eitaa logo
جهاد قلم | علی سلیمیان
540 دنبال‌کننده
131 عکس
120 ویدیو
0 فایل
ارتباط: @ali_salimian
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 برای سید غیور مقاومت دلت تفسیری از نَصرُ مِنَ الله نگاهت شاهد فَتحٌ قَریبه یه جوری تکیه کردی به خدا که برای مردم دنیا عجیبه جلو صهیونِ تا دندون مسلح تو با دستای خالی ایستادی چقد ایمان به مقصد داشتی که میون راه فرزندت رو دادی حالا دیگه کجا دست تجاوز به خا‌ک میهن تو راه داره؟ جواب سیلی‌و با مشت میدین دیگه لبنان یه حزب‌الله داره شدی غرق ولایت که پیاپی به ساحل‌های پیروزی رسیدی مسیر سختی‌و طی کردی اما به غیر از مقصدت چیزی ندیدی به رغم این همه تهدید داره دوباره کشورت آباد میشه بدون شک به تقدیر الهی به زودی قدس هم آزاد میشه نشون دادی که میشه با توکل با دست خالی‌ام جنگ‌و نبازی حالا می‌خوای بیخ گوش دشمن ‌یه جمهوری اسلامی بسازی یه روزی حکمرانی توی عالم نصیب مردم آزاده میشه با نابودی اسرائیل به زودی زمین واسه ظهور آماده میشه eitaa.com/alisalimian_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺خبرنگار: چه کار می‌کنی؟ 🔺مرد: دنبال چهار تا بچه‌هام می‌گردم! هرکه شد بی‌طرف امروز در این عاشورا در ستم با همه‌ی حرمله‌ها مشترک است eitaa.com/alisalimian_poem
💠 استعاره‌های ایثار 💢 شب شعری به مناسبت ۲۵ آبان‌ماه 🔸 با شعرخوانی شاعران کشوری 🗓 زمان: چهارشنبه ۲۴ آبان‌ماه، بعداز نماز مغرب و عشا 📍 مکان: خیمه حسینی گلستان شهدای اصفهان @alisalimian_poem
با چشم دل بنگر که عاشوراست امروز در صد غوغاست امروز @alisalimian_poem
🚩 به مناسبت ۲۵ آبان‌ماه سالروز و مردم اصفهان عشق آمده بود با شهودی دیگر گل کرد در اصفهان سرودی دیگر در تشییع سیصد و هفتاد شهید جاری شده بود زنده‌رودی دیگر 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 از عشق، بشارتی فرستاد شهید جانی دیگر به اصفهان داد شهید چندین گردان به جبهه‌ها راهی شد با آمدن سیصد و هفتاد شهید eitaa.com/alisalimian_poem
49.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💠 شب شعر استعاره‌های ایثار بزرگداشت ۲۵ آبان‌ماه 🔸 ۲۴ آبان ۱۴۰۲، گلستان شهدای اصفهان @alisalimian_poem
تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست برای کشتن فرعون، موسی زنده می‌ماند eitaa.com/alisalimian_poem
🚩 رسول عاشورا باشکوه است و شکیبا، به پیمبر رفته استوار است و جنم‌دار، به حیدر رفته چارساله‌ست ولی مادر این خانه شده دختر امّ ابیهاست، به مادر رفته خواهر شاه کریم است، کریمه‌ست، آری شاه برگشته گدایی که از این در رفته از همان کودکی‌اش سنگ صبور غم‌هاست عمر او یکسره با داغ مکرر رفته شاهد داغ نبی بوده و دیده‌ست به چشم چه به روز پدرش بعد پیمبر رفته غم محسن، غم مادر، غم بابا دیده تشت در دست به بالین برادر رفته حرفش این است که همراه حسینش باشد شرط کرده‌ست سپس خانه‌ی شوهر رفته با خود آورده به میدان پسرانش را هم به طرفداری حق با دو دلاور رفته کیست این زن؟ که اباالفضل رکابش شده است به طواف قدمش قاسم و اکبر رفته کیست این زن؟ که به توصیف مقام صبرش واژه‌ها آمده و رفته و ابتر رفته از بلا هیچ ندیده‌ست به جز زیبایی هرچه پیش نظرش بر سر نی سر رفته قامتش خم شده از داغ و قیامش باقی‌ست تازه زینب به علمداری لشکر رفته کربلا تازه شروع است برای زینب تازه انگار قلم بر سر دفتر رفته بنویسید که این اول بسم‌الله است این شروع است، کجا قصه به آخر رفته؟ او رسولی‌ست که مبعوث شد از عاشورا و به روشنگری مردم کافر رفته کوفه و شام شد از هیبت او زیر و زبر که چنین بت‌شکن‌آهنگ و سخنور رفته دست خالی که نه هفتاد و دو تا معجزه داشت با روایاتی از آن مصحف پرپر رفته تازه انگار که برگشته نبی از معراج سیبی آورده که هوش همه از سر رفته وای اگر تیغ بلیغش به سخن باز شود ذوالفقار است که در خندق و خیبر رفته شیرزن خطبه چنان خواند که در کاخ یزید همه گفتند اسدالله به منبر رفته کیست این زن؟ چه بگویم؟ که قلم می‌لرزد واژه در واژه تمام غزلم می‌لرزد همه حیرت‌زده از هیبت پیغمبری‌اش غرق در واهمه از هیمنه‌ی حیدری‌اش خطبه‌ای خواند که طوفان شد و پرهاشان ریخت پیش تیغش همه شمشیر و سپرهاشان ریخت مجلس باده‌ی بیدادگران ریخت به هم شام عیاشی آن خیره‌سران ریخت به هم جمعیت از شرر خطبه به فریاد شدند کاخ لرزید و اسیران همه آزاد شدند گرچه با کوهی از اندوه و مصائب برگشت زینب از شام بلا فاتح و غالب برگشت بین آن لشکر کافر عَلَم افراخت و رفت سرفرازانه سوی کرب‌وبلا تاخت و رفت رفت تا زود به آغوش حسینش برسد به عزاداری بین‌الحرمینش برسد گرچه با داغ دل و قدّ خم و موی سفید اربعین نزد امام آمده با روی سفید زینب آموخت به ما غیرت و جان‌بازی را رسم روشنگری و راه سرافرازی را "یاحسین"ی که جهان یکسره بر لب دارد یادگاری‌ست که از حضرت زینب دارد چه جوان‌های رشیدی که به زیر علمش خون‌شان ریخته در راه دفاع از حرمش تا مبادا که دوباره به اسارت برود آجری از حرم عشق به غارت برود تا مبادا که همان واقعه تکرار شود باز هم فاطمه دلخون و عزادار شود شیعه پیش نظرش آینه‌ی عاشوراست عبرت‌آموخته‌ی حادثه‌ی کرب‌وبلاست جان فدا کرده که از راه، امامش برسد نهضت عشق به آن حُسن ختامش برسد گرچه چندی‌ست جهان شب‌زده و تاریک است به غم فاطمه سوگند سحر نزدیک است آفتابی که شبیخون بزند بر این شب کاش یارب برسد زود، به حق زینب eitaa.com/alisalimian_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اِنّا فَتَحنا به زعم خویش تا پایان دنیا زنده می‌ماند ولی این شب فقط تا صبح فردا زنده می‌ماند برای قدس خوابی دیده‌اند ابلیس‌ها اما به رغم این همه کابوس، رویا زنده می‌ماند میان باد و باران، سیل و طوفان، ترکش و موشک دلم قرص است این سرو شکیبا زنده می‌ماند تمام کودکان را هم اگر کشتند باکی نیست برای کشتن فرعون، موسی زنده می‌ماند اگر مکر خدا مکر است، خواهی دید ای شیطان یهودا می‌شود مصلوب و عیسی زنده می‌ماند فرو می‌پاشد آری هیبت پوشالی صهیون کماکان غیرت طوفان‌الاقصی زنده می‌ماند شهادت را نمی‌فهمند، کورند و نمی‌بینند فلسطین دم به دم می‌میرد اما زنده می‌ماند به قعر گور خواهد برد ابلیس آرزویش را بر اوج قله‌ها "اِنّا فَتَحنا" زنده می‌ماند @alisalimian_poem
♦️ بدهکار به رخت شعر که دارم به تن بدهکارم به واژه واژه تن بی‌کفن بدهکارم به روضه‌های عجیب حسین مدیونم به روضه‌های غریب حسن بدهکارم حسین گفتن من هم اگر حماسی نیست به این دیار، به این مرد و زن بدهکارم سری‌ست روی تنم سبز، خوب می‌دانم به خون سرخ شهید وطن بدهکارم همانقدَر که دم از شعر بی‌هدف زده‌ام به غزه، سوریه، لبنان، یمن بدهکارم به روز حشر چه خاکی به سر کنم، وقتی که هر شهید طلبکار و من بدهکارم؟ نبود درخور غارت متاع سالم من دلی شکسته به آن راهزن بدهکارم @alisalimian_poem
🏴 آیینه شکسته آیینه‌... آیینه... آیینه... شکسته آن حرمت، آن حرمت دیرینه شکسته آن در که دخیل‌اند بر آن خیل ملائک هم سوخته هم با لگد کینه شکسته یک سینه و دست است که بوسیده پیمبر افسوس، همان دست، همان سینه شکسته دستی که همه رزق جهان است به دستش وز چرخش دستاس زده پینه، شکسته وای از دل مولا، دل مولا، دل مولا هرچند در آن هست طمأنینه، شکسته در چاه نهان می‌کند آه جگرش را آری، چه کند ماه؟ که آیینه شکسته مأمور به صبر است اسدالله، وگرنه جز کفر نمی‌ماند از این دین شکسته از نسل علی منتقمی هست و می‌آید سوگند به بغضی که هر آدینه شکسته eitaa.com/alisalimian_poem
وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ 🔰 سرّ مستور هزاران سال حتی بعد هم او را نمی‌فهمیم به غیر از نام، از اِنسِیّةُالحورا نمی‌فهمیم به غیر از "فا، الف، طا، میم، ها" از آیه‌ی اسمش از این نوری که لَیسَ فَوقِهِ نورا نمی‌فهمیم زمان مخفی، مکان مخفی، مقامش همچنان مخفی چرا این‌قدر این سرّ است مستورا؟ نمی‌فهمیم درون خانه بود و عرش اعلا را رصد می‌کرد نگاه نافذش تا آن فراسو را نمی‌فهمیم کسی که از نمازش نور می‌تابید بر عالم زدند آتش چرا کاشانه‌ی او را؟ نمی‌فهمیم چه صبری داشت حیدر، داغ روی داغ دید اما نشد با ذوالفقارش مانع شورا! نمی‌فهمیم هنوز آن خانه دارد در میان شعله می‌سوزد گناه ماست ای مردم اگر بو را نمی‌فهمیم اگر تنها برای زخم‌هایش روضه می‌گیریم دلیل درد پهلو، زخم بازو را نمی‌فهمیم اگر فرزند او در غیبت است امروز، یعنی ما به قدر کافی از اسرار عاشورا نمی‌فهمیم دلیل خلقت دنیاست زهرا، خوانده‌ایم این را و‌لی تا روز محشر قدر بانو را نمی‌فهمیم eitaa.com/alisalimian_poem
بنویسید که اشغال فلسطین امروز پیش اهل نظر آیینه‌ی غصب فدک است @alisalimian_poem
🖤محفل شعر مقتدر مظلوم به مناسبت : 🏴 🇵🇸 ایام فاطمیه و هشتم آذرماه روز جهانی همبستگی با مردم مظلوم فلسطین 🇮🇷 باحضور شاعران برجسته کشوری آقایان: با سخنرانی: پیشکسوت عرصه جهاد و مقاومت 🗓 چهارشنبه ۸ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۳ 🏢 چهارباغ بالا- ساختمان شماره ۲ مخابرات اصفهان- سالن اجتماعات برهان 🔻حضور برای عموم آزاد است.🔻 🔸ویژه برادران و خواهران 🔸 🔹 مخابرات منطقه اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 حسینِ فاطمه 🎥 بانوای: بغض کرد و گفت مردم! شعله‌ها از در گذشت بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت زد به سینه، چند یازهرای اشک‌آلود گفت بعداز آن از چند و چون روضه‌ی مادر گذشت روضه‌خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من‌ همان جا ایستادم... شعله‌ها از در گذشت من میان کوچه بودم، روضه‌خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه‌ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی‌اکبر گذشت شعله بود و محسن شش‌ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنه‌ی اصغر گذشت میخ در بر سینه‌ی پرمهر مادر حمله کرد آب دیگر از سر عباس آب‌آور گذشت ریسمان بر گردن حبل‌المتین انداختند قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت روضه‌خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت روضه‌ها اینجا گره می‌خورد، بابا رفته بود هیچکس اما نمی‌داند چه بر دختر گذشت eitaa.com/alisalimian_poem
🏴 شب شعر فاطمی 💢 با حضور شعرای آیینی کشور: سیدحسن رستگار علی سلیمیان عباس شاهزیدی محمدرضا کاکایی سیدمجید موسوی محسن ناصحی 🎼 همراه با رونمایی از سرود "سنگر" کاری از گروه سرود نوید ظهور 🗓 زمان: چهارشنبه، ۲۲ آذرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۳۰ 📍مکان: زرین‌شهر، خیابان آیت‌اله کاشانی، فرهنگسرای شهرداری 🔗 شرکت برای عموم آزاد است @alisalimian_poem
امنیت کشور است مدیون شما آرامش لحظه‌هاست ممنون شما این سبزی پرچم است یا رخت شما؟ این سرخی پرچم است یا خون شما؟ @alisalimian_poem
75.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹 | هزاران سال حتی بعد هم او را نمی‌فهمیم 🔹 حاج سید رضا نریمانی 🔰 شاعر : علی سلیمیان _ ♦️مراسم عزاداری دهه دوم فاطمیه ۱۴۰۲ 📅 شب پنجم - چهار شنبه ۲۲ آذر ماه ١۴٠۲ 🔻 آستان مقدس شاه میرحمزه علیه السلام، هیئت فدائیان حسین علیه السلام _ @Fadaeianhoseinir @seyedrezanarimani @alisalimian_poem