#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
کیست امشب در دلِ طوفانیِ او جا کند
قطره های تاوَلَش را راهی دریا کند
گرد و خاکی گشته بود اما هنوز آئینه بود
صفحه یِ آئینه را فردای محشر وا کند
مُشتی از خاکستر پروانه نیت کرده است
کنج این ویران سرا میخانه ای برپا کند
تار و پودی از لباس مندرس گردیده اش
می تواند دیده یِ یعقوب را بینا کند
او که دارد پنجه ای مشکل گشا قادر نبود
چشم های بسته بابایِ خود را وا کند
گیسویش را زیر پای میهمانش پهن کرد
آنقدر فرصت نشد تا بوریا پیدا کند
خشت های این خرابه سنگِ غسلش می شود
یک نفر باید دوباره غسلِ یک زهرا کند
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
#شب_سوم_محرم
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
آئینه هستم تابِ خاکستر ندارم
پروانه ای هستم که بال و پر ندارم
از دست نامردی به نام تازیانه
یک عضوِ بی آسیب در پیکر ندارم
تا اینکه گریان تو باشم در سحر گاه
در چشمهایم آنقدر اختر ندارم
چیزی که فرش مقدمت سازم در اینجا
از گیسوانِ خاکی ام بهتر ندارم
می خواستم خون گلویت را بشویم
شرمنده هستم من که آب آور ندارم
بر گوش هایم می گذارم دست خود را
شاید نبینی زینت و زیوَر ندارم
وقتی نمانده گیسویی روی سرِ من
کاری دگر با شانه و مَعجر ندارم
لب می گذارم روی لب هایت پدرجان
تا اینکه جانم را نگیری بَر ندارم
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian