eitaa logo
"کتاب‌ الله و عترتی"
847 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
386 ویدیو
41 فایل
🔲 سید علی موسوی/سطح سوم حوزه علمیه مشهد ▪️پرسش و پاسخ مسائل دینی ▪️آموزش مسائل اعتقادی و اخلاقی ▪️پاسخ به شبهات روز جوانان 🔲 پشتیبانی 👇 @ayraP09 @sali_sf
مشاهده در ایتا
دانلود
السلام علیک یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّه 🔶ِ امام سجاد علیه السلام تا غریب به چهل سال بعد از واقعه کارش همه گریه و ناله بود ... هر جایی براش کربلا بود و هر روزش عاشورا ... به هر بهانه‌ای گریه می‌کرد، ناله میزد، اشک میریخت .. پرسیدن آقا به شما کجا خیلی سخت گذشت؟ ... سه مرتبه فرمود  الشام الشام ....  امام سجاد (علیه السّلام) به نعمان بن منذر مدائنی فرمودند: در شام، هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود. ۱- ستمگران در شام، اطراف ما را با شمشیرهای برهنه و نیزه‌ها احاطه کردند و بر ما حمله نمودند و کعب نیزه به ما می‌زدند. ۲- سرهای شهدا را در میان هودج‌های زن‌های ما قرار دادند، سر پدرم و سر عمویم عباس (علیه السّلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب (سلام الله علیها) و ام کلثوم (سلام الله علیها) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر (علیه السّلام) و پسر عمویم قاسم (علیه السّلام) را در برابر چشم سکینه و فاطمه (سلام الله علیها) (خواهرانم) می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم ستوران قرار می‌گرفت. ۳- زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می‌ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد، چون دست‌هایم را به گردن بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم، عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزانید. ۴- از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را  در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: ای مردم بکشید آن ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند. ۵- ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را از در خانه‌ی یهود و نصاری عبور دادند. ۶- ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آنها مقدور نساخت. ۷- ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم. لعنةالله علی القوم الظالمین علیه السلام ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌   🆔 @ali_pelake8 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌
♨️ نماز شب در سیره علیه السلام 🔸اهمیت دادن آن حضرت به نماز به قدری بود که وقتی به نماز می‌ایستاد، مانند ساق درختی بود که حرکت نمی‌کرد، مگر آنچه که باد از لباس‌های او حرکت می‌داد. چون به «مالِک یومِ الدِّین» می‌رسید، این آیه را آنقدر تکرار می‌کرد که نزدیک بود جان از بدنش خارج شود. وقتی به سجده می‌رفت، سر از سجده برنمی‌داشت تا عرق می‌کرد و عرقش جاری می‌شد. سجده را به قدری طول می‌داد که سالی چندین مرتبه پینه‌های پیشانی و سر زانوهایش می‌افتاد، و حضرت آنها را جمع می‌کرد و می‌فرمود: آنها را پس از مرگ، داخل کفنم بگذارید. 🔸شب‌ها آنقدر نماز می‌خواند تا خسته و بی‌حال می شد؛ به طوری که دیگر نمی‌توانست ایستاده حرکت کند و خود را به فرش و رختخواب برساند، آخرالامر مانند کودکانی که هنوز راه نیفتاده‌اند حرکت می‌کرد و خود را به رختخواب می‌رسانید. 📚 سجاده عشق، ص ۱۱۹ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌   🆔 @ali_pelake8 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌