eitaa logo
اشعارنغمه های سرخ
3.5هزار دنبال‌کننده
92 عکس
259 ویدیو
27 فایل
اسـیر عشـق شـاه عـالمینم من عمری ازغمش درشوروشینم میان نام و منصب های عالم خـدا را شکر «مـداح» حسیـنم ارتباط با مدیر: 09122233296 https://eitaa.com/aliakbar_esfandiar کانال ارتباطی ایتا: https://eitaa.com/aliakbar_esfandiar_madah
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 به شام و کـوفه دلم را مَحَک زدند بـه زخم سینهٔ من هـی نمک زدند عدو ز کینه مـن و عمه ی مرا چو شکل فاطمه بودیم کتک زدند 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 از آن ترسم که جان درتن نماند زبـان مـن تـو را دیگـر نخـواند الهـی تـا قیامت ای حسین جان چـراغ روضـه ات روشـن بمـاند 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 قبرسّون بقیع من ناله دارمه ناله از یک گلستون لاله دارمه بقیع مه سینه مَشت کوه درده بسوزه اون که مه دل غم دَکِرده دیگه مره اُم البنین نَهووین پسردار مار این زمین نَهووین من اَتا روز داشتمه شش تاپسر پسر که نعو بِینه قرص قمر حسن جان داشتمه که زهر هدانه حسن ره زهر از روی قهر هدانه چه روزی بِیّه اون روز بِمو خبر از عبدالله و از عثمان و جعفر دیگه تَش بَهیته مه باغ احساس جـدا بَهـییه دِتــا دَسِ عبـاس هر کسی بشنوعه دل پـاره بـونه وِنه قشنگِ چش ره تیر بَزونه عباس وعبدالله، عثمان و جعفر در راه مه حسین بَهینه پرپر بقیع اگرچه دارمه شیون وشین مره داغ بَزونه از داغ حسین تـا بشنوسّمه حسین ره بَـزونه فاطمه ی نور عین ره بَـزونه بَمردمه مِه دَم در بُورده «مداح» جای نفس از سینه کشیمه آه 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾 ای که شدی مسافر کرب وبلا میری بسوی سرزمین لاله ها به نیّت همه تو بین الحرمین سلام بدیدبه محضر امام حسین خوشابه حالتان که دعوت شده اید نائل به دعوت زیارت شده اید یادت باشه که در حریم عشق یار اول پـدر مـادر خـود را یـاد بیـار گر چه که پیر شدند و از پا افتادن عشق حسینی رو اونا یادت دادن اگر چه داشتن آرزو که پا به پات زیارت امام حسین بیان باهات بـه نیت اونـا تـو بین الحـرمین با احترام بگو سلام امام حسین ای زائـر حسینی از روی وفـا یادی کن از امام و خیل شهدا ما همه مدیون شهیدان مونیم مبـادا از یـاد اونـا جـا بمونیم یادت باشه این شهدای مابودن که راه کـربلا رو بر مـا گشودن سفر بـه کـربلا نگو کـه قسمته از سوی اربابم حسین یه دعوته خوش به حال اونکه دعاش اثر داره ارباب بـی کفن بهش نظـر داره اسم تمـام زائـراشو مـی دونه حتی اونی که یک سلام داداز خونه این خبـرو بـدیـد همـه زوّارا رو حضرت عباس می نویسه اِسما رو حسین همه کاره ی پروردگاره خوش بحال اون که امام حسین داره خوش بـه حـال تمام زائر حسین تـا بـه قیـامتند مجـاور حسین هرکه باجان ودل حسین رودوست داره بـرای او فـاطمه کـم نمی زاره سفر بـه کربلا سفر به عرش شده زیر پاشون بال فرشته فرش شده چه کربلاست نظر به او خدا کند قیـامتی در اربعین بـه پـا کند چه کربلاست که نام او در عالمین شناخته شد با نام زینب و حسین چه کربلاست که کرده سینه را کباب ز مـاجـرای ذبـح اصغـر ربـاب چه کربلاست که آب آب کودکان هنوز ز خیمه ها رود به آسمان کرب و بلا همیشه دل پسند بُوَد صدای یاحسین از او بلند بُوَد هنوز ز کـربـلا فغـان یا حسین رسد ز زینبـش بگوش عالمین اَمـان ز قلب داغـدار زینبش داغ حسین برده قرار زینبش شکر خـدا شدم «مداح» حسین تا بخونم روضه ی جانکاه حسین 🏴🌾🏴🌾🏴🌾🏴🌾 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 مه دل بَهییه مَشت درد و غصه رقیه جان دیگه غم مره وَسّـه غریب محله من چیکار هاکنم؟ تـوسه هِنیشم زار زار هـاکنم؟ چتی شه دل دَکنم من ته غمه الهــی از ازل نَهیبـوم عمــه برار زا جان ته کوه رنج و دردی چتی بـاور هـاکنم تـه بَمـردی ته صورت کهو نیل عمه ته قروون شه سر ره زَمّه تیل عمه ته قروون بَدیمه جان دایی دس و پا زویی غریب محله مره داغ بزویی ته دلِ درد قروون دق هاکردی برار زا مه دلخشی بی بَمردی سه ساله کیجای پیر کی بَدیّـه؟ اینجور بَـوّه زمین گیر کی بَدیّه؟ چند روزی بِیه ته غذا نخردی بمیرم که ته وِشنا بی بَمردی من خرابه ره سیاه پوش هاکنم کفن ندارمه که ته تن دَکنم دیگه ندومّه که روزه که شوعه ته بَمردن «مداح» ره داغ بَزوعه 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
... 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 حسین جان ای سروسامان زینب الهـی کـه فـدایـت جـان زینب ببین خـواهر رسید از راه بـرخیز سپاهت آمـده ای شاه بـرخیز بپا خیز ای عزیز جان زهرا ببینم می شناسی خواهرت را؟ دلم خواهد که ای جان برادر کفن پوشم برآن جسم مُطَهّر اگر چه سر نداری برتن اَمّا دلم خواهد ببوسم حنجرت را نمی شد باورم قربان صبرت بَغل گیرم حسین جان خاک قبرت فدای آن تنت که سر ندارد سرت بر نیزه و پیکر ندارد کجایی یوسف زینب کجایی؟ رسیده جان من بر لب کجایی؟ برادر جان ببین اِقبال زینب نمی آیی به استقبال زینب؟ دوبـاره آمـدم بـه کـربلایت بـه خـاک لاله خیز و پُـر بلایت همانجایی که از توسر بریدند تنت را در میان خون کشیدند از آن روزی که رفتم ای برادر نمی دانم خبر داری ز خواهر؟ خبر داری کجا بردند ما را ؟ خبر داری که آزردند ما را ؟ خبر داری مرا بازار بردند؟ به قصد طعنه و آزار بردند؟ خبر داری که کارم بود گریه؟ خبر داری که جان داده رقیه؟ رقیه هـر کجا نـام تـو بُـرده حسین، جای توخالی چوب خورده چه گویم از رقیه داد و بیداد خبرداری که درخرابه جان داد؟ رقیه رفته و من زنده هستم ازاین بابت حسین شرمنده هستم رقیه جانت از ما تا جدا شد برادر جان خرابه کربلا شد برادرجان اَمان ازشام ازشام فقط بشنیده ام نفرین و دشنام چقدراین سرگذشتم گریه داراست که صبرازدست صبرم بی قراراست از اینجا تاکه رفتم کوفه وشام پیامت را به عالم کردم اعلام بغیر ازحکم حق تَمکین نکردم سفارش کرده ای نفرین نکردم ولیکن داغ پشت داغ دیدم چهل منزل خزان باغ دیدم اگر چه از غمت آکنده هستم نمی دانم چرا پس زنده هستم ز روی نیزه ها ما را که دیدی مرا که می زدند توچه کشیدی؟ به جان نازدانه ات سکینه نخواهم بی تو برگردم مدینه پس ازتو زنده ماندن ننگ باشد دلم از دوری تو تنگ باشد من امروز آمدم حاجت بگیرم دعا کن بر سر قبرت بمیرم اگر«مداح»ما درشوروشین است دلش غمخانه ی داغ حسین است 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 خدا دُونّـه در ایـن ایـام جـانسوز چه بگذشته به زینب این چهل روز اگـر چه بـی بـرار و بـی قـراره دَره بـه کـربلا اِنـه دواره کی وِنِـه بُوره استقبال زینب؟ کی وِنه بَپرسه از حال زینب از داغ اکبر و حسین و عباس خَله زینب غریبی کِنّه احساس وِره تـا یـاد بِمو دل بَیّه کبـاب وِنِسّـه اون روز عباس بَیته رکاب نـا بـرار زاعـون دَرنّـه نـا بـرار چتی زینبِ دل بَهیره قـرار؟ چهل روز درد وناله غم و غصه چهل روز برمه و ماتم و غصه چهل روز زیر اِفتاب تَش وگرما چهل شو بی پناهی سردوسرما چهل شو زاری هاکردن نواجش چهل شوجای شلاق دردو سوزش چهل شوطفل معصوم آه و ناله چهل شو بـابـا بـابـای سه ساله چهل شو ناختی از درد شلاق چَنّه درد داشته اون نامرد شلاق چهل روز خنده بزوعنِ مَردِم چهل روز خجالتی از نامَحرِم چهل شو زینب اسیر سیاه چال چهل شو بَـتِتِن وَچُونِ دِمّال چهل شو وَچُونسّه قصه سازی چهل شو زاری و یتیم نوازی چهل شو وِشنا باخِتنِ وَچون چهل شو بی قراریه یتیمون چهل روز دست نامَحرم گرفتار چهل روز تماشایی بین انزار چهل شو بسکه زینب ناله داشته عاقبت خرابه لاله دکاشته چهل شوبی قراری داشته زینب اَتا روز چه براری داشته زینب گمون نکرده بی حسین بَهووه شه زِنّه باشه بی برار دَهووه اِسا که بَیّه بی حسین و عباس دیگه شه روزِ مرگه کنّه احساس بنال«مداح» بنال با ناله و آه که سرگذشت زینب هَسّه جانکاه 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
  🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 آمد برادر «۲» دلخسته دربرت غمدیده خواهرت همسنگر تو«۲» فرزند مادرت غمدیده خواهرت ای یـادگـارِ «۲» زهـرا و مـرتضی یکدم سر از خاک بردار و از وفـا فــریـاد زینـب، گـردیـده یـا اَخـا ای جان فدای«۲» جسم مطهرت                  غمدیده خواهرت چل روزِه زینب صدساله شد حسین چل روزه کـارِ او نـالـه شـد حسین چشمانش ازخون پُر لاله شد حسین قامت خمیده«۲» گـردیده زائـرت غمدیده زائرت گر پیر و خسته ،گر قد خمیده است بـدتـر ز کـربلا در شام و دیـده است از هـر یهـودی طعنـه شنیـده است این نیمه جان را«۲» آورده در برت                    غمدیده خواهرت آه ای حسین جان، پـاک و مطهری گــردیم فـدایت، کـه پــاره پیکـری ای شـاه عـالم، ســردار بـی سـری رأست به نیزه«۲»هم دیده دخترت                    غمدیده خواهرت پیروزی ات را، زینب سبـب شـده از دردِ داغ، تـو جـان به لب شده گـریـان بـرای، تـو روز وشب شده شـد باغبــانِ«۲» گلهـای احمـرت                   غمدیده خواهرت تیـغ زبـانِ، زینب چـو ذوالفقار در شام وکوفه، بنمـوده کار زار آل اومیّـه، شـد تیـره روزگــار گردیده همچون«۲»سردار لشکرت غمدیده خواهرت گر زینب تو، خصم اومَیّـه شد خونین جگر از، داغ رقیه شـد خورد وخوراکش،افغان وناله شد بنگر به حال«۲» رنجور ومضطرت                 غمدیده خواهرت آمد برادر «۲» دلخسته دربرت                 غمدیده خواهرت همسنگر تو«۲» فرزند مادرت                  غمدیده خواهرت کرده قیامت«۲» در راه داورت غمدیده خواهرت گردیده زائر«۲» بر قبرت انورت                    غمدیده خواهرت 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 حسین جان داغ مادرراتوهم دیدی منم دیدم اگرهجرپیمبرراتوهم دیدی منم دیدم شبی که مسجدکوفه پدردرخون خود غلتید غم جانسوزحیدر راتوهم دیدی منم دیدم جگرهای حسن آنشب درون تشت یادت هست میان خون شناورراتوهم دیدی منم دیدم چوعزم کربلاکردی برایت همسفربودم غم گلهای پرپرراتوهم دیدی منم دیدم میان یک عبابردی جوان اِرباً اِربایت تن صدچاک اکبرراتوهم دیدی منم دیدم درآن هنگامه ای که دست عباست زتن افتاد اگرداغ برادر راتوهم دیدی منم دیدم گمان هرگزنمی کردم که اصغرتشنه برگردد اگراین مرغ بی سرراتوهم دیدی منم دیدم تورا باضربه های ناجوانمردانه می کُشتند درآن سواشک مادرراتوهم دیدی منم دیدم به هنگامی که قرآن خوانده ای و خیزران خوردی ز طفلان دیدۀ تر راتوهم دیدی منم دیدم برادر معجر ما پرچم پیروزی ما بود زسرهاحفظ معجرراتوهم دیدی منم دیدم کناررأس خونینت رقیه عاقبت دِق کرد تن بی جان دخترراتوهم دیدی منم دیدم غُل وزنجیربرزین العبادت گریه می کردند اگررنجیده پیکرراتوهم دیدی منم دیدم خجالت کرده آبم پیش زنهامی زدندما را جسارتهای بی مَر راتوهم دیدی منم دیدم حسین جان تاکه صحبت ازکنیزی شد دگرمُردم شماتتهای کافررا توهم دیدی منم دیدم تورادرکربلاکشتندمرادرشام، اَمان از شام پریشان حال خواهرراتوهم دیدی منم دیدم میان این همه غمهاحسین داغ توپیرم کرد به مَحمل می زدم سرراتوهم دیدی منم دیدم شرارآه جانسوزم فتاده در دل «مداح» که بردلهازدآذرراتوهم دیدی منم دیدم 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀     کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭 یادش بخیر هرساله آقا اربعینت می آمدیم باذوق وشوقی سرزمینت یـادش بخیر در بین راه کربلایت موکب به موکب می شدیم ماتم نشینت یادش بخیرسینه زدیم وگریه کردیم بـا زائـران و نـوکـران و خـادمینت طفل وجوان ونوجوان وپیر بودند یاد مصیبت های تـو اندوهگینت یادش بخیر حِسِ قشنگی بودوقتی احساس کردیم بوده ایم خُلد بَرینت طفلی سه ساله زائرین را آب میداد بـا نیت رقـیه جـانِ نـازنیـنت دم کردهٔ زهراست چایی های موکب مادر پذیرایی کند از زائرینت یادش بخیرپای عَمُود،چشم انتظاری زیبـاترین لحظه عَمُود آخرینت لبیک یاحسین طنین اندازمی شد درهرکجا دم می گرفتند مادحینت یـاد شهیدان  یاد سرداران  گرامی آنان که دراین اربعینند همنشینت شرمنده ام آقانشدامسال افسوس در کـربلا بـاشم ببینـم اربعینت زینب چهل منزل دلش تنگ حسین بود گفتا بخوان قرآن به آن صوت حَزینت گردست عباست جدا ازتن نمی شد دشمن نمیزد سنگ کینه برجَبینَت تاکه علمدار توباصورت زمین خورد آمـد بـلاها از یِسـار و از یَمینَت ای کاش«مداح»کربلایت بودآن روز تاچون شهیدانت شودیارو معینت 🥀😭🥀😭🥀😭🥀😭 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 جـان بـرار پِـرس زینب بمـوعه بَوین خواخرِ جان به لب بموعه بـرارجان کـی ونَـه بَپِرسه مه حال؟ هیچکس ندارمه بِیین مه استقبال چهـل روز بــرارجان تـره نَـدیمـه چهل روز بی تِه بـلا بکشیـمه چهل روزه چهل سال پیر بَهیمه حسین بـدون تِــه اسیـر بَهیـمه تـه جـدایی مـره گمون نَهییه ته که بُوردی مِه غم درمون نَهییه دنی بی بَوینی چه زار بَهیمه تـه یتیـمونِ پِــر و مــار بَهیمه تره با چوب خیزرون که روشته نانجیب مـره همونجه بکوشته مه جا نپرس برار رقیه کوهه؟ مِـه دل از داغ رقیـه کهـوعه مه جا نپرس برار مه دل کبابه ونـه جـا عـاقبت بَـیّه خـرابه برار از درد وغم مه دل سروشته حسین مِـره خجالتی بکـوشته بمیـرم کـه رقیـه دِق هاکـرده تا ته سر ره کَشه بیته  بمرده دعا هاکن شه حاجت ره بهیرم سـر ره بِلّم ته قبر سر بمیرم من و توسه«مداح» غصه خواره ونـه دلگـویه چـنه بـرمه داره 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah
ام 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 چهل روزحسین جان بلادیده ام چهل روز فراق تـو را دیده ام غمـی بـدتـر از کـربلا دیـده ام عــــزادار بــودم جفـا دیـده ام دگـر چیزی از من نمانده حسین توانی در این تن نمانده حسین ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ بـــه درد فــراقـت شــدم مبتـلا بـدون تـو غم بـود و رنج و بـلا چه دردی فزونتر از این یا اَخا ســرت را ببینـم روی نیـزه هـا غـم دوری ات کرده پیرم حسین دعا کن که دیگر بمیرم حسین ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ اگر چه مرا خصم تحقیر کرد اگر چه کـه اشکم سرازیر کرد اگـر بغض مـن در گلـو گیـر کـرد حسین جان مرا داغ تو پیر کرد نمـی دانــم آیـــا شــود بـــاورت که این قد خمیده بُوَد خواهرت ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ سلام ای وجـود تـو آرام جان سلام بـر تو مظلومترین مهمان سلام ای بـلا دیـده از ساربان ز سر هوش من رفت ای مهربان تـو که سر نداری جوابم دهی جـوابی بـه قلب کبـابم دهـی ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ کجـا بــاورم بــود حیـران شـوم پس از تو گرفتار هجران شوم پـدر مـادر ایـن یتیـمان شوم سر قبر تو فاتحه خوان شوم دلم دیگرازاین جهان دست شست فقـط آرزویـم رسیـدن به توست ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ چـه گـویم عـزیـز دل مـادرم؟ تو خود غصه داری گل پرپرم ز داغ تو تا می زدم بر سرم همه خنده کردند بـه اشک ترم خبـر داری آیـا مـرا مـی زدند؟ همه بچه های تو را مـی زدند ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ اَمان ای برادر ز شام خراب ندیدم در آنجا به غیر از عذاب نبودی ببینی دلم شد کباب مرا برده بودند به بزم شراب چو دیـدم در ایـن حـد جفا و ستم در آن لحظه مرگ از خدا خواستم ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ اگر چه به بند بوده ام ، رهبـرم اگر چه که بشکسته بال و پـرم نهیبی بـه دشمن زدم سرورم نشـان داده ام دختـر حیـدرم کز آن خطبه مشت عدو وا شده یزید تـا اَبـد خــار و رسوا شده ┄┄┅┅┅❅🏴❅┅┅┅┄┄ فغان و فغان و فغان و فغان همه بسته بودیم به یک ریسمان شده سیل خون جاری از دیدگان به لب های تو می زدند خیزران بــرادر ز قلبـم دگــر تــاب رفت رقیـه مگـر بعـد از این خواب رفت 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭 کانال اشعارآیینی فارسی،مازندرانی درتمام مناسبتهاوختم خوانی👇 @aliakbar_esfandiar_madah