و افزایش رضایت عمومی منجر شود. در نهایت، یک قانون خوب، حتی اگر با مشکلاتی در اجرا مواجه باشد، همچنان یک دارایی ارزشمند برای جامعه است. به جای کنار گذاشتن آن، باید تلاش کنیم تا با رفع موانع، آن را به بهترین شکل ممکن اجرا کنیم.۱۴۰۳/۶/۱۵ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
نوکر سلطان است نه نوکر بادمجان این ضرب المثل به افرادی اطلاق می‌شود که عقاید و نظراتشان بر اساس موقعیت و منافع شخصی تغییر می‌کند. آن‌ها مانند نوکری هستند که به جای پایبندی به اصول و ارزش‌ها، صرفاً از قدرتمندان پیروی می‌کنند. یکی از حکایت‌های مشهور برای توضیح این ضرب المثل به نادر شاه افشار بازمی‌گردد. او پیشخدمتی داشت که بسیار زیرک و موقع‌شناس بود. روزی نادر شاه خورشت بادمجان میل کرد و از طعم آن بسیار لذت برد. پیشخدمت نیز از این فرصت استفاده کرد و به شدت از بادمجان تعریف و تمجید کرد. چند روز بعد، دوباره خورشت بادمجان برای نادر شاه آورده شد، اما این بار بادمجان‌ها خوب پخته نشده بودند و نادر شاه از طعم آن خوشش نیامد. در این موقعیت، پیشخدمت به‌جای دفاع از بادمجان، از آن بد گفت و با نظر نادر شاه موافق شد. نادر شاه گفت: بالاخره بادمجان خوب است یا بد؟ پیشخدمت گفت: من نوکر سلطانم نه نوکر بادمجان! این حکایت نشان می‌دهد که برخی افراد برای حفظ موقعیت خود، حاضرند عقایدشان را تغییر دهند و حتی از حقیقت روگرداند. آن‌ها به جای اینکه به اصول و ارزش‌های خود پایبند باشند، به دنبال جلب رضایت دیگران هستند. این ضرب المثل در دنیای امروز نیز کاربرد فراوانی دارد. می‌توان آن را در مورد سیاستمداران، افراد مشهور و حتی در روابط بین فردی به کار برد. افرادی که به دنبال منافع شخصی هستند و برای رسیدن به اهدافشان حاضرند هر کاری انجام دهند، مصداق بارز این ضرب المثل هستند. حکایت نوکر سلطان است نه نوکر بادمجان، به ما یادآوری می‌کند که باید به اصول و ارزش‌های خود پایبند باشیم و اجازه ندهیم موقعیت و منافع شخصی بر عقاید ما تأثیر بگذارند. افراد صادق و پایبند به اصول، در درازمدت موفق‌تر خواهند بود. ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
▪️یک تصویر و یک دنیا حرف !!
❣همنشینی با خوبان خدا❣ 🔷رفیق خوب و همنشین باصفا یکی از نعمت های خوب خدا در دنیا و آخرت است. برخی به قدری خوبند که حضورشان مایه آرامش است و دوری انها دلتنگی و بی قراری می آورد. رفیق هر چقدر بهتر و باصفاتر باشد، همنشینی با او لذت بیشتری دارد و دوری او سخت تر خواهد بود. 🔶یکی از نعمت های خوب بهشتی همنشینی با بهترین و برگزیده ترین بندگان خداست.خداوند آنها را از همه دوره های تاریخ، گلچین کرده و در بهشت جمع گردهم آورده است. همنشینی و رفاقت با انها لذت فراوان و وصف ناپذیری دارد. 🔷نامش " ثوبان" بود و از یاران پیامبر اکرم(ص). او در آغاز برده بود. رسول خدا او را خرید و آزاد کرد تا به نزد خانواده خود برگردد، اما او تا پایان عمر پیامبر اکرم، نزد ان حضرت ماند و به وی خدمت کرد. (عسقلانی،الاصابة، ج 1، ص 528) 🔶ثوبان علاقه بسیار شدیدی به پیامبر و خاندان ان حضرت داشت.  براساس روایتی، روزی پیامبر (ص) از علاقه ثوبان به خود و اهل بیتش پرسید. ثوبان گفت: به خدا سوگند! اگر با شمشیرها قطعه قطعه شوم، یا بدنم با قیچی بریده شود، یا در آتش سوزانده شوم و ... برای من آسان تر از آن است که نسبت به شما و اهل بیت و اصحابتان کوچک ترین ناخالصی در دل داشته باشم.( تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، ص۳۷۰) 🔷ثوبان، کنار پیامبر که بود، آرام و قرار می گرفت، اما دوری از آن حضرت آشفته و بی قرارش می کرد. روزی آمد نزد پیامبر(ص). آشفته و نگران بود. رسول خدا از علت ناراحتی و بی قراریش پرسید. گفت: ای رسول خدا! وقتی از شما دورم و شما را نمی بینم آرام و قرار ندارم! امروز در این فکر بودم که در جهان آخرت چگونه دوری شما را تحمل خواهم کرد! اگر اهل آتش باشم که روشن است از شما جدا خواهم شد و شما را نخواهم دید و اگر اهل بهشت باشم، بازهم از شما جدا خواهم بود؛ چرا که با توجه به مراتب مختلف بهشت، شما در اعلی علِّیین خواهید بود و جایگاهی برتر و والاتر خواهید داشت؛ بنابراین باز دور از شما خواهم بود و این فکر مایه افسردگی و آشفتگی من شده است. 🔶چندی نگذشت که آیه ۶۹ سوره مائده نازل شد و بشارت داد، کسانی که از خدا و پیامبر او پیروی کنند در جهان آخرت همنشین پیامبران، شهدا، صدیقین و صالحان خواهند شد و چه جایگاه رفیع و بلندی: وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَٰئِكَ رَفِيقًا؛ ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻨﺪ، ﺩﺭ ﺯﻣﺮﻩ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻭ ﺻﺪّﻳﻘﺎﻥ ﻭ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ؛ کسانیﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻌﻤﺖ [ ﺍﻳﻤﺎﻥ، ﺍﺧﻠﺎﻕ ﻭ ﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ] ﺩﺍﺩﻩ ; ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻧﻴﻜﻮ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ.(نساء/٦٩) سپس پیامبر( ص) فرمود: به خدا سوگند، ایمان مسلمانی کامل نخواهد شد، مگر اینکه مرا از خود، پدر و مادر و همه بستگانش بیشتر دوست داشته باشد و در برابر سخنان من کاملا تسلیم باشد( طبرسی، مجمع البیان، ج 3، ص 110 ) ۱۴۰۰/۵/۱۶ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
مهم‌ترین حوادث در زمان ولادت پیامبر اکرم (ص) در روایات اسلامی، وقایع شگفت‌انگیزی در زمان ولادت پیامبر اکرم (ص) ذکر شده است که نشان از اهمیت این واقعه در تاریخ بشریت دارد. گرچه تعیین "مهم‌ترین" حادثه به صورت قطعی دشوار است، اما برخی از روایات به وقایعی اشاره می‌کنند که به عنوان نشانه‌هایی از آمدن پیامبر بزرگ اسلام تلقی می‌شوند. برخی از مهم ترین آنها عبارتند از. 🔹نوری که جهان را روشن کرد: بسیاری از روایات به نوری اشاره می‌کنند که در هنگام ولادت پیامبر (ص) از آسمان تابیده و جهان را روشن کرده است. این نور، نمادی از آمدن پیامبری است که قرار است تاریکی جهل و شر را از دل انسان‌ها بزداید. 🔹لرزش کعبه و شکستن بت‌ها: برخی روایات از لرزش کعبه و شکستن بت‌های اطراف آن در زمان ولادت پیامبر (ص) خبر می‌دهند. این واقعه نشان از قدرت خداوند و پایان عصر بت‌پرستی است. 🔹خاموشی آتشکده فارس: آتش معبد فارس که هزاران سال روشن بود، در شب ولادت پیامبر (ص) خاموش شد. این رویداد، نمادی از پایان دوران جاهلیت و آغاز عصر نور و هدایت است. 🔹شیون شیطان: شیطان بزرگ با شنیدن خبر ولادت پیامبر (ص) به شدت ناراحت شد و شیون سر داد. این نشان از آن دارد که آمدن پیامبر (ص) و هدایت‌گری ضربه سختی بر شیطان و نیروهای شیطانی وارد کرده است. 🔺اهمیت این حوادث این روایات به چند دلیل اهمیت دارند: 🔹تأكید بر اهمیت ولادت پیامبر (ص): این روایات نشان می‌دهند که ولادت پیامبر (ص) یک رویداد عادی نبوده، بلکه حادثه‌ای عظیم و سرنوشت‌ساز برای بشریت بوده است. 🔹نشانه‌های الهی: این روایات به عنوان نشانه‌هایی از جانب خداوند تلقی می‌شوند که نشان می‌دهند پیامبر (ص) فرستاده خداست. 🔹تغییر در تاریخ بشریت: این روایات نشان می‌دهند که با آمدن پیامبر (ص) تحولات عظیمی در تاریخ بشریت رخ داده است. 🔺نکته مهم: این روایات در منابع مختلف اسلامی با جزئیات متفاوت نقل شده‌اند و برخی از آنها ممکن است جنبه اسطوره‌ای داشته باشند. با این حال، این روایات در طول تاریخ اسلام، الهام‌بخش بسیاری از مسلمانان بوده و به عنوان نمادی از اهمیت ولادت پیامبر (ص) مورد توجه قرار گرفته‌اند.۱۴۰۱/۶/۳۱ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
چرا ایران به جبهه مقاومت کمک می‌کند؟ پرسشی است که پاسخ کاملی به آن نیازمند بررسی عمیق عوامل تاریخی، سیاسی، ایدئولوژیک و ژئوپلیتیکی است. برای درک بهتر این موضوع، بهتر است به چند نکته اساسی اشاره کنیم: مفهوم جبهه مقاومت: جبهه مقاومت، شبکه‌ای از گروه‌ها و دولت‌های مختلف در منطقه خاورمیانه است که با اهداف مشترکی مانند مقابله با نفوذ آمریکا و اسرائیل، حفظ استقلال و تمامیت ارضی، و تقویت جایگاه اسلام در منطقه فعالیت می‌کنند. اهداف ایران از حمایت از جبهه مقاومت: تقویت امنیت ملی: ایران معتقد است که تقویت جبهه مقاومت، به منزله ایجاد یک سپر دفاعی در برابر تهدیدات خارجی، به ویژه از سوی آمریکا و اسرائیل است. افزایش نفوذ منطقه‌ای: حمایت از گروه‌های مقاومت، به ایران امکان می‌دهد تا نفوذ خود را در منطقه افزایش داده و به عنوان یک بازیگر اصلی در معادلات منطقه‌ای عمل کند. ترویج ایدئولوژی انقلاب اسلامی: ایران از طریق حمایت از جبهه مقاومت، تلاش می‌کند تا ایدئولوژی انقلاب اسلامی را در منطقه گسترش داده و الگویی برای سایر کشورها باشد. مقابله با تحریم‌ها: تقویت جبهه مقاومت، می‌تواند به ایران کمک کند تا از تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی عبور کرده و منابع جدیدی برای اقتصاد خود بیابد. دلایل تاریخی و ایدئولوژیک: انقلاب اسلامی: انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک رویداد مهم در منطقه، الهام‌بخش بسیاری از گروه‌های مقاومت شد. مبارزه با استکبار جهانی: ایدئولوژی انقلاب اسلامی بر مبارزه با استکبار جهانی و حمایت از مستضعفین تاکید دارد. مقاومت در برابر اشغالگری: حمایت از گروه‌هایی که در برابر اشغالگری مبارزه می‌کنند، از جمله فلسطین، از اصول بنیادین جمهوری اسلامی ایران است. ۱۴۰۳/۷/۲ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
📢 حمایت از مظلومان غزه از واجبات قطعی اسلام است ✏️ رهبر انقلاب: امروز به نظر من یکی از واجبات قطعی، حمایت از مظلومان غزّه و فلسطین است؛ این قطعاً یکی از واجباتی است که خدای متعال سؤال خواهد کرد از ما در قیامت، اگر چنانچه به این واجب عمل نکنیم. ✏️ هر کس هر جور میتواند؛ یکی میتواند پول بدهد، یکی میتواند سلاح بدهد، یکی میتواند کمک سیاسی بکند، یکی میتواند تبلیغ کند، در منبر، در نماز جمعه مطلب را بیان کند؛ اگر چنانچه ما از این تکلیف سرپیچی کنیم، قطعاً مسئول خواهیم بود. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال امّت اسلامی را سربلند کند. ۱۴۰۳/۶/۲۶
راز استجابت دعا: اهمیت کسب حلال امام صادق علیه السلام: منْ سَرَّهُ أَنْ يُسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتُهُ فَلْيُطِبْ مَكْسَبَهُ؛ امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند: «هر کس دوست دارد دعایش مستجاب شود، باید کسب و درآمد حلال داشته باشد.» (الکافی، ج ۲، ص ۴۸۶) تفسیر و توضیح: کسب حلال، یعنی به دست آوردن روزی از راهی که شرع مقدس آن را جایز دانسته است. این امر، یکی از عوامل مهم در استجابت دعا و برقراری ارتباط مؤثر با خداوند متعال است. چرا کسب حلال بر استجابت دعا تأثیرگذار است؟ پاکی روح و قلب: کسب حلال، روح و قلب انسان را پاک نگه می‌دارد و باعث می‌شود تا انسان با خیالی آسوده و قلبی مطمئن به درگاه الهی رو کند. قبول دعا: خداوند متعال، دعای بندگان صالح و پاک را زودتر اجابت می‌فرماید. افزایش ایمان: کسب حلال، ایمان انسان را تقویت می‌کند و او را به سوی خداوند نزدیک‌تر می‌سازد. برکت در زندگی: کسب حلال، باعث برکت در زندگی و افزایش روزی می‌شود. برای اینکه دعاهایمان مستجاب شود، علاوه بر رعایت آداب دعا، باید به کسب حلال نیز توجه کنیم. کسب حلال، کلید اصلی باز شدن درهای رحمت الهی و برآورده شدن حاجات است. ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani
🔰 هشت نکته مهم از حمله پیچیده ایران به اسرائیل 1️⃣ قبل از هرچیز عملیات وعده صادق۲، همچون علمیات طوفان الاقصی تبدیل به یک شکست اطلاعاتی و امنیتی بزرگ برای رژیم صهیونیستی شد. با اینکه ایران وعده انتقام ترور شهید هنیه را داده بود، کمتر از یک هفته پس از شهادت سید حسن نصرالله و سردار نیلفروشان، حمله خود را علیه رژیم صهیونیستی عملیاتی کرد. با این‌حال، تنها چند ساعت قبل از عملیات و هنگام آماده‌سازی موشک‌ها، آمریکایی‌ها با رصد تصاویر ماهواره‌ای خبر از حمله قریب‌الوقوع ایران داده بودند. گرچه این اطلاع رسانی از سوی رسانه‌های آمریکایی چندان به کار اسرائیلی‌ها نیامد. 2️⃣ عبور موشک‌های ایران از چندین لایه پدافندی متشکل از پدافند‌های منطقه‌ای و اسرائیلی، عملا پیشرفته‌ترین و پرهزینه‌ترین سامانه دفاعی دنیا را از کارکرد ساقط کرد. هدف قراردادن سکو‌های پدافندی رژیم صهیونیستی نیز عملا میلیاردها دلار هزینه توسعه و ساخت سامانه‌های دفاعی رژیم را دود کرد. 3️⃣ هدف قرار دادن پایگاه‌های هوایی رژیم صهیونیستی،خصوصا پایگاه نواتیم در قلب نقب، که به واسطه سامانه‌های پیشرفته و پیچیده در آن منطقه، به ادعای برخی کارشناسان امن‌ترین نقطه دنیا محسوب می‌شود؛ شب گذشته به ناامن ترین نقطه دنیا تبدیل شد. 4️⃣ اهدافی که مورد اصابت قرار گرفت متناسب با جنایت‌های متعدد رژیم صهیوینستی در یکسال گذشته بود. موشک‌ها مراکز طراحی و عملیات جنایت‌های اسرائیل در غزه، لبنان و عملیات‌های تروریستی علیه فرماندهان مقاومت را مورد اصابت قرار دادند. 5️⃣ برخلاف وعده صادق۱، اولویت اصلی در این عملیات انهدام اهداف مدنظر بود. در وعده صادق۱، بنا بود تعداد کمی از موشک‌ها اهداف خود را منفجر کنند، چراکه هدف اصلی، ارسال پیام، شکستن حاکمیت رژیم بر اراضی اشغالی و مانور قدرت جمهوری اسلامی بود. 6️⃣ این عملیات، از یک طرف موجب افزیش اعتماد به نفس مردم ایران و اهالی مقاومت شد و از طرف دیگر روحیه رزمندگان مقاومت، خصوصا رزمندگان حزب الله را ارتقاء داده و درد فراق سید مقاومت را تا حدی التیام بخشید. 7️⃣ این نوع پاسخ دردناک ایران، حکایت از آن دارد که احتمالا سران رژیم صهیونیستی در صدد توسعه عملیات‌های تروریستی خود تا ایران بودند. این ضربه دردناک توانست محاسبات رژیم را برهم زده و نقشه‌های اسرائیل مبنی بر «پیروزی گام به گام زیر سایه جنگ» را بی‌اثر کرد. 8️⃣ در این عملیات نیروهای مقاومت نقش‌آفرینی کم‌اثری داشتند که این امر احتمالا به خواست ایران بوده است. درصورت ورود تمام عیار گروه‌های مقاومت، این عملیات می‌توانست به مراتب مخرب‌تر و دردناک‌تر باشد. از همین رو تکرار همین عملیات با همراهی حداکثری گروه‌های مقاومت، برای مرحله بعد از پاسخ رژیم کافی است. ارسالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ظاهرا خوابی که این بابا دیده در آستانه وقوع است. منشه امیر،با نام ایرانی منوچهر ساچمه‌چی، وزنامه‌نگار ایرانی-اسرائیلی مقیم سرزمین های اشغالی است. وی سردبیری بخش فارسی وبگاه وزارت امور خارجه اسرائیل را هم به عهده دارد @ali_asadi_zanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘 نتانیاهو در سازمان ملل گفت من در حال جنگ در هفت جبهه هستم . پیش بینی تورات را در این باره بشنوید ، الله اکبر 😳 @ali_asadi_zanjani
انواع جنگ روانی این روزها اسرائیل به کمک رسانه های همسو، در کنار جنگ نظامی، جنگ روانی شدیدی علیه جبهه مقاومت به راه انداخته است. گاهی خیلی از افراد به سبب عدم آگاهی لازم ناخواسته به ابزار جنگ روانی دشمن تبدیل شده و به آن کمک می کنند. جنگ روانی، مجموعه‌ای از فعالیت‌هاست که با هدف تاثیرگذاری بر باورها، نگرش‌ها و رفتار افراد و گروه‌ها برای دستیابی به اهداف خاص انجام می‌شود. این جنگ، به جای استفاده از زور فیزیکی، از ابزارهای روانی و تبلیغاتی بهره می‌برد. انواع مختلفی از جنگ روانی وجود دارد که هر کدام با هدف و روش‌های خاص خود اجرا می‌شوند. در ادامه به برخی از مهم‌ترین انواع جنگ روانی می‌پردازیم: 1. جنگ روانی استراتژیک: هدف: تاثیرگذاری بر افکار عمومی یک ملت یا یک منطقه در درازمدت و ایجاد تغییرات بنیادین در ساختار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی. روش‌ها: استفاده از رسانه‌های جمعی، آموزش، فرهنگ، و دین برای تغییر هویت ملی، ارزش‌ها و باورهای مردم. 2. جنگ روانی عملیاتی: هدف: تاثیرگذاری بر تصمیم‌گیری‌های کوتاه‌مدت دشمن یا متحدان بالقوه در یک بحران یا درگیری خاص. روش‌ها: انتشار اطلاعات گمراه‌کننده، شایعات، و تهدیدات برای ایجاد تردید، ترس و بی‌اعتمادی در بین دشمن. 3. جنگ روانی تاکتیکی: هدف: تاثیرگذاری بر نیروهای نظامی دشمن در میدان جنگ برای کاهش روحیه جنگندگی، ایجاد اختلافات داخلی و تسریع در تسلیم شدن. روش‌ها: استفاده از بلندگوها، پخش اعلامیه، و عملیات روانی فرد به فرد برای ایجاد وحشت و ناامیدی در بین دشمن. 4. جنگ روانی اطلاعاتی: هدف: کنترل جریان اطلاعات و ایجاد تصویری نادرست از واقعیت برای فریب دادن دشمن. روش‌ها: انتشار اخبار جعلی، سانسور اطلاعات، و ایجاد شایعات برای گمراه کردن دشمن. 5. جنگ روانی سایبری: هدف: نفوذ به سیستم‌های رایانه‌ای، سرقت اطلاعات، و ایجاد اختلال در زیرساخت‌های حیاتی دشمن. روش‌ها: حملات سایبری، انتشار ویروس‌ها، و مهندسی اجتماعی برای دسترسی به اطلاعات محرمانه. 6. جنگ روانی فرهنگی: هدف: تضعیف هویت فرهنگی یک ملت و جایگزینی آن با فرهنگ غالب. روش‌ها: ترویج سبک زندگی، ارزش‌ها و باورهای بیگانه، سرکوب فرهنگ بومی و ایجاد شکاف نسلی. 7. جنگ روانی اقتصادی: هدف: تضعیف اقتصاد یک کشور و ایجاد وابستگی اقتصادی به دشمن. روش‌ها: تحریم‌های اقتصادی، جنگ ارزی، و دستکاری در بازارهای مالی.۱۴۰۳/۷/۱۷ ✍️ علی اسدی @ali_asadi_zanjani