بسم الله الرحمن الرحیم بی تاب و بی قرار، چرایی دلم هنوز آواره از دیاری و از محفلم هنوز گفتم که شاید اشک بریزم شبانه روز از غصه ناله سر دهم و اشک و آه سوز تسکین دهد به قلب پر آشوب من دمی زین تاب و تب برون رود اینک دلم کمی گفتا دلم که زحمت بیهوده را چه سود طوفان غصه تاب دلت ، را ز بن، ربود دنبال دل مگرد که ویرانه شد دلت غمخانه گشته خانه یاران و محفلت ✍حجه الاسلام دکتر رضا حبیبی

🖌 سروده افشین علا در وصف مادر شهید رئیسی 🌷«آن دست پر چروک» واکر به دست، پیرزنی خسته می‌رفت سوی تخت خود آهسته در آتش فراق پسر می‌سوخت می‌گفت با غریبه و وابسته: "آیا ز خاک پر زده فرزندم؟ آیا کبوترم ز قفس رسته؟" بیرون خانه منتظرش بودند مردم چه ناشناس چه برجسته هر دم برای تسلیت از هر سو می‌آمدند در صف پیوسته مثل کبوتران حرم پر زد مشهد به سوی آن زن وارسته هرچند او برای پذیرایی جایی نداشت درخور و شایسته حتی نداشت خانه‌ی دلبازی مشرف به صحن و گنبد و گلدسته اما شبیه بال ملائک بود آن دست پر چروک حنابسته

الله هئچکسه جوان داغی گورستمه سین؛ سید محمد علی دور ایاغا الهی هیچ کس داغ جوان نبیند، امام حسین علیه السلام چه کشید وقتی علی اکبر بر زمین خورد. سید محمد پاشو، این مردم همیشه به دیدن تو می آمدند اما الان آمده اند عکست را تماشا می‌کنند. یا حسین

🖤 مراسم عزادری برای شهید رئیسی عزیز، در یکی از روستاهای هندوستان پ.ن: مرزهای اعتقادی، خیلی از مرزهای زمینی، واقعی‌ترند؛ و اینها خیلی از همکیشان ما که لخت شدند و شیرینی پخش کردند، با ما برادرترند! @sokhanesadid

زمانی که می‌گفت: «للهم انا لا نعلم منهم الا خیرا»، بغض زمین و زمان شکست، ولی او استوار ماند او ستون خیمه است نباید کسی بغضش را در فراق شخص اول اجرایی کشور ببیند باید مردم دلشان قرص باشد مثل کوه استوار ماند تا آب در دلمان تکان نخورد برای حاج قاسم اما موضوع فرق داشت حاج قاسم، مسول اجرایی نبود نبودنش مستقیماً ضربه‌ای به معیشت مردم نمی‌زد و مردم از بغض مقتدایشان، ضعف و استیصال را استشمام نمی‌کردند لذا آنجا، بغضش شکست تا همه بدانند که این مراد چقدر دل به دل مریدش داده بود و خدا می‌داند که این چند روز، در خفا چقدر برای یار صمیمی و مظلوم خود، بغض کرده و اشک ریخته ولی در مقابل چشم دنیا، استوار پر صلابت ایستاد و نشان داد که رودخانه عظیم انقلاب، با قدرت و پرشتاب به مسیر خود ادامه خواهد داد 🌱 قربان آن بغض فروخته‌ات شویم عزیز دل😭 @sokhanesadid

هر کس به حضرت آقا ادب کرد عاقبت بخیر شد...😭 •••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ @tebyan230

برگزاری مراسم تشییع شهید امیر عبداللهیان ضمن تقدیر از حضور پرشور مردم قدرشناس ایران خاصه مردم انقلابی تهران در مراسم تشییع سیدالشهدای خدمت آیت الله رئیسی و همراهان شهیدش به استحضار می رساند: مراسم ادای احترام و تشییع شهید دیپلمات دکتر حسین امیرعبداللهیان فردا پنج شنبه ۳/۳/ ۱۴۰۳ از ساعت ۹ الی ۱۰/۳۰ صبح در میدان مشق ، وزارت امور خارجه برگزار می گردد و سپس تشییع ایشان ساعت ۱۱ صبح از سه راه ورامین بسوی حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی عليه السلام برگزار و مراسم دفن ایشان در این حرم مطهر برگزار خواهد شد. ---- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تهران #شهدای_خدمت #مدیریت_حوزه_علمیه_خواهران_استان_تهران @howzehkhaharantehran

حتما کلیپ رو ببینید حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری می گوید: بر هر ایرانی باشرف واجبه اینو بدونه تا اون دنیا شرمنده ی رئیسی نباشه 📣 بصیرت

دل نوشته همسر شهید محسن حججی هوالشهید شهید، دوست‌داشتنی‌ترین، عزیزترین و پاک‌ترین بنده‌ی خداست که انتخاب می‌شود برای جاودانه شدن، برای همیشه زنده بودن، برای تا قیام قیامت گره از خلق خدا گشودن و غم از دست‌دادنِ محبوب‌ترین بنده‌ی خدا هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود. حالا من انگار دوباره حاج‌قاسم را از دست داده بودم، انگار دوباره دی ماه سال ۱۳۸۴ شده بود و من باخبر می‌شدم حاج احمد کاظمی پدر معنوی‌ام در یک سانحه‌ی هوایی به شهادت رسیده است، انگار باز من منتظر بودم یک نفر خبری از پیکر آقامحسن برایم بیاورد... هرچقدر هم که تلخ‌ترین خبرها را از شهادتدهمسر شهیدم شنیده باشم؛ از انگشت به دست نداشتن و از سر به تن نداشتن..‌. هرچقدر که دردآشنا باشم؛ از درد فقدان و از درد زخم‌زبان‌ها... باز هم هنوز در بهت و حیرتم و هنوز نتوانستم باور کنم که رییس‌جمهور، شهید‌جمهور شده باشد... نمی‌توانم به قلب غم‌زده‌ام بفهمانم که این مرد دیگر نیست که مرهم زخم‌ها و دادخواه مظلوم و پیگیر حل مشکلات مردم باشد ولو در دورترین نقطه‌ی صفر مرزی... . آخر طوری با تمام وجود بود، با اوج همتش کار می‌کرد و در عمل، پاسدار خون شهیدان‌مان بود که بعد از مدت‌ها، نفس راحتی می‌کشیدم و احساس می‌کردم او را برای همیشه خواهیم داشت... شاید به خاطر همین است که در غم نبودنش اشک‌ چشم‌ها خشک نمی‌شود و سوز دل‌ها مرهم نمی‌پذیرد... به خاطر اینکه همه‌ را با شهادتش غافل‌گیر کرد. یادم می‌آید از آخرین دیدارمان و می‌فهمم شهادت برای او چقدر خواستنی بوده است... در دیدارش با مردم اصفهان مثل یک پدر با من و پسرم علی صحبت و احوال‌پرسی کرد... وقت خداحافظی از من خواست از شهیدحججی بخواهم او را مثل خودش عاقبت به خیر کند... و چقدر با این جمله دل من لرزیده بود... آخر آقامحسن به تکرار از من می‌خواست برای عاقبت‌به‌خیری‌اش دعا کنم و حالا مردی دیگر این را از من می‌خواست... مردی که مثل پدر دوستش داشتم و فکر نبودنش دلم را آتش می‌زد... هنوز سوگوارم و اشک می‌ریزم... اما منِ دردآشنا یادم می‌آید که وقت نشستن نیست حتی اگر همیشه قلبم داغ‌دار باشد... مرهم درد‌های ابدی‌ام را به یاد می‌آورم... باید دست روی زانو بگذارم و بلند بشوم و به سراغش بروم... من در آن لحظه به لحظه‌هایی که احساس می‌کردم از رنج شهادت آقامحسن الان است که قلبم از کار بیفتد، تنها با پناه بردن به قرآن طاقت آوردم... حالا هم دلم را به خودش می‌سپارم و تلاوتش می‌کنم تا جان چندباره بگیرم و قلبم آبدیده‌تر شود برای تربیت نسلی که قرار است همچون رییسی‌ها در رکاب امام‌زمان‌شان بجنگند و بر باطل پیروز شوند... خوشا به سعادتش که بعد از شهادتش نیز با خونش چه بسیار قلب‌ها را هدایت خواهد کرد و چه بسیار مشکلات را گره‌گشایی... آخر حالا دست او از همیشه بازتر است برای خدمت‌رسانی... چراکه او شهید است و شهید زنده‌تر و بیناتر است از همه‌ی زندگان... چراکه حالا او چیزهایی را می‌بیند که ما نمی‌بینیم و رمز و رازهایی را می‌داند که ما نمی‌دانیم... زهرا عباسی/همسر شهید محسن حججی/اردیبهشت ۱۴۰۳