eitaa logo
علیرضا مهرپرور
157 دنبال‌کننده
478 عکس
1هزار ویدیو
99 فایل
در این کانال یافته ها را تقدیم میکنم ارتباط @mehrparvar110
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشتم فاطمه ، چشمان خشکم مثل دریا شد به اذن حضرتش مضمون شعری تازه پیدا شد ندارم ادعایی در سُرودن چون که میدانم به لطف فاطمه بوده اگر طبعم شکوفا شد ! تمامش لطف زهرا و فیوضاتِ زیادِ اوست اگر مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن هایَم مُقَفّا شد به هرکس در مسیرش نوکری کرد آبرو بخشید و هرکس دشمنی با او نموده زود رسوا شد اگر‌ گوید کسی این نکته را جای تعجب نیست که با انوار زهرا عالم امکان مُصَفّا شد خدا مشغول خلقت بود عالم را در آن لحظه که زهرا "تَحتَ ساقِ العَرش" گرمِ ذکر و نجوا شد ! خدا فرمود "هَذا نُورُ ، منِ نُوری" و فهمیدم چرا نامیده دختِ مصطفی بر نامِ زهرا شد پیمبر هر زمان احساس ضعفی کرد ، او را خواند همیشه با نوای فاطمه دردش مداوا شد چنان پروانه بر شمع وجودی پیمبر گشت... به آن اندازه که مشهور به ام ابیها شد تمام هستی الله ، زهرا هست بی تردید که حتی عاقد عقد نکاحش حق تعالی شد علی و فاطمه در خانه وحی خدا بودند همان بیتی که بهر بی پناهان نیز ماوا شد در آن خانه همیشه نور بود و نور بود و نور نباید هتک حرمت میشد آنجا ، حیف ، اما شد نبود آن خانه جای عده ای اوباشِ بی پروا ولی افسوس که پای حرامی ها به آن وا شد اگر چه بر زمین افتاد زهرا ، فکر حیدر بود اگر چه درد پهلو داشت ، اما از زمین پا شد علی خواهان ماندن بود ، زهرا در پی رفتن امان از لحظه ای که وقتِ اجرای وصایا شد وصیت کرده بود آری که شب تشییع او باشد به این علت شبانه مجلس تشییع برپا شد اگر چه زخم بازو را ز حیدر کرد پنهان لیک زمان غسل دادن راز بازویش که افشا شد ... علی دق کرد آن لحظه ، علی شد پیر در لحظه از این حال علی در عرش اعلی نیز غوغا شد و زهرا با پر و بالی شکسته ، پر کشید و رفت و حیدر ماند و بعد از فاطمه تنهای تنها شد علی مظلوم تر شد بعد زهرای جوان خویش اگر چه سرو قامت بود ، از این غم قامتش تا شد سروده :  (یونس) عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam
با اینکه از زمانه دگر دل بریده ای ( از من جدا مشو که تو ام نورِ دیده ای) بعد از شهادت پدرت ، حضرت رسول یک روز خوش عزیز دل من ندیده ای ای یاس سینه سوخته ی خانه علی ای بانوی جوان که ز غم قد خمیده ای تنها خداست آن که خبر دارد از غمت تنها خدا گواست چه دردی کشیده ای زهرا ، سلامِ شوهر تو بی جواب ماند این رنج تازه ای است ، خبر را شنیده ای؟ سروده :  (یونس) عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam
زمینی ها ... کمی ای کاش فکر آسمان بودیم کمی ای کاش فکر غربت آقایمان بودیم به یُمنِ او به ما روزی رسد اما همه یک عمر شتابان جای دیگر در پی یک لقمه نان بودیم قیامت می رسد ، باید جوابِ پرسشی را داد... که ما سربازشان بودیم یا سربارشان بودیم؟ اگر‌چه ظاهرا از دیده ها پنهان شده آقا ولی در واقعیت او عیان و ما نهان بودیم به غیر از این نباشد که همیشه سود ما با اوست که هر لحظه جدا گشتیم از او در زیان بودیم عزیز فاطمه ، گرچه گنه کاریم اما ما ز داغ مادرت زهرا همیشه روضه خوان بودیم ز لطف ات دستِ ما را زیرِ این خیمه بگیر آقا که عمری سینه زن در سوگ زهرای جوان بودیم سروده :   (یونس)   تلگرام 📲 http://t.me/souzeGhalam ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
چه واهمه دگر از مکرِ این و آن دارد کسی که دل گروِ صاحب الزمان دارد در این زمانه هرآنکس که پای مهدی ماند ز فتنه ها و بلای زمان ، امان دارد همیشه دل به دل او سپرده این دل من نظر همیشه زمینی به آسمان دارد کنار او به خدا لحظه لحظه اش سود است و دوری از در این آستان زیان دارد دعا کنید خصوصاً سحر میانِ قنوت که حضرتش رخ زیبای خود عیان دارد خودش به شیخ مفید این چنین نوشت که شیخ امامتان خبر از حال و روزتان دارد ! اگر همیشه به دنبال دردمندان رفت بدیهی است ، چرا کز علی نشان دارد ! از او طلب بکنید آنچه را که میخواهید اماممان به خدا لطف بی کران دارد سروده : (یونس)   عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam
زمینی ها ... کمی ای کاش فکر آسمان بودیم کمی ای کاش فکر غربت آقایمان بودیم به یُمنِ او به ما روزی رسد اما همه یک عمر شتابان جای دیگر در پی یک لقمه نان بودیم قیامت می رسد ، باید جوابِ پرسشی را داد... که ما سربازشان بودیم یا سربارشان بودیم؟ اگر‌چه ظاهرا از دیده ها پنهان شده آقا ولی در واقعیت او عیان و ما نهان بودیم به غیر از این نباشد که همیشه سود ما با اوست که هر لحظه جدا گشتیم از او در زیان بودیم عزیز فاطمه ، گرچه گنه کاریم اما ما ز داغ مادرت زهرا همیشه روضه خوان بودیم ز لطف ات دستِ ما را زیرِ این خیمه بگیر آقا که عمری سینه زن در سوگ زهرای جوان بودیم سروده :   (یونس)   تلگرام 📲 http://t.me/souzeGhalam ایتا 📲 http://eitaa.com/souzeGhalam
  به عرش میرود از دامن خدیجه ، نور که نور فاطمه امشب نموده است ظهور رسیده است همان دختری که نور رخش ز آسمان و زمین تا به عرش کرده عبور برای عرض ارادت وَ تهنیت به نبی به خانه اش همه ی خلق در عبور و مرور بهشت را زده آذین کلید دار بهشت بهشتیان همه سرگرم جشن و شور و سرور شبیه لیله ی قدر است قدر او مخفی فراتر است مقامات او ز درک و شعور جدا شدند از آتش جمیع احبابش همین که فاطمه نامید شده ز حی غفور چه دختری که پس از آمنه برای نبی همیشه بوده پناه و همیشه سنگِ صبور رضای حضرت حق در رضای فاطمه است بنا به نص صریح روایتی مشهور خدا محب محبانِ اوست بی تردید و نزد حی تعالی است دشمنش منفور غرض توسل بر ساحت گرامی اوست نداشت (یونس) مسکین به غیر از این منظور سروده : (یونس)   عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam
  ما را ببخش بس که پی نام‌ و شهرت ایم در بند باند بازی و دنبال کِسوَت ایم ... ما را ببخش از تو جدا گشته ایم و هِی... با دوستان تو همه جا در رقابت ایم ... شاید حرام در دل ما جا گرفته که ... عمری فراری از سخنِ ناب و حکمت ایم در جمع مان که نیست سخن از تو و فقط مشغوِل تهمت ایم ، و یا گرمِ غیبت ایم ما آنچنان که میل تو باشد نبوده ایم ... از بس که کینه توز و سراسر حسادت ایم یک عده ای تجارتشان هم ولایی است ما هم که با ولای شما در تجارت ایم ... ! یک عده اند در پی دیدار روی تو ما هم که گرمِ بزم و بساطِ سیاحت ایم یک شب نشد ز دوری تو خواب ما خراب ... عمری است بی خیالِ تو در خواب غفلت ایم یک صبح جمعه از ته دل داد زد کسی... آقا بیا که بی تو در اوج مصیبت ایم؟ اصلا قرار بود که زینت شویم ما ... ما را ببخش مایه ننگِ شریعت ایم ... سروده :  (یونس) عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam
  چگونه روز ها را بی تو سر کردیم مهدی جان؟ به هر‌کویی به جز کویت ، گذر کردیم ، مهدی جان ! ضرر پشت ضرر بوده ، جدایی از تو ای آقا در این بازار سودی هم اگر کردیم ، مهدی جان ببخش آقا ، اگر در طول عمر از روی نادانی تو را با هر گناهی خون جگر کردیم ، مهدی جان دعا کردیم تا روز ظهور تو رسد از راه دعا را با گناهان بی اثر کردیم ، مهدی جان قرار این بود از اهل سحر باشیم و اهل زهد چه با غفلت همه شب را سحر کردیم ، مهدی جان جوابی نیست در روز قیامت گر ز ما پرسند چگونه روز ها را بی تو سر کردیم ؟ مهدی جان سروده :  (یونس) عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam
سرود میلاد با سعادت حضرت علی اصغر علیه السلام روئیده گلی دیگر در باغ حسین امشب عرض تهنیت گوید ، بر‌ مادر او زینب الحمد وخداراشکر ، دارد پدرش بر لب لبخند به لب دارد ، در جنت حق حیدر آمد به جهان امشب ، شهزاده علی اصغر اهل جنت اند امشب مشغول ثنا خوانی نامش شده هم نامِ با علیِ عِمرانی چشمش به جهان وا شد ، آن جلوه ربانی در قلب من افتاده ، شور و طربی دیگر آمد به جهان امشب ، شهزاده علی اصغر دل میبرد از بابا ، با خنده ی شیرین اش حور و ملک از امشب ، جمله همه مسکین اش عالم همه بنشسته بر سفره رنگین اش گردیده به پا گویی ، در مدینه یک محشر آمد به جهان امشب شهزاده علی اصغر سروده : (یونس) عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
سرود میلاد با سعادت حضرت جواد الائمه علیه السلام آمد آن که درمان ، دردِ مردم است امشب بحر‌ رحمت یزدان در تلاطم است امشب زیرا شب میلاد ، ماهِ نهم است امشب آن جلوه ربانی ، مُرشدِ عِباد آمد بَه بَه شب میلادِ حضرت جواد آمد شام تار ما مردم ، وقت سحر اش آمد شاد است رضا چون که ، زیبا پسرش آمد شمس اهلبیت امشب ، نور قمرش آمد مژده مژده ای مردم ، قبله ی مراد آمد بَه بَه شب میلادِ حضرت جواد آمد نام او که هم نامِ ، ختم الانبیا گشته راه و رسم این آقا ، راه مرتضی گشته مشهور به لطف و به احسان و عطا گشته آن مظهر احسان و بر جو‌د نماد آمد بَه بَه شب میلادِ حضرت جواد آمد سروده : (یونس) عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam
  ما را ببخش بس که پی نام‌ و شهرت ایم در بند باند بازی و دنبال کِسوَت ایم ... ما را ببخش از تو جدا گشته ایم و هِی... با دوستان تو همه جا در رقابت ایم ... شاید حرام در دل ما جا گرفته که ... عمری فراری از سخنِ ناب و حکمت ایم در جمع مان که نیست سخن از تو و فقط مشغوِل تهمت ایم ، و یا گرمِ غیبت ایم ما آنچنان که میل تو باشد نبوده ایم ... از بس که کینه توز و سراسر حسادت ایم یک عده ای تجارتشان هم ولایی است ما هم که با ولای شما در تجارت ایم ... ! یک عده اند در پی دیدار روی تو ما هم که گرمِ بزم و بساطِ سیاحت ایم یک شب نشد ز دوری تو خواب ما خراب ... عمری است بی خیالِ تو در خواب غفلت ایم یک صبح جمعه از ته دل داد زد کسی... آقا بیا که بی تو در اوج مصیبت ایم؟ اصلا قرار بود که زینت شویم ما ... ما را ببخش مایه ننگِ شریعت ایم ... سروده :  (یونس) عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان ایتا 📱http://eitaa.com/souzeGhalam عضویت در کانال سوزِ قلم در پیامرسان تلگرام 📱http://t.me/souzeGhalam