eitaa logo
اشعار استاد لطیفیان
858 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
( گلچینی از بهترین اشعار شاعر آیینی استاد علی اکبر لطیفیان ) @AliakbarLatifian https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b اين كانال توسط دوستداران استاد لطیفیان اداره ميگردد و ارتباطی با ایشان ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷یا زهرا (س)🌷 هر که با زهراست احساس سخاوت می کند «مور این وادی سلیمان را ضیافت می کند» دست پُخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یکبار سائل کم کم عادت می کند حضرت جبریل یک جلوه است ، ذاتا وحی را.... ....فاطمه تا قلب پیغمبر هدایت می کند فرشیان... نه عرشیان هم رو به او می ایستند در میان خانه اش وقتی عبادت می کند مرتضی بر فاطمه یا فاطمه برمرتضی !!! کیست که بر دیگری دارد امامت می کند؟! هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است آینه از شأن همتایش حکایت می کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است مرتضی می ایستد ، زهرا قیامت می کند رشته ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته ای از چادرش؟!....آری... شفاعت می کند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
یا امام رضا(ع) هنوز حال و هوایی كه داشتم دارم هنوز طبع گدایی كه داشتم دارم برای گُمشدگان یك چراغ روشن كن نیاز به راهنمایی كه داشتم دارم بساط شاه و گدا در كنار هم پهن است كنارِ جایِ تو جایی كه داشتم دارم همان گدایِ قدیمی كه داشتی داری همان امام رضایی كه داشتم دارم حرم نگو، عتبات است، تو حسین منی هنوز كرب و بلایی كه داشتم دارم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
يا حسين(ع) هر کسی خواسته باشد به خدایی برسد باید از کِشتی تو راهنمایی برسد نه فقط فُطرس پَر سوخته یِ تو حتی بی تو جبریل محال است به جایی برسد سر به زیر قدم توست بها می گیرد پس چه بهتر سَرِ ما نیز به پایی برسد نیستم عاشق اگر منت درمان بکشم به روی چشم اگر از تو بلایی برسد وقت تو، وقت شریفی است ولی بین مسیر منتظر می شوی اینقدر گدایی برسد بعد از این وقت کَرَم پشتِ درِ خانه مرو بگذار این دل ما هم به نوایی برسد ما هنوزم که هنوز است سَرِ کار تواییم تا ببینیم که از تو چه عطایی برسد طَلبِ مُزد نداریم همین ما را بس اگر از مادر تو چند دعایی برسد رحمت واسعه ات کیسه یِ ما را پُر کرد این چه لطفی است به هر بی سَر و پایی برسد گریه کُن های تو همسایه یِ زهرا هستند بگذارید فقط روز جزایی برسد یا حسین است و یا ذکر شریف زینب اگر از ما به صف حشر صدایی برسد به پریشانی گیسوت قسم نزدیک است که به ما هم خبر کربُبَلایی برسد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
🌺حضرت جوادالائمه(ع)-ولادت🌺 نسیمی از سَرِ زُلفت بهار دنیا شد تو آمدی و اُمیدی به عشق پیدا شد تو آمدی و خبر آمد از سُرادِق عرش زمین برای همیشه پُر از مَسیحا شد درست مثل زمانِ تولدِ زهرا مدینه مثل زمین های مکه زیبا شد هزار حَظّ منزّه به دیده اش آمد همین که چشم ستاره به روی تو وا شد وَ آسمان اگر امروز این همه بالاست به پایِ قامتِ طوباییِ شما پا شد صدای پای کریمانه یِ تو می آید دلم به پشتِ درِ خانه یِ تو می آید   تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است میان خِیل هزاران هزار بخشنده برای جودِ خودش انتخابتان کرده است هزار و چهارصد سال می شود که خدا مرا پیاله به دستِ شرابتان کرده است تو را سرشته و اِدغام کرده با قرآنت تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است قسم به کعبه برای شفاعتِ فرداست اگر جوادالائمه خطابتان کرده است خدا سرشته تو را تا که مثل نور کند کریمی اش به کریمیِ تو ظهور کند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
🌺یا عـلـی(ع)🌺 گِره به کار فِتاده، گِره گُشاى همه صدات می زنم اى ” اِسمُهُ دَوا ” ىِ همه اگر غلام تو هستند، من غلام همه اگر گداى تو هستند، من گداى همه قسم به کعبه تعجب نمیکند کعبه اگر مُراد تو باشى زِ رَبّناى همه رسول گفت که:یک هشتم عدس کافى ست محبت اسدالله، على براى همه قبول کردن و رد کردنش به دست علی ست نخست سَمتِ نجف می رود دعاى همه سَرِ مرا به دو تا تکه سنگ بند نکن نجف براى من و کعبه هم براى همه شریک کرد خدا شیعه ىِ تو را با تو نوشته اند ثواب تو را به پاى همه على پَرستى ما بندگان اگر کفر است چرا مشاهده شد در على خداى همه خدا نیاز ندارد عبادت ما را نماز خوانده على یک تنه به جاى همه /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
مَخلوقِ خدا قيمت اگر می گيرد از آهِ شب و اشک سَحر می گيرد در آتش عشق ، ما گلستان ديديم از بين شَرَر خدا شَجَر می گيرد در مَسلَکِ ما سوختگانِ هجران پروانه چو سوخت، تازه پَر می گيرد شيرينى عشق آنچنان است که نخل از ميثم تَمّار اثر می گيرد در وقت شهادت بَغَلش می گيرند آنکه غم يار را به بَر می گيرد بر سر نگذاشت هر کسى تربتِ دوست فردا که شود ، خاک به سَر می گيرد در اَصل به معشوق خيانت کرده دستى که زِ دستِ غير زَر می گيرد مرغ ملکوت خاکدان شأنش نيست از خاک فقط زادِ سفر می گيرد دنيا بخدا مزرعه یِ آخرت است زين مزرعه هر کسى ثَمر می گيرد گر سختى آخرت به باور برسد دنياطلبى را زِ بشر می گيرد آن آخرتى که آنچنان مُلتَهِب است - - فرزند تقاص از پدر می گيرد روزى که به فاطمه همه مُحتاجند - حتما همه را مَدّ نظر می گيرد - همسايه یِ من ! حال مرا نيز بپرس همسايه زِ همسايه خبر می گيرد ما زنده از آنيم که فرزندِ خليل می آيد و بر دست تبر می گيرد می آيد و انتقامِ مظلومان را با سيصد و سيزده نفر می گيرد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
ترسی از فقر ندارند گدایان كریم  دست خالی نروند از دَر احسان كریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طَیّب اللّه به این لطف دو چندان كریم كاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود بار بستیم سوی شاهِ خراسان كریم بی نیاز از همه ام تا كه رضا را دارم به قسم های خداوند به قرآن كریم طَلب رزق نكردیم زِ دَربار كسی نان هر سفره حرام است مگر نان كریم هر كسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما نیز رسیده است به دامان كریم نا امیدم مكنید از كَرَمش فرض كنید باز بدكاره ای امشب شده مهمان كریم گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش سپر درد و بَلای همه شد جان كریم ظاهرش «فقر» ولی باطن او عین «غنا»ست ترسی از فقر ندارند گدایان كریم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بَر سَرِ آشفته ام زُلف پریشان ریخته در دلِ حیرانِ من آیاتِ حیران ریخته نیستم ناراحت از اینکه شهیدم کرده اند خون من گَر ریخته در پای جانان ریخته سفره یِ دل باز کردن پیشِ مهمان بهتر است این دلم هر آنچه دارد پای مهمان ریخته تا مقام قاب قوسین ات بلا باید کشید در بیابانِ طلب خار مُغیلان ریخته گاه باید بیشتر همرنگ شد مثل اُویس نذر یک دندانِ جانان چند دندان ریخته هر دو عالَم عالَمی دارند پیشِ مَقدمش این یکی دل ریخته است و آن یکی جان ریخته گر چه آدم گرچه عیسی گرچه موسی بازهم کمتر از دَرهای دَربارِ تو دَربان ریخته بسکه خاطرخواه داری و عزیزی که خدا جای گل روی سرت آیاتِ قرآن ریخته نذر این پیغمبری خوب است ضِبحی رَد کنی در ضمیر عید مبعث عید قُربان ریخته آن قدر ذات خدا در تو تَجَلّی کرده است ز آن همه یک جلوه اش را در خراسان ریخته با علی بودن فقط راه مسلمان بودن است وَرنه از این نامسلمانها فراوان ریخته شب ، شب مبعث ولی یاد نجف افتاده ام بَسکه از روی لبت ذکر علی جان ریخته یا نبی و یا نبی و یا نبی یا مصطفی یا علی و یا علی و یاعلی یا مرتضی /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
يا صاحب الزمان(عج) من گریه می ریزم به پایِ جاده ات، تا  آئینه کاری کرده باشم مَقدمت را اوّل ضمیرِ غائبِ مُفرد کجائی؟ ای پاسخِ آدینه های پُر معمّا بی تو سرودیم آنچه باید می سرودیم یعنی در آوردیم بابای غزل را حتمیِّ بی چون و چِرای سبز برگرد... راحت شویم از دست امّا و اگرها آب و هوای خیمه یِ سبزت چگونه است؟ اینجا گهی سرد است و گاهی نیست گرما بهر ظهور امروز هم روز بدی نیست ای تکسوارِ جاده های رو به فردا آقا، صدای پایِ سبزِ مَرکَبِ توست  تنها جواب اینهمه "می آید آیا؟" یک جمعه می بیند نگاه شرقیِ من  خورشید پیدا می شود از غرب دنیا آقا نماز جمعه یِ این هفته با تو پای برهنه آمدن تا کوفه با ما /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
خورشیدِ شبِ فاطمه بالا آمد شکل دِگَرِ علی و زهرا آمد مشتاق زیارت حسن بود، حسین این بود که شش ماهه به دنیا آمد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
♦️آدرس کانال اشعار استاد لطیفیان♦️ در تـلـگـرام: https://telegram.me/joinchat/BRjMZkEaGselcvmy3DlGxQ در پـیـام رسـان ایـرانـی ایـتـا : https://eitaa.com/joinchat/1458372643C546a22635b 🆔 @AliakbarLatifian
عشق، تکرار آدم و حَوّاست سیبِ ممنوعه یِ بهشت خداست عشق یک واژه یِ جدیدی نیست سرنوشتِ قدیمیِ دنیاست مثل یک ماهِ اوّلِ ماه است گاه پیدا و گاه ناپیداست نسل ما نسل عاشق‌ اند اصلاً عاشقی شغل خانواده یِ ماست عشق، مَشقِ شبِ بزرگان است مثل سَجّاده‌ ای که رو به خداست مشقِ این روزگار اباالفضل است صد و سی و سه بار اباالفضل است آسمان جلوه‌ ای اگر دارد از نمازِ شبِ قَمَر دارد شب میلاد تو همه دیدند نخل امّ‌ البَنین ثَمَر دارد آمدی و حسین قادر نیست از نگاه تو چشم بردارد کوریِ چشمِ ابترانِ حَسود چقدر فاطمه پسر دارد ای رشیدِ علی ، نظر نخوری شهر، چشمان خیره سَر دارد باب حاجات ، کعبه یِ خیرات بر تو و قد و قامتت صلوات ای نسیمِ پُر از بهار علی ماهِ در گردشِ مَدار علی چقدر مُشکل است تشخیصت تا که تو می رسی کنارِ علی با تو یک رنگ دیگری دارد شجره نامه یِ تَبارِ علی دومین حیدرِ ابوطالب صاحب غیرت و وَقار علی به شما می‌ رسد ذخیره یِ طَف همه یِ اِرثِ ذوالفقار علی ای علمدار و سرپناه حسین حضرت حمزه یِ سپاه حسین /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
آمدی و حسین خَندان شد همه جا جُز بقیع چراغان شد آمدی و به بركتِ نامت نام جَدّت علی فراوان شد مادرت شد عروس زهرا وُ افتخارش نصیب ایران شد آشنا با صحیفه اش كردی هركه بر سفره یِ تو مهمان شد رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است رمضان شرح ماه شعبان شد عده ای كه به پات افتادند به مناجات راهشان دادند ابر و خورشید و ماه در كارند خاكی از زیرِ پات بَردارند تبِ تو تب نبود درمان بود راویانِ تبِ تو بیمارند دوستانِ قدیمی زهرا به تو وُ مادرت بدهكارند در اسیریِ مادرت حتی از مقاماتِ او خبر دارند هرچه مِهریه اش گران باشد باز قومِ علی خریدارند به غلامت بگو دعا بكند این گرفتارها گرفتارند با مناجات تو ملائكه هم سَرِ شب تا به صبح بیدارند تا نگاهی به بالشان بُكُنی از كَرَم خوش به حالِشان بُكُنی /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
وقتی دَخیل ها گِره این دَرند و بَس این خانواده نیز گداپرورند و بس اینان که سنگ را به نظر فِضّه میکنند از کودکی قبیله یشان زَرگرند و بس در آستان شمع، که طور مقدس است پروانه ها همیشه مُقرّب ترند و بس دل دادن و ندادن ما دست ما نبود اینان به شیوه یِ خودشان دلبرند و بس بگذار بشکنند دلم را یکی یکی اینجا فقط شکسته دلی میخرند و بس ارباب زاده ها همه ارباب میشوند چون بنده زاده ها که همه نوکرند و بس این خانواده ای که مرا صید کرده اند حالا اسیر زُلفِ علی اکبرند و بس وقتی میان کوچه ما راه می رود یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس ای بهترین؛ یگانه ترین آفریده ها پیغمبرِ تمامِ پیمبر ندیده ها /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
ای التماس و خواهشِ بالا، دوازده! ظهرِ اذانِ عقربه یِ ما، دوازده! من حَقّم است هَشت گرفتم، چرا كه من يك جُمله هم نساخته ام با دوازده با چند نمره باشد اگر رَد نمی شوم؟ يك، دو، سه، هفت، هشت، نَه آقا دوازده بی تو تمام اهلِ قيامت رُفوزه اند ای نمره یِ قبولیِ دنيا، دوازده! ثانيه هایِ كُند، توسل می آورند يا صاحب الزمان خدا ! يا دوازده حالا كه ساعتِ تو وُ چشم خدا يكی ست آقا چِقَدر مانده زمان تا دوازده! امروز اگر نشد، ولی يك روز مي شود ساعت به وقتِ شرعیِ زهرا، دوازده /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
آنانکه عابدند به وقتِ اذان خوشند آنانکه زاهدند به یک تکه نان خوشند از هر دو تا نِگار، یکی ناز می کند عُشّاقِ روزگار یکی در میان خوشند نانی که می پَزند به همسایه میرسد این خانواده با خوشیِ دیگران خوشند این سفره دارها که شدم میهمانشان بعد ازبیا، بروست، ولی با بِمان خوشند ما می خوریم و اهل کَرَم شُکر میکنند با این حساب بیشتر از میهمان خوشند جانی بگیر و در عوضش هیچ هم نده عُشّاق با معامله های گران خوشند با اخم خویش راهِ فرارِ مرا ببند صیاد اگر علیست همه با کمان خوشند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
چیزی به جز نامَت برای ما سَنَد نیست جز حرفِ عاشق هیچ چیزی مُستند نیست این خانه لُو رفته ست در جمع گدایان اینجا کسى که دستِ خالى میرود نیست بیچاره ای دیدم نشسته در مَسیرت بیچاره جز اینجا که جایی را بلد نیست گیرم بخواهم بِشمُرَم فضلِ على را اندازه یِ فضل و کراماتش عدد نیست وقتى شنیدم مادر شیر است نامش فهمیدم اصلاً فاطمه، بنت أسد نیست در وصفِ ذاتش آیه اى نزدیکتر از این آیه هاى قُل هُوَ اللّهُ أحد نیست این قلبِ من میلِ نجف دارد دوباره راهی برای این دلی که میطَپَد نیست؟ ما تجربه کردیم چندین بار، دیدیم پُشتِ درِ این خانه هم انگار بد نیست این آبروداری که ماها میشناسیم هرچه بلد هست آبروریزی بلد نیست /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
یک قطره اشک شَرمِ مرا "یَم" حساب کرد کوثر حساب کرد و زمزم حساب کرد آهِ یکى گرفت، به پاى همه نوشت ما باهم آمدیم که با هم حساب کرد با این خدا هر آنکه طرف شد ضرر نکرد یک دم صدا زدیم، دَمادَم حساب کرد کارم اگر نداشت پس اینجا چه می کنم منّت سَرَم گذاشت مرا هم حساب کرد معلوم بود آبرویم را نمی برد از اولش گناهِ مرا کَم حساب کرد اول بنا نداشت حسابم کند ولى وقتى که دید فاطمه دارم، حساب کرد ما را اگر خدا نخرد، میخَرَد على باید به روى شاهِ دو عالم حساب کرد این گریه قابلیّت غفران نداشت که… پس روى گریه هاى مُحرّم حساب کرد فرمود "بالحسین" بگو، گفتم و خرید یعنى مرا دومرتبه آدم حساب کرد چیزى نمانده بود که بیرونمان کنند ممنون حیدریم که دَرهَم حساب کرد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
بر رویِ دست ماندنِ این بارها بس است غیر از تو رو زدن به خریدارها بس است در لطف تو تحمّل آهِ فقیر نیست فیّاض را صدای گرفتارها بس است این نفس مانع است، خودت برطرف نما بین من و تو چیدنِ دیوارها بس است من بندگی زِ ترس جهنم نمی کنم بنده شدن به خاطرِ اجبارها بس است! خیلی گناه می کنم و توبه می کنم دیگر بس است... این همه تکرارها بس است این بار را بخر... که دگر راحتم کنی بیهوده رفتنِ سرِ بازارها بس است تو سفره را برای همه پهن می کنی در مهربانیِ تو همین کارها بس است ما را بهشت هم نبر... اما قبول کن! لبخند تو برای گنه کارها بس است آری فقط حسین مرا رد نمی کند از این به بعد رفتن دَربارها بس است /علی اكبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
روزها را با توسّل کردنم شب می‌کنم دارم از این ناحیه خود را مُقرّب می‌کنم خلق تحویلم نمی‌گیرند، تحویلم بگیر تو که تحویلم نمی گیری همه‌ش تب می‌کنم عقل را از بارگاهِ عشق بیرون کرده‌اند خویش را دارم به دیوانه مُلقّب می‌کنم اختیار "عَبد" یا "رَب" را به دست من دهند اختیاراً خویش را عبد و تو را رب می‌کنم من که عادت کرده‌ام شب‌ها به درس عاشقی روزها فکرِ فرار از دستِ مَکتَب می‌کنم دیشبم از دست رفت و حسرتش را می‌خورم گرچه امشب آمدم گریه به دیشب می‌کنم گفت کارَت چیست گفتم چند سالی می‌شود کفش‌های گریه کن‌ها را مُرتّب می‌کنم من تمام خَلق را یک روز عاشق می‌کنم من تمام شهر را از تو لَبالَب می‌کنم هر سحر از پنج‌تن، گریه تقاضا کرده‌ام هر چه را دادند یکجا خرج زینب می‌کنم /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
شُکر خدا که تحتِ لِوایِ خدیجه ایم بعد از هزار سال گدایِ خدیجه ایم مهرش نتیجه یِ دهه یِ اوّلِ من است ما یک دهه تمام برای خدیجه ایم ده شب فقط به خاطر او گریه می کنیم ما پیشوازِ روزِ عزای خدیجه ایم اصلاً به ما چه مردمِ دنیا پیِ چه اند؟ ماها که در پیِ نوه های خدیجه ایم بی مهر او عبادت عالم قبول نیست ما با خدیجه، عبدِ خدای خدیجه ایم مهر خدیجه را به سرِ شانه می برم شکر خدا که مادرِ زهراست، مادرم در لحظه یِ شکسته شدن پا شدن خوش است در خشک سال، عاشقِ دریا شدن خوش است دلداده ها معامله با یار می کنند بهر رسول این همه تنها شدن خوش است قبل از غدیر گفت: علی رهبر من است قبل از غدیر شیعه یِ مولا شدن خوش است دنبالِ مال نیست اسیرِ نگارها بانویِ ما به مادرِ زهرا شدن خوش است سختی بکش محلّه محلّه که عاقبت مادر بزرگِ طایفه یِ ما شدن خوش است بد نیست سنگ کوچه به پیشانی ات خورَد گاهی شبیهِ زینبِ کبری شدن خوش است آن قدر سنگ خوردی و بال و پرت شکست ای مادرم ،سرم به فدایت، سرت شکست /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
از ما عجیب نیست دعایی نمی رسد از تَحبِسُ الدُّعا که صدایی نمی رسد ما تَحبِسُ الدُّعا شده یِ نانِ شُبهه ایم آن جا که شُبهه است عطایی نمی رسد پَر باز می کنم بِپَرم، می خورم زمین بال و پَرِ شکسته به جایی نمی رسد باید تنم پیِ سپرِ دیگری رود با روزه های ما به نوایی نمی رسد با دستِ خالی از چه پُل دیگران شوم دستی که وقف شد به گدایی نمی رسد ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟ من سال هاست منتظر یک ضمانتم آخر چرا امام رضایی نمی رسد از من مخواه بیش از این زندگی کنم وقتی براتِ کرب و بلایی نمی رسد /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
اوّل تو را سرشته و انسان درست کرد شرحِ تو را نوشته و قرآن درست کرد بعداً گِلِ اضافیتان را اِفاضه کرد تا از منِ خراب مسلمان درست کرد می خواست رحمتش همه جا را بغل کند با اشک های چشمِ تو باران درست کرد باید برای بندگیِ سجده هایمان  یک مسجدی به نامِ حسن جان درست کرد بالم اگر به درد پریدن نمی خورد یک سایبان که می شود از آن درست کرد من زنده یِ نسیمِ مسیحا دَمِ تواَم آدم اگر شدم به خدا آدمِ تواَم تو ابتدای نسلِ طهورای کوثری تو رودخانه یِ زهرای اطهری باید علی و فاطمه ای ظرف هم شوند تا اینکه آفریده شود چون تو گوهری کار خداست این که پیمبر پسر نداشت وقتی توئی نیاز ندارد به دیگری نسل مطهر نبوی، نسل دختری ست با این حساب تو حسن اِبن پیمبری گفتند زاده یِ اسداللّه غالبی صبح جمل که شد همه دیدند حیدری می خواستند پیش همه کوچکت کنند کوریِ چشمِ عایشه ها از همه سَری یک روز اشک و گریه برای تو میکند.... ...با شصت روز اشکِ حسینی برابری ای ارشدِ تمام پسرهای فاطمه ای اولین حسینِ سحر های فاطمه ای آسمان تر از همه بالا تر از همه ای بی کران تر از همه دریا تر از همه تو زودتر به دامنِ زهرا نشسته ای پس این توئی تو ،بچه یِ زهرا تر از همه ما از تو هیچ وقت نفرما ندیده ایم  ای جمله یِ همیشه بفرما تر از همه ما سالهاست رهگذر کوچه یِ توایم مانند یک فقیر سرِکوچه یِ توایم مهتاب چشمهای تو خورشید پرور است هرکس که طالعش حسنی نیست کافر است اصلاً نیاز نیست قیامت به پا کنی یک قاسمی خدا به تو داده که محشر است اصلاً شما نیاز نداری به معرکه  وقتی لبِ سکوتِ تو شمشیرِ حیدر است  قسمت نبود تا که ببینند مردمان بازوی تو ادامه یِ فَتّاح خیبر است فردا مَلَک به نام تو تکبیر می زند صاحب زمان به جای تو شمشیر می زند امشب اگر نگات هوای قَرَن کند امّید می رود که نگاهی به من کند زیبنده است بال و پرِ صد فرشته را زهرا ببافد و تنِ تو پیرهن کند کُشتی بگیر پیش همه با برادرت شاید کسی بیاید و جانم حسن کند بهتر همان که در به در هر گذر شود بالی که روی بامِ تو فکر چَمن کند این یا کریم مثل همه قصد کرده است.... ...بر روی گنبدی که نداری وطن کند بعد از تو ای امیرِ کفن پاره ها کسی لازم نکرده است تنم را کفن کند /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian
عاشقِ مشتاق تا آغوش هجران میرود پابرهنه در پیِ خارِ مُغیلان میرود شب به شب سر به بیابان طلب بگذاشتیم هر که عاشق میشود، شبها بیابان میرود کوچه ای خوبست که طی کردنش دردِسَر است میل دیوانه به استقبال طفلان میرود گردنِ معشوق می افتد گناه عاشقان گر زلیخا بد شود یوسف به زندان میرود بیشتر مهرِ پدر را میکند معطوف خویش طفل در نزد پدر هر وقت گریان میرود گر ازاینجا سردرآوردیم ما کار تو بود گَلّه هر جا میرود با میل چوپان میرود سفره مهمان ندیده نیست در شأنِ کریم اوّل ابراهیم ما دنبال مهمان میرود گیسوی معشوق را با خونِ دل باید گرفت آنچه آسان میرسد از راه آسان میرود دردِ عالم را درِ خانه مداوا میکند هرزمان که پرچمش استان به استان میرود من ترا با قیمت جانم بدست آورده ام هر کجا اسم تو می آید؛ زِ تن جان میرود آبروی فاطمه ما را کنارت راه داد طفل بازیگوش با مادر دبستان میرود من دوباره گیر کردم ؛ضامن آهوکجاست؟ من دلم تا گیر می افتد خراسان میرود معجزه یعنی همینکه در میان خانه ات هر که گریان میشود تا خانه خندان میرود /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇👇👇 @AliakbarLatifian