eitaa logo
بر پا
6.8هزار دنبال‌کننده
594 عکس
329 ویدیو
74 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حفظ نظام از حفظ جان امام زمان عج واجب تر است، یعنی چی؟ شیخ علی مهدیان (گفتگو) کلاس عقاید مدرسه صدوقی @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقد یکی از دوستان عزیزم درباره مطالب و مباحث این کانال @ali_mahdian
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ به اشکال دوست عزیزم در نقد روش کنشگری این کانال @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شبیه یاسی از جور زمونه اسیر دست خرمنکوب میشی تحمل کن عزیزم دردهاتو علی دورت بگرده خوب میشی @ali_mahdiyan
چرا کشتیدش رو؟ آزادش میگذاشتید جوون مملکت تو خیابون با قمه راه رو ببنده. آزادش میگذاشتید این و اون رو بترسونه که از سر ترس، و با کامل شهر رو به هم بریزن و انقلاب کنن. ها رو بترسونه که از سر ترس، نایس آمریکایی داشته باشن. چی کارش دارید جلادها! این جوون نه هیز بود نه هرزه بود نه اقدام علیه مردم و مال و جانشان کرده بود. داشت با قمه اش تعزیه اجرا میکرد، نقش شمر هم نبود نقش امام حسین ع بوده شما چه میفهمید. اکثر مردم هم همراهش بودن، کسی که نترسیده بود اصلا، میگید نه برید بپرسید از مردم. او مقابل شما شمرها قمه کشیده بود، شما بسیجیها، شما انقلابی ها، مردم شجاعن از قمه نمیترسن مردم که اصلا باهاش بودن از قمه نمیترسیدن، شما ها از قمه میترسید. بسیجی ها از قمه میترسن مثل یادتونه چه جور از قمه ترسیده بود، از بس ترسیده بود دهها نفر مرد و فرهیخته و شجاع، ریختن سرش که با کامل فحش بده به مقدسات خودش و دیگری رو آغاز کنه. یا مثل که از قمه هاشون ترسیده بود و از سر ترس رفته بود وسطشون، سر فرصت خردش کردن لهش کردن. شما ها نمیفهمید، محسن شکاری اومده بود با قمه وسط خیابون مردم رو نجات بده، شما جلادها نگذاشتید. اعدامش کردید. ولش میکردید تا بزنه، بکشه. هر کی رو کشت بسیجی بوده، مامور نظام بوده، حقش بوده. شما ها همون کسایی هستید که سال ۶۷ سه هزار نفر رو تو زندانها زنده زنده اعدام کردید کی؟ اعضای تشکیلاتی که حمله به ایران کرده بود. تشکیلاتی که میخواست مردم رو نجات بده، اون و کودک هایی رو هم که سوزوندن مردم نبودن بسیجی بودن نیروی نظام بودن. چیکار کنیم تو ایران نیروی نظام زیادن، زیر تابوت شهید نظام رو دیدید همه نیروهای نظام بودن. لامصبا! چقدر خون ریزی میکنید اون حسن روحانی هم فهمید گفت اینهمه اعدام نکنید، برای رای دادن ما مردم گفت، رای محسن شکاری ها رو میخواست. یادتون نیست؟ گور پدر و مادر هفده هزار نفر نیروهای نظام. تصمیم گرفت از ما دفاع کنه. ما که فارسی حرف میزنیم ولی آنگلوسکسونیم. این وکیلهای حقوق خوانده که میگن اعدام شکاری ها ظلم است و غیر قانونی، درس خونده اند، اون دکترهایی هم که رو کشته بودند هم درس خونده بودند. اینها فرهیخته اند. شما فرهیختگان مملکتتون رو نمیشناسید. اون بچه کارگر حاشیه نشین شهر فرهیخته نبود، این پسر کافه باز عشق آمریکا و قمه به دست طلب ولی فرهیخته بود. چرا فرهیخته کشی میکنید؟ بگذارید راه باز کنه برای آمریکا و اسراییل، راه باز کنه برای داعش و تجزیه طلب، بگذارید بی جیره مواحب بلکه حتی با جیره مواجب قمه بکشه رو خلق الله، و باعث بیداری مردم بشه، بالاخره شاید هم یک عده لازم باشه که زور بالاسرشون باشه تا به توسعه غربی تمایل پیدا کنن. مثل دروغ گفتنهای رسانه هاشون که شما بهش میگید دروغ، این در واقع روشهای جدید بیدار سازی مردمه برای یک دیگر. بعدا که فهمیدن دروغ بوده دیگه مهم نیست مهم اینه که بیدار شدن و جدیدی را آغاز میکنن. و رها، و مرد. مثل خارج. مثل فرنگ. پ ن: رها شون کنید محسن شکاری ها رو. اعدامشون نکنید. شما از اول هم با سگ گردونی مخالف بودید، ولو سگ هار و پاچه گیر. @ali_mahdiyan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر پرسیدند چرا خمینی از وحدت شیعه و سنی می گفت شهید مولوی ریگی را سر دست بگیرید و نشان دهید. حقیقت اهل سنتی که در این انقلاب نفس کشیدند همین شهید بزرگوار است نه امثال عبدالحمید فتنه گر. می گوید از مسجد ما یک نفر در اغتشاشات شرکت نکرد. می گوید کسی که از مرز خود دفاع نکند ناموس ندارد. می گوید از جانب گروهک ها تهدید شدم اما رهبرم را دوست دارم. یک تار موی این مولوی حر که در دل تکفیری های مزدور از حق می گفت به همه آنها که همه آبروی شان از اهل بیت است اما یک جمله در مظلومیت حق در این روزها نمی گویند ارزش دارد. @mahdian_mohsen
خطر حکمرانی لمس ➖امروز بیشتر از هر زمان دیگری متوجه چیزی شدیم که دیدنی نیست. لمس کردنی نیست. سر سفره ها به این راحتی نمیتوان مشاهده اش کرد و از آن خورد یا نوشید. خیلی ها فکر کردیم اصلا نیست. در حالیکه عنان زندگی و تصمیمات ما در دست آن بود. چه چیز؟ صبر کنید تا بگویم. ➖گاهی وقتها صحیفه امام را مرور کنیم بد نیست. امام میگوید اول انقلاب اگر از یک دانشجو یا کارگر و کارمند میپرسیدی شغلت چیست؟ به تو اعتراض میکرد که چه کار به این ها داری من مشغول امر مهمتری هستم. امام میگوید این منطق مهم بود. مردم به تعینات و مشغولیتها و نقشها و تخصصهایشان اولا فکر نمیکردند بلکه به آن متن اراده عمومی که اراده طاغوت را میشکست و حاکمیت الله را شکل میداد فکر میکردند. میگفت مرد و زن و پیر و جوان و حتی بچه کوچک این را فریاد میزنند. امام دقیقا به چه چیز اشاره میکرد؟ نظام محاسبه و نرم افزار تصمیم گیری ملت تحول پیدا کرده بود. او داشت به این نرم افزار مشترک اجتماعی اشاره میکرد. ➖به این فکر کرده اید چرا روی لباسها نوشته انگلیسی هرچه که باشد، جذاب بود؟ به این فکر کرده اید چرا در مدرسه ها شعار ساخته بودیم با این مضمون که آمریکا آپلو میسازه و ایران آفتابه هم نمیسازه. میدانید این مشهورات و این نرم افزار چطور زندگی مردم را در دست میگیرد؟ به این فکر کرده اید چرا برخی میگویند واقعیت های دنیا را بپذیرید یعنی ذیل قانون و اراده قدرتها خودتان را تعریف کنید و این حرف را علمی میدانند؟ این همان نرم افزاری است که بر ذهنها حاکم است و با آن میتواند یک کشور اراده عمومی را ایجاد کند یا جهت دهد. این نرم افزار ذهنی با انقلاب منقلب شد. قدرت دیگری بروز کرد. قدرتی که بر پادشاه و نماینده قوی ترین ابرقدرت دنیا یعنی محمدرضا چیره شد و در جنگی که نماینده دو ابرقدرت یعنی صدام آن را پیش میبرد پیروز شد. این همان بود که در دهه هشتاد و نود جهش علمی و انقلاب علمی ایران و در نوردیدن مرزهای علم را شکل داد. نه جنگ را کار دارم نه آن تغییر نظام پادشاهی را نه این تولیدات علمی را. مرادم آن نرم افزار ذهنی است که مردم با آن میاندیشیدند و تصمیم میگرفتند. ➖همه ضررهای دولتهای دهه نود را در ساحت اقتصادی همه لمس کردند اما خطر اختلال بلکه انحلال دستگاه مدیریت و هدایت فرهنگی کشور را که رهبری در آن ایام دردمندانه فریاد زد و بر اساسش فرمان آتش به اختیار را صادر نمود کمتر کسی شنید. نرم افزار ذهن مردم در محیطهای مجازی حقیقی تر از حقیقی، به دست دشمن افتاده بود. صدا و سیما و دستگاه های تربیتی و فرهنگی کشور سلبریتی ها را که نماد زندگی غربی و میل به شهرت و تبختر و ارتجاع به فرهنگ قبل از انقلاب بودند درشت کردند. رسما مدیران نه تمرد بلکه یک جنگ علنی در ساحت نرم افزار ذهن مردم را با رهبری آغاز کرده بودند. رهبری همان ابتدا فریاد زد از مکتب امام برگردید سیلی میخورید. نشنیدیم. ندیدیم. عبور کردیم. ➖حالا با این مقدمات سخنان رهبری (که نمیدانم چرا مشروحش را هنوز پخش نکرده اند) با شورای عالی انقلاب فرهنگی بخوانید. کشور به لحاظ حکمرانی در ساحت نرم افزار ذهن مردم دچار اختلال شده. رهبری همان ابتدا به دولت فعلی فرمود باید به بازسازی انقلابی این نرم افزار بپردازید. مطالبه کردیم که خوب چه شد؟ چه کردید؟ کشور را با شعار زن زندگی آزادی چند ماه سر کار گذاشتند. شعارهای انقلاب اما با قرائت دشمن. هنوز حکمرانی مجازی ول و رها است. ➖فرهنگ مهاجم انقلاب اسلامی اکسیر است باید به آن بازگشت. نرم افزاری که باید مبتنی بر بنیان ها و نظام اندیشه انقلاب جریان میافت و نسل های جوان را که شیفته هویت و شور و حماسه و معنویتند زنده مینمود. نرم افزاری که بارها رهبری به حوزویان (مثل دیدارها با خبرگان) به دانشگاهیان به مسوولین فرهنگی تذکر رسیدگی به آن را داده بود. برگردید ببینید چه اندازه درباره زنده کردن یاد شهدا و مبارزه مردم و انقلاب اسلامی به مدیران و پاس داران و همه و همه نهیب زده بود. حالا شاید مواجهه ایشان با شورای عالی انقلاب فرهنگی و توجه به ضعف جدی این نهاد در رهبری و هدایت فرهنگی کشور نشان دهد که چگونه همگی این ساحت را رها کرده ایم و کشور در این ساحت در معرض تهدید است. هرج و مرج و «آشفتگی» فرهنگی و از همه بدتر سپردن«حکمرانی در این ساحت به دست بیگانه» تهدیدهای کمی نیست که رهبری به آن ها اشاره میکند. این همان «ضرر فراوان جامعه» است. @ali_mahdiyan
آخرین جملات امام ❤️« حاج احمد آقا ...مى‏ گفتند: پيش از ظهر روز آخر حيات امام (ره)، ايشان روى تخت ... بعد از اتمام نماز، مشغول ذكر گفتن شدند و تا لحظاتى كه در حالت اغما به سر مى ‏بردند، مرتب پشت سر هم مى ‏گفتند: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا إله إلّا اللّه و اللّه أكبر‏»(رهبری18-3-68) ❤️آخرین جملاتی که از امام شنیده شده است تسبیحات اربعه بوده. امام خود درباره این تسبیحات زیاد سخن گفته بود. او در کتاب آداب الصلوه میگوید:«عبد سالك بايد در اين اذكار شريفه كه روح معارف است ...در قلب تحصيل كند...تا قلب متلبّس به لباس ذكر شود ... و حقيقت و روح انَّ اللَّه اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ انْفُسَهُم در آن متحقّق گردد.»(آداب الصلوه،ص373) ❤️او درباره این چهار جمله میگوید سبحان الله یعنی ما عاجز و ناتوان از درک اوییم. یعنی عنقا شکار کس نشود دام باز گیر. الحمدلله یعنی هر چه خیر و خوبی در هر جای هستی میبینی از او است. در هر بتی در هر مخلوقی حتی در خوبان عالم. لا اله الا الله نیز یعنی به همین سبب فقط او را باید عبودیت کرد و بنده او بود نه دیگری و سپس الله اکبر یعنی در همین حمد گفتن و اذعان به بندگی او و بروز این تحمید و بندگی نیز باز ضعیفیم و ناتوان که ما عرفناک حق معرفتک.(رجوع کنید به آداب الصلوه و همینطور سخنرانی 21 تیر 62) ❤️امام بعد از این توضیحات میگوید این اتفاق که در جان ما باید رخ دهد در عالم هستی نیز باید رخ دهد. شکستن طاغوتها ریشه در همین حقیقت دارد. زیر بار ظلم نرفتن و اقامه عدالت ریشه در همین حقیقت دارد که بنا نداریم مطیع دیگری باشیم غیر از خدا. این همان آزادی خواهی مقدس ما است. ❤️این ذکر امام در لحظات آخرش ذکر کل امت شد. ذکر رهبر ذکر سرداران و پیشروان انقلاب. استکبار و ظلم نباید باشد. چه در صورت جهان تک قطبی اش . چه در صورت خاورمیانه جدیدش. چه در صورت حقنه کردن پیروپاتالهای غرب زده فرهنگی و دانشگاهی یا مدیران غربگرای بی خاصیت و پنهان کار. این صلای تحمید و تهلیل این امت است که محفوف به تنزیه و تکبیر در سرتاسر عالم میپیچد. گویا خمینی هنوز دارد این ذکر را زمزمه میکند و همه عالم میشنوند که سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«زن» در اندیشه و مکتب امام و اسلام ناب فاطمیه ۱۴۰۱ مدرسه علمیه معصومیه س شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
دلقک دربار چند جمله درباره 🌹میگویند نام دلقک از طلحک گرفته شده. طلحک لوده دربار سلطان محمود غزنوی بود. در کتاب لطائف الطوائف آمده، سلطان محمود از طلحک ناراحت بود میخواست چوبش بزند، غلامها رفتند چوب بیاورند، طلحک گفت بقیه بیکار نباشند پس گردنی بزنند به من تا چوب بیاید. شاه خندید و بخشید. 🌹دلقکها بودنشان چند فایده داشت یکی اینکه باعث میشدند شاهان کیف کنند، بخندند، خوش باشند. دیگر آنکه سوپاپ اطمینانی بودند برای ساختار حاکمیت با ظاهر مردمیشان. مردم را سر کار میگذاشتند از ظالم اصلی حواسشان را پرت میکردند به مشکلات فرعی مشغول میکردند. اگر دلقکها به حال دربار مفید نبودند باقی نمیماندند. در تاریخ بیهقی آمده امیرمسعود غزنوی در یک مجلس مطربان و مسخرگان را سی هزار درهم داد. 🌹باید دید در نهایت دلقک و مطرب تحت الحمایه چه کسی هستند و از چه کسی پول میگیرند شهرت میگیرند امتیاز میگردند و از هم مهمتر آنکه اراده چه کسی را پیش میبرند. برخی مثل شیخ شیپور در حضور ناصرالدین شاه لودگی کرد او را شاد نمود و جایزه پالان خر گرفت. سپس صدای عر عر از خود درآورد و گفت چه جامه مبارکی گرفتم. کریم شیره ای هم دلقک مشهور دیگری در دوران ناصرالدین شاه بود. 🌹هنرمندان دوران محمدرضا شاه هم جالب است که چطور انتخاب میشدند و مثلا در رابطه با اشرف و دیگر درباریان بودند و انتخاب میشدند برای به شهرت رسیدن. داستانهایشان معروف است. 🌹من خودم با نوچه توبه کرده شعبون بی مخ گفتگو کردم او توضیح میداد چطور جلوی پادشاه چرخ میزدند و میخواندند و نشان پهلوانی میگرفتند و سربزنگاه مثل قصه ملی شدن نفت، مردم را سرکوب میکردند و باقی میماندند. کافی بود کسی شبیه طیب حاج رضایی هویت و ماهیت شاهنشاه را زیر سوال ببرد تا اعدامش کنند که درس عبرت شود برای همه. 🌹اشتباه نکنید جوکرها حتی زمانی که به ظاهر به نفع مردم بازی میکنند هدفشان تقویت پادشاه است. خروجی جوکر با ظاهرش که به نفع مردم بود تقویت ساختارهای در حال فروپاشی آمریکا بود. این الگوی پادشاهان و طواغیت عالم است. به ظاهر مردم گرایی هنرمند و در واقع تقویت طاغوت حقیقی. 🌹خیلی از هنرمندها و ستارگان دوران شاهنشاه فرار کردند کنار پادشاه اصلی و حاکم علی الاطلاقشان و برایشان اجرا میکنند ابی را که دیدید گوگوش و داریوش و فرخزاد و کی و کی را هم، حالا هم میگویند علی کریمی هم فرار کرده به آمریکا، مدتی است فرخ نژاد هم به آمریکا فرار کرده و فحش و ناسزا را کشیده به رهبر ایران. آری مدت زیادی است حال و هوای هنر و بسیاری از هنرمندان ایرانی خود را دارد نشان میدهد. 🌹شبیه همان دلقکها ظاهرشان این است که به نفع مردمند اما در واقع در حال تقویت جایگاه سلطانهای حقیقی خود هستند. حاضرند پس گردنی هم بخورند تا شاهشان بخندد و باقی بمانند. از آنها پالان میگیرند. عر عر میکنند و فریاد میزنند چه لباس مبارکی. عرعرهای امروز فرخ نژاد را با فرارش‌ به آمریکا با هم ببینید. همین. @ali_mahdiyan
انقلاب زوری 🔺یکی ازم پرسید حاج آقا مسالة: انقلاب اسلامی سال ۵۷ بر اساس اعتراض و اعتصاب و تظاهرات و پرتاب کوکتل مولوتف بوده است چرا آن موقع این رفتارها درست بوده ولی الان براندازی و اغتشاش محسوب می‌شه گفتم تو میدون جنگ هم وقتی دشمن حمله میکنه دو طرف به هم تیر اندازی میکنن، یک جا دفاعه یک جا تجاوز. 🔺حاج آقا پیچیدش نکن، درست جواب ما رو بده ببینیم چی میگی. گفتم اغتشاشگرهای دهه پنجاه صدای مردم بودن نه مقابل مردم. این اغتشاشگرها صدای مردمن؟ یا مقابل مردم؟ اینها میگن «اصل نظام نه»، جمهوری اسلامی نه. این حکومت نباشه هر چی دیگه باشه. آیا مردم همینو میگن؟ یعنی مردم میگن خودمون بر خودمون حاکم نباشیم. بیگانه بر ما حاکم باشه؟ مردم میگن دین خدا و پیغمبر کنار بره حاکم نباشه، هر کاری خواستیم بکنیم؟ 🔺گفت حاج آقا مردم به وضع اقتصادی و معیشتی معترض هستن یا نه؟ گفتم معترضن یعنی میگن درست حکومت کنید یا معترضن و میگن اصلا از بیخ، همه چیز را خراب کنیم ولو ندونیم بعدش چی میشه. اصلا مگه این اعتراض ها و اغتشاشها چقدر به مشکلات و وضع اقتصادی مردم پرداخت؟ 🔺این به کنار که انقلاب ۵۷ زیر نظر دین و مرجعیت و امام بود این زیر نظر آمریکا است. این هم به کنار که اون مقابل بیگانه بود این به دست بیگانه. اینها رو کار ندارم. اما این اغتشاش «برآمده» از اعتراض مردم هم نیست و آن بود. بلکه این اغتشاش ها «مقابل» مردمه و آن نبود. 🔺وقتی توی انتخابات که همه رسانه ها و حتی نادانهای داخلی سعی کردند ملت به نشانه اعتراض رای ندن و کمتر از بیست درصد ریزش آراء اتفاق افتاد. وقتی مردم راهپیمایی های ملیونی زیر تابوت شهدایی میکنن که یقین دارن اونها موافق نظامند. اینها یعنی این کوکتل مولوتف ها تو صورت مردم میخوره. 🔺یک نکته هم سربسته بهت بگم. اصلا امام خمینی موافق اسلحه کشیدن و کودتای مسلحانه مقابل شاه نبود. این رفتارها تاثیر روشهای مجاهدین خلقی و توده ای ها بود. امام علنا اعلام کرده بود مخالف این روشه. برو ببین. میگفت مردم باید اراده عمومیشان به خروش بیاد و اون رو با حضورشون نشون بدن. میگفت تبیین کنید تعلیم بدید تبلیغ کنید که همه همراه بشن. میگفت انقلاب، زوری نمیشه. دووم نمیاره. @ali_mahdiyan
تمحیص در گام دوم هم دردآور ولی زیبا است 🌹شاید مهمترین اتفاق در گام اول انقلاب اسلامی جدا شدن از اندیشه های مختلف و متفاوت التقاطی بود. به قول بازرگان در «انقلاب ایران در دو حرکت»: قبل از پیروزی همه با هم همگرا بودیم و بعد انقلاب جدا شدیم. آنچه مایه اصلی جدایی بود، التقاط بود. مجاهدین خلق و بنی صدر التقاط با چپ مادی داشتند و نهضت آزادی التقاط با راست داشت. 🌹انجمن حجتیه قائل به رهایی امر سیاسی و حاکمیت بود و علمایی هم بودند که مخالف مردمسالاری بودند یا مخالف ولایت فقیه. اینها به مرور با رشد جبهه انقلاب و خالص سازی آن کنار گذاشته میشدند. رجوع جوانان به کتابهای امام و سیدعلی خامنه ای حکیم، امری نبود که در دهه شصت و هفتاد مرسوم و متداول باشد آنقدر که در دهه هشتاد و نود فراگیر شد. دقت انقلابیون در مناسبت اندیشه ها با اندیشه اسلام ناب امام و مکتب مردمسالاری دینی زیاد شده بود. ریزشها و تمحیصها و خالص سازیها جدی شد تا امروز. 🌹کمی صبر کنید. تا یک بحث مهم مبنایی را بیان کنم. امام خمینی مراحل رشد و سلوک را دارای دو بخش میداند؛ «کشف» و «بسط». این دو بن مایه اسفار اربعه هستند. یکی نظارت به فهم و به عمق دارد و دیگری ناظر به فراگیری در سطح. مثل کسی که اول یاد میگیرد بعد یاد میدهد. اول معنویت میابد بعد دستگیری میکند. این وصف، وصف جامعه هم هست. 🌹حالا برگردم به اصل بحث. ایران در گام دوم در حال پوست اندازی است. اما این بار در ساحت بسط. جریانهای مختلفی که در ساحت هنر و رسانه و ارتباطات بین المللی و غیره و غیره همراه حرکت انقلاب اسلامی بودند در حال خالص سازی و جدا شدن هستند. دردآور است. اما زیبا است. نه اینکه در گام اول این جنس خالص سازی نبود یا در گام دوم آن جنس خالص سازی نخواهد بود. نه. بحث در وفور و برجسته بودن است. گام اول گام خالص سازی در فهم و درک انقلابی گری بود و گام دوم دوران خالص سازی در بسط‌ آن است. 🌹دوران تمحیص مبلغین است. تمحیص هنرمندان. تمحیص رسانه چی ها. تمحیص مرتبطین با دنیای پیرامون و درون کشور. دوران تبیین است. تبیین حرکت. تبیین امید. دورانی است که بوی گند یاس و بن بست از لابلای کلمات هر کس بیرون بیاید به مرور نسبتش را با کل مردم میبرد و سر از دنیای طاغوت در میآورد. سجده تشکر فرخ نژاد مقابل بی بی سی و ایران اینترنشنال طاغوت و استکبار یک نماد است. نماد ریزش جدی جریان هنر التقاطی که مدتها بود لابلای جشنواره فجر پنهان شده بود. ای مظلوم هنر انقلاب. مظلوم هنر رسانه انقلاب که در چنگ جماعت بی خاصیت و بی اخلاق و بی اندیشه بود. جوشیدن جشنواره حافظ و قهر هنرمندان از فجر و امروز فرارشان و صراحتشان درد آور است ولی زیبا است. @ali_mahdiyan
برنامه تلویزیونی با موضوع نقش روحانیت در انقلاب اسلامی با حضور شیخ علی مهدیان و شیخ حسین کاظم زاده ۲۸ آذر ۱۴۰۱ https://telewebion.com/episode/0x53df344 @ali_mahdiyan
خاطره فامیلی 🌹امسال، شب یلدا، تو جمع فامیلی دو تا کار جدید کردیم، یکی فیلم جمع شدنمون تو شب یلداهای سالهای خیلی قبل رو پخش کردیم. مثلا بیست سال پیش. دور پدر بزرگ و مادربزرگی که آن موقع، هنوز زنده بودند. همه بیست سال جوون تر بودند. موهایی که سیاه بود و ادم بزرگهایی که جوان و نوجوان بودند. تو اون فیلم هر کس یه آرزویی میکرد اما همه هر کدوم به یک زبونی میگفت کاش زیر سایه پدر بزرگ و مادر بزرگ جمعمون جمع بمونه. امسال هم که پدر بزرگ و مادر بزرگ نبودند احساس میکردیم هستند و با اون لبخند شیرین و معنا دارشون، «زندگی» رو برامون معنا میکنند. عمر داره میگذره و این پیوستگیهای عمیق مخلصانه و با محبت باقی میمونه. خدا رو تو همین زیباییهای عالم، ساده میشه پیدا کرد. 🌹کار جدید دوممون، خاطره گفتن بود. از بین همه خاطره ها، دو خاطره برام جذاب تر بود. یک خاطره اینکه خانمی میگفت حدود چهل سال پیش، دیدم بابا بزرگ، یه وقتایی که رادیو یه چیزی میگه، زیر لب یه چیزی رو زمزمه میکنه. من پنج شش سالم بود. پرسیدم چی میگی باباجون؟! گفت اسم پیامبر ص رو که میارن من صلوات میفرستم. میگفت تا امروز چهل ساله هر وقت اسم پیامبر ص میاد و من صلوات میفرستم بلا استثنا یاد باباجون میافتم. 🌹خاطره دوم رو یک خانم دکتر جراح تو فامیلمون تعریف کرد. میگفت مادرم چادرهاش اگر پاره میشد میداد براش میدوختند. یک بار من گفتم مامان، بگذار من برات چادرت رو بدوزم. حدود دوازده سیزده سالم بود. مامانم پارچه حریر خیلی ارزشمندی رو که پاره شده بود بهم داد گفت بسم الله. پارچه را روی زمین پهن کرده بودم. نگران بودم. اولین بارم بود و این پارچه هم گران قیمت. نکنه خرابش کنم. بابام داشت عبور میکرد، این صحنه رو که دید گفت دخترم نگران نباش. خراب هم شد خودم بهترش را میگیرم. تو شروع کن. بسم الله. میگفت آن اعتماد به نفسی که پدر و مادر بهم دادند آن روز در جانم نشست. الان هم هر زمان میخواهم جراحی کنم آن احساسی که پدر و مادر بهم دادند در من زنده است. احساس اعتماد به نفس. 🌹شب یلدای فامیلی برای من روحانی چقدر درس آموز و لذت بخش بود. چه ساز و کارهای فرهنگی عجیبی برای تاثیر در «زندگی» هایمان داریم. یکیش جمعهای پر معنا و معنوی به بهانه های مختلف. جمعهای موثر برای جبران همه شکنهای اجتماعی. چقدر «پدر» بودن و «مادر» بودن را چقدر «خانواده» را دست کم میگیریم. شب یلدا شب حافظ است شب انار است. شب جمع شدن است و این جمع هم شبیه انار است. جمعی زیبا از دانه های متکی به هم که آدم را یاد معنای زیبای لطافت و قدرت و روحانیت پشت صحنه میاندازد. آنجا که «شب» که مایه سکونت و «آرامش» است معنا میشود. مثل خانواده که آن هم مایه سکونت و آرامش است. آنجا که و لکن الله الف بین قلوبهم ظهور میکند. @ali_mahdiyan
تعادل در خانه «نفس الله» 🔺برای کسانی که فقط ظاهر امور را میبینند (یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا) جمع و جور کردن اختلافات و تنظیم آنها دشوار است. نسبت کتاب مقدس با مسیح ، نسبت پاپ و قیصر، نسبت دو شمشیر عیسی ع، نسبت لذت و کرامت، نسبت رفاه و معنویت، تا برسد به نسبت آزادی و عدالت، نسبت انقلاب و نظام، نسبت حاکم و مردم و در نهایت نسبت زن و مرد. 🔺اما آنانکه زاویه نگاهشان فهم عمق هستی هم هست و غیب را میشناسند(یومنون بالغیب) نسبتی هم‌آهنگ و منسجم در پدیده ها درک میکنند. ابتدای وصیتنامه، امام‌ره رابطه قرآن و عترت را با جمله ای عربی توضیح میدهد که معنایش آن است که این دو در بالاترین مرتبه هستی یک حقیقتند. اما هم او در چند جمله بعد کتاب را «ثقل اکبر» معرفی میکند و عترت را «ثقل کبیر». هیچ تنافی نیست مگر بین اینکه اهل بیت کلهم نور واحدند و امیر المومنین نفس پیامبر است و بزرگترین آیه هستی است، اما در عین حال او «عبد من عبید محمد» باشد، تنافی است؟وحدت در عمق و تناسب و تعادل در ظاهر آنجا که در مرحله ظهور و بروز دنیاییشان قرار میگیرند. 🔺آن وحدت حقیقی این انسجام و تعادل ظاهری را موجب میشود. زن و مرد از یک نفس و یک حقیقت برترند و در آنجا متحدند. انسانند. بروز و ظهور تام الهی اند. زن و مرد از همان نفس واحده اند. اما در عالم خلقت و بروز تمایزات متفاوتند. هر کدام دارایی دارد که دیگری ندارد. 🔺رهبری تجربه جالبی دارد. میگوید من به خانواده شهدا که سر میزنم غالبا و معمولا مادرها مقاوم تر و صبور تر از پدرها بودند. او میگوید دلیلش این است که مرد خامی هایی دارد که زن ندارد. جایی میگوید این است که زن میتواند ستون اصلی خانواده باشد. برای مرد نیز توانمندی هایی وجود دارد که او را مناسبتر برای برخی مسوولیتهای دیگر اجتماعی میکند. 🔺این دو در عالم تمایزات بهترین وضعیت برایشان «تعادل» است. این جا است که بستر رشد هر دو فراهم تر میشود. رشد هر کدام و حرکتشان به سمت آن حقیقت واحد، باعث میشود آنها مهیا تر برای وضعیت تعادل شوند. وحدتشان تعادل آفرین است و تعادلشان بستر ساز وحدت و رشد. خدا رحمت کند امام را که وقتی عقد میخواند میفرمود«بروید با هم بسازید» این تلاش زن و مرد برای تعادل در خانه زمینه ساز رشد هر دو است. هر چند بدون خانواده و در شرایط دشوار اجتماعی هم رشد ممکن است و محال نیست مثل آسیه‌س و مریم‌س. این دو هم الگوی زنند و هم البته الگوی مردند. الگوی همه اند. رشد در زمین تعادل زن و مرد آسان تر است. 🔺علی‌ع به تعبیر برخی روایات هویت «نفس الله» دارد و فاطمه زهرا‌س کفو او و نفس او و البته عدل او. خانواده این دو نیز الگو بود. مظهر وحدت بود و تعادل. این خانواده محل ظهور تام «نفس الله» بود. لذا هم «کتب علی نفسه الرحمه» را نشان میداد و هم «یحذرکم الله نفسه». هم ماوای مسکین و یتیم و اسیر بود هم نماد مباهله. جامعه اگر به تعادل برسد بروز «نفس الله» خواهد بود در قواره یک امت. آنانکه اهل انقلابند، اهل رشدند، اهل تعادلند. اهل ظهور«نفس الله». @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما چگونه بلد شدیم در بن بست ها چه کنیم؟ شب شهادت حضرت زهرا س مسجد صاحب الزمان بشاگرد. خمینی شهر شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
اجتماعات فاطمیون شهرستان بشاگرد
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بحران هویت تاریخی زن و تعریف انقلاب اسلامی از او حوزه علمیه خواهران بشاگرد شیخ علی مهدیان فاطمیه ۱۴۰۱ @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
«دخترم»« زندگیت» را «آزادانه» خودت انتخاب کن. دبیرستان دخترانه خمینی شهر بشاگرد شیخ علی مهدیان فاطمیه ۱۴۰۱ @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج عبدالله والی میگفت، امام به من گفت سربازانی از امام زمان عج از این سرزمین تربیت میشوند. این حرف امام چه دلیلی داشت؟ یک جلسه لذت بخش با نونهالان نیک دشت بشاگرد. لذت ببرید. فاطمیه ۱۴۰۱ شیخ علی مهدیان @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش شیطان در مقابل انسان بیدار انقلابی درس نه دی و فتنه ۸۸ پیش خطبه نماز جمعه بشاگرد شیخ علی مهدیان نه دی۱۴۰۱ @ali_mahdiyan
الان که این متن رو مینویسم ابتدای روستای «خمینی شهر» بشاگرد ایستاده ام. بین جمعیت مردم روستا. چند ساعته همه منتظر ایستاده اند. حالا الان شهید را آوردند. همه آمدند. در تقاطع همه اصول آسمان هستم. کنار محرومین و مستضعفین که امام فرمود بار انقلاب را بر دوش میکشند. مظلومانه اما با قدرتی که خیلیها نمیفهمند از کجا است. امام اما میدانست و یادمان داد. دلهای اینها بالاترین ثروت انقلاب است. وقتی همه دنبال این و آنند تو چشم بدوز به قلوب این پابرهنه های شهر خمینی. کنار استخوانهای بازگشته از میدان نبرد، شهیدی که گمنام نیست اگر بین این مردم است پیدا است. هم نامش و نشانش و هم مسیرش. کنار بشاگرد آنجا که خمینی بزرگ و حکیم گفت از این دیار سربازانی برای امام عصر عج بر میخیزند. امام هر چه میگفت همان میشد. اینجا بشاگرد است شهر رویایی جهادیها، حاج عبدالله والی. من در تقاطع اصول آسمان ایستاده ام به یاد همه تان هستم. ده دی هزار و چهارصد و یک @ali_mahdiyan
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشییع شهید در «خمینی شهر» بشاگرد به یادتان بودم ده دی ۱۴۰۱ @ali_mahdiyan
کاش مصباح حوزه زنده بود. علی مهدیان_سرمقاله همشهری بخش اول از سه بخش سال هفتاد و شش که در دانشگاه پذیرفته شدم، هجوم شبهه و شکستن حرمتها برایم تعجب آور بود، چیزی نبود مگر آنکه در ساحت اندیشه به چالش کشیده میشد. مطبوعات و تریبونها در دست یک جریان خاص بود و کوچکترین مخالفتی در نطفه باید خفه میشد. احساس دیکتاتوری و حضور یک قرائت و یک اندیشه راه نفس مخالفین این هجوم را میبست. همیشه هم مخالفین این تهاجم متهم بودند به دیکتاتوری. اگر در ساحت اندیشه، بمباران نقد اصول و مبانی اندیشه اسلام خمینی در جامعه سر ریز شده بود در ساحت رسانه ها و گفتمان سازیشان یک انحصار و دیکتاتوری رسانه ای را در داخل رقم زده بودند. در ساحت هنر انقلاب نیز آن هویت عفیف و پاک هنر دور از فحشا که در دهه شصت رشد کرده بود و در حال به ثمر نشستن بود را به فاضلابی از حرمت شکنی ها آلوده کرده بودند. تک تک عناصر نرم افزاری تمدن اسلامی که به دست امام تعریف و تبیین شده بود ارجاع به تمدن غرب میشد. رییس جمهور رسما در فرانسه اعلام کرد ما مردمسالاری را از شما یاد گرفتیم. مردمسالاری که امام بر هویت مستقلش نسبت به تمدن غرب پای میفشرد و از حاق توحید به نابترین قرائت انتاجش کرده بود. اندیشه معیار برای دین منتفی و عملا فهم دینی واقعیت یاب منتفی دانسته میشد، امام را به موزه ها میسپردند، نه فقط عزاداریها که اصل قیام امام حسین ع را نتیجه خشونتهای اهل بیت میدانستند. نهادهای انقلابی ساخته شده به دستان امام مانند «جهاد سازندگی» را خراب میکردند. همه چیز مهیای یک ویرانی گسترده فرهنگی بود. یک هجوم همه جانبه به فرهنگ، آری فرهنگ اسلام ناب در خطر بود. بسیاری از جریان های انقلابی گیج و گنگ بودند. خراب شدن ارکان فرهنگ را احساس میکردند اما دقیقا نمیدانستند باید چه خاکی بر سر کنند. عده ای با زدن و دعوا و کتک و عده ای با سوز و درد و سکوت. این یعنی هجوم همه جانبه دشمن در واقع به یک شبیخون شبیه بود. «آژانس شیشه ای» نشان میداد چه داغی بر دل انقلابیون بود و نمیدانستند چگونه فریادش بزنند. رهبری تک و تنها در میدان فرهنگ شمشیر میزد، تبیین میکرد، تک تک واژه ها را معنا میکرد، نهادهای انقلابی خراب شده را دوباره با دقت نهالکاری و آبیاری میکرد. کمتر کسی بود که درد او را دریابد و بداند او دارد چه میکند. کجا میجنگد چگونه مبارزه میکند. در این دوران جنگ سخت ، اما ، رهبری یک سردار داشت. سرداری ریش سفید اهل علم آیت خدا بر زمین، کسی که نه فکر آبرویش بود نه در اندیشه آینده ای که دیگران برایش نقشه میکشیدند. «طرح ولایت» او تجهیز اندیشه جوانان بود به ابزار مبارزه، من از نزدیک میدیدم چگونه جوانان دانشجو وارد این دالان تعلیمی و تربیتی میشوند و با توان و قدرت فکری و معنوی مثال زدنی وارد میدان میشوند. جوانانی که حالا میفهمیدند امام سخنی داشت از بنیاد متفاوت با هر آنچه غرب و شرق ادعا داشتند. سخن او قابل مصادره و فاکتور کردن به نفع غرب و شرق نبود. سخنی نو معقول و متفاوت. پیرمرد دانشمند که حالا سردار رهبری بود در جهاد فرهنگی خود یک تنه به میدان میآمد سخن میگفت، نقد میکرد، حتی مناظره میکرد مثل دوران جوانیش در ابتدای انقلاب. با رفتار متوضعانه اش مقابل رهبری که تعمد داشت این احترام را به ظهور و بروز بکشد همه نظام ارزشی «دشمن زنجیره ای» را به چالش میکشید. آنقدر علم داشت که بتواند در سطوح مختلف هویت فرهنگی جامعه شمشیر بزند. در سطح معرفت شناسانه و هستی شناسانه شمشیر میزد. یار جمع میکرد لشکر درست میکرد و گفتمان میساخت. در سطح اخلاق و فقه و حقوق نیز قد علم کرده بود. تبیین میکرد. سخن میگفت برای نخبگان. برای عموم. برای همه. در سطح علوم تجربی انسانی نیز. آرام و قرار نداشت. خسته نمیشد همانطور که رهبرش شمشیر میزد و خسته نمیشد. لشکر حوزویان جهادی و فاضل را روانه دانشگاه ها میکرد. مهم نبود کل ساختار به این مبلغین پاپتی و بی جیره و مواجب روی خوش نشان ندهند. مهم این بود که مبارزه داشت پیش میرفت. او به قول حوزویان یک ملا بود به معنای حقیقی کلمه و یک مجاهد بود. اما این ها باعث نمیشد که او به امتداد اندیشه تا ساحت زندگی و قدرت دینی نیندیشد. او جریانی فعال در ساحت سیاسی ساخت. بله اشکال بر این جریان سیاسی اجتماعی زیاد بود و هست اما کمتر کسی میتواند انکار کند که یک جریان سیاسی اجتماعی فعال مبتنی بر اندیشه و دانش انقلابی چه اندازه میتواند در مبارزه با سطوح مختلف عملیات تهاجمی دشمن در ساحت فرهنگ نقش آفرین باشد. که چنین هم بود. بله البته مصباح خیلی بزرگتر از این جریان بود و هست. او به رسانه هم میاندیشید. «طرح ولایت تکمیلی» را به صورت تخصصی در ساحت رسانه آغاز کرد و جوانان را مجهز میکرد به ابزار رسانه مبتنی بر اندیشه. @ali_mahdiyan