#منطقه_آزاد_به_جز_طلبه_ها
#خاطرات_ساحل
قسمت پنجم
🌹دنیای امروز خیلی دنیای عجیب غربیه
خیلی فرق کرده
آدمها،حرفها،ذائقه ها،همه عوض شدن
همه چی در حال تغییره
با خودم فکر میکردم که چرا مردم از ما فاصله گرفتند و یا شاید فکر درست تر و بهتر اینکه ما چه کردیم که بین ما و مردم فاصله افتاده که وقتی چهار تا #طلبه با عبا و قبا وارد ساحل شدیم جمعیت چند هزار نفری از دیدن ما شوکه شده بودند و با حالت های مختلف بهمون نگاه می کردند
بعد از چند دقیقه ایستادن و فکر کردن صدای کسبه های #بابلسری بود که اومده بودن نزدیک ما و صدامون زدند
#سلام کردیم
جواب سلام دادند
یه احوال پرسی ساده و گفتیم در خدمتیم
🔻گفتند حاجی چه خبره؟
گفتم هیچی .خبری نیست 😊
گفتند چیزی شده ؟اتفاقی افتاده؟
گفتم نه چیزی نشده که..
گفتند کسی و قراره بگیرن؟
گفتم کی و قراره بگیرن؟
گفتند حاجی از بالا داره کسی میاد اینجا؟
گفتم بالا؟کدوم بالا؟؟
گفتند حاجی امر به معروف اید؟
گفتم یعنی چی؟
گفت حاجی از طرف نهاد خاصی اومدین؟
قراره گزارش بدید؟
گفتم گزارش چی؟
🔸گفتند حاجی ول کنید جان بچه تون
بابا بذارید مردم خوش باشند😐
گفتم اخه ما که کاری نکردیم
چی شده مگه
🌺ما اومدیم یه خوش و بش با مردم داشته باشیم
خودمون اهل #بابلسریم
اومدیم کنار ساحل #قدم بزنیم
گفت حاجی مردم از لحظه ای که شما رو دیدن استرس گرفتند😕
حاجی جان اگه میخواید قدم بزنید برید اون ساحل شماره هفت به بعد(بابلسر ده تا ورودی ساحل داره که در اسم میگن پارکینگ صفر تا ۹)
🔻گفتند حاجی برید #پارکینگ های بعدی
اونجا خلوته مسافر نیست
اینجا شلوغه(ما پارکینگ دو بودیم که شلوغ ترین پارکینگ بابلسره)
مردم ببینید چند تا طلبه اینجا هستند فکر میکنند حتما اینجا بگیر و ببره
کار و کاسبی ما کساد میشه حاجی
اگه برید بهتره
جملات سخت و تکان دهنده ای بود
یعنی چی؟
یعنی حضور ما باعث کسادی بازارشون میشه؟😢
یعنی ما نمیذاریم مردم تفریح کنند؟
ما مخالف شادی مردم هستیم؟
حضور ما باعث میشه مردم فکر کنند اینجا بگیر و ببنده؟
آره...
جملاتی بود واقعی و در عین واقعیت برای ما گفته شد..
بهم دیگه نگاه کردیم
روز اول حضورمون مصادف شده بود با حرفهایی تلخ اما در عین حال حقیقت
ممکنه بگید شما هم حرفهای اون چندتا کاسب و باور کردید و میگید واقعیت؟
میگم آره واقعیت
اما اینکه چرا واقعیت رو در خاطرات بعدی خواهم گفت...🌹
@zendeshad