eitaa logo
عقل‌نوشته‌های انقلابی
2هزار دنبال‌کننده
607 عکس
209 ویدیو
55 فایل
#علی_محمدی جُستِجُوگَرِ عَقلانِیَتِ اِنقِلابِ اِسلامِی؛ از بنیان تا عینیت ارتباط با بنده: @alimohammadi89 آدرس اینستاگرام: https://www.instagram.com/ali.mohammadi89/
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل‌نوشته‌های انقلابی
🔹در فروردین سال 99 و در شرایط کرونایی هم برنامه تعطیل نگردید. در این ماه، کتاب با زیر تیتر «الگویی پویا برای روابط متقابل» نوشته‌ی مورد مطالعه جمعی و مباحثه دوستان مؤسسه معنا قرار گرفت. 🔹دبیر علمی این نشست، برادر بودند که زحمت گزارش جلسه را نیز به دوش کشیدند. گزارش این جلسه را تقدیم می‌کنم:👇 ▪️کتاب «دولت و بازار» از معدود کتاب‌هایی است که توسط فعالان خوش‌‌فکر و رسانه‌ای جبهه انقلاب با تاکید بر پرورندان یک «مساله/چالش» نگارش شده است، به نحوی که نویسنده ـ با وجود همه‌ی خلاها ـ تلاش کرده با انجام یک مطالعه‌ی نظری، ایده‌ای مشخص را با مرزگذاری با تئوری‌های جریان مکتب بازار آزاد (نئولیبرالیسم) پیشنهاد نماید. ما در این کتاب با ارجاعات فراوان و بی‌توضیح از جملات رهبر معظم انقلاب مواجه نیستیم و نویسنده تلاش دارد ایده‌ی خود را در متن داده‌های واقعیت سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف به اثبات برساند. از این حیث، باید نویسنده‌ی این کتاب را ستود و به استقبال چنین نوشته‌هایی رفت و با نقّادی همدلانه، پیشنهاداتی را برای برنامه‌ی پژوهشی مکمّل آن ارایه نمود. بی‌تردید حرکت مسیر جبهه انقلاب اسلامی به سوی نگارش راهبردهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی خود و تعامل و گفتگو حول آن، از ضروری‌تر است. ▪️در این جلسه‌ی هم‌اندیشی در کنار تمامی مزایای که ذکر شد، چند ملاحظه مطرح شد که خلاصه آن به شرح زیر است: ➖ 1ـ کتاب گزارشی تاریخی از وضعیت اقتصاد ایران ارایه نمی‌دهد و به همین دلیل، پیشنهاد ارایه‌شده از سوی نویسنده، دلیل منطقی نمی‌یابد. اینکه چرا «فقدان سیاست صنعتی» مهمترین چالش توسعه‌ی ایران است، در متن کتاب با توضیحی درخور روایت نشده است. فقدان روایت تاریخی از چالش‌های توسعه در ایران و فقدان توجه به بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص ایران در ارایه‌ی پیشنهاد نویسنده، خلأ اساسی کتاب است که سایر نقدها از آن نشأت می‌یابد. ➖ 2ـ در این کتاب «سیاست صنعتی متناسب با وضعیت‌های پنج‌گانه‌ی بازار» اساس ایده‌ی نویسنده برای عبور از چالش‌های توسعه در ایران مطرح شده است. بر اساس نکته‌ای که در بند نخست مطرح شد، سوالات زیر را می‌توان پیرامون ایده‌ی مختار نویسنده مطرح کرد: 2ـ1ـ چرا در «تنظیم سیاست صنعتی» مساله‌ی «نحوه‌ی نقش‌آفرینی دولت» به عنوان کانونی‌ترین چالش صنعت در ایران درنظر گرفته شده است؟ به نظر می‌رسد که در مسیر صنعتی‌شدن ایران، علل و عوامل موثّر دیگری از جمله فرهنگ کار و استفاده از ابزار و همچنین قرار گرفتن ایران در میانه راه‌های مهم تجاری و ... هم وجود دارد که اساساً مورد توجه کتاب نبوده است. 2-2- با فرض پذیرش ایده‌ی کتاب در مورد چالش‌های صنعتی‌شدن در ایران، چرا از میان ده‌ها زیربخش اقتصاد کشور، صنعت به عنوان کانون تحوّلات انتخاب شده است؟ بودجه‌ریزی، کار و اشتغال و کارآفرینی، بازار سرمایه، چالش‌های پولی و بانکی و ... دیگر چالش‌های اقتصاد و توسعه‌ی اقتصادی ایران هستند که معلوم نیست چرا در مقایسه با مقوله‌ی صنعت، فرعی تشخیص داده شده‌اند؟ 2-3- با فرض پذیرش این‌که صنعت پیشران توسعه‌ی اقتصادی کشور است، چنین توسعه‌ای چه نسبتی با «پیشرفت اسلامی ـ ایرانی» دارد؟ وجه اسلامیت و جهت‌گیری اسلامی این توسعه چگونه تضمین و تأمین می‌شود؟ در جای جای کتاب از توسعه‌ی کره‌جنوبی به عنوان توسعه‌ای مطلوب یاد شده است و گویا نویسنده‌ی کتاب در حال ترجمه‌ی یکی از برنامه‌های توسعه کره‌ی جنوبی است. چگونه می‌توان توسعه‌ای را که در کره‌ی جنوبی پیگیری شده است، به صفت «اسلامی ـ ایرانی» متصف کرد؟ نویسنده اگرچه تلاش کرده است که میان «رشد اقتصادی» و «توسعه» تفاوت قائل شود، اما تفاوتی میان توسعه با پیشرفت اسلامی ـ ایرانی در نظر گرفته نشده است. 3ـ سهم تاثیر فرهنگ بر توسعه و سیاست صنعتی در این کتاب مغفول است و تنها به سویه‌های سیاست بین‌الملل که بر صنعت و توسعه سایه می‌افکند، پرداخته شده است. از این حیث، پروژه‌ی فکری «نهادگرایی» در اقتصاد ایران را می‌توان جلوتر از ایده‌ی این کتاب دانست. 4ـ نویسنده‌ی کتاب برای این‌که ایده‌ی توسعه‌ی موردنظر خود را به صورت منقّح‌تری پیش ببرد باید به بازتعریف اصطلاحاتی مانند «فرهنگ»، «ملت»، «ترجیحات مردم»، «تقاضا» ، «عرض» و حتی «صنعت» و «تکنولوژی»، بر اساس بنیان نظری خود بیشتر اهتمام بورزد. 🔹ان شاء الله پیگیر ارتباط و گفتگو با نویسنده محترم کتاب خواهیم شد.🌺 ❇️تاریخ نگارش:1399/3/5 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
💢مطلق‌نویسی‌های نخبگانی و مدیران غیرمردمی💢 🔹این چند روزه، نامه تشکر و قدردانی مراجع تقلید بزرگوار از دکتر علی لاریجانی به مناسبت اتمام دوره دوازده ساله ریاست ایشان بر قوه مقننه منتشر شده که امری مرسوم و معقول است. در این میان یکی از نامه‌های خبرساز، نامه‌ی جمعی از اساتید حوزه از دکتر علی لاریجانی است که وضعیت مدیریت دکتر علی لاریجانی را اینگونه توصیف کرده است:👇 "در این دوره‌ی ممتدِ مسؤولیت، با تدیّن و تعقّل، تدبیر و اعتدال، حکمت و بصیرت، سعه صدر و تعامل، تلاش وافر داشتید تصویری متعهد، انقلابی، مقتدر و عقلانی از مدیریت و مسؤولیت را ارائه کنید." (لینک نامه: https://plink.ir/6pi1T) 🔹ای کاش امضاء کنندگان محترم این نامه فقط و فقط قدردانی و سپاسگزاری از یک مسئول نظام اسلامی را در این نامه مدنظر قرار نمی‌دادند و در کنار این قدردانی که البته موضعی بسیار بجا و ضروری است، مسئله و مردم را نیز مدنظر می‌گرفتند و در کنار ادبیات مسجع و پر طنطنه‌ی نامه، قدری نیز بر محتوا و غنای آن ناظر به شرایط اجتماعی و دیدن توأمان ضعف و قوت‌ها می‌افزودند تا از این رهگذر، برای انتظار از ریاست بعدی مجلس و قاعدتاً برای کارنامه‌خوانی و مطالبه از آن فراهم آورند. 🔹این ، سم مهلک عقل سیاسی عمومی و نخبگانی ما و البته مانع پیوستگی و انسجام آنهاست و چون تفاهم و تضارب آراء بر اساس واقعیت‌های میدانی را مناط قضاوت و تنقیص و تمجید قرار نمی‌دهد، لاجرم به بین نخبگان و عموم مردم می‌انجامد؛ گسستی که زمینه‌ساز پدید آمدن مدیرانی است که با ، خواهند توانست سالهای سال بار خود را بر گرده مردم مستضعف تحمیل کنند ... ❇️تاریخ نگارش:1399/3/7 https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
با تفکر سنتی نمی‌توان دنیای جدید را شناخت .pdf
632.3K
💢با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!💢 این یادداشت شفاهی، گفتاری است از شهید سیدمرتضی آوینی که حدود سال 1371 در جمعی از علاقمندان بیان شده است. او ضمن طرح سوالاتی درباره نسبت مذهب و هنر مدرن، به آسیب شناسی خوانش های مسلط از دین می‌پردازد و دوران انقلاب اسلامی را با ظهور حضرت امام ره، دوران تسخیر دنیای جدید معرفی می‌کند. خواندن و اندیشیدن و مباحثه‌ی این گفتار بی‌نظیر از سیدشهیدان اهل قلم را به همه توصیه می‌کنم. بنا به اهمیت مطالب این متن، هشت فیش از مهمترین مدعیات این نوشته را در همین کانال تقدیم می‌کنم: 👇 https://eitaa.com/alimohammadi1389/87
👇 💢 راه مواجهه با تمدن غرب، برخوردار شدن از حکمت تأویلی💢 🔹دینی که در دست ماست - و از طریق فقه، اصول و سایر درس هایی که در حوزه ها تدریس می شود به دست ما رسیده - صورتی از عالم در ذهن ما ساخته که کاملاً با صورتی که علوم جدید و تفکر انتزاعیِ فلسفی به دنیا داده متفاوت است. یعنی شما عالمی با خدا، شیطان، بهشت و جهنم تصور می کنید و این تعلیم، تصوری تشریعی به شما می دهد، در حالی که با این تصور نمی شود دنیای امروز را شناخت. 🔹شما نهایتاً به آنجا میرسید که مثلاً می‌گویید آمریکا شیطان است، اما برای اینکه بفهمید با این شیطان چگونه باید مقابله کرد، به تفکر انتزاعی نیاز دارید، یعنی احتیاج دارید که مبانی مابعدالطبیعیِ عالم امروز را بدانید. حتی لازم است در خودِ حکمت دین غور و تعمق بیشتری کنید؛ یا به «حکمت تأویلی» مسلح باشید، یعنی حکمت به معنای حقیقی لفظ... 🔹همه همین صورت تشریعی در ذهنشان هست که چندان تفاوتی با «دین عجوزه ها» ندارد؛ یعنی با همین تصوری که پیرزنان و قدمای عوام در ذهنشان دارند که تصور خیلی ساده ای از عالم است و از همین نظرگاه نسبت به اطرافشان حکم میکنند؛ منتها دچار عُجب نمیشوند و از روی خودخواهی و خودبینی با عالم برخورد نمیکنند، سعی نمیکنند درباره همه چیز نظر بدهند و خودشان را از خیلی چیزها کنار میکشند. دینی هم که اینطور به دست می آید، غیر از دین عجوزه‌ها نیست و تصور خیلی ساده ای از دنیا به ما می‌دهد، مگر اینکه همانطور که عرض کردم، حکمت بدانیم و از نظرگاه این حکمت با عالم امروز رو به رو شویم؛ یعنی همانطور که حضرت امام برخورد می‌کردند یا الان آیت اللّه خامنه ای برخورد می‌کنند؛ این توقع را از هر کسی نمی‌توان داشت. ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
👇 💢 خلط مبحث، در تطبیق عناوین روایات بر علم و هنر جدید💢 🔹متأسفانه این خَلط مبحث وجود دارد؛ چون در تحولی که معنی کلمه ها در طول تاریخ پیدا می‌کند، تأمل نمی‌کنند. علمِ امروز را به معنای علم گذشتگان می‌گیرند و حدیث‌هایی که علم در آنها مورد تأیید قرار گرفته، به علوم جدید نسبت می‌دهند؛ در حالی که علم مورد نظر روایت‌هاا با علم امروز کاملاً متفاوت است، هنری هم که در گذشته مطرح بوده با این هنر متفاوت است و... ما با رجوع به مآثری که در اختیار داریم، نمی‌توانیم به این سادگی درباره عالم امروز نظر بدهیم؛ این کار احتیاج به دارد. 🔹در صورتی می‌توانیم درباره عالم امروز نظر بدهیم که مبانی مابعدالطبیعی آن را در پرتو نور حکمت دینی بشناسیم، چون از خودِ مابعدالطبیعه هم به تنهایی کاری بر نمی آید و انسان دچار همان اشتباه هایی میشود که در طول تاریخ، علمای یونان‌زده خودمان گرفتار آن شده‌اند؛ یعنی اگر خودِ این مابعدالطبیعه هم ذیل نور حکمت دینی نباشد، فایده‌ای ندارد. این علم، است که خداوند در قلب متّقین تجلی می‌دهد و عالم جدید را در پرتو این نور باید شناخت. ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
👇 💢 جهت و قبله داشتنِ همه محصولات دنیای جدید💢 🔹نمی‌خواهم بگویم عالم جدید از همان آغاز با دین تضاد داشته، بلکه چون با غایت تصرف در طبیعت شکل گرفته، از سایر غایت‌ها پیدا کرده است. وقتی انسان چیزی را به عنوان غایت خود انتخاب می‌کند، آن چیز می‌شود. وقتی بشر غایت خود را تصرف در طبیعت به قصد تمتع بیشتر قرار می‌دهد، از سایر جهت ها و غایت ها منصرف میشود. آن وقت دیگر هم او متوجهِ بر پا کردن یک عالم دینی نخواهد شد، چنان که هم او متوجهِ بر پا کردن هیچ عالم دیگری نمی‌شود، غیر از عالمی که در آن، تصرف در طبیعت به قصد تمتع بیشتر ممکن است. بنابراین، سیر بشر با شروع می‌شود و متناسب با آن از عالم اطراف خود جواب می‌گیرد. رشد علوم در همین جهت است، محصول و لازمه هایی هم که اختراع می‌شود در همین جهت است، شیوه‌های تحقیق هم در همین جهت پیدا می‌شود. حتی علوم انسانی هم قبله و غایتی جز تصرف بیشتر در عالم به قصد تمتع بیشتر ندارد. یعنی اصلاً نمی‌توانید تصور کنید چیزی در عالم جدید باشد و این جهت را نداشته باشد. 🔹اینکه هر موجودی در این عالم جهتی دارد، از لحاظ فلسفی اثبات شده است. ممکن است بگویید این ضبط صوت صدای من را ضبط می‌کند؛ بله، ولی جهت آن چیز دیگری است. در به من جواب می‌دهد، ولی در خود به من جواب نمی‌دهد، بلکه متناسب با جهت خودش جواب می‌دهد و اصلاً هم اختراع شده و در همان جهت خاص جواب می‌دهد که در آن اختراع شده. اینطور نیست که محصول هنر در دنیای جدید به این سادگی ها ظرفِ مظروفی واقع شود که ما می‌خواهیم بر آن تحمیل کنیم. 🔹نمی‌خواهم بگویم نمی‌شود، چون این هم اصالت دادن به ابزار و اشیاست. وقتی شما می‌گویید تشکیلات دنیای امروز را اصلاً نمیشود عوض کرد، یعنی باز هم به آن اصالت داده اید و این با تفکر ما سازگار نیست. ما مطمئنیم می شود اینها را عوض کرد، منتها سخت است؛ یعنی باید ماهیت آنها را شناخت. ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
👇 💢 لزوم توجه به ماهیت هر یک از هنرهای جدید، برای فهم امکان تسخیر آنها💢 🔹مثلاً نقاشی های آقای «حسین صدری» ظاهراً اسلامی است، اما برای عوام الناسْ اسلامی است. او در واقع با عدول از ماهیت نقاشی مدرن این آثار را خلق می‌کند، مثلاً بچه ای را - یتیمی را - در حال گریه می‌کِشد. موضوع کارهایش رُمانتیک است. اینها اصلاً موضوع‌هایی نیست که هنر جدید بپذیرد. هنر جدید است، اصلاً هنر عوام نیست، یعنی عوام اصلاً هنر جدید را درک نمی‌کنند. این است که اگر ما از هنر جدید انتظار داشته باشیم که تفکری دینی را ارایه کند که عوام هم درک کنند، انتظار بیهوده‌ای است، برای اینکه انتزاعی بودن جزو صفت های نقاشی مدرن است و کاری هم نمی‌توانید کنید؛ به محض اینکه تفکر صریح را در آن مطرح کنید، تبدیل به گرافیک می‌شود. 🔹 ماهیتاً سفارش پذیر است، چون در کنار کتابت و صنعت چاپ و گراور و غیره رشد کرده است. گرافیک با ایلوستراسیون شروع میشود و در واقع، تصویرگریِ کتاب، نشریه ها و روزنامه هاست. یا مثلاً کاریکاتور اصلاً خاصیت سیاسی داشته، یعنی خاصیت هایی داشته که از آن در جهت اِعمال تفکر خاصّ سیاسی استفاده می‌شده، مثلا یک حزب یا دسته سیاسی از آن برای حمله به دست‌های دیگر استفاده می‌کرده است. وقتی به آثار بسیاری از کاریکاتوریست ها مراجعه می‌کنید، می‌بینید تفکر خاصی در کار آنها مشخص است، چون کاریکاتور و گرافیک از همان ابتدا اینطور شکل گرفته که سفارش‌پذیر بوده است. تفکر می‌پذیرد، یعنی می‌شود تفکری را به واسطه آن مطرح کرد. ۵به همین دلیل است که ما بعد از انقلاب در گرافیک کرده‌ایم. واقعاً رشدمان در این زمینه بی نظیر بوده است. گرافیک به ما میدان می‌دهد و در دست ما مثل موم می‌شود، چون خودش ماهیتاً سفارش پذیر و تفکرپذیر است. 🔹اما تفکرپذیر نیست. نقاشی جدید عیناً مثل است؛ بیشتر است تا تفکر، و با آن نمی‌شود مفهومی را به عوام الناس انتقال داد، حتی به خواص هم نمی‌شود چیزی منتقل کرد. موسیقی ماهیتاً چیزی است که از غیر طریق عقل و ادراکِ عقلی دریافت میشود. زیر و بم موسیقی مستقیماً از طریق حالت و احساس درک می‌شود، نه از طریق عقل. بنابراین، شنونده موسیقی در برابر این پرسشِ شما که «فلان جمله یا قطعه موسیقی چه میگوید؟» پاسخی ندارد. نقاشی هم همینطور است؛ نقاشی مدرن اصلاً لحن است، موسیقی است و به همین جهت نمی‌شود از آن در جهت یک تفکر خاص استفاده کرد ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
👇 💢 فهم نسبت هر چیز با حقیقت، راه تسخیر آن در خدمت دین💢 🔹الان فرهنگ در سراسر دنیا است، غیر از ایران که امام در آن فرهنگ دیگری بنا کرده و اکنون بزرگترین معضل ایران برای رسیدن به توسعه اقتصادی، همین فرهنگ است. این فرهنگ با عالم جدید اصلاً جمع نمی‌شود، چون غایت و قبله اش غایت و قبله عالم جدید نیست. درست مثل تفاوت آنچه قبل از اسلام بود و آنچه بعد از اسلام آمد. عیناً همین اتفاق افتاده است. یعنی امام آمد و فرهنگی بنا کرد که اصلاً با جمع نمی‌شود. مگر اسلام با جاهلیت قبل از خود جمع شد که حالا ما منتظریم این فرهنگ با توسعه اقتصادی جمع شود؟ 🔹اصلاً ممکن نیست این دو با هم جمع شوند. فقط در یک صورت - که آن هم جمع شدن نیست - این فرهنگْ عالم جدید را معنا میکند، یعنی در صورتی که ماهیت این عالم را بشناسیم و نسبت به عالم جدید شهود پیدا کنیم. آن وقت این عالم در برابر ما میشود. برای اینکه معتقدیم همه عالم مسخّرِ انسان مؤمن و انسان کامل است و به محض اینکه نسبتی با حقیقت دین برقرار کردیم، همه عالم مسخّرِ ما می‌شود. عالم جدید هم به ما درمی آید، منتها راه دارد. ... هر چیزی می‌تواند در خدمت تفکر دینی درآید - حتی مثلاً نوشته های مارکس، برای اینکه چیزی که مارکس می‌گوید، با حقیقت عالم دارد. شما این نسبت را کشف کنید، آن وقت مارکس هم در خدمت شماست. شیطان هم با حقیقت عالم نسبت دارد. شما وقتی این نسبت را کشف کردید، شیطان نمی‌تواند تسلطی بر شما پیدا کند، هم در خدمت دین درمی آید. ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
👇 💢 وصول به حکمت و تسلط به تکنیک، دو مقدمه خلق هنر اسلامی💢 🔹 آموختنی نیست. حکمت «حصولی» نیست، «وصولی» است. آدم باید خودش واصل شود. حکمت را در حدّ مقدمه می‌شود آموزش داد، ولی همین مقدمه را وقتی دست آدم ناباب دادید، در دست او خنجر می‌شود. مسأله بر سر این است که انسان باید به حکمت «واصل» شود. حکمت اصلاً شهودی و اشراقی است؛ از طریق دیگر نمی‌شود به آن رسید. بدون تردید، هنر امروز را باید آموزش داد، منتها همراه آن، باید ماهیت هنر جدید را تبیین کرد. هر یک از هنرهای جدید با دیگری فرق دارد و برنامه‌ای که برای هر یک می‌ریزید، با دیگری متفاوت است. تکنیکِ هر یک از هنرها را باید جدا از تفکر دینی آموزش داد. چون تکنیک، تفکرپذیر نیست. خود تکنیک در عالم جدید، موضوعیت دارد و جهتمند است؛شیئیت و موضوعیت فرهنگی دارد. تکنیک، محصول عالم جدید است، یعنی ثمره شجرهای که فرهنگ خاصی دارد. وقتی تکنیک ثمره این شجره است، چطور نسبت به فرهنگِ آن جهت مند نباشد؟ بنابراین، تکنیک را باید به طور مجزّا آموزش داد... 🔹قالب در هنر جدید، فی نفسه موضوعیت دارد. وقتی چنین انسانی پرورش پیدا کرد، می‌نشیند تا تجربه های نفسانی مرتبط با نفس و «منِ» خود را توصیف کند و تفصیل بدهد. داستان نویسی اسلامی اینطور پدید می آید و غیر از این هم راه دیگری ندارد. اگر از کسی که در داستان نویسی ناوارد است، هر قدر مسلمان خوبی هم باشد، بخواهید که داستان اسلامی بنویسد و او بخواهد چیزی را، پیامی را که از قبل در نظر داشته، القا کند، به محض اینکه شروع به نوشتن کند، تصنع بر کلام و نوشته اش حاکم می‌شود... 🔹هنر باید هنرمند بجوشد. اگر هنرمند پیامی را از قبل تصور کند و بخواهد ببافد، همه جا به همین مشکل دچار می‌شود. فرق کسی مثل حاتمی کیا با بقیه سینماگرهای ما در همینجاست. حاتمی کیا فطری فیلم می‌سازد. مسلمان است، بسیجی هم هست، با تکنیک سینما هم آشناست و عین شعر گفتن فیلم میسازد. ولی عده ای اول پیامی را تصور می‌کنند و می‌گویند می‌خواهیم این پیام را بدهیم و بعد برایش سناریو می‌نویسند. اینطور نمی‌شود و نتیجه نمی‌دهد. حدّاکثر، فیلمی می‌شود مثل «آتش پنهان» یا «عملیات کرکوک» و نظیر اینها. برای این نوع فیلم ها نمی‌شود ارزش قائل شد. ، هنر اسلامی نیست. فیلمساز حدّاکثر تلاشش را هم که کند، نتیجه نمی‌گیرد. ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
👇 💢 تسخیر دنیای جدید توسط حضرت امام، به علت عاشق کردن قلب‌ و باطن انسان‌ها💢 🔹بعد از ۶-۵ قرن تمدن جدید، فردی مثل امام خمینی ره در دنیا پیدا شده است. امام شخصیت کمی نیست، شخصیتی نیست که هر سال یکی مثل او به دنیا بیاید. آدمی مثل او هر پانصد سال یا هزار سال هم بعید است که به دنیا بیاید. او از نظر مرتبت وجودی در حدّ حضرت ابراهیم است. او آمده و این صورت جدید از حیات بشری را به ما نشان می‌دهد و این همه شیفته دارد. جوان‌ها شیفته می‌شوند، بچه ها شیفته می‌شوند و به سمتش می آیند. با این همه، الان ما مانده‌ایم که خب، حالا چه کار کنیم؟ 🔹دلیلش این است که ما در محاصره تمدن جدید هستیم و کاری نمی‌توانیم کنیم. این تفکر تا موقعی تفکر است که بجنگد. وقتی نمی جنگد، همین جور در خودش از بین می رود. البته به نظر من تفکر امام جداً دنیای جدید را تسخیر کرده، چون آدم‌ها را گرفته، یعنی با قلب‌ها سر و کار دارد، نه با ظاهر. تکنولوژی نیافریده که به صورت تانک حمله کند، بلکه قلب‌ها را می‌گیرد. قلب‌ها را هم نمی‌توان کاری کرد. نه «گورباچف» و «بوش» می‌توانستند جلو آن را بگیرند، نه «کلینتون» می‌تواند و نه هیچکس دیگری در این عالم. چون مسأله قلب است و قلب هم در عمق وجودش به خدا و عالم حقیقت است. جلو آن را هم نمی‌شود گرفت، عاشق می‌شود و می آید. آن وقت شما می بینید که در قلب فرانسه هست، در قلب خود آمریکا بسیجی می‌بینید، به هر کجای دنیا که میروید، بسیجی میبینید. چون قلب و روحش پیوسته است. 🔹منتها ما الان در محاصره‌ایم و به محض اینکه می خواهیم قدرت پیدا کنیم با و دنیای جدید رو به رو می‌شویم، مقیاس‌های دنیای جدید برای ما طرح می‌شود و این مقیاس‌ها مثل مقیاس‌های مربوط به جاهلیت‌های اعصار دور نیست. همه چیز با خودش دارد، در هر وجه حیات بشری برای خود تئوری و نظریه دارد، سیستم و نظام دارد؛ روانشناسی، جامعه شناسی، علوم تجربی و... همه چیز دارد. ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b
👇 💢پرورش هنرمند اسلامی، تنها راه خلق هنر اسلامی💢 🔹ما اصلاً با دنیای جدید بیگانه ایم. چطور می خواهیم جوهر سینما را تسخیر کنیم؟ ما می خواهیم به همه عالم یک بدهیم. همه چیز را هم می خواهیم در همین صورت شرعی معنا کنیم، ولی اینطور که نمی‌شود. به من بگویید صورت شرعی «کِیف» چیست؟ جداً نمی‌شود؛ یعنی واقعیت را نمی‌شود در این صورت معنا کرد. این صورتی که به عالم می‌دهید - صورت تشریعیِ عالم - فقط برای اخلاقی ماندن و اخلاقی زندگی کردن است. بقیه آن به بحث‌های نظری و معرفتی برمی‌گردد. هیچ کار دیگری هم نمی‌شود با آن کرد. منتها اسلام از ، عالم جدید را تسخیر می‌کند؛ از طریق ساختنِ انسان‌هایی جدید، نه از هیچ راه دیگر. اسلام چیزی در عالم خارج نیست که مثلاً در هوا معلق باشد، اسلام محقّق می‌شود، و لاغیر. 🔹بشر خلیفةاللّه است و اسلام هم در وجود آدم ها محقّق می‌شود. اصلاً انسان است و مگر غیر از انسان چیزی داریم؟ 🔹معتقدم وقتی برای شخصی چون حضرت امام ولایت حاصل می‌شود، ولایت او فقط ولایت تشریعی نیست، هم هست؛ یعنی عالم مسخّرِ چنین کسی است که ولایت دارد. بنابراین، انسان همه‌ی جهان است. وقتی اسلام در وجود انسان محقّق می‌شود، یعنی همه جهان را تسخیر می‌کند، معنایی غیر از این هم ندارد. اسلام را خدا برای انسان آورده، مخصوص انسان است، مخصوص شیء که نیست. میز اسلامی و غیراسلامی که نداریم، ولی انسان مسلمان و غیرمسلمان داریم، انسان مؤمن و غیرمؤمن داریم. وقتی انسان ایمان آورد، نسبت به - که حقیقت عالم است - پیدا می‌کند. نباید این دو را از هم جدا کرد. اگر بگویید حقیقت اسلام، حقیقت عالم نیست، پس باید حقیقت‌های مختلفی امکانِ وجود داشته باشد. باید برای مسیحیت یک حقیقت قایل شویم، برای یهودیت هم باید یک حقیقت قایل شویم و برای همه دین‌ها هم حقیقت‌های متعددی قایل شویم. اینطور که نمی‌شود. حقیقت اسلام، حقیقت عالم است، یعنی باید تقرب جستن به اسلام، تقرب جستن به حقیقت عالم باشد. وگرنه اسلام بی معناست. اسلام همان حقیقت است. پس وقتی انسان نسبت به این حقیقت مظهریت پیدا کرد، عالَم که او مظهریت پیدا کرده، مسخّرِ اوست. پیدا میکند، کون و مکان در برابر او سر تسلیم فرود می‌آورند. وگرنه، ما هر قدر ریش بگذاریم و جای مهر روی پیشانیمان درست کنیم، وقتی ولایت تکوینی در عالم نداشته باشیم، یعنی باطن ما باطن مؤمن نباشد، ای دارد؟ 🔹سینما هم از طریق انسانها، از طریق هنرمندها، تسخیر می‌شود. مثلاً آقای حاتمی کیا این کار را کرده، منتها حقیقت که خود او و تفکرش نسبت به آن مظهریت پیدا کرده در کارش ظاهر می‌شود، نه بیشتر. نمی توانید توقع داشته باشید که حاتمی کیا مطلقِ هنر اسلامی را به شما نشان بدهد، چنین نیست. هنر امروز فقط دارد و از غیرِ طریقِ هنرمند در عالم نازل نمی‌شود. هیچ کاری هم با آن نمی‌شود کرد. . ♦️برگرفته از گفتار «با تفکر سنتی نمی‌توان ماهیت دنیای جدید را شناخت!» https://eitaa.com/joinchat/3967942701C3d57d3b16b