بیست و هفتم رجب
روز مبعث
بیست و هفتم رجب ۱۳ سال قبل از هجرت، #رسول_الله (صلیاللهعلیهوآله) در #سن ۴۰ سالگى به #پیامبری_مبعوث شدند و همچنین آغاز #نزول_قرآن بر #پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) در اين #روز بوده است،
#صلوات و #زيارت آن حضرت و مخصوصا #زیارت اميرالمؤمنين (علیهالسلام) در #روز_مبعث وارد شده است،
در #نهج_البلاغه آمده که #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) فرمودند:
به هنگام #نزول_وحی بر #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، #صدای ناله شیطان را #شنیدم، گفتم: یا #رسول_الله (صلیاللهعلیهوآله)، این #صدای ناله چیست؟
#رسول_خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند:
این #صدای ناله شیطان است، یا #علی (علیهالسلام) إنَّکَ تَسمعُ ما أسمَع و تَرَی ما أرَی إلا أنَّکَ لستَ بنَبیٍّ و لَکنَّکَ وزیرٌ وإنَّکَ لعَلَی خَیْر،
ای #علی (علیهالسلام) آنچه من #میشنوم تو #میشنوی و آنچه من می #بینم تو نیز #میبینی، جز اینکه #پیامبر نیستی، ولی #وزیر من و بر طریق خیر هستی،
هنگامی که #پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از #غار_حرا برگشتند، انوار #جلال و #عظمت ايشان را فرا گرفته بود، به حدى كه هيچكس را #ياراى آن نبود كه به آن حضرت نظر كند، از #كنار هر درخت و گياه و سنگی كه #میگذشتند در #برابر آن حضرت #خم میشدند و به #زبان_فصيح میگفتند: "السلام علیک يا نبى الله، السلام علیک يا رسول الله"
از #شعاع_انوار جمال آن حضرت #خانه منور شده بود
امام جواد (علیهالسلام) فرمودند:
#پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به ۷۳ #زبان میخواند و مینوشت، نام #امی یعنی آن جناب از #اهل_مكه بود و مکه از امهات یعنی مهمترين شهرها بود.
منابع:
، علل الشرایع ص ۱۲۵ ، زاد المعاد ص ۳۶ ، منتهی الامال ج ۱ ص ۴۷ ، بحارالانوار ج ۱۹ ص ۱۷۴ ص ۱۸۶ و ج ۶۰ ص ۲۶۴ ، نهج البلاغه خطبه ۲۳۴
اللهم عجل لولیک الفرج ( صلوات)
🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan
کانون فرهنگی ذاکرین ریحانة النبی(س)
باعرض سلام و تبریک به مناسبت عید سعید مبعث
قسمتی از سخنرانی حضرت آیت الله حاج سیّد احمد فقیه امامی قدس سره
راجع به وجود مقدس پیامبر صلوات الله علیه و اهلبیت عصمت و طهارت علیهم السلام
@ayatollah_emami
#بیست_و_هشت_رجب
سالروز حرکت قافله امام حسین علیه السلام از مدینه به سمت مکه...
تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد که حسین بن علی راهی شد...
"🌺🌸🌺🌸🌺🌸سخن حضرت امام حسین (علیه السلام ) با بانو ام سلمه همسر رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در خروج ازمدینه🌺🌸🌺🌸🌺🌸
هنگامی که حضرت امام حسين (علیه السّلام) تصميم گرفتند از مدينه بيرون روند، بانو امّ سلمه نزد آن حضرت آمد و گفت: فرزند جانم، مرا براى رفتن به عراق محزون مكن زيرا از جدّت شنيدم مى فرمود: فرزندم حسين در عراق در زمينى كه آن را كربلا گويند كشته خواهد شد.
حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمودند: «يَا أُمَّاهْ وَ أَنَا وَ اللَّهِ أَعْلَمُ ذَلِكَ وَ إِنِّي مَقْتُولٌ لَا مَحَالَةَ وَ لَيْسَ لِي مِنْ هَذَا بُدٌّ وَ إِنِّي وَ اللَّهِ لَأَعْرِفُ الْيَوْمَ الَّذِي أُقْتَلُ فِيهِ وَ أَعْرِفُ مَنْ يَقْتُلُنِي وَ أَعْرِفُ الْبُقْعَةَ الَّتِي أُدْفَنُ فِيهَا وَ إِنِّي أَعْرِفُ مَنْ يُقْتَلُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ قَرَابَتِي وَ شِيعَتِي وَ إِنْ أَرَدْتِ يَا أُمَّاهْ أُرِيكِ حُفْرَتِي وَ مَضْجَعِي: مادر جان، به خدا من به آن داناترم و به ناچار كشته مى شوم و چاره اى ندارم، به خدا روزى كه كشته شوم مى دانم و قاتل خود را مى شناسم و بقعه اى كه در آن دفن شوم مى دانم و من مى دانم چه افرادى از خاندانم و خويشانم و شيعيانم كشته خواهند شد. اگر بخواهم مضجع و آرامگاه خود را به تو نشان می دهم.»
اشاره به سمت كربلا كرد و زمين پست شد و او آرامگاه و قتلگاه و لشكرگاه و موقف آن حضرت را ديد، در اينجا بانو امّ سلمه سخت گريست و كار او را به خداى تعالى واگذارد.
پس از اين جريان حضرت امام حسين (علیه السّلام) به بانو ام سلمه فرمودند: «يَا أُمَّاهْ قَدْ شَاءَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَرَانِي مَقْتُولًا مَذْبُوحاً ظُلْماً وَ عُدْوَاناً وَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَى حَرَمِي وَ رَهْطِي وَ نِسَائِي مُشَرَّدِينَ وَ أَطْفَالِي مَذْبُوحِينَ مَظْلُومِينَ مَأْسُورِينَ مُقَيَّدِينَ وَ هُمْ يَسْتَغِيثُونَ فَلَا يَجِدُونَ نَاصِراً وَ لَا مُعِيناً: یا امّاه، خدا خواسته مرا به واسطه ظلم و دشمنى دشمنان مقتول و سر بريده بنگرد. مشيّت خدا قرار گرفته كه حرم و خاندان و زنان در به در شوند و كودكانم سربريده و مظلوم و اسير و دچار قيد و بند باشند و فريادرسى خواهند، ياور و فريادرسى نيابند.»(1)"
"در روايت ديگرى آمده است: بانو ام سلمه به حضرت امام حسين گفت: جدت پيغمبر خدا (صلّى اللَّه عليه و آله) تربتى به من عطا كرد كه آن را در ميان شيشه نهاده ام. حضرت امام حسین (عليه السّلام) فرمودند: «وَ اللَّهِ إِنِّي مَقْتُولٌ كَذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَخْرُجْ إِلَى الْعِرَاقِ يَقْتُلُونِّي: به خدا قسم من كشته خواهم شد. اگر به سوى عراق هم خارج نگردم باز هم كشته خواهم شد.» سپس آن حضرت مقدارى تربت برداشت و در ميان شيشه ريخت و به بانو ام سلمه داد و به وى فرمودند: «اجْعَلْهَا مَعَ قَارُورَةِ جَدِّي فَإِذَا فَاضَتَا دَماً فَاعْلَمِي أَنِّي قَدْ قُتِلْتُ: اين تربت را نزد آن تربتى كه جدم به تو داده بگذار. هر گاه ديدى خون از آنها جارى شد بدان كه من شهيد شده ام.»(2)"
"1) نفس المهموم، صفحه 71 - در كربلا چه گذشت؟ ترجمه نفس المهموم، صفحه 102 – 101 - بحار الأنوار، جلد 44، صفحه 332 – 331 - المنتخب، صفحه 425
(2) بحار الأنوار، جلد 44، صفحه 332 - نفس المهموم، صفحه 71 - ترجمه نفس المهموم، صفحه 102"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه وداع امام حسین علیه السلام در مدینه, آیه الله حاج شیخ عبدالحسین واعظ زاده خراسانی رضوان الله علیه(کسی که بیش از ۷۰ سال روضه خوان امام حسین علیه السلام بود)