ازدواج ساده بیش از دویست ازدواج در ده ها روستا مشارکت در تامین جهیزیه و مخارج عروسی طراحی یک ازدواج با مخارج کم سر زدن به عروس و دامادهایی که در سالهای قبل با این طرح ازدواج کردند تهیه سیسمونی برای بچه هایشان نتایج این طرح کم شدن سن ازدواج و کم شدن جوانان بیکار تغییر سنتهای غلط و دست و پاگیر ازدواج @ali_mahdiyan

محبوبه @ali_mahdiyan

محبوبه ❤️سلام محبوبه خانم! سلام محبوبه جان! از دیروز که به روستایتان آمدم عاشقت شده ام. عاشق آن نگاه معصومت. عاشق آن وقار دخترانه ات. عاشق آن روستای زیبایتان همانکه بین کوهها باید ساعتها میرفتی تا این گوهر را پیدا کنی. «بندنر» یعنی جایی که بند زده اند و زمینی ساخته اند و آنجا درخت نخل نری روییده است. یعنی جایی که از بین سنگهای سخت زندگی روییده است و حیات جوشیده. ❤️محبوبه جان! گاهی با خودم فکر میکنم نکند مثل بعضی بچه ها بیمار شوی و تب کنی. آن وقت این راه طولانی تو را چطور تا بیمارستان برسانند؟ نکند در این راه طولانی زبانم لال مثل بعضی دخترکان و پسرکان .... ولش کن دلم نمیاید بهش فکر کنم. ❤️محبوبه معصومه من! رویم نشد بپرسم هشت سالت است یا نه سال؟ اینجا که تو هستی اینترنت نیست. پس تو این یک سال چطور درس خواندی؟ فدای معصومیتت خجالت کشیدم بپرسم و تو را یاد نداشته هایتان بیندازم. اما خدا میداند دلم را توی روستایتان جا گذاشتم. آنقدر دارایی آنجا بود که دل و هوش را میرباید. ❤️وقتی دمدمای غروب رسیدیم و آهنگ زیبایی به سبک «مجنون نبودم مجنونم کردی» از پشت بلندگو پخش میکردند. دلم شکسته بود. و دلم را خنده های زیبای روستایتان برده بود. ❤️من امید دارم. قسم به آن چشمهای زیبای امیدوارت من هم امید دارم. تو هم مثل «آقا اسماعیل» خواهی شد. دکتر اسماعیل را میگویم. دکتر هسته ای. دکتری که کنارش نشستم و باورم نمیشد. همانکه رهبری برایش انگشترش را فرستاده بود و دعایش کرده بود. دکتر اسماعیل که در همین روستاهای دور از چشم تمدن کثیف غربی مردانه درس خوانده و حالا هیچ آرزویی ندارد مگر اینکه خدمت به ایران کند به انقلاب. آنطور که خودش میگفت. تو هم مثل او خواهی شد. یک زن موفق. مادر موفق. انسان موفق. و من و امثال من به تو غبطه خواهیم خورد آن طور که به دکتر غبطه میخوردم. ❤️محبوبه جان! دلم برایت تنگ میشود. خدای کوههای سنگی پر از حیات بندنر همه آرزوهایت را برآورده به خیر کند عزیز دلم. پ ن: در حاشیه مراسم جشن ازدواج ساده برای دویست و چند زوج. با کمک گروه جهادی محبین ائمه. @ali_mahdiyan

ساده لوح 🔻شاید ظاهر ساده و بیانات صریح و ساده اش را که از صدا و سیما پخش میشد، همسنهای من به یاد داشته باشند. خیلی رک گو. خیلی صریح. مجتهد مسلم. پدر شهید. مجاهدی که هم در جریان انقلاب و هم طراحی قانون اساسی پای کار بود. مورد اعتماد و در کانون توجه اندیشمندان مهم انقلابی مثل مطهری و خامنه ای و دیگران. به گونه ای که برای رهبری بعد از امام مطرحش کردند. آثارش در فقه حکومتی هنوز هم میتواند مرجع مهمی باشد. در حوزه ای که حتی هنوز هم در این جهت کم کار است. 🔻توجه جدی او به مردم و عوام و دردهای آنها یعنی او مردمی بود. زبان صریحی داشت و مطالبه گری میکرد از نظام. از قدرت. که چرا عدالت در حق زندانیان سیاسی اجرا نشد. چرا جنگ در نهایت پیروز نشد. چرا بعد ده سال از انقلاب اینقدر عاقبت منفی و ناامیدکننده ای شکل گرفت. مردمی، مطالبه گر، عدالتخواه، نقاد ناامید از ثمرات ده ساله انقلاب. 🔻اما امام درباره شخصیت او تحلیلی دارد که خواندنی است. اول اینکه اطرافیان مورد اعتمادش لیبرالها و منافقین بودند. اما چرا او به این دو جریان مدد میداد؟ اینجا امام جمله مهمی در تحلیل شخصیت او دارد. 🔻«ساده لوح هستید و سریع تحریک میشوید» ، « از ابتدا ساده لوح بودید و مدیر و مدبر نبودید». این ویژگی یعنی چه؟ این برای امروز ما مهم است. واقعیت آن است که احساسات او بر عقلانیت او چیره بود. وقتی طعم تدبیر و عقلانیت کمتر از احساس میشود انسان پر خطا میشود. 🔻این یعنی نوعی بی تقوایی در عمیقترین لایه وجود ما. امام در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل بحث حکومت عقل و مقایسه اش با حکومت وهم در مملکت جان ما را مطرح میکند. روی این نکته اساتید اخلاق فوق العاده حساسند. استاد تحریری در نفی کسی که ادعای مربی گری سلوکی داشت توجه به همین تقدم احساسات بر عقلانیت او میدهد و ردش میکند. امام ریشه شطحیات را در عمق جان حتی عارف همین لذت خودخواهانه شخص میداند که در قالب عواطف بیان میشود. بگذرم 🔻ساده لوح بودن در ساحت عقلانیت و تدبیر و احساسی بودن یا حکومت عواطف و احساسات دو روی یک سکه اند. این بیماری را چطور میشود درمان کرد؟ امام میگوید اولا از جایگاه تاثیرگذاری سیاسی اجتماعی دور شوید. چون این روحیه باعث میشود اطرافیان خبیثی پیدا کنید که تلاش میکنند بیچاره تان کنند. این برای کسانی که بنای انتخاب مسوولیت یا اثر گذاری اجتماعی دارند مهم است. 🔻این روحیه باعث میشود شخص به جای مردمگرایی ، عوام گرا باشد. عدالتخواهی اش خالی از عقلانیت و اخلاق شود. باعث میشود شخص کوتاه بین شود لذا تحلیلش از حرکت عمومی انقلاب بر اساس همان احساس اولیه ای است که درک میکند. تفاوت تحلیل امام از دهه اول انقلاب و پایان جنگ را با شیخ ساده لوح مقایسه کنید ببینید آیا تایید میکنید علت ناامیدی شیخ و امیدواری امام به همین نکته بر میگردد یا خیر. 🔻 ارتباط با بازوهای رسانه ای طاغوت و تکمیل کردن پازل آنها دیگر نتایج این رویکرد است. به هر حال به نظرم ماجرای منتظری یکی از مهمترین مقاطع انقلاب است که برای ما آرمانجویان و عدالتخواهان و انقلابیون بسیار الهام بخش است. @ali_mahdiyan

چهارجلسه طرح بحث و گفتگو درباره کارآمدی تاریخی دین خاتم #مناظره 👇

جلسه اول طرح بحث درباره کارآمدی تاریخی دین خاتم #مناظره @ali_mahdiyan

جلسه دوم گفتگو درباره کارآمدی تاریخی دین خاتم #مناظره @ali_mahdiyan

جلسه سوم گفتگو درباره کارآمدی تاریخی دین خاتم #مناظره @ali_mahdiyan

جلسه چهارم گفتگو درباره کارآمدی تاریخی دین خاتم #مناظره @ali_mahdiyan

چرا در عدالت عقبیم؟ 🔻به قول امام خمینی والعصر اساسا قسم به او است که عصاره است. او همان حقیقت لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم است. جریان تاریخ یعنی حرکت عمومی عالم به سمت ظهور و بروز او که عین عدالت. و لو اتبعت الحق اهوائهم لفسدت السماوات و الارض...این یعنی آنچه خود را به مرور باید با حقیقت تنظیم کند، اهواء مردم است نه بر عکس. عالم گام به گام به سمت حق پیش میرود و نفی ظلم. و اما ما ینفع الناس فیمکث فی الارض یعنی آنچه در زمین میماند همان است که برای همه مردم نفع دارد و همان هم حق است. 🔻نمودار رشد تاریخی بشر فقط وضعیت خطی ندارد بلکه حالت جهش و ارتقا دارد مثل حرکت روی فنر. انقلاب ها جهش های تاریخند. بعد انقلاب و قبل انقلاب نیز با هم قابل مقایسه نیست. لذا یملا الله به قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و‌جورا در هر جهش تاریخی رخ میدهد. و بروز واقعی اش در انقلاب و قیام قائم است. 🔻اما این حرکت توسط بشریت و جبهه حق پیش میرود. و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض. یعنی حرکت تاریخ توسط جبهه حق پیش میرود. حرکت انقلاب را در این قواره و اندازه باید فهمید. او پیش برنده تاریخ بشریت است برای تحقق عدالت نهایی. عصر خمینی در واقع عصر ظهور و بروز حرکت بشر است به سمت ظهور عدالت. عصر خمینی همان عصر انتظار است. انتظار از جنس حرکت و نه تماشا. 🔻حالا به این پرسش مهم فکر کنیم که آیا از وضعیت پیشرفت عدالت در جامعه خود راضی هستیم؟ هم امت و هم امام جامعه معتقدند که خیر. سوال این است که چرا از این جهت عقبیم؟ برای پاسخ به این سوال هم باید بپرسیم چه کسی قرار بود عدالت را پیاده کند؟ حکومت و نظام؟ بله اما حکومت و نظام هم حقیقتی جوشیده از مردم دارد جمهوری اسلامی هویت آن است و به قول امام خمینی مظهر و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض است. بخواهیم یا نخواهیم برای ملتی که میخواهد روی پای خود بایستد کسی غیر از خودش نیست که فعال و حرکت کننده باشد. خوب چرا مردم در عدالت عقبند؟ پاسخ را در میان پیشروان و‌ خواص حرکت جبهه حق دنبال باید کرد. در میان خوبان. در میان انقلابیون. در حرکتشان و در همراه کردن عموم مردم. 🔻چرا در عدالت عقبیم. چون پیشروان و انقلابیون در عدالت خواهی اشکال دارند. در این سالها عدالت ما یا بنا بوده به تبع سرمایه داری لیبرال و بازار آزاد (بلکه در واقع بازار اسیر سرمایه داران ) محقق شود که خروجی اش معلوم است. یا بنا بوده توسط عدالت خواهی اجباری و پارتیزانی یا سوپرمنی محقق شود یعنی عدالت ظاهرگرا، عدالت بی روح عدالت خالی از عقلانیت و معنویت که خروجیش این است که مردم انقلابی آن را پس میزنند و‌ همراه نمیشوند. 🔻از خود بپرسید چرا بعد از دولت هشت ساله احمدی نژاد با شعار عدالتخواهی یک دولت لیبرال سرکار آمد؟ جوابش ساده است به شعارهای روحانی در انتخابات نگاه کنید، تدبیر ، امید، کلید. یعنی چی؟ یعنی مردم در مدل عدالتخواهی دولت احمدی نژاد، انسداد و بن بست میفهمیدند، بی تدبیری و بی عقلی میفهمیدند. رهبر هم در نوروز نود و دو یکی از اشکالات دولت را عدم استفاده از عقل جمعی برشمرد. ما بقی کاندیداها هیچ یک توان نداشتند خود را در جایگاهی بنشانند که مردم باورشان کنند. 🔻من معتقدم راه حل امروز ما پختگی جوان حزب اللهی است. باید خودمان خودمان را نقد کنیم. باید سبک آرمانجویی و عدالتخواهی ما پخته تر شود. خیلی ها از شخص احمدی نژاد عبور کرده اند اما از سبک عدالتخواهی او نه. باید در عدالتخواهی پخته شویم. نقد گفتمان را لازم داریم بیش از نقد این و آن. نیاز به تواصی به حق و تواصی به صبر داریم. یعنی یک اتصال اجتماعی لازم است باید نقد پذیر باشیم. صحنه دو قطبی که جزو فرهنگ آرمانجویی ما شده اجازه پختگی در عدالتخواهی و آرمانجویی را نخواهد داد. مشکل دقیقا خود ماییم باور کنیم همانطور که راه حل هم خود ماییم. نسل جوان حزب اللهی. @ali_mahdiyan

این داستان واقعی است خیلی واقعی ماجرای دکتر اسماعیل مخلصی @ali_mahdiyan

اسماعیل 🌱اگر خودم نمیدیدم باورم نمیشد. در روستایی دورافتاده، که خیلی از امکانات عادی زندگی درش وجود ندارد، این آقای دکتر تربیت شود. دکتر اسماعیل مخلصی. دوست داشتنی، متواضع ولی اهل اندیشه و اهل همت بلند . 🌱میگفت از روستایشان ساعتها راه میرفته تا خمینی شهر، خمینی شهر حاج عبدالله والی. همانکه به تعبیر رهبر نامش در تاریخ ماندگار خواهد شد. اسماعیل آنجا درس خوانده. 🌱حاج عبدالله نماد مقابله با فرهنگی است که اعتماد و باور به خود نداشت و تو چه میدانی مقابله با یک فرهنگ نه این فرد و آن فرد ، چقدر دشوار است. 🌱به او گفتم خاطره ای از آن ایام بگو. میگفت ذائقه ام تلخ است از برخی معلمها که طوری با ما رفتار میکردند و حرف میزدند که همتمان بلند نباشد. آنها تواناییمان را باور نداشتند. انقدر ذائقه اش تلخ بود از این فرهنگ که برای من عجیب بود. گویا او این درد را با همه وجود لمس کرده بود. 🌱میگفت در دانشگاه شریف که قبول شدم اساتیدی را میدیدم که اینها مسوول راضی کردن دانشجویان بودند برای مهاجرت به خارج کشور. راضیشان میکردند و راه را هم هموار میکردند. باز هم همانقدر تلخ میگفت. تلخی فرهنگ خودحقیرپنداری. 🌱 من بعد از گفتگوی با او یک مانع بزرگ بر سر راه جوشش استعدادهای این کشور را لمس کردم. میدانستم و میدیدم اما با او بیشتر این درد را و این مانع را لمس کردم. مانعی سهمگین تر و ریشه ای تر از فقر و محرومیت و نداری، و آن مانع فرهنگ چشم داشتن به دست غیر و خودحقیرپنداری بود. فرهنگ شیفتگی نسبت به داشته های مادی دیگران. (راستی چه جالب که این ها را در سال رفع مانع از تولید میدیدم) 🌱هر محرومیتی را میتوان نابود کرد اگر این بیماری نباشد. چهل سال است این سم یادگار از دوران طاغوت را ذره ذره از جانمان بیرون میکنیم. و اسماعیل مخلصی نماد جوانه زدن گام دوم انقلاب ما است و فراگیری فرهنگ خالص شدن جان ما از آن سموم مهلک آنهم در کوهستانهای دورافتاده و محروم ولی حاصلخیز و زرخیز این دیار. 🌱او میگفت هیچ وقت کوتاه همتان و ناامیدان نسبت به داشته ها و خودحقیرپندارها نتوانستند مانع تلاشش شوند. 🌱میگفت هر وقت معنوی تر شدم احساس کردم بیشتر انگیزه دارم برای تلاش و خسته نشدن. 🌱میگفت رهبر از طریق یک گروه جهادی مطلع شده بود شرح حال او را، انگشترش را برایش فرستاده بود و دعایش کرده بود. و من این رابطه را عمیقتر میفهمم از یک هدیه. خیلی عمیقتر. 🌱به او گفتیم بیاید و هنگام جشن برای مردم روستایش یک جمله بگوید. آمد و گفت همه ما هر جا که هستیم باید همانجا یک حاج ق.ا.س.م سلیمانی باشیم. @ali_mahdiyan