eitaa logo
حیران | علیِ مهدی قلب
108 دنبال‌کننده
57 عکس
24 ویدیو
2 فایل
فارغ التحصیل کارشناسی #علوم_سیاسی از دانشگاه اصفهان گاهی، تراوشات ذهنی ام در باب #سیاست و #اندیشه سیاسی و حوزه #فرهنگ و #کتاب را خواهم نوشت... اینستا: Instagram.com/ali_mahdighalb ارتباط با من: @AliMahdighalb مدیر «پاتوق معرفی کتاب»: @PMKetab
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پاتوق معرفی کتاب
بسم الله 🌐 📚 🔰 نشست معرفی کتاب خاطرات شفاهی از قهرمانان گمنام انقلاب اسلامی ✅ با حضور: حجت الاسلام و المسلمین حاجتی حاج صادق آهنگران حمیدرضا بهوندی(محقق کتاب) مهرزاد قوی‌فکر(محقق کتاب) علی هاجری(نویسنده کتاب) 🗓 جمعه ۱۱ اسفند ساعت ۷ صبح 🚩 ، خیابان شهید علم الهدی، بین کافی و نادری مهدیه قائمیه 🔰 با ما کتاب بخوانید👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab
حیران | علیِ مهدی قلب
بسم الله 🌐 #اخبار_کتاب 📚 🔰 نشست معرفی کتاب #همیشه_پشتیبان خاطرات شفاهی #حاج_حسین_سراجان از قهرمانا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله این شخصیت اینقدر بزرگوار و مخلص بود که این کتاب(کتابِ ) به نظر من بخش کوچکی از فعالیت های مخلصانه ی او برای خدا رو روایت میکنه‌. من نوه ایشان هستم، و توفیق داشتم چندسال پایانی عمرشون رو باهاشون زندگی کنم، باوجود اینکه بالای ۹۰ سال سن داشت، چنان فعالیت و کار و تلاش در زمینه های مختلف(بیشتر فرهنگی و کمک به مردم) انجام میداد که واقعا خیلی از ما جوونا اینقدر نمی تونیم فعالیت کنیم، اندازه ده تا جوون فعالیت داشت. یه بار ازش پرسیدم چطور شد که اینقدر عاشق خدا شدید و با جون و دل کاری که احساس تکلیف میکنید، انجام میدید؟ بهم گفت که در جوانی خدا گره از کارم باز کرد(تو کتاب بهش اشاره شده) و از اون موقع عاشق خدا شدم، ماها هم زیاد از این گره گشایی ها تو زندگی مون داشتیم، ولی او نعمت و لطف خدا رو در جایی که باید، دید و فهمید و خدا هم به کاراش برکت داد، همه چیز به ما برمی گرده... معروفه شبیه به این جمله رو میگن که شیران روز، فروتنان شب در پیشگاه خدایند، نصف شب ها که نماز شب میخواند، یواشکی نگاه میکردم چقدر عاشقانه و از سوز دل توی قنوتش دعا می خوند و اشک می ریخت و روزها به کمک مردم نیازمند می رفت و در پی فراهم کردن برنامه های فرهنگی و آماده کردن شرایط برای برنامه همیشگی اش در جمعه ها بود که به سربازا سر بزنه. انرژی روزانه رو از تضرع شبانه میگرفت... ادامه 👇 @ali_mahdighalb
⚜️جوان نود و چهارساله آن لحظه پشیمانی احتمالا یقه هر آدمیزادی را حداقل یک بار در زندگی‌اش گرفته‌است. لحظه‌ای چند ثانیه بعد از گفتن یک جمله پرت به آدمی نامناسب. لحظه‌ای که با خودت می‌گویی کاش می‌شد مداد غلط کردم را در سوراخ نوار کاست زندگی بگذاری و چند ثانیه به عقب برگردانی‌اش. ولی دریغا که وقتی کلمات نابجا از بین دو لب ول می‌شوند بیرون، آنقدر توی مولکول‌های هوا می‌لولند تا بالاخره خودشان را به گوشی که نباید، برسانند. لحظه‌ای که بیشتر از هر لحظه دیگر در زندگانی، ارزش تامل قبل از حرافی را درک می‌کنی. می‌شود اسم آن لحظه پشیمانی را گذاشت بلاهت، حماقت، یا شاید هم خریت. سنگینی بار این لحظه را بیش از هر زمان دیگری بعد از پرسیدن سوالی معمولی، در نگاه حاج حسین سراجان درک کردم. وقتی از او پرسیدم - حاجی حالا که نود و چهار سالته دیگه خسته نشدی از هر جمعه، دوغ بردن به پاسگاه‌های مرزی؟ ماهیچه‌های اطراف چشمش جمع شد و با تعجب نگاهم کرد. نگاهی عاقل اندر سفیه. از آن نگاه‌هایی که بعد از هر خرابکاری، هاردی، نثار لورل بی‌نوا می‌کرد. آن چشم‌ها و آن نگاه با من حرف می‌زد. جمله‌ای دو کلمه‌ای و صریح می‌گفت: - خیلی خری یک خیلی خری کش‌دار با لهجه اصفهانی. بعد از این که با نگاه متعجبش ضربه اول را زد سری به افسوس تکان داد و گفت - پوووففف حاج حسین منظورش را با همان نگاه به من منتقل کرد، به نظرم بیان پوف دیگر اخلاقی نبود. یک چیزی مثل فیتیله‌پیج ششم در تشک کشتی، یا بارانداز بعد از ضربه فنی. ضربه‌ای اضافه بر تنی خالی‌کرده و بی‌رمق. شاید هم آن پوف کارکرد تاکیدی داشت. مثل چایی نبات بعد از مصرف قرص هیوسین. می‌خوری که اطمینان صددرصد پیدا کنی از رفع دل‌درد. احتمالا حاج حسین هم احساس می‌کرد آن نگاه به تنهایی کافی نباشد. پوف را ضمیمه‌اش کرد که من حتما بفهمم که نفهمم. غرض این که آرزو دارم وقتی حضرت حق عمرم را تا نود و چهار سالگی کش داد، در آن سن مثل حاج حسین باشم. اگر جوانک پررویی پیدا شد و پرسید در نود چهار سالگی خسته و ازپاافتاده و خانه‌نشین هستی؟ با اعتماد به نفس محمدعلی کِلی پس از ناک‌اوت سانی لیستون به صورتش خیره شوم. طوری نگاهش کنم که یک خیلی خری کش‌دار از آن استنباط کند. خیلی خری‌ترین نگاهی که به عمرش دیده. آنقدر گیرا که نیازی به ضمیمه پوف هم نداشته‌باشد. پ.ن: انتشارات راه‌یار کتاب خاطرات شفاهی حاج حسین را این ماه منتشر کرده. به قلم علی هاجری ✍️🏻مهرزاد قوی‌فکر 🆔 @resanebidari_ir 🆔@resanebidari_pv
بسم الله 📚 امشب برنامه معرفی و رونمایی کتاب در نمایشگاه قرآن و عترت اهواز بود، نویسنده و محققان کتاب نکات جالبی پیرامون شخصیت و فعالیت های مرحوم مطرح کردند، 👌 اما نکته ی مهمی که نویسنده کتاب گفتند و به علائق تاریخی و سیاسی من میخورد😊 این بود: «در دوران طولانی تبعید در نجف اشرف، دروازه ورود و پخش اعلامیه ها و نوارهای امام بوده که افراد انقلابی این خطه(از جمله حاج حسین سراجان) با شبکه های مخفی که داشتند، این اعلامیه ها را [که در حکم ی انقلاب در آن زمان بود] توزیع میکردند؛ امری که در پیشبرد بسیار مهم بوده و تاکنون مورد غفلت قرار گرفته که جزو ۵ شهر مهم انقلاب بوده ولی کمتر به آن پرداخته شده...» @ali_mahdighalb
حیران | علیِ مهدی قلب
بسم الله 🖤 بزرگداشت مرحوم #حاج_حسین_سراجان 💬 با سخنرانی: شیخ سعید شحیطاط 🎙و مداحی: حاج صادق آهن
بسم الله 🙏 اهوازی های عزیز ان شاءالله فرداشب در مراسمی که برای پدربزرگ عزیزم برگزار می گردد، تشریف بیارید و از مجلس عزای آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام بهره مند بشید. ✅ یاد مردی که خادم الحسین، خادم الشهدا عاشق امام زمان(عج) و روایتگر جبهه ها، مرد خستگی ناپذیر و مدافع ارزش ها، حامی نیازمندان و رزمندگان بود... و جای خالی اش همچنان در میان مجالس مذهبی اهواز احساس میشود😭 📚 ان شاءالله در این برنامه کتاب هم که خاطرات این عزیز هست برای علاقه مندان قابل تهیه است. @ali_mahdighalb
هدایت شده از پاتوق معرفی کتاب
بسم الله ✅ 📘 کتابِ 🔖 خاطرات شفاهی از قهرمانان گمنام انقلاب اسلامی در اهواز ✍ نویسنده: 💬 محققان: / 📜 ناشر: 📑 تعداد صفحات: ۱۷۶ 💯 حاج حسین سراجان متولد و اهل بود که در جوانی به اهواز مهاجرت کرد و پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در صف مبارزان با رژیم شاهنشاهی قرار گرفت و در همان دوران، اولین جلسات زیارت عاشورا و دعای ندبه را در بر پا کرد و هیئت قائمیه را تشکیل و سامان داد. 👌 همچنین از موسسان اصلی در اهواز بود، که جوانان اهل مطالعه و خوش فکری چون در آن فعالیت میکردند. 💠 در دوران هشت‌ساله نیز با کمک خیرین کمک‌های مردمی را به جبهه می‌برد 💡 و بعد از پایان جنگ هر هفته، روزهای به مرزهای استان و می‌رفت و برای روحیه دادن به مرزی برایشان صحبت میکرد، طنز میگفت، و خوراکی هدیه می داد. کمتر کسی از اهل مساجد و هیئات اهوازی هست که او را نشناسد... 💰 قیمت: ۹۰ هزارتومان 🛍 : @admin_book 🔰 با ما کتاب بخوانید👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab