eitaa logo
کانال رسمی کربلایی علی سلمانی
549 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✔کانال رسمی کربلایی علی سلمانی✔ 🎬فایل های تصویری 🎤فایـل هـای صـوتی 📆اعــلام جــلــســات #استان_هرمزگان 📱 t.me/alisalmani59 📱 sapp.ir/alisalmani59 📱 https://rubika.ir/alisalmani59 📱 instagram.com/alisalmani_official ادمین: @alisalmani1359
مشاهده در ایتا
دانلود
در چشم ها باران رحمت را نگیر از ما این سجده ی بر روی تربت را نگیر از ما هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما این بار لطفی کن ، وَ نعمت را نگیر از ما ما سربلند از امتحان بیرون نمی آییم این اشک های بینِ هیئت را نگیر از ما یک روز باید عشق را ثابت کنیم ، آقا حالا که وقتش هست ، فرصت را نگیر از ما یا لَیتَنا کُنا مَعَک گفتیم‌ ، آقا جان لطفی کن و این آه حسرت را نگیر از ما نوکر میان روضه ها همصحبت مولاست این لحظه های گرم صحبت را نگیر از ما ما سالها با اشکهامان زندگی کردیم این سوز و آه و اشک و خلوت را نگیر از ما 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
زهرا کنار درب حسینیه دم گرفت هَل مِن مُعین... دوباره جهان رنگ غم گرفت هیئت حریم توست ، وَ ما زائر توییم خوشبخت شد کسی که شفا از حرم گرفت صدها گره ز مشکل او باز می شود هر کس برای روضه ی تو یک قدم گرفت رحمت بر آن کسی که به تو اعتماد کرد لعنت بر آن کسی که تورا دست کم گرفت باید دخیل پرچم مشکی روضه شد باید شفا ز مرثیه ی محتشم گرفت دم کرده است مادر تو چای روضه را با اشک های سینه زنان ، چای دم گرفت ما را رها کنی همه از دست می رویم آدم شده ست هر که در این روضه دم گرفت 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی رسیدی تا برای بوسه ی عمه هدف باشی علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد ولی تو آمدی در دست او دُرِّ نجف باشی گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی علی حق است و حق هم باعلی من خوب می دانم که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری نوشته بر سر هر طاق و هر منبر، علی اصغر تو هستی ساقی و خم و می و ساغر، علی اصغر رقیه گوشه ای او را به روی پاش می گیرد و می خواند که ای همبازی خواهر، علی اصغر تویی که با نوازشهای پیغمبر صفا کردی شدی در بند آغوش علی اکبر، علی اصغر ربابه بوسه های پشت هم می زد به لبهایت تو هستی آشنا با بوسه ی مادر، علی اصغر ز رویت موج می زد هیبت مردانه ی حیدر چه غوغا می کنی ای بچه شیر خانه ی حیدر برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری قیامت زودتر از موعدش انگار بر پا شد چنان باب الحوائج می شوی کز مهر و احسانت غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد تویی که پیش پاهایت پر پروانه می ریزد کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمی خیزد زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه مکانی را به عنوان "ربابیه" بنا کردم دلم می خواست روزی خادم صحن شما باشم نمی دانم چرا اینگونه نذرم را ادا کردم تویی باب الحوائج، استجابت می کنی ما را فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم... 🔸️شاعر: ✅كانال كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را پامال لگدهای مکرر شدنت را بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند از چهره ی تو لذت مادر شدنت را یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟ آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟ یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم چون آینه ای تار و مکدر شدنت را دستار به سر بسته ای و بین نمازت زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی! وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
ای پیکر غلتیده بین خون ، سرت کو روی سرت عمامه ی پیغمبرت کو پیراهنت کو ، یادگار مادرت کو آه ای برادر جان ، بگو انگشترت کو عطر تنت پیچیده در صحرا عزیزم خون تو حتی سرخ کرده آسمان را بالا گرفتی دستهای ناتوان را تفسیر کردی واژه های مهربان را با دست خالی رد نکردی ساربان را انگشترت را کرده ای اهدا عزیزم تو ارباً ارباتر شدی از اکبر خود پرپر شدی پیش نگاه مادر خود فهمانده ای با حرفهای آخر خود داری خجالت میکشی از خواهر خود ای سربلند خوش قد و بالا عزیزم تو خسته بودی ، تشنه بودی ، بی هوا زد شاید وضو هم داشت در راه خدا زد مصراع بعد آتش به جان کربلا زد لعنت بر آن پیری که آمد با عصا زد بر غارت جسمت شده دعوا عزیزم این ضربه ها نظم نگاهت را بهم ریخت تا اسب رد شد فرم دست و پا بهم ریخت با روضه هایت عالم بالا بهم ریخت شاعر زبانت لال که زهرا بهم ریخت ای کشته ی تشنه ، لبِ دریا عزیزم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
رسیدی بین آغوش رقیه در شعف باشی رسیدی تا برای بوسه ی عمه هدف باشی علی اکبر رسید و چون عقیق دست بابا شد ولی تو آمدی در دست او دُرِّ نجف باشی گرفتی خو تو با بوی عبای حضرت ساقی تو باید مثل مروارید در قلب صدف باشی علی حق است و حق هم باعلی من خوب می دانم که تو معیار حق هستی اگر در هر طرف باشی تویی که از پر جبریل پیراهن به تن داری بنازم هیبتی مثل عمو جانت حسن داری نوشته بر سر هر طاق و هر منبر، علی اصغر تو هستی ساقی و خم و می و ساغر، علی اصغر رقیه گوشه ای او را به روی پاش می گیرد و می خواند که ای همبازی خواهر، علی اصغر تویی که با نوازشهای پیغمبر صفا کردی شدی در بند آغوش علی اکبر، علی اصغر ربابه بوسه های پشت هم می زد به لبهایت تو هستی آشنا با بوسه ی مادر، علی اصغر ز رویت موج می زد هیبت مردانه ی حیدر چه غوغا می کنی ای بچه شیر خانه ی حیدر برای دیدنت چشم همه غرق تماشا شد زمین از قطره های اشک مشتاقانه دریا شد چه رویی دلربا داری، چه گیسویی رها داری قیامت زودتر از موعدش انگار بر پا شد چنان باب الحوائج می شوی کز مهر و احسانت غلامی بر در این خانه از لطف تو آقا شد خدا را شکر ما هم نوکر این آستان هستیم که آقا شد هر آنکس نوکر فرزند زهرا شد تویی که پیش پاهایت پر پروانه می ریزد کسی بی بردن نامت ز جایش بر نمی خیزد زمین دور سرم چرخید و شعرم را رها کردم برای مادرت نذر عجیبی ادعا کردم که شاید عاقبت روزی کنار این حسینیه مکانی را به عنوان "ربابیه" بنا کردم دلم می خواست روزی خادم صحن شما باشم نمی دانم چرا اینگونه نذرم را ادا کردم تویی باب الحوائج، استجابت می کنی ما را فقط با چشم بارانی دعا کردم دعا کردم شب عید است و ما هم نوکر آل عبا هستیم کرامت کن که ما چشم انتظار کربلا هستیم... 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59