بسمه الشهید
❇️ در باب انتقام احتمالی شهدای ساختمان یاس
1⃣ از فردای ترور سردار سلیمانی صاحب این قلم در غیاب ارادهی جدی امریکا برای مذاکرهی حقیقی و فقدان پختگی دیپلماتیک در درون ایران برای پیشبرد یک مذاکره اصولی، به کرات بر ایدهی #تصعید_کنترل_شده_امنیتی برای نجات اقتصاد و مفهوم تاریخی ایران تاکید داشته است. نه به عنوان یک گزینه در کنار دیگر گزینهها که به مثابه یک اضطرار تاریخی.
علیالمبنا نویسنده نمیتواند موافق حملات مستقیم نظامی پیشرو به قلمروی رژیم باشد و کماکان بر افزایش تنش امنیتی تاکید دارد. با این حال با عیان شدن ضعف مشهود دو دستگاه امنیتی، گویا چارهای جز تکیهی مجدد و تجربهشده بر توان موشکی و پهپادی نمانده است. المیسور لا تترک بالمعسور.
2⃣ در تقابل با بازیگرانی از جنس ایالاتمتحده و رژیم اسرائیل، رکن اصلی هر انتقام بازدارندهای، تلفات انسانی است. خسارتهای مادی اثر چندانی در بازدارندگی نداشته و نخواهد داشت. حملهی بدون تلفات اگرچه در نوع خود شکستن قبح رویارویی مستقیم و برهم زدن دستگاه محاسباتی رژیم است اما فارغ از تلفات انسانی میتواند نتایج کم فروغتری در پی داشته باشد.
3⃣ تجربهی پاسخ عینالاسد هنوز پیش روی ماست. پاسخی که علیرغم اهمیت و جسورانه بودنش نه سخت بود و نه عملا انتقام به حساب میآمد. اتفاقی که از قضا منجر به سرخوردگی طیفهایی از هواداران نظام گردید. این تجربه نگرانیها در خصوص پاسخ انتقامی پیش رو از اسرائیل را از نو زنده کرده است. استراتژیستهای نظامی باید بدانند که هر اقدام غیرموثر انتقامی میتواند چند نتیجهی سلبی جدی به دنبال داشته باشد.
نخست سرخوردگی بدنهی هوادار نظام. دوم جریتر کردن رژیم برای حملات بعدی. سوم تشویق اپوزیسیون نظام برای دنبال کردن شورشهای جدید در داخل و در نهایت خلق این ادراک که ایران بهتمامه فاقد قدرت بازدارندگی و ارادهی دفاع از خود است.
4⃣ تاخیر در پاسخگویی از سوی ایران به روشنی نشان دهندهی فقدان آمادگی قبلی ایران برای پیشبینی چنین شرایطی و آمادگی رزمی است. این در حالی است که پس از ترور سردار سلیمانی دیگر ترور هیچ شخصیت نظامی و غیرنظامی ایرانی دور از ذهن نبود.
با این حال، باید توجه داشت که تاخیر در پاسخ، تبعات منفی متعددی دارد که میتواند اصل اقدام انتقامی را تحتالشعاع قرار دهد. به عنوان نمونه واردآمدن فشار به قیمت ارز و از خلال آن به حوزه معیشتی مردم، کاهش همراهی افکار عمومی به دلیل بروز بحرانهای جدید یا سردشدن فضای انتقام و در نهایت بروز متغیرهای جدید در معادلهی جنگ (همانند حملات جدید رژیم به سوریه و ترور فرماندهان جدید و...) از این جملهاند. در نتیجه سخن گفتن از پاسخ در زمان و مکان مناسب دیگر نخنما و سبک شده است.
5⃣ تفکیک حساب امریکای بایدن از اسرائیل نتانیاهو اگرچه روی کاغذ صحیح است و بی مبنا هم نیست اما دل بستن به این اختلافات، تنها به بسته ماندن دست ایران در دفاع از خود میانجامد. درست در شرایطی که برخی از سیاستمداران ایرانی بر ایدهی ساده اندیشانه و کودکانهی همکاری با امریکا برای تقابل با رژیم تاکید میکنند، بایدن به صراحت دفاع از اسرائیل در برابر ایران را اولویت و ماموریت خود قلمداد میکند. در چنین شرایطی بهترین امتیازی که به ایالات متحده میتوان داد، معادله #بیطرفی_در _برابر_بیطرفی یا #فریز_در_برابر_فریز است. به امریکاییها باید به جد گوشزد کرد که دفاع از اسرائیل میتواند به فعال شدن رویه پیش از حادثه الرکبان منتهی شود.
6⃣ مسئولان و اصحاب رسانه از دامن زدن به توقعات غیرمنطقی خودداری کنند. بیهیچ تعارفی، ظرفیتهای نامتوازن تکنولوژیک میان ایران و اسرائیل دامنهی فعالیت و آزادی عمل ایران را محدود کرده است. در نتیجه به نظر میرسد در شرایط کنونی نفس حمله مستقیم به اسرائیل (فارغ از نتایج آن) شکستن خط قرمزی است که تا یکی دو ماه قبل به ذهن کسی خطور نمیکرد.
نبرد با اسرائیل، نبردی دامنهدار و ادامهدار است. پروژهی زوال این رژیم خاکدزد و جنایتکار پروژهی امروز و فردا و این موشک و آن موشک نیست. زمانبر است و نفسگیر.
در آن پیروزی و شکست درهم تنیده است. فراز و فرود دارد. نیازمند همراهی اکثریت است. میبایست اکثریت خاموش و منفعل را پای کار آورد. و این خود زمانبر است. میبایست منتظر نشانههای زوال و فروپاشی درونی رژیم بود. و این نیز زمانبر است. کسی دنبال اقدام انتحاری نباشد. هدف باید تنها احیای بازدارندگی برای تضمین استمرار سیاست مهار و فرسایش رژیم باشد. همین.
هادی معصومی زارع
🔰@ali_samimi71