"🌺🌸🌺🌸🌺🌸سخن حضرت امام حسین (علیه السلام ) با بانو ام سلمه همسر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خروج ازمدینه🌺🌸🌺🌸🌺🌸
هنگامی که حضرت امام حسين (علیه السّلام) تصميم گرفتند از مدينه بيرون روند، بانو امّ سلمه نزد آن حضرت آمد و گفت: فرزند جانم، مرا براى رفتن به عراق محزون مكن زيرا از جدّت شنيدم مى فرمود: فرزندم حسين در عراق در زمينى كه آن را كربلا گويند كشته خواهد شد.
حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمودند: «يَا أُمَّاهْ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ ذَلِكَ وَ إِنِّي مَقْتُولٌ لَا مَحَالَةَ وَ لَيْسَ لِي مِنْ هَذَا بُدٌّ وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَعْرِفُ الْيَوْمَ الَّذِي أُقْتَلُ فِيهِ وَ أَعْرِفُ مَنْ يَقْتُلُنِي وَ أَعْرِفُ الْبُقْعَةَ الَّتِي أُدْفَنُ فِيهَا وَ إِنِّي أَعْرِفُ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ قَرَابَتِي وَ شِيعَتِي وَ إِنْ أَرَدْتِ يَا أُمَّاهْ أُرِيكِ حُفْرَتِي وَ مَضْجَعِي: مادر جان، به خدا من به آن داناترم و به ناچار كشته مى شوم و چاره اى ندارم، به خدا روزى كه كشته شوم مى دانم و قاتل خود را مى شناسم و بقعه اى كه در آن دفن شوم مى دانم و من مى دانم چه افرادى از خاندانم و خويشانم و شيعيانم كشته خواهند شد. اگر بخواهم مضجع و آرامگاه خود را به تو نشان می دهم.»
اشاره به سمت كربلا كرد و زمين پست شد و او آرامگاه و قتلگاه و لشكرگاه و موقف آن حضرت را ديد، در اينجا بانو امّ سلمه سخت گريست و كار او را به خداى تعالى واگذارد.
پس از اين جريان حضرت امام حسين (علیه السّلام) به بانو ام سلمه فرمودند: «يَا أُمَّاهْ قَدْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَرَانِي مَقْتُولًا مَذْبُوحاً ظُلْماً وَ عُدْوَاناً وَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَى حَرَمِي وَ رَهْطِي وَ نِسَائِي مُشَرَّدِينَ وَ أَطْفَالِي مَذْبُوحِينَ مَظْلُومِينَ مَأْسُورِينَ مُقَيَّدِينَ وَ هُمْ يَسْتَغِيثُونَ فَلَا يَجِدُونَ نَاصِراً وَ لَا مُعِيناً: یا امّاه، خدا خواسته مرا به واسطه ظلم و دشمنى دشمنان مقتول و سر بريده بنگرد. مشيّت خدا قرار گرفته كه حرم و خاندان و زنان در به در شوند و كودكانم سربريده و مظلوم و اسير و دچار قيد و بند باشند و فريادرسى خواهند، ياور و فريادرسى نيابند.»(1)"
"در روايت ديگرى آمده است: بانو ام سلمه به حضرت امام حسين گفت: جدت پيغمبر خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) تربتى به من عطا كرد كه آن را در ميان شيشه نهاده ام. حضرت امام حسین (عليه السّلام) فرمودند: «وَ اللَّهِ إِنِّي مَقْتُولٌ كَذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَخْرُجْ إِلَى الْعِرَاقِ يَقْتُلُونِّي: به خدا قسم من كشته خواهم شد. اگر به سوى عراق هم خارج نگردم باز هم كشته خواهم شد.» سپس آن حضرت مقدارى تربت برداشت و در ميان شيشه ريخت و به بانو ام سلمه داد و به وى فرمودند: «اجْعَلْهَا مَعَ قَارُورَةِ جَدِّي فَإِذَا فَاضَتَا دَماً فَاعْلَمِي أَنِّي قَدْ قُتِلْتُ: اين تربت را نزد آن تربتى كه جدم به تو داده بگذار. هر گاه ديدى خون از آنها جارى شد بدان كه من شهيد شده ام.»(2)"
"1) نفس المهموم، صفحه 71 - در كربلا چه گذشت؟ ترجمه نفس المهموم، صفحه 102 – 101 - بحار الأنوار، جلد 44، صفحه 332 – 331 - المنتخب، صفحه 425
(2) بحار الأنوار، جلد 44، صفحه 332 - نفس المهموم، صفحه 71 - ترجمه نفس المهموم، صفحه 102"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه وداع امام حسین علیه السلام در مدینه, آیه الله حاج شیخ عبدالحسین واعظ زاده خراسانی رضوان الله علیه(کسی که بیش از ۷۰ سال روضه خوان امام حسین علیه السلام بود)
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#مبعث
#وداع_کاروان_مدینه
دستم گرفت و مثل پدر تاحرم کشید
گفتم سلام ، دست به روی سرم کشید
با گوشهٔ عباش به چشم ترم کشید
نازِ مرا رئوف تر از مادرم کشید
تلخم ولی شبیه عسل می کند مرا
مثل همیشه زود بغل می کند مرا
آقای مهربان به دلم تا نگاه کرد
گمراه را به سوی حرم سر به راه کرد
آلوده را مسافر این بارگاه کرد
رحمی به حال دربه دری بی پناه کرد
دلشوره های من همگی برطرف شده
حالم شبیه حال گدای نجف شده
افتاده سوی ما نظر مرتضی علی
سلطان مان شده پسر مرتضی علی
کهف الوراست زیر ِ پرِ مرتضی علی
با آبروست کلب در مرتضی علی
سلطان کرم به روی کرم می کند حراج
دیدم شفا گرفتنِ بیمارِ لاعلاج
دلمرده ام مسیح منی ثامن الحجج
بر سینه دست رد نزنی ثامن الحجج
کردی محال را شدنی ثامن الحجج
مثل علی ابالحسنی ثامن الحجج
بیمار آمدم که مداوا کنی مرا
مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا
با بندگی به طعم عبادات می رسم
از خاک بوسی ات به سماوات می رسم
با گریه تا به اوج مقامات می رسم
آخر شبی به فیض ملاقات می رسم
دستور داده ای که بدانند عالمین
راهِ رسیدنِ به خدا گریه بر حسین
عیداست ، در مدینه ولی غم بپا کنید
زینب مسافر است برایش دعا کنید
سادات با ادب همگی کوچه واکنید
او را به گریه راهی کرببلا کنید
ام البنین بیا که عقیله مسافر است
در پای ناقه با ادب عباس حاضر است
این کاروان رسید به گودال قتلگاه
زینب به سر زنان وسط اینهمه سپاه
با چادر لگد شده تنها و بی پناه
می کرد سر بریدن آقای خود نگاه
اوپای بوسه ای زگلو تازیانه خورد
تادست زیر آن بدن پاره پاره برد
فریاد زد حسین چرا نا مرتبی
شک دارم ای عزیز ، تو سالار زینبی؟!
از چه هلال هلال چنان ماه ، در شبی
شخم ت زدند با کف هر نعل مرکبی
رنگ تنت عوض شده در زیر آفتاب
همرنگ پیکر تو شده صورت رباب
#قاسم_نعمتی
خروج از مدینه
یادعهد عالم قالوا بلا دارد حسین
از مدینه رو بسوی کربلا دارد حسین
بی وفا دید آشنایان دیار خویش را
شوق جمعی آشنای با وفا دارد حسین
کاروانی بار بست ازمرد و زن پیروجوان
هر چه اهل بیت وخویش واقربا دارد حسین
اختیار غربت و ترک دیار و دار خویش
الله الله داغ زین ماجرا دارد حسین
در دل شب خائفاً طیّ مراحل می کند
صحبت صیاد و از مرغ قطا دارد حسین
خوف صیّادان و ظلمات شب و بیراهه راه
رهنما از شوق و تقدیر و قضا دارد حسین
مأمن عالم یکی مأمن بخود جوید ولی
در همه عالم یکی مأمن کجا دارد حسین
بسکه جوشد از زمین و آسمان بارد بلا
هر قدم دریای پر موج از بلا دارد حسین
غرق طوفان حوادث کی شود فُلک نجات
بر چنین کشتی خدایی ناخدا دارد حسین
دوستان با دشمنان هم عهد و با وی در کمین
باز با هر دو سر صلح وصفا دارد حسین
آن شهنشاهی که عالم در ید فرمان اوست
کار و سر با مشتی اعراب گدا دارد حسین
مبتدائی بردو هجرت در دل شب از وطن
بس خبرها در پی این مبتدا دراد حسین
تشنگان خون خود را تشنگان بیند بر آب
آبشان آماده از بهر سقا دارد حسین
بسته احرامی به سوی بیت حق اما بحق
روی دل با کعبۀ مقصود ها دارد حسین
ای خلیل الله چه نازی برمقام کعبه ات
کربلائی کعبۀ اهل ولا دارد حسین
کعبه ای از سنگ و آب وگل بنا داری ولی
در دل صد پاره بشکسته خدا دارد حسین
هفت سعی اندر صفا داری ولی از رزمگه
تا خیم هفتادویک سعی و صفا دارد حسین
نازم آن ذبح عظیمی که بخود هفتاد ویک
بی بدل رشک ذبیح الله فدا دارد حسین
زمزمی داری که هر چه هست غیر از چشمه نیست
چشمه هایی از سرشگ چشمها دارد حسین
هر کسی اندر زمانه یادگاری از کسیست
یادگاری از تمام انبیا دارد حسین
زآدم و نوح و خلیل الله وموسی و مسیح
تا محمد آیتی در خود نما دارد حسین
بهر اثبات حسین است از من ومن ازحسین
در برش جانی چو شبه مصطفی دارد حسین
مصطفی را گر براقی در شب معراج بود
بر عروجش رفرف از نوک جدا دارد حسین
آدم از جنت برون از ترک اولاد شد اگر
دوری از فردوس و یثرب بی خطا دارد حسین
نوح اگر طوفان آب انگیخت از عصیان قوم
در جهان طوفانی از خون دائماً دارد حسین
آتش نمرود اگر گلشن بر ابراهیم شد
بر خیام آتشین زین العبا دارد حسین
پیش فرعون ار کلیم الله عصا را تکیه داد
بر سنانش تکیه بر جای عصا دارد حسین
زنده دارد قتل یحیا را به قتل خویشتن
سر بریده جلوه در دشت طلا دارد حسین
گر علی انگشتری بخشید و آمد انَّما
در سر انگشتری انگشت عطا دارد حسین
گر شهیدان را کفن باید لباس خویشتن
از چه رو یا رب کفن از بوریا دارد حسین
با عروس قتل هم آغوش و دست از خون خضاب
حجله ای از قتلگه بر کدخدا دارد حسین
در فضای اوج همت عالمی در زیر پر
پر زند بی پرچو عباسی هما دارد حسین
غم مخور (ذهنی) که ذهنت گشته با غم غوطه ور
در خورش بهر صفا نور وجلا دارد حسین
مرحوم ذهنی
بیست و هشتم رجب
خروج کاروان حسینی از مدینه به مکه
بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری قمری #امام_حسين (علیهالسلام) از #مدينه منوره به طرف #مكه حرکت کردند،
در اين سفر همراه ايشان #حضرت_زينب_كبرى (سلاماللهعلیها)، و #حضرت_ام_کلثوم (سلاماللهعلیها) دختران حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) و برادرشان #حضرت_ابوالفضل_العباس (علیهالسلام)، و فرزندانش #حضرت_على_اكبر (علیهالسلام) و #حضرت_علی_اصغر (علیهالسلام) و #حضرت_رقیه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_صفیه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_خوله (سلاماللهعلیها) و فرزندان برادرش امام حسن (علیهالسلام) #حضرت_قاسم (علیهالسلام) و #حضرت_عبدالله (علیهالسلام) و #حضرت_شریفه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_آمنه (سلاماللهعلیها) و #حضرت_عبدالله_الاکبر (علیهالسلام) و فرزندان خواهرش حضرت زینب (سلاماللهعلیها) #دو_طفلان_زینب (سلاماللهعلیها) #حضرت_محمد (علیهالسلام) و #حضرت_ام_كلثوم_صغرى (سلاماللهعلیها) و #حضرت_عون (علیهالسلام) و ديگر اهل بيت (عليهم السلام) بودند،
از #خواهران امام حسین (علیهالسلام) با حضرت زینب (سلاماللهعلیها) ۱۳ #نفر بودند،
#بانوان ديگر از #منسوبين حضرت، عليا مخدره #حضرت_ام_كلثوم_صغرى (سلاماللهعلیها) #دختر حضرت زينب (سلاماللهعلیها) كه با #شوهرش به #كربلا آمد و ديگرى #خواهر أميرالمؤمنين (علیهالسلام) #حضرت_جمانه (سلاماللهعلیها) #دختر حضرت ابوطالب (علیهالسلام)، همچنين ۹ كنيز و ۱۰ غلام با حضرت از مدینه خارج شدند،
چند نفر از #همسران امام حسن (علیهالسلام) با اذن حضرت و ۱۶ #نفر از اولاد #دختر و #پسر امام حسن (علیهالسلام) و خانواده حضرت مسلم بن عقيل (علیهم السلام) و ديگر اصحاب و بستگان حضرت نيز همراه بودند،
لوازم و سوارى هایى كه داشتند عبارت بود از ۲۵۰ اسب، ۲۵۰ ناقه که از اين تعداد، ۷۰ ناقه براى حمل خيمهها، ۴۰ ناقه براى حمل ديگ و ظروف و ادوات ارزاق، ۳۰ ناقه براى حمل مشکهاى آب، ۱۲ ناقه براى جامهها و دراهم و دنانير، ۵۰ ناقه براى حمل ۵۰ هودج تعبيه شده براى #مخدرات و #علويات و #اطفال و ذرارى و خدمتگزاران و بقيه شتران براى حمل وسائل مختلف كه مورد لزوم بود،
در این روز #امام_حسین (علیهالسلام) و بقیه آل الله (علیهم السلام) با #حضرت_ام_البنين (سلاماللهعلیها) و #حضرت_ام_سلمه (سلاماللهعلیها) و معدود کسانی از اهل بیت پیامبر (علیهم السلام) #وداع کرده و #امام_حسین (علیهالسلام) فرمودند که دیگر #بازگشتی به #مدینه نخواهند داشت،
#امام_حسین (علیهالسلام) به برادرشان #حضرت_محمد_حنفیه (علیهالسلام) #وصیت فرمودند:
من با #خواهرانم و #برادرم و #فرزندانم و #فرزندان برادرم و #فرزندان خواهرم و دیگر اهل بیتم (علیهم السلام) و شیعیانم عازم #مکهایم، اما تو ای #برادر شما نه، تو در #مدینه اقامت کن و چشم من باش تا هیچ یک از امور آنان از من مخفی نماند،
#حضرت_سکینه (سلاماللهعلیها) فرمودند:
در آن وقتی که از #مدینه بیرون میرفتیم هیچ اهل بیتی مثل ما اهل بیت رسالت (علیهم السلام) #هولناک و #لرزان نبود.
منابع:
بحارالانوار ج ۴۴ ص ۱۶۳ و ص ۳۲۹ و ص ۳۶۶ و ج ۴۵ ص ۶۳ ، مدينه تا مدينه ص ۷۷ و ص ۹۰ و ص ۹۶۵ ، ریاض القدس ج ۱ ص ۸۰ ، ارشاد ج ۲ ص ۲۲ و ص ۳۴ ، اعلام الورى ج ١ ص ۴۳۵ ، الوقايع والحوادث ج ۵ ص ۷۰ ، منتخب ص ۱۷۵ ، معالی ج ٢ ص ٩٠ ، نفس المهموم ص ۳۶۰ ، ابصارالعین ص ۳۶ ، معالی ج ٢ ص ٩٠ ، لهوف ص ۱۴۵ ، الإرشاد ص ۴۱۶ ، إبصارالعین ص ۹۵
اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan
کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه آیه الله حاج آقا مجتبی تهرانی رضوان الله علیه برای شب آخر ماه رجب
📌 اقامه اولین نماز در اسلام
🔹 پس از نزول اولین آیات وحی، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از غار حراء به منزل آمد و جبرئیل امین در همان روز، دستور نماز را برای پیامبر آورد. اولین نماز جماعت را در روز ۲۸ رجب سال ۱ بعثت، پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امام علی علیهالسلام و حضرت خدیجه سلاماللهعلیها خواندند.
🔸 طبری در تاریخش مینویسد: «یحیی بن عفیف کندی» میگوید: «برای حج به مکه آمدم و میهمان ابن عباس بودم. میانه روز دیدم مردی آمد و به آسمان نگاه میکرد. مقابل خانه خدا ایستاد. دست راستش جوانی خردسال و پشت سرش زنی بود. او خم شد آنها نیز خم شدند، او به زمین افتاد آنها نیز به زمین افتادند.
🔹از این ماجرا تعجب کردم. وقتی که ابن عباس آمد ماجرا را برای او نقل کردم، گفت: «دانستی آنها که بودند؟» گفتم: نه. گفت: «آن که جلو بود، پسر برادرم محمد بن عبدالله صلیاللهعلیهوآله است. او میگوید: از آسمان به او وحی میشود؛ آن که در جانب راستش ایستاده بود، علی علیهالسلام بود و آن که پشت سرش بود، خدیجه (علیهاالسلام)، همسر محمد صلیاللهعلیهوآله، است. من در روی زمین کسی را غیر از این سه نفر بر این دین نمیدانم.»
#تقویم_تاریخ
#رجب_۲۸
#اولین_نماز