eitaa logo
بر پا
5.9هزار دنبال‌کننده
585 عکس
317 ویدیو
71 فایل
یادداشتهای علی مهدیان طلبه عصر انقلاب قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی.... https://zil.ink/alimahdiyan ارتباط با ادمین @admin_barpa
مشاهده در ایتا
دانلود
جهت مشارکت و کمک از طریق لینک زیر اقدام فرمایید. https://www.payping.ir/@jahadimohebin @ali_mahdiyan
شاعر هم شدیم از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۱۰ 🔻یک هفته ای هست که بچه ها در بیمارستان امام حسین ع تهران مشغول به کار شده اند. هر روز صبح تا شب. اسم این بیمارستان دلهایمان را میلرزاند. 🔻با رفقا تصمیم گرفتیم از روز قبل محرم هر روز یک برنامه ویژه هیاتی هم داشته باشیم. یکی از برنامه هایمان برنامه استقبال از محرم بود که روز قبل محرم انجام شد. قرار شد با بچه های هیات وارد حیاط بیمارستان شویم. با رعایت همه پروتکلها. برنامه ای حدود نیم ساعت داشته باشیم و بر گردیم. 🔻یکی از بچه ها پیشنهاد داد یک «دو دمه» بخوانیم. دو دمه همان ذکری است که دو دسته سینه زن تکرار میکنند و جواب میدهند. خیلی گشتیم اما دو دمه ای که به دلمان بچسبد پیدا نشد. آخر سر تصمیم گرفتیم خودمان دو دمه را بسراییم. و این شد. ❤️ آمدم بهداری قرب حسین ع بن علی ع هر کس اینجا میشود حاجت روا از زینب است ❤️ مرحبا بر آن پرستاری که از دلدادگی وقت دارو دادنش گوید: شفا از زینب است 🔻یکی دیگر از طرحهای بچه ها این بود که در یک بنر هویت کاری که میکنیم را در قالب یک جمله تشریح کنیم. ما که انگار گرم شده بودیم در شعر گفتن ، تصمیم گرفتیم این دو بیت را هم به این منظور بگوییم، طوری که در بیت اولش جمله پویش مان یعنی هم تعبیه شده باشد. این دو بیتی را بر سر در ورودی بخشهای بیمارستان زدیم. ❤️ «هر» لحظه دلم هوای «هیات» دارد «یک» سینه پر از مدال «خدمت» دارد اینجا همه زیر سایه اربابیم این خیمه مدافع سلامت دارد 🔻تجربه خوبی بود. چند تن از پرستارها و نیروهای خدماتی و مدیران استقبالمان آمدند. روضه ای خواندیم و برای شفای بیماران دعا کردیم. حجله و عکس شهدای مدافع سلامت و پرچمها هم فضا را عوض کرده بود و همراه های بیماران هم به جمع هیاتیها اضافه شدند. 🔻دو دمه را همه تکرار میکردند و چه مزه ای داشت هیئت در کنار کسانی که رنج و‌ دردهایشان ارتباطشان را با امام حسین بیشتر از هر زمانی کرده و همینطور در کنار جهادگرانی با نام مدافعان سلامت... @ali_mahdiyan
رابطه بیماران بیمارستان با کوچه های اطراف از مجموعه روایتهای «موج دوم» ۱۱ اینجا یکی از کوچه های اطراف بیمارستان امام حسین ع است. تک تک خانه های کوچه را دعوت کردیم برای روضه در کوچه خانمهایی میآمدند و خواهش میکردند بر سر در خانه شان پرچم بزنیم. انواع و اقسام شربت ها برای جلسه از سمت خانه های کوچه میرسید و همینطور زیر انداز. منبر و روضه مختصر و دعا برای تک تک بیماران کرونایی به اسم و فامیل شان. خیلی ها آمدند بیرون توی کوچه نشستند. خیلی ها دم در خانه شان نشسته بودند بعضی هم از پنجره ها و چه هیئتی شد. چه لذتی داشت..... . . @ali_mahdiyan
مل مل از مجموعه روایتهای«موج دوم» ۱۲ ❤️ تا حالا داخل مهدکودک نرفته بودم. این اولین بارم بود. همیشه از اسم مهدکودک هم بدم میآمد. پیش خودم میگفتم چه معنی داره مادرها بچه های معصوم رو رها کنن. که چی بشه؟ بچه باید کنار مادرش باشه. تو آغوش گرم خانواده. ❤️اما این بار فرق میکرد. یک مهدکودک توی زیر زمین بیمارستان. بچه های کادر درمانی اونجا بودند و من دیده بودم بیمارهای کرونایی که با موبایل چطور با بچه ها یا نوه هاشون حرف میزنند و این پرستارها مثل پروانه دور اونها میگردند. من رفته بودم کنار بچه های همین پرستارها. ❤️برای مربی های مهد جالب بود که روحانی ها وارد مهدکودک شوند. خیلی گرم تحویل میگرفتند. یکی از مربی ها گفت حاج آقا اگر ممکنه روضه بخونید برامون. ما هم دوست داریم روضه خوندن رو یاد بگیریم. ❤️من هیچ وقت برای این همه بچه زیر شش سال روضه نخونده بودم. روز سوم محرم بود. نگاه به صورتهای معصوم دختر های شیرین زبون مهدکودک قلبم را میفشرد وقتی این صورتها را در کنار تصویر روضه هایی که بلد بودم قرار میدادم. ❤️از دختری سه ساله گفتم که جلوی آدم بدها ایستاد. اسم پدرش رو برد و با شجاعتش همه آدم بدها رو رسوا کرد. بعد برای مربی ها روضه خوندم. رفقای طلبه ام سر بند و پرچم و زنجیر گرفته بودند که بچه ها باهاش بازی کنند. ❤️ اتفاق جالب دیگه اینکه اون روز بچه های هیئت هماهنگ کردند که مجری برنامه مل مل با عروسکش هم بیان پیش بچه ها. مل مل هم بعد ما اومد و کلی بچه ها رو خوشحال کرد. به خاطر اومدن مل مل مادرها یعنی پرستارها اومدن پایین پیش بچه هاشون تا مل مل رو ببینن. ❤️خیلی به همه خوش گذشت. اما وسط آن هیاهو و خوشحالی یکی از بچه ها که مادرش رو دیده بود به جای بازی و شادی دائم به مادرش میگفت مامان بیا بریم خونه... و من باز دلم شکست... @ali_mahdiyan
اتاق پیر مردها از مجموعه روایتهای«موج دوم» ۱۳ ❤️ هنوز تازه وارد شده بودم به اون بخش. تازه میخواستم با بیمارها رفیق بشم. وارد اتاقی شدم که همه پیر مرد بودند. تا وارد شدم یکیشون صدا زد، آقا بیا اینجا. رفتم کنار تختش. گفت اون کتابها رو از کنار پنجره بردار بگذار کنار تخت اون آقا. ❤️اون آقا یک پیر مرد دیگه بود که روی تخت کناری دراز کشیده بود. این یکی میخواست همه وسایل همونجایی باشند که دوست میداشت. گفتم«چشم». کتابها را برداشتم گذاشتم کنار تخت اون یکی. ناگهان این یکی پیر مرد چشمهاش رو باز کرد و گفت : بیا اینجا جوون. رفتم کنار تختش. گفت کیسه سوند مرا خالی میکنی؟ خیلی پر شده. ❤️یه نگاه به کیسه سوند که پر از ادرار بود کردم. اولش کمی سختم بود. تا حالا از این کارها نکرده بودم. چیزی نگفتم و رفتم ظرف آوردم و ادرار داخل کیسه را خالی کردم توی ظرف و بردم توی دستشویی خالی کردم. بوی ادرار داشت حالم رو به هم میزد. ❤️دستکش رو عوض کردم. دستم رو چند بار شستم. برگشتم. کنار یکی از تختها پیر مردی ایستاده بود و مثل پروانه دور و بر تخت پیر مرد دیگری با سن بالا میچرخید و خدمت میکرد. پسرش بود. خودش حدود پنجاه سالش بود و پدرش حدود هفتاد هشتاد سالش بود. صحنه جذابی بود. ❤️وارد اتاق که شدم دوباره پیر مرد اولی صدام زد. خندم گرفته بود. توی اتاق پیر مردها گیر افتاده بودم رسما. رفتم گفتم جانم حاج آقا. گفت جوون یه خواهش میکنم نه نگو. گفتم جانم گفت این آب میوه را بگیر باز کن و بخور. خواهش میکنم. من که هنوز بوی ادرار توی مشامم بود نمیتونستم چیزی بخورم. گفتم آخه میل ندارم. اجازه بدید میگیرم بعدا میخورم. راضی شد. محبتش شرمنده ام میکرد. ❤️بگذارید یک اعترافی بکنم. اولش از اینکه دارم خدمت میکنم احساس غرور میکردم. فکر میکردم خیلی کارم درسته. یک طلبه و این قدر خدمت. آفرین به من. من چقدر خوبم. اما این دو تا صحنه مثل دو تا ضربه سیلی خورد و تو صورتم و مرا به هوشم آورد. عشق مرد پنجاه و چند ساله به پدرش و محبت این پیر مرد. ❤️هنوز شوکه بودم که ناگهان یک پیر مرد افغانستانی با همسرش وارد اتاق شدند. باید بستری میشد و خانمش اصرار داشت که کنارش باشد. پیر زن توی اون اتاق کمی سختش بود. ولی آمده بود که کمک بدهد. ❤️همه چیز داشت صحنه کلاس درسی رو برام شکل میداد. یک درس طلبگی جدید. شیخ علی مهدیان! آقای طلبه! نوکری مردم باید بر بستر عشق سوار شه تا بی منت باشه تا بی غرور باشه. تا احساس نکنی کسی هستی و کاری کردی. تو هیچی نیست. اگر عاشقانه پای کار بودی هیچی اذیتت نمیکرد. نه بهانه این و آن و نه خدمت به آنها. ❤️رفتم به پیر زن اصرار کردم که برگردد. گفتم مادر جان من اینجا هستم. کمک میکنم. پیر مرد هم که اصرار مرا دید او هم اصرار کرد به همسرش و راضیش کردیم که برگردد خانه. شب خوبی بود و چه قدر درس یاد گرفتم امشب. @ali_mahdiyan
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در کوچه های اطراف بیمارستان روضه و دعای همسایه ها @ali_mahdiyan
تفاوت مواسات و خیریه آمریکایی 🔻واقعا دوران است یا ؟ چه معنایی دارد در دورانی که مردم از ظلم و بی عدالتی در فشار و در رنجند دم از مواسات و همیاری میزنید؟ این خدمتها و یاری رسانی های شما چه تفاوتی با دارد؟ یک مشت سرمایه دار آنچنانی بخشی از پولهایشان را هم صرف خیریه میکنند. 🔻مواسات یا همان یاری یکدیگر و مرهم نهادن بر زخمهای یکدیگر، ریشه در مفهوم دارد. مفاهیم دینی را در جای خود در منظومه دینی قرار ندهیم، درکشان نخواهیم کرد. مفهوم نصرت را نخواهیم فهمید اگر نظام اهداف دین را نفهمیم. 🔻هدف امام چیست؟ عدالت است بله. اما کدام عدالت و چگونه؟ از مسیر لاصلاح امه جدی.... او میخواهد بی عدالتی نباشد ظلم و بی دینی نباشد اما به شرط رشد مردم. امام حسین شبیه سوپر من های آمریکایی نبود. امام زمان هم اینگونه نیست. عدالت به دست مردم محقق میشود. حاکمان ظالم هم به دست مردم تغییر میکنند. 🔻فرق خیریه آمریکایی با مواسات چیست؟ خیریه های آمریکایی اگر پوششی برای پولشویی نباشند حداکثر یک حرکت برای نشاندن مردم و قعود مردمند. کمک میکنند که شورش نشود و قیام شکل نگیرد. اما مواسات شیعی کمک است برای قیام مردم. برای هجرت مردم. 🔻خیریه آمریکایی مردم را ضعیف نگه میدارد که آویزان پولدارها باشند اما مواسات و نصرت شیعی برای قدرتمند کردن مردم است. چگونه؟ وقتی پیوستار اجتماعی قوی شود یعنی روابط ولایی بین مردم تقویت شود آن وقت امر به معروف و نهی از منکر و مطالبه گری ما را دچار دو قطبی و دعوا نمیکند. و اینگونه مطالبه گری ما تغییر حاکمان ضعیف یا فاسد را باعث میشود. ما را از یک جمعیت حداقلی محدود منزوی به یک حرکت مردمی گسترده تبدیل میکند. یادتان باشد که این دولت ضعیف بر پایه دو قطبی رای آورد. المومنون بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر. این یعنی مطالبه گری را در بستر روابط پر از محبت و مسوولیت دنبال کنید. تا دچار اختلاف و ضعف نشوید. راهمان برای جبران زخم های دوقطبی جامعه چیست؟ خدمت و نصرت و مواسات. 🔻چرا مواسات را در تقابل با عدالت انداختید؟ چون راه حلتان برای عدالت شما را متصل نمیکند به ایجاد حرکت عمومی در مردم. چرا مواسات را با خیریه آمریکایی اشتباه گرفتید؟ چون مفاهیم را ظاهرگرایانه و متحجرانه تحلیل میکنید. خیریه آمریکایی خیریه برای قعود است و خیریه شیعه خیریه برای قیام. خیریه ما را در اربعین باید ببینید و‌موکبهایش در حاج عبدالله والی و خمینی شهرش. در زخم عمیق روی شانه سید الشهدایش. 🔻دوران عدالت خواهی است بله و برای همین دوران مواسات است. @ali_mahdiyan
بی پناه یان 🔻یکی دو روز قبل از محرم شیخ علیرضا پناهیان را به صورت اتفاقی در جایی دیدم. به او گفتم چند سخنرانی از رهبری، ترغیب مردم به حضور دوباره در موج دوم همدلی و‌ مواسات است، گفتم شما نمیخواهید کاری کنید؟ گفت به نظرم این موضوع مهمی است خیلی خیلی مهمتر از یک بحث اخلاقی یا مقطعی صرف بلکه یک راهبرد مهم برای ظهور است. 🔻یکی از دوستانم از او پرسید شما خودتان نمیخواهید کاری کنید بیشتر از سخنرانی؟ گفت با دوستانم شروع کرده ایم اما چه بسا مجبور شوم دار و ندارم را با دیگران شریک شوم، باید حاضر باشم. 🔻من احساس کردم مقوله مواسات برای او هم خیلی جدی است. این نکته آن روز مرا فوق العاده خوشحال میکرد. به او گفتم ما پویشی را آغاز کرده ایم با عنوان شما با این عنوان موافقید؟ گفت کاش «مردمی» بودن را در عنوان پویش تاکید میکردید. هر هیئت مردمی یک خدمت مردمی. میگفت از مردم نباید غافل شد و فهم و قدرتشان. 🔻پناهیان یکی از شخصیتهای کلیدی معاصر در دهه هشتاد و نود است. او قدرت تاثیر بر جریان انقلابی و هیاتهای ما را داشته. من هم هیچگاه اندیشه های او را بالکل تایید نکرده ام اما این تجربه را دارم که وقتی عده ای ملانقطی میشوند روی یک نفر حتما بحث بیشتر از گفتگوی علمی است. لابد قرار است محیط تاثیر این شخصیت نابود شود. بحث روایی و فقهی و تاریخی و نظام اندیشه ای روی چند سخنرانی و بعد سیل توییتها و یادداشتها ، طبیعی نیست. 🔻این مدل برخورد را قبلا درباره آیت الله مصباح و آیت الله هاشمی شاهردوی و دیگران و دیگران دیده ام. نه اینکه این بزرگواران را نباید نقد کرد نه. بلکه اراده های پشت این نقدها هم مهم است که دیده شود. اگر بنا باشد یک نفر را از جامعه مخاطبش جدا کنند خوب است انتقاداتی را به او ترویج کنند که جامعه مخاطبش بپسندند. 🔻امروز دو جریان بدشان نمیآید پناهیان مرجعیت اجتماعی نداشته باشد، یکی راستهای لیبرال مسلک که از خیلی قبلتر با او درگیر شده بودند و دوم آرمانجویان متحجر که تحت عنوان عدالت خواهی تا کنون خیلی از مفاهیم را به لجن کشیده اند. ولایت و امنیت و آزادی و امروز هم مواسات و‌ همدلی را. @ali_mahdiyan
لیونل مسی 🔻لیونل مسی به توافق هفتصد ملیون یورویی یا حدود هشتصد و سی ملیون دلاری با باشگاه منچستر سی تی رسید. او بعد از ضعف و شکست تیم بارسلونا اعلام کرد که از این باشگاه جدا خواهد شد. 🔻جماعت کثیری در سرتاسر دنیا عاشق رنگ آبی اناری بودند و پیگیر برد و باختهایش بودند برایش تعصب میورزیدند و با آن احساس هویت میکردند. غلط است یا درست کاری ندارم. اما هویت بزرگی شکل گرفته بود و در مرکز این هویت لیونل آرژانتینی وجود داشت. کسی که او را بیشتر به باشگاهش میشناختند تا ملیتش. حالا تصمیم به جابجایی گرفته که در شکستهای تیمش حاضر نباشد و پول زیادی را در این جابجایی کسب کند. و این یعنی کل این هویت ساخته شده کلان اجتماعی در عالم فوتبال کشک. آیا او باید از این جماعت اجازه میگرفت مگر ؟ خیر. آیا اصلا مگر این هویت اهمیتی دارد ؟ خیر. آنچه مهم است نفع او است. 🔻هویت «رو کم کنی». که رنگ دارد آبی اناری یا آبی یا قرمز یا سبز یا بنفش. پر از تعصب است و جنجال و عشق و اشک حتی. اما نقطه کانونی و مرکزی اش حق دارد فقط به فکر خودش باشد و نه جماعت سینه چاکش. این هویت پوچ و کال و پوک جبهه بندی های امروز است. 🔻در جلسه ای خصوصی از خاتمی پرسیدیم آیا ماجرای تقلب در انتخابات را قبول داشتی؟ گفت نه دروغ بود. گفتیم خوب چرا اعلام نکردی و اعلام نمیکنی. گفت پایگاه اجتماعی ام خراب میشود. یادش به خیر او نماد راستگویی و حریت بود برای خیلی ها اما حالا دانستن محاسباتش جالب است. روزی که برای «روکم کنی» بنفش میشدیم یا سبز یا آبی یا هر رنگی حواسمان نبود که اصلا نه قصه آزادی مهم است نه استقلال نه رفاه مردم بلکه محاسبات پشت پرده شخصی و حزبی این وسط وجود دارد که ما خیالش را هم نمیکنیم. 🔻امروز تکرار میکنند رای بدهید. چشم. فردا تکرار میکنند رای ندهید. چشم. پس فردا تکرار میکنند خودسوزی کنید. چشم. چون نمیفهمیم بردگی مدرن اینگونه است. او لذتش را ببرد و ما تعصب خرج کنیم. او در بهترین نقاط این شهر زندگی کند و لذت لابد حلال ببرد و ما گریه کنیم برای تدبیر و امید و جامعه مدنی و هزار شعار پوک دیگر. ما دور چیزهایی جمع شویم که همه اش برای او بازی است. همه اش سر کاری است. 🔻عشق و تعصب و غیرت و همه احساسات انسانی خرج هویت جمعی باید شود که محورش و امامش بیش از کل این جماعت، قلبش برای اهداف و مقاصد و‌ حتی نمادهای این هویت بتپد. او حقیقتا محو این هویت جمعی باشد و حقیقتا پیش رو باشد و الا وقتی میفهمیم سر کار بوده ایم که خیلی دیر شده. روزی که بر ملا میشود چهره ها و سلبریتی ها و قهرمانهای ما فقط و فقط به فکر خودشان بوده اند و ما کلا علاف این جماعت بوده ایم که به جیب کاملا شخصیشان برسند، آن وقت دیگر خیلی دیر شده. @ali_mahdiyan
دامنگیر همه ⚡️بعد از فوت مرحوم وزیر اسبق کشور، ایت الله طبرسی نماینده ولی فقیه و امام جمعه ساری خبر داد که رهبری در پیامی شفاهی درباره مرحوم کردان فرمودند که «آقای کردان خدمتگزاری خوب برای انقلاب بود و ایشان واقع شد، سلام و تسلیت مرا در این زمینه به مردم مازندران برسانید» ⚡️بحث بر سر مدارک تحصیلی او بود و حقوقی که بر پایه آن مدارک دریافت میکرد. جملاتی که علی مطهری بعدها در این باره گفت جالب توجه است او گفت کردان قربانی لج بازی های احمدی نژاد شد. و احمدی نژاد نیز در مراسم فوت کردان او را قربانی کینه و انتقام کشی میدانست و این حرفها نشان میداد به هر حال مساله به لج و لج بازی های رئیس دولت و برخی نمایندگان مجلس اصول گرا مربوط بود. ⚡️عصبانیت رهبری از فضای عمومی و لج و لج بازی هایی که اکثرا اصولگرایان و آرمانجویان انقلابی انجام میدادند در سخنانی که با مسوولین حج انجام شد خود را نشان داد. دقیقا در بحبوحه ماجرای استیضاح مرحوم کردان توسط مجلس هشتم و اصولگرایانی که هنوز از انتخاب احمدی نژاد دلچرکین بودند. حرفهای رهبری خیلی روشن بود اما کمتر کسی به آن توجه کرد و بلکه آن حرفها را به حساب آورد. و نتیجه اینکه شد آنچه شد. کمتر از یک سال بعد شکاف سهمگین و دو قطبی در کشور شکل گرفت و در نهایت هم این اختلافات به روی کار آمدن دولت روحانی انجامید. ⚡️سخنان رهبری با مسوولین حج چه بود؟ «بارها من عرض کرده ام بنی اسرائیل همان کسانی هستند که خدای متعال در قران مکرر میفرماید انی فضلتکم علی العالمین... همین بنی اسرائیل به خاطر اینکه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند کونوا قرده خاسئین و ضربت علیهم الذله و المسکنه تبدیل شدند به این..... این فضای بی بند و باری در حرف زدن در اظهارات علیه دولت ، علیه کی به خاطر اغراض اینها چیزهایی نیست که خدای متعال از اینها به آسانی بگذرد......بله اینجوری است بعضی از ظلمها بعضی از کارها هست که نتیجه و اثر آن دامن همه نه فقط دامن آن ظالم را میگیرد. بر اثر رفتار یک عده ای که در گفتار خودشان در قضاوت خودشان ظلم میکنند. باید مراقب این چیزها بود»(15 -8-87) ⚡️رهبری در آن سخنرانی آن قدر محکم این حرفها را زد که من که میشنیدم با همه وجود احساس کردم قرار است اتفاقات سهمگینی برای کشور رخ دهد. ناشکری قوم موسی و پرستش گوساله فقط زمانی پاک شد که مردم به جان هم افتادند و یک دیگر را کشتند. و ناشکری نیروهای انقلابی که در قالب تهمتها و مته به خشخاش گذاشتن ها و سوتی جمع کردنها و در نهایت سیاه کردن چهره نظام پیش میرفت، باعث ایجاد دوقطبی و به جان هم افتادن مردم شد و در نهایت هم شد آنچه شد تا امروز. قصه پناهیان و حدادعادل و نمکی و کی و کی همه نمونه است. بترسیم از این همه ظلم و بی پروایی در داوری این و آن.... @ali_mahdiyan
دو جریان خدمت رسانی و مطالبه گری ذوالفقار عدالتخواهی 🔻دقیقا در همان روزهایی که رهبری جریان مطالبه گری را در کشور معماری میفرمود، در حال ایجاد و فراگیر کردن جریان دیگری بود به نام جریان جهادی. او این پیشنهاد را اولین بار در ۱۷_۹_۷۹ ارائه داد. و دقیقا در همان سالها گفتمان مبارزه با فقر و فساد و تبعیض مطرح شد و از دل آن یک جریان نوپای دانشجویی مطالبه گری متولد شد. جریان عدالتخواهی بیشتر صبغه مطالبه گری داشت و جریان جهادی صبغه خدمت رسانی و هر دو نیز ذیل عنوان عدالتخواهی و جهاد قرار میگرفتند. 🔻جریان جهادی حقیقتا یک جریان بالنده و رشدیابنده بود همانطور که جریانهای دیگر مثل جریان مطالبه گری هم رشد یافت. خروجی جریانهای مطالبه گری را میشد در امثال ایتان ها و جشنواره عمارها و مجموعه تلویزیونی ثریا ها و دیگران مشاهده کرد، همانطور که جریان جهادی نیز به مرور در قامت قرارگاه های مختلف و اردوهای ریشه دار و بسیج سازندگی پر قوت خود را نشان داد. 🔻این دو با هم عملا یک گفتمان را در کشور تقویت میکردند و آن هم گفتمان عدالتخواهی بود. گفتمانی که روز به روز توسعه میافت و عملا هم نیروهای جوان را تربیت میکرد و هم مسوولین را به چالش میکشید. نقش این جریان و گفتمان را در تغییر دولت در دهه هشتاد نباید دسته کم گرفت. 🔻رهبری جریان جهادی را یک جریان عدالتخواهی میدانست. نه فقط در پیامی که در ۱۰_۵_۹۸ فرمودند «شعار خدمت رسانی برای تحقق پیشرفت و عدالت را همگانی کنید» بلکه پیش از آن نیز بارها در گفتگو با جهادی ها این حرکت را یک جریان عدالتخواه دانسته بودند. با این حساب جریان عدالتخواهی دو بال و دو بازوی مهم داشت، یکی مطالبه گری و دوم خدمت رسانی. رهبری در هر دو بازو نیز معتقد بود باید هر دو جریان با گفتمان سازی خود را توسعه دهند. 🔻اما در این میان برخی تلاش کردند سررشته این دو جریان را از دست رهبری خارج کنند و به این ترتیب دو ابزار مهم قدرتمند مردمی برای بالندگی انقلاب را منحرف کنند. در میان جنبش مطالبه گری اندیشه های متفاوت و چپ گرایانه جناب حکیمی و سبک قانون گریز و سپس عقل گریز امثال نصیری و در نهایت رویکردهای ولایت گریز احمدی نژاد با عقبه مشایی رسوخ میکرد و در جریان خدمت نیز گاهی یک الگوی بی تفاوت به اندیشه ورزی و کلان نگری متاثر از خدمت رسانی های سکولار و غیر ولایی نفوذ میکرد. 🔻این مقوله باعث شد بخش مهمی از ظرفیتهای پیش برنده حرکت عدالتخواهانه کشور هدر رود معطل بماند یا به ضد خود تبدیل شود. نقش انحراف احمدی نژادی در این ماجرا زیاد بود. دوستان زیادی از نیروهای سابقه دار جهادی و مطالبه گر امضا کننده نامه سیصدنفره به رهبری بودند. طعم جدی احمدی نژاد_مشایی را در عدالتخواهی فانتزی امروز هم میتوان مشاهده کرد. 🔻 اما تبدیل این دو جریان به یک هویت واحد که تحت فرمان امام جامعه حرکت کند قدرت پیمودن دوران «پیشرفت و عدالت» را فراهم خواهد نمود. و عملا سر رشته تحول و انقلاب در کشور را به دست رهبر میدهد و چون ذوالفقار عمل خواهد کرد. 🔻در این میان نقش متصل کردن این دو جریان به مبانی و نظام اندیشه رهبران انقلاب جدی تر از دیگر امور است. @ali_mahdiyan