eitaa logo
کانال فرهنگی، بصیرتی.محمودی
102 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.2هزار ویدیو
173 فایل
🌸این کانال برای نشرمطالب فرهنگی و بصیرتی ازماه مبارک رمضان۱۳۹۹ ایجادشده است. درمسیرنشرخوبیها باماهمراه باشید ومارااز نظرات خود مطلع کنید.التماس دعا.🌺https://eitaa.com/joinchat/2018639920Cfeb8e8ac9f ارتباط باادمین Ali313313313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال روشنگری‌🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استانداری یزد، مساجد و حسینیه‌ها را به زور، تعطیل کرده ولی آتشکده زرتشتیان یزد را باز گذاشته. غربگرایان، منافقانه لباس انقلابی به تن کرده و دین و دنیای مردم را هدف گرفته‌اند‌. این به کنار. سران جامعه زرتشتی هم این فرصت را غنیمت شمرده اند‌‌. اتوبوس اتوبوس آدم، بدون ماسک و بدون رعایت فاصله گذاری اجتماعی، بدون توجه به پروتکل‌های بهداشتی، برنامه همیشگی خود را پیش می‌برند. به امید روزی که مدعیان کردار نیک، دست از ریا و تزویر بردارند یا لااقل رخ واقعی‌شان برای همگان آشکار شود 🌺🌷 (ع) 👉 @roshangarii 🚩
🔴علامه امینی: اگر ما چهل روز برای # جشن می‌گرفتیم، فاطمیه درست نمی‌شد. باید این که برای می‌گیریم، برای غدیرهم بگیریم. یعنی عدم شناخت غدیر باعث ایجاد فاطمیه شد و بزرگ نشدن سبب اتفاق شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپی زیبا از زیبایی های ظهور🖼 تعجب داره که چرا چنین دنیایی رو آرزو نمی کنیم و برای رسیدن به آن برنامه نداریم🔰 ان‌شاءالله به زودی یکدیگر را در این بهشت ببینیم.🤲🤲
بزرگواری تعریف می‌کرد، پدرم در چهل سالگی از دنیا رفت و من شش ماه بعد از وفاتش به دنیا آمدم. در شش سالگی که کمی خواندن و نوشتن آموختم، تازه فهمیدم که آن شعری که پدرم وصیت کرده بود تا بر سنگ قبرش بنویسند، مفهومش چیست: «در بزم غم حسین مرا یاد کنید» بعدها و در جوانی همیشه کنجکاو بودم که آیا پدرم حقیقتاً حسینی بوده؟ روزی در سن حدوداً بیست سالگی، در کوچه می‌رفتم که مردی حدوداً پنجاه ساله که نامش حسین بود و فهمیده بود من پسر حاج عباسعلی هستم، ناگهان مرا در آغوش گرفت و سر بر شانه‌ام گذاشت و گریست و گریست! وقتی آرام شد، راز گریستن خودش را برای من اینگونه تعریف کرد: در جوانی چند روز مانده به ازدواجم، گرچه آهی در بساط نداشتم، ولی دلم را به دریا زدم و با نامزد و مادر زنم به مغازه زرگری پدرت رفتیم و یواشکی به پدرت ندا دادم که پولم کم است، لطفا سرویسی ارزان و کم وزن به نامزدم نشان بده، طوری که مادر زن و همسرم متوجه نشوند. از قضا نامزدم سرویس زیبا و‌ بسیار گرانی را انتخاب کرد، من که همینطور هاج و واج مانده بودم که چکار بکنم، ناگهان پدرت گفت: حسین آقا! قربان اسمت، با احتساب این سرویس طلایی که نامزدت برداشت، الباقی بدهی من به شما از بابت اجرت بنایی که در خانه‌مان کردی، صد تومان است. سپس به پول آن زمان، صد تومان هم از دخل درآورد و به من داد. من همینطور هاج و واج، پدرت را نگاه می‌کردم و در دلم به خودم می‌گفتم: کدوم بدهی؟ کدوم بنایی؟ من طلبی از حاجی ندارم! بالاخره پدرت پول طلا را نگرفت که هیچ، بلکه صدتومان خرج عروسی‌ام را هم داد و مرا آبرومندانه راهی کرد. گذشت و گذشت تا اینکه بعد از مدت‌ها شنیدم، حاجی عباسعلی در سن ۴۱ سالگی، پس از آمدن از سفر کربلا از دنیا رفته. آمدم خانه خیلی گریه کردم و برای اولین بار، به زنم راز خرید طلای عروسیمان را تعریف کردم. وقتی همسرم شنید که حاجی طلاها را در موقع ازدواجمان مجانی به او داده، زد زیر گریه و آنقدر ناله کرد که از حال رفت. وقتی زنم آرام شد از او پرسیدم تو چرا اینقدر گریه میکنی؟ همسرم با هق هق، اینگونه جواب داد: آن روز بعد از خرید طلا، چون چادر مادرم وصله‌دار بود، حاجی فهمید که ما هم فقیریم، شاگردش را به دنبال ما فرستاد تا خانه ما را یاد گرفت و چون شب شد، دیدیم حاجی به در خانه ما آمده و در می‌زند. من و مادرم رفتیم و در را باز کردیم و حاجی بی آنکه به ما نگاه کند که مبادا ما خجالت بکشیم پولی در پاکت به مادرم داد و گفت: خرج جهاز دخترتان است. حواله آقا امام حسین علیه‌السلام است. لطفا به دامادتان نگوئید که من دادم. تا همسرم این ماجرا را تعریف کرد، باز هر دو به گریه زار زدیم که خدایا این مرد چه رفتار زیبائی با ما کرده، بگونه‌ای که آن روز پول طلا و خرج عروسی مرا طوری داد که زنم نفهمید و خرج جهاز زنم را طوری داد که من نفهمیدم. وقتی این ماجرا را در سن بیست سالگی از زبان حسین آقای کهنه داماد شنیدم، فهمیدم که پدرم همانگونه که در عزای امام حسین علیه‌السلام بر سر میزده، دست نوازش بر سر یتیمان هم می‌کشیده، همانگونه که در عزا بر سینه میزده، مرهمی به سینه دردمندان هم بوده و همانگونه که برای عاشورا سفره نذری می‌نداخته، هرگز دستش به مال مردم و بیت المال آلوده نبوده و یک حسینی راستین بوده است. اَلّلهُمَّ ارزُقنا توفيق خِدمَة الحُسين عليه‌السلام فِی الدُّنيا وَالاخرة 🌷
🎙 سوال ❓از حضرت استاد بپرسید راه نزدیک شدن به عجل الله تعالی فرجه الشریف چیه؟ ❓وقتی دلمون برای عجل الله تعالی فرجه الشریف تنگ میشه چکار کنیم؟ اونی که عاشق هست دلش تنگ بشه میره کربلا.. ما دلمون برای عجل الله تعالی فرجه الشریف تنگ میشه کجا بریم؟ 🔈 پاسخ 1⃣ برای ارتباط با علیه السلام ☝️اول توجه به معارف ایشان لازم هست. مطالعه معارف دین داشته باشیم. کتاب هایی که مسائل اعتقادی ما را محکم می کند، ارتباط ما را با علیه السلام و معرفت ما را نسبت به علیه السلام محکم می کند مطالعه کنیم. در رابطه با علیه السلام کتاب نوشته شده، آقای قرائتی آیت الله مکارم آیت الله مصباح. کتاب هایی که مربوط به وظایف دینی هست مطالعه بکنیم. 2⃣ در مقام هم به واجبات و محرمات اهمیت بدهیم. 3⃣ هم یکی از راه ها است، 🔹 کوچک که بعد از دعای ندبه آمده هر روز صبح بخوانیم. در موقعیت های حساس که مشکلات بر جامعه اسلامی و مومنین روی آورده توسل به حضرت داشته باشیم 🔹دعای الهی عظم البلا بخوانیم، 🔹استغفار زیاد داشته باشیم 🔹دعاهای ماه رجب و شعبان را توجه بکنیم، 🔹به سفارشات مقام معظم رهبری دقت کنیم 🔹رهنمود های ایشان را در امور مختلف الگوی خودمان قرار دهیم. 🔹کتابهای مفید دینی بخوانیم کتابهایی که علیهم السلام را بیان می کند. عجل الله تعالی فرجه الشریف ✍کانال نشر بیانات استاد تحریری ╔════════════════╗ 🆔 @seratemostaghim_ir ╚═════════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه 🏴 🖤 دستگیری امام حسین از فرد خطاکار 🎙 حجة الاسلام و المسلمین استاد شیخ محمد حسین گلکار ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @mhgolkar