eitaa logo
جهاد قلم | علی سلیمیان
540 دنبال‌کننده
133 عکس
124 ویدیو
0 فایل
ارتباط: @ali_salimian
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 الداغی باشیم حمیدرضا الداغی زورش به آن دو نفر نمی‌رسید ولی با غیرت جلو رفت، سینه سپر کرد، جانش را داد تا جلوی منکَر را بگیرد. نتوانست تماشاچی باشد... حالا زور به خیلی‌ها می‌رسد! eitaa.com/alisalimian_poem
♦️ فرزند ابراهیم باید غزل سرتاسرش آتش بگیرد شاعر بسوزد دفترش آتش بگیرد از داغ پی در پی سزاوار است شیعه با گریه مژگان ترش آتش بگیرد وقتی کبوتر در قفس محبوس باشد ای وای اگر بال و پرش آتش بگیرد وقتی زنی پشت در خانه‌ست هرگز خانه نبایستی درش آتش بگیرد سخت است پیش چشم مردی که به نیزه‌ست دار و ندار خواهرش آتش بگیرد حالا که غارت شد النگوهای طفلی دیگر چرا پس معجرش آتش بگیرد؟ فرزند ابراهیم در آتش بعید است یک تار از موی سرش آتش بگیرد مرد خراسانی! ببین هارون مکی حاشا که یک‌دم باورش آتش بگیرد تا پنج تن یار حقیقی نیست باید شیعه نگاهِ بر درش آتش بگیرد eitaa.com/alisalimian_poem
گفتند که با ستمگران کار نداشت بر احقاق حق خود اصرار نداشت غربت یعنی بین هزاران شاگرد او پنج نفر یار وفادار نداشت eitaa.com/alisalimian_poem
🔺 بی‌قافیه از جنگ‌ برگشتی، چه زود از جنگ برگشتی سرباز رفتی، دست کم سرهنگ برگشتی از تن درآوردی لباس خاکی خود را برگشتی و افسوس رنگارنگ برگشتی آن آرمان، آن غیرت، آن ایثار یادت رفت از آن مسیرِ رفته صدفرسنگ برگشتی با خاطرات جبهه خنداندی جماعت را شکر خدا طنّاز و شوخ و شنگ برگشتی آن چند روزِ جبهه نام و نان برایت ساخت گمنام‌ها رفتند و تو با ننگ برگشتی حالا تو بودی یکه‌تاز عرصه‌ی فرهنگ بر هر کسی دم می‌زد از فرهنگ برگشتی این انجمن، آن سازمان، این محفل، آن ارگان بی‌قافیه رفتی و بدآهنگ برگشتی آه غریبان را میان شعله سوزاندی در پاسخ آیینه‌ها با سنگ برگشتی با آبیِ چشم رفیقانت چه خواهی گفت وقتی از این مرداب پرخرچنگ برگشتی؟ eitaa.com/alisalimian_poem
عزیزی آنچنان که جایگاهت قلب ایران است بزرگی آنچنان که عقل در وصف تو حیران است طبیبی، در جوار مرقدت بیمار بسیار است کریمی، در حریم قدسی‌ات سائل فراوان است قدم‌هایت به خاک مرده طعم زندگی بخشید نگاهت خاستگاه بی‌بدیل ابر و باران است زیارتنامه‌ی تو بر لب معصوم شد جاری همین یعنی زیارتنامه‌ات هم‌شأن قرآن است به عشق فاطمه قم را زیارت کردم و دیدم غلط بوده که قبر حضرت صدّیقه پنهان است مرا با نقشه کاری نیست، از قم می‌شوم زائر اگر قصدم رسیدن بر در شاه خراسان است eitaa.com/alisalimian_poem
عزیزی آنچنان که جایگاهت قلب ایران است بزرگی آنچنان که عقل در وصف تو حیران است eitaa.com/alisalimian_poem
38.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صبحگاه مشترک نیروهای مسلح اصفهان به‌ مناسبت گرامیداشت سالگرد سوم خرداد 🇮🇷 با اجرای سرود 🔸 شاعر: eitaa.com/alisalimian_poem
32.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واسه اولین بار از اون روزی که واسه اولین بار پر از شوق اومدم توی حریمت نگاهم کردی و بارید اشکم دلم رو برد چشمای کریمت 🎙 باصدای: 🖋 ترانه‌سرا: 🎛 آهنگ و تنظیم: 🎞 تدوین: ⚙ تولید: eitaa.com/alisalimian_poem
🔰 امید آخر سرمه‌ی چشمان خود کردم غبار توس را هر زمان از او گرفتم رخصت پابوس را باز هم طی می‌کنم این راه را با اشک و آه ای خدا از من نگیر این شعله‌ی فانوس را این‌که جا دارد درون سینه‌ام، اعجاز اوست قطره‌ای در قلب خود جا داده اقیانوس را شعر می‌خوانم میان صحن و می‌گویم به خود زندگی کن بیت‌های زنده‌ی ملموس را بنده‌ی شاه خراسان بود فردوسی که ساخت شاهکار رستم و سهراب و کیکاووس را حق‌حقِ نقاره‌‌اش دارد مسلمان می‌کند یک به یک دلداده‌های نغمه‌ی ناقوس را خادمش تا بازدارد زائری را از خطا می‌کشد بر شانه‌ی زائر پر طاووس را بارگاه حضرت سلطان امید آخر است مردم درمانده‌ی از این و آن مأیوس را من که در گلدسته‌ها و گنبد او یافتم آشکارا جلوه‌ی یانور و یاقدّوس را می‌روم اما دلم را می‌گذارم در حرم این دلِ با پنجره‌فولاد او مأنوس را eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 ندای جاودان میان صحنه‌ی تاریخ آن فریاد می‌ماند شعاری که به خون آغشته شد در یاد می‌ماند بگو با تیر، تکبیر از گلوی ما نمی‌افتد به رغم این همه بیداد، تنها داد می‌ماند خیابان سیل خون شد، جمعیت پاشیده شد از هم ولی با عزم راسخ پای این رخداد می‌ماند نشد ایمان ما مغلوب تیر و ترکش آن‌ها که سرو باور ما در هجوم باد می‌ماند صدای غرّش دژخیم‌ها خاموش شد اما ندای جاودان نیمه‌ی خرداد می‌ماند شکست از خون ما شمشیرها، زنجیرها وا شد کجا آزادگی در بند استبداد می‌ماند؟ شهیدان آرمانی داشتند این آرمان، آری اگرچه جسم‌شان بر روی خاک افتاد، می‌ماند نه شرقی و نه غربی رمز جمهوری اسلامی‌ست کماکان کشور آزادگان آزاد می‌ماند به خون لاله‌ها سرسبز شد این باغ، بی‌تردید که تا روز ظهور این لاله‌زار آباد می‌ماند @alisalimian_poem
حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلی‌ست تا نپنداری که احوال جهانداران خوش است eitaa.com/alisalimian_poem
چنان مست از حضور ساده‌ی او بود دل‌هامان که تا پر زد از اینجا تازه عقل ما به هوش آمد eitaa.com/alisalimian_poem
بعد از این روز شما مثل شب تاریک است به خدا لحظه‌ی نابودی‌تان نزدیک است چندصد موشک ما در شُرُف شلیک است ماشه‌ی اسلحه‌ها منتظر تحریک است تیر و خمپاره به اندازه‌ی کافی داریم بهراسید که ما قصد تلافی داریم... eitaa.com/alisalimian_poem
چنان که جانب خورشید می‌رود ذره خدای من! برسان این غبار را به حسین eitaa.com/alisalimian_poem
جمعیتیان امر نمودند به فرزند یعنی بشود دست همه بند به فرزند در دولت و مجلس شده تصویب از امسال یک خانه و ماشین بسپارند به فرزند هر واعظ و هر شیخ قرار است که هر شب پامنبری‌اش را بدهد پند به فرزند هر شاعر صاحب‌تریبون باید از این پس پرداخته باشد غزلی چند به فرزند از گریه‌ی نوزاد رسانه شده لبریز تا بلکه زند جامعه لبخند به فرزند القصه که از هر طرفی قلقلکی هست تا فکر کند زوج خردمند به فرزند البتّه نه یکّی و دوتا، توصیه این است: پرکوشش و بی‌قاعده، فرزند به فرزند آغاز شود گرمی نوروز به فرزند تعطیل شود سردی اسفند به فرزند قانون جدید آمده یارانه‌ی ما را با هرچه مزایا زده پیوند به فرزند بابا که به جز رنج ندیده‌ست ولی شکر دادند بخارا و سمرقند به فرزند از هرچه که محروم شد از کودکی خود اهدا شده فروند به فروند به فرزند طرح آمده نایاب شود قرص ... (سه نقطه) تا ختم شود هرچه فرایند به فرزند ناباروران را برسانند پزشکان با هر روش و حیله و ترفند به فرزند ابر و مه و خورشید و فلک سخت به کارند تا مردم ما را برسانند به فرزند این‌ها همه شوخی‌ست ولی جان برادر! لذت به جهان نیست همانند به فرزند از نعمت و رحمت شده بی‌بهره کسی که فرزند نمی‌خواهد، سوگند به فرزند هرگز تو نگو نان‌خور و سربار به این گل با عشق بگو دلبر و دلبند به فرزند غافل نشو از برکت این رزق فراوان رزقی که عطا کرده خداوند به فرزند تا دفع شود چشم و نظر، خوب بیاویز از سلسله آیات، پدافند به فرزند تا عاشق این خاک شود قصه بگویید از غیرت اروند و دماوند به فرزند باید که قوی‌تر شود این کشور شیعه فرزند به فرزند به فرزند به فرزند ای ملت یاریگر منجی زمانه محکم شو و پرزور و برومند به فرزند eitaa.com/alisalimian_poem
در چنته‌ام به غیر دلی پرگناه نیست در کوله‌بار آینه‌ام غیر آه نیست گفتم که از تو شعر بگویم ولی نشد این رخت در قواره‌ی این روسیاه نیست آقا! قلم به دست خودت، این تو این غزل حالا که حال و روز دلم روبه‌راه نیست در آستان مهر تو ای ساقی‌الجواد حتی سر سبوشکنان بی‌کلاه نیست از شدت فروغ دو خورشید کاظمین فرصت برای جلوه‌ی خورشید و ماه نیست در پیشگاه دانش بی‌منتهای تو علم جهان به جز دو سه خط سیاه نیست این همسر تو نیست که نوشانده زهر را؟ تصویر مبهم است ولی اشتباه نیست ای ظالمان، جواب جگرگوشه‌ی رضا وقتی که پاره شد جگرش قاه‌قاه نیست در زیر آفتاب رها شد تنت ولی صد شکر پایمال عبور سپاه نیست eitaa.com/alisalimian_poem
37.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و در پیشگاه دانش بی‌منتهای تو علم جهان به جز دو سه خط سیاه نیست 📺 شبکه اصفهان 🎞 برنامه وادی عشق eitaa.com/alisalimian_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببخشند این و آن صدبار هم انگشتر خود را به جز در مدح حیدر آیه‌ای نازل نخواهد شد @alisalimian_poem
💠 کارگاه تخصصی غزل و ترانه با ✅ دو نمونه از سروده‌های خود را به آی‌دی زیر در پیام‌رسان ایتا بفرستید: @ali_salimian 📌 کارگاه‌ها با ظرفیت محدود و به صورت مجازی برگزار خواهد شد. eitaa.com/alisalimian_poem
یک لحظه هم از غیب، نگاه تو جدا نیست این دانش بی‌حد مگر از سوی خدا نیست در محضر تو پاسخ هر عالم و عارف جز آیه‌ی《سُبحانَکَ لا عِلمَ لَنا...》نیست هر تیر نگاهت به هدف می‌خورد، آری در ترکش چشمان تو یک تیر خطا نیست از لطف احادیث و تفاسیر بلندت در دین خدا تا به ابد شبهه روا نیست تا اینکه سلامی برساند به تو از عشق جابر همه‌ی عمر دلش در نگرانی‌ست یک عمر گذشته‌ست ولی خاطر پاکت یک لحظه جدا از سفر کرب‌وبلا نیست هنگام اذان است و چه رویای قشنگی در صحن تو اینقدر شلوغ است که جا نیست eitaa.com/alisalimian_poem
34.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 و یک عمر گذشته‌ست ولی خاطر پاکت یک لحظه جدا از سفر کرب‌وبلا نیست 📺 شبکه اصفهان 🎞 برنامه وادی عشق eitaa.com/alisalimian_poem
خطبه‌ی

در روز ترویه
🔰 راه مستقیم به جنگ بدعت و ظلم و گناه خواهم رفت سپاه یار نشد، بی‌سپاه خواهم رفت اگر به خون من اسلام زنده می‌ماند میان آتش و خون دلبخواه خواهم رفت چنان برای نیاکان خویش دلتنگم که شادمان به سوی قتلگاه خواهم رفت نه جان تازه می‌یابم شبیه اسماعیل نه مثل یوسف کنعان به چاه خواهم رفت دریده می‌شوم‌ آن‌جا میان گله‌ی گرگ به دشت کرب‌وبلا بی‌پناه خواهم رفت یقین که در نظرم نیست هیچ الّاالله به جان سپردنِ در لااله خواهم رفت کسی که در نظرش راه مستقیم، منم خطر کند که از این شاهراه خواهم رفت در این مسیر اگر از جان خویش می‌گذرید خبر شوید که من صبحگاه خواهم رفت eitaa.com/alisalimian_poem