گریه ی بزرگتر...
بحثی بود به یکی از دوستان گفتم ان شاء الله گریه هامون بر اباعبدالله بزرگ بشه
گفت یعنی چی؟! مثلا من می خواهم برای عطش اباعبدالله گریه کنم. یعنی چی گریه هامون بزرگ بشه!
اون موقع چیزی نگفتم...
اما الان می نویسم برای عطش حضرت یا دیگر مصایب باید گریست درست.
اما مصیبت حضرت فقط اینها نبود!
البته برای اینکه گریه و حزن ما بزرگ شود باید اول خودمان بزرگ بشویم تا بتوانیم عمق و بزرگی مصیبت را بیشتر درک کنیم که رنج امام از کشته شدن پسرش چون رنج دیگر پدران از فقدان پسرشان نیست.
که نوشتند هرچه بیشتر به شهادت حضرت نزدیک می شد حضرت آرام تر و شکفته تر می شد تا جایی که یکی از قتله در توصیف امام در گودال قتلگاه می گوید من چهره ای شکفته تر و درخشان تر از حسین در لحظه مرگ ندیدم
آری حسین آرام بود و رضم به قضاءک می خواندکه می دید ماموریت و عبودیتش را به نحو احسن به اتمام می رساند. امام محدود در زمان نیست که حرکت خود و آثار حرکتش را تا به امروز و فرداها می دید و آثار حرکت دشمنانش را هم از دیروز تا امروز و فردها می دید که گفت مرا اولی و دومی کشتند!....
لذا مصیبت بزرگ حسین جهل مردمی بود که امامشان را به مسلخ می بردند و از آنچه می کنند و نمی دانند چه می کنند خبر ندارند
مصیبت حسینی که عاشق خلق است، سوختن این جهال و اثر و تباهی و محرومیتی بود که بر بشریت تا به امروز وارد ساختند.
محروم و تباه کردن بشر از امام و بهترین خلقهای خدا در آن روز که هرکدام مشعل هدایت یک امت بودند....
لذا گریه عمیق تر می تواند بر این رنج بزرگ حسین باشد...
و از طرفی می تواند بر محرومیت و بیچارگی خودمان از فقدان امام باشد که رشدهایی هست که جز با حضور معصوم به آن نمی رسیم و این فلسفه ی انتظار است...
#محرم
#تحلیل_دینی
#انتظار
@alinabinejad