eitaa logo
کانال رسمی کربلایی علی سلمانی
551 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✔کانال رسمی کربلایی علی سلمانی✔ 🎬فایل های تصویری 🎤فایـل هـای صـوتی 📆اعــلام جــلــســات #استان_هرمزگان 📱 t.me/alisalmani59 📱 sapp.ir/alisalmani59 📱 https://rubika.ir/alisalmani59 📱 instagram.com/alisalmani_official ادمین: @alisalmani1359
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود مُردن به پای "یار"،ملاک تَقَرُّب است "پروانه" تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود حُر را ادب به مرتبه ی حُرّیَت رساند هرگز قفس سرای مودب نمی شود در بارِگاه شاه،یکی جُون می شود هر نوکری،غلامِ مُجَرَّب نمی شود هیئت کلاس حضرت زهرا برای ماست جز او کسی معلم مکتب نمی شود این روضه ها ستون بنای تشیُّع است مذهب بدون روضه که مذهب نمی شود هرکس که صحبت از تو کند..،گریه می کنم دیوانه پیش خلق مُعَذَّب نمی شود ما گریه کرده ایم ولی هیچ گریه ای مانند گریه بر غم زینب نمی شود قربان جسم دَرهَم شاهی که اهل دِه هر کار می کنند مرتب نمی شود 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
قربان بانویی که ذات اقدسی دارد دامان سبزش تار و پودِ اطلسی دارد سجاده اش عطر نماز بی کسی دارد در سینه صدها روضه ی دلواپسی دارد چشمان خیس او شبیه کوهِ الماس است او روضه خوان روضه های مشک عباس است وقتی ادب را در خیال خود مجسم ساخت خشت شجاعت را گرفت و شکلِ آدم ساخت یک رشته کوه از قلّه های سخت و محکم ساخت آئینه در آئینه، چار آئینه باهم ساخت الحق خدا او را زنی مرد آفرین نامید امُّ الادب را "حضرتِ امُّ البنین" نامید ای همسر پیوند مولایم پس از زهرا ای اوّلین سوگند مولایم پس از زهرا ای بانی لبخند مولایم پس از زهرا ای مادر فرزند مولایم پس از زهرا هفت آسمان را غرق شور و همهمه کردی عباس را نذر حسین فاطمه کردی تو عاشقانه پای عهد قدسی ات ماندی قوم شیاطین را از این تصمیم رنجاندی آئینه ها را سمت کوهِ نور چرخاندی مهتاب را دور سر خورشید گرداندی وقتی نشاندی رود را بر زانوی دریا گفتی: حسینم را برادر نه...، بگو مولا تو یاد دادی ذاکر ذکر خدا باشد تو یاد دادی محو ذات کبریا باشد تو یاد دادی غرق اشک ربنا باشد تو یاد دادی تا عمو عباس ما باشد وقتی عزیز فاطمه با خنده اش خندید او "کاشف الکرب" حسین بن علی گردید تو روز را پای علی شب کرده ای بانو تا که حسن تب کرده تو تب کرده ای بانو رخت حسینت را مرتب کرده ای بانو کلاً خودت را وقف زینب کرده ای بانو زینب نگو زینب فقط غم داشت بانو جان در کربلا خانم تو را کم داشت بانو جان آنجا که حسرت در دل رنجور سقا ماند وقتی اباالفضلت میان خصم تنها ماند لب تشنه ای در حسرت دیدار دریا ماند وقتی علمدار حرم در علقمه جا ماند آنجا شروع روضه ی سخت اسارت شد خیلی به زینب بعد عباست جسارت شد با تازیانه رنگ هر رخساره را بردند نامردها حتی لباس پاره را بردند پیش نگاه مادری گهواره را بردند راس علیِ اصغر بیچاره را بردند با نیش‌خَند خود نمک بر زخم ها می ریخت این حرمله پیش ربابت آب را می ریخت آه از نهاد کودکان برخاست: "آه از شام" ترس تمام دختران بی گناه از شام می ساخت پیش چشم زینب قتلگاه از شام مانده به روی قافله ردِّ نگاه از شام ای کاش یک لحظه..،فقط یک بار..،می شد بست چشم حرامی را سر بازار می شد بست زینب میان کوچه ای پُر التهاب افتاد زینب میان دردهایی بی حساب افتاد در مجلس اغیار با قلبی کباب، افتاد آن اتفاقاتی که در بزم شراب افتاد... دختر ندارد تابِ این بی حُرمتی ها را حرف از کنیزی شد...،خدایا لال کن ما را... 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
آسمان در سجده افتاد است پیش پای تو عرش آرام است زیر سایه ی طوبای تو بادها را مسخ کرده عطر جان افزای تو ماه،فانوسی برای شب نشینی های تو تو تجلّی اصولی،تو بنای منطقی تو امام راستینی،تو امام صادقی از قنوت صبحگاهت تا دعایی می رسد مستمند تو به یک نان و نوایی می رسد پای درس ات روح آدم تا رهایی می رسد جابرِ حیّان در این مکتب به جایی می رسد طایر علم لدُنّی جلد بامِ صادق است شیعه هرچه دارد از قالَ الامام صادق است خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل است خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل است کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل است طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل است نور علم ات را به ژرفای جهان تابانده اند بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده اند حال عاشق نیمه شب با چشم بارانی خوش است پس سحر لطفی کنی من را بگریانی،خوش است یک نظر تنها،به سمتم،سربگردانی خوش است در تنور عشق من را هم بسوزانی،خوش است خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده می چکد عطر خدا از اَلسّلام آخرت شش قدم می خواست تا معراج، چشمان ترت جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت بندگی ات شیعه را انداخت یاد مادرت اشک را مانند مادر می کنی آب وضو آنقدر،مولای من،زهراخِصالی که نگو فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می کنم شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می کنم دست چشمم را کنار قبر تو رو می کنم بارگاه خاکی ات را آب و جارو می کنم کاش در خاک بقیع تو حرم می ساختیم چارتا گنبد در آنجا دسته کم می ساختیم بارها گفتی که اشک روضه ها مشکل‌گشاست دردمندان گریه بر هر درد بی درمان دواست ختم منبر هایت آغاز گریز کربلاست قاتلِ جان تو آقا روضه ی طشت طلاست اشک های گریه کن ها را شمارش کرده ای گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده ای آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت آسمان قلبش شکست و بارشی نم نم گرفت روضه خوان"دیوار"شد "در" پا به پایش دم گرفت دخترت از ترس دامان تو را محکم گرفت نیمه شب بال و پر پروانه را آتش زدند پیش چشم دختر تو خانه را آتش زدند پیش پایت اشک های همسرت افتاده است جای جای این گذر بال و پرت افتاده است تکه ای از شعله بر روی سرت افتاده است رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟ ریسمانِ بی مروّت‌ها اسیرت کرده است ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است بین این کوچه تو را در نیمه ی شب می کِشند بی عمامه بی عبا در پشت مرکب می کشند تا گذر از جمعیت می شد لبالب می کشند ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می کشند سوخت در بین گذر بال و پر پروانه ها عمه جانت سنگ خورد از پشت بام خانه ها گیسوان کودکی با پنجه شانه می خورد پیش چشمانش رقیه تازیانه می خورد طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می خورد دست سنگینی به رویِ کودکانه می خورد دور تو شکر خدا انبوه شامی ها نبود معجر ناموس تو دست حرامی ها نبود 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
تا دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌لازم می شود "اشک"،بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌کُن در روضه جبریلِ عوالم می شود شمع باشی یا که پروانه..،چه فرقی می کند سوخت هرکس که درونش "عشق" حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد،مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم..،کشکول من را پُر نکن دست سائل تا که خالی شد..،مزاحم می شود این خرابت را بیا و لطف کن..،بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود تا گناهی می کنم،زهرا وساطت می کند پُشت مادر،طفلِ بازیگوش قایم می شود آه ای ماهِ هزار و چند صد ساله بگو سهم ما تا کِی سیاهیِّ مُداوم می شود هر زمان "ناحیّه" می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه..،تنها در میان روضه ی جدَّت "حسین"... اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود لااقل "این‌جسمِ‌عریان‌مانده" را..،دفنش کنید نامروَّت ها کسی این‌قدر ظالم می شود آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود... کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک گپ https://gap.im/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
راز آئینه رو برملا نکن خودتو این همه جابجا نکن الهی درد و بلات به جون من... در خونه رو تو دیگه وا نکن یعنی میشه دوباره صدام کنی از دل این همه غم رهام کنی این‌قَدَر به دنده‌هات فشار نیار... نفست در نمیاد سلام کنی زندگیمون داره زیر و رو میشه بودنت داره یه آرزو میشه زینبت رو تا میرم آروم کنم... گریه‌ی حسین تو شُرو میشه گرد غم نشسته روی دامنت چه بساطی شده جارو کردنت دیگه جون مرتضی زمین نخور بخدا داره میبینه حسنت بغض چشمای ترت کشته منو زخمای بال و پرت کشته منو اشکِ بندِ رختِ خونه دراومد شُستشوی بسترت کشته منو داغ حیدرِ تو غربتش شده همه جا نَقلِ مصیبتش شده دلِ رفتنِ به مسجد ندارم... قاتلت امام‌جماعتش شده زخم بازوت دلمو تکون میده عطر پیرهنِ تو بوی خون میده منو هرجا میبینه قنفذِ پست غلاف شمشیرشو نشون میده مگه حرمتت حریم حج نبود؟! کاشکی دشمن تو اهل لج نبود لااقل گیر نمی کردی پشت در... کاشکی میخِ گُر گرفته،کج نبود لب من باید خدا خدا بگه دردِ دل‌هاشو توو ربّنا بگه حسرتش علی رو داره میکُشه محسنم نشد یه بار بابا بگه دلمو عذابِ بی اموون نده به من اسباب‌بازیشو نشوون نده لالایی خوندنتو عرش‌و سوزوند... این‌قَدَر گهواره‌اشو تکوون نده 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش Sapp.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک آیگپ https://iGap.net/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59
برپا کنید خیمه‌ی ماتم..،شروع شد ماه عزای شاه دو عالم شروع شد شب‌های ماتم است..،سلامٌ علی الحسین عالم محرم است..،سلامٌ علی الحسین حسرت به خاک سردِ مزاری نَبُرده ایم شکر خدا که قبل محرم نمرده ایم احیای خشکسالی چشم است با حسین "صد مرده زنده می شود از ذکر یاحسین" دارد برای تو کفنم می کند پدر پیراهن سیاه تنم می کند پدر بالاتر از تمام نسب‌هاست حدِّ من جاروکش عزای تو بوده است جدِّ من دست از شراب ناب بهشتی کشیده است آن‌کس که چای تازه دمت را چشیده است برگشته ایم..،چشم به عفو تو داشتیم حُرّیم و چکمه بر سر شانه گذاشتیم خاکم ولی به زر بدلم کن حسین‌جان مثل حبیب خود بغلم کن حسین‌جان دستی به روی گونه ی سینه‌زنَ‌ات بکش اشک مرا بگیر و به زخم تن‌ات بکش ما با غم تو فارغِ هر بند می شویم در آتش عزای تو اسپند می شویم امروز اگر که در دل هیئت نشسته ایم مدیون لطف مادر پهلو شکسته ایم زهرا به روی گریه‌کُنانت حساب کرد ما را برای نوکری ات انتخاب کرد ما پای دیگ نذر تو برکت گرفته ایم از پادویی مجلس‌ات عزت گرفته ایم در اوج درد..،نام تو اعجاز می کند دست سه‌ساله ی تو گره باز می کند این اربعین حواله‌ی پای مرا بده جان رقیه یک سفر کربلا بده تا با لب ترک ترکم پرپرت شوم قربان تشنگیِ علی اصغرت شوم پائینِ پات ناله ی جانکاه می کشم یاد عبا و اکبر تو آه می کشم در علقمه دلت به چه دردی دچار شد باآبروی اهل حرم شرمسار شد تنها شدی که شمر تو را زیر پا گرفت لب‌هات جای آب به سرنیزه‌ها گرفت 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
دارد این ضرب‌المثل را کُلِّ دنیا می زند قلب دختر ها فقط با عشق بابا می زند گرچه کم وزن است امّا جان ندارد دست من پرده ی روی طبق را عمه بالا می زند چهره‌ی برگشته را تشخیص دادن مشکل است این سرِ سرنیزه خورده به پدرها می زند ارث خود را زود از مادربزرگم بُرده ام این چنین خَم‌راه‌رفتن‌ها به زهرا می زند حسرت یک استراحت در دل من مانده است می روم قدری بخوابم..،شمر با پا می زند بانی سرگرمی هر روزه‌ی زجرم..،پدر بی حیا یا می کِشد موی مرا یا می زند این اواخر دخترت دارد طبابت می کند بازوی دررفته‌ی خود را خودش جا می زند شرط بندی کردن این نیزه داران را ببین... می بَرَد آن کس که با سنگش علی را می زند هدیه دارد میبرد آنرا برای دخترش روسری دخترت را یک نفر تا می زند گوشوارم را که غارت رفته پس خواهم گرفت دختر تو عاقبت دل را به دریا می زند بی اراده یاد چوبِ خیزران افتاده ام هر زمان هرکس که حرفی از معما می زند آنقَدَر شکل کبودی‌ تنم رعب‌آور است آن زن غساله وقت غسل من جا می زند 🔸شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
خو گرفتم با غم در به دری این روزا سهم منه خون‌جگری من دیدم..،بَسّه دیگه..،خدا کنه داغ شیرخواره نبینه مادری غم تو پامو توو این بلا کشید کارِ من ببین که تا کجا کشید من چجوری تووی سایه بشینم بدن بابات سه روز گرما کشید منو سوزوندی با آتیشِ خودت دعا کن..،منم بیام پیش خودت چی می شد فقط یه بار می خندیدی با همون دندونای نیش خودت! کاشکی می شد بزنم صدات،علی الهی رباب بشه فدات،علی یه بارَم شده به خواب من بیا دل من یه ذرّه شد برات،علی! گریه هات هنوز تووی گوش منه انگاری سرت رویِ دوش منه قدر یک لحظه ازم دور نمیشی قنداقِ خونیت توو آغوش منه! یادمه توو خیمه آشوب شده بود یادمه لبت مثه چوب شده بود وقت دست و پا زدن‌هات..،پسرم! دل مادرت لگدکوب شده بود مادر تو آرزومنده هنوز رو لبت حسرت لبخنده هنوز شب به شب ذبح تو ، کابوس منه... سر تو به تار مو بنده هنوز مثه شیشه‌خرده له شده تنم اونکه اشکش دمِ مشکشه ،منم! اگه رو نیزه‌ای..،تقصیر منه قبر تو نشد عمیق‌تر بکَنم حتی دیدنت منو راضی می کرد دست باد موهاتو نازنازی می کرد تا منو دقم بده..،جلو چشام حرمله با گهواره‌ات بازی می کرد چه بلایی که نیومد سر تو جلوی تو میزدن خواهرتو چشم نیمه‌بازتو می بستی کاش! سر بازار نبینی مادرتو دوس ندارم تو رو مأیوست کنم با هزار گلایه مأنوست کنم حالا قدِّ تو ازم بلندتره... میشه خم بشی..،میخوام بوست کنم! 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
مانند ابری که نمِ باران ندارد مَن، خشکسالیِ دلم پایان ندارد دیروز خیلی گریه‌کردن را بلد بود چشمم توانِ قبل را، الآن ندارد من با فراقَت دائماً سرگرم هستم این بی‌نوا کاری به این و آن ندارد دست از سر من برنمی‌دارد غمِ تو داغت رهایَم می‌کند؟!، امکان ندارد! بیماری عُشّاق، زخمی لاعلاج است دردی که هرگز نسخه‌ی درمان ندارد عُمر زلیخا پای یوسف رفت بر باد عاشق‌شدن جز باختن تاوان ندارد راهِ وصالِ یار دشوار است قطعاً این مقصد اصلاً جاده‌ای آسان ندارد من مطمئن هستم که نانِ شُبهه خورده هرکس به برگشتِ تو اطمینان ندارد هر بار بد کردیم، تو گردن گرفتی اما به «لطف» تو کسی اذعان ندارد باید برای این همه اندوهِ تو مُرد باید برایت مُرد، دور از جان ندارد! بی مصرفم، امّا فقط بگذار باشم ظرفِ شکسته، جا در این دُکّان ندارد؟! دارد اَجَل سر می‌رسد، پس کِی میایی! چشم‌انتظارت فرصتی چندان ندارد محتاج آغوش توأم، من را بغل کن فرزند، بی بابا سر و سامان ندارد جانِ همان‌ پهلو‌شکسته، زود برگرد جانِ گلی که روح در گلدان ندارد طوری لگد زد، میخ در پهلو فرو رفت... نامردِ بی غیرت مگر وجدان ندارد؟! در اوج تنهایی، صدف از دُر جدا شد مادر به غیر از فِضّه پشتیبان ندارد* 🔸️شاعر: * فَقالَت: آهْ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ ترجمه: پس صدا زد: آه ای فضّه! به سويم بيا و مرا درياب؛ به خدا سوگند، فرزندي را كه در بطن داشتم، كشته شد. 📚بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴ ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
خو گرفتم با غم در به دری این روزا سهم منه خون‌جگری من دیدم..،بَسّه دیگه..،خدا کنه داغ شیرخواره نبینه مادری غم تو پامو توو این بلا کشید کارِ من ببین که تا کجا کشید من چجوری تووی سایه بشینم بدن بابات سه روز گرما کشید منو سوزوندی با آتیشِ خودت دعا کن..،منم بیام پیش خودت چی می شد فقط یه بار می خندیدی با همون دندونای نیش خودت! کاشکی می شد بزنم صدات،علی الهی رباب بشه فدات،علی یه بارَم شده به خواب من بیا دل من یه ذرّه شد برات،علی! گریه هات هنوز تووی گوش منه انگاری سرت رویِ دوش منه قدر یک لحظه ازم دور نمیشی قنداقِ خونیت توو آغوش منه! یادمه توو خیمه آشوب شده بود یادمه لبت مثه چوب شده بود وقت دست و پا زدن‌هات..،پسرم! دل مادرت لگدکوب شده بود مادر تو آرزومنده هنوز رو لبت حسرت لبخنده هنوز شب به شب ذبح تو ، کابوس منه... سر تو به تار مو بنده هنوز مثه شیشه‌خرده له شده تنم اونکه اشکش دمِ مشکشه ،منم! اگه رو نیزه‌ای..،تقصیر منه قبر تو نشد عمیق‌تر بکَنم حتی دیدنت منو راضی می کرد دست باد موهاتو نازنازی می کرد تا منو دقم بده..،جلو چشام حرمله با گهواره‌ات بازی می کرد چه بلایی که نیومد سر تو جلوی تو میزدن خواهرتو چشم نیمه‌بازتو می بستی کاش! سر بازار نبینی مادرتو دوس ندارم تو رو مأیوست کنم با هزار گلایه مأنوست کنم حالا قدِّ تو ازم بلندتره... میشه خم بشی..،میخوام بوست کنم! 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
شیشه‌ی عمر پدر خُرد شدی در نظرم سر پیری چه بلایی‌ست که آمد به سرم خواستم پر بکشم سمت تو...،خوردم به زمین طرزِ درهم شدنت چیده همه بال و پرم لخته‌خون! خواهشاً از حنجره‌اش دست بکش تا اگر شد فقط این بار بگوید: پدرم شمر با هر ولدی‌گفتنِ من می‌خندد پسرم ای پسرم ای پسرم ای پسرم تا به حالا نشده پیش پدر پا نشوی حیف باشد دم آخر نکنی مفتخرم نیزه مسمار شد و چنگ به پهلویِ تو زد داغ زهراییِ تو شعله زده بر جگرم تیغ‌ها! از بدنِ ریخته پا بردارید بگذارید که از معرکه او را ببرم می‌شمارم همه اعضای تو را..،باز کَم است تکّه‌ای از تو کجا مانده؟!..،خودم بی‌خبرم آنقَدَر بند به بند بدنت وا شده است می‌شود در دلِ قنداقه تو را بُرد حرم کارِ تشییع تو یک روز زمان خواهد بُرد همه از خیمه بیایید که من یک نفرم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
بسم رب الکرم از خیمه یلی می آید از دل دفتر غیرت مَثَلی می آید سیزده جامِ سبویِ ازلی می آید خوب دقت کنی انگار علی می آید گفت:قاسم پسر شیر جمل‌گیر..،منم من حسینی شده ی دست امام حسنم در سرم شوق عروج است پرم را برسان قاصد از راه بیا و خبرم را برسان برگه ی توصیه ی معتبرم را برسان مادر آن دست‌نویس پدرم را برسان تا ببینند که بیهوده نبود این سخنم من حسینی‌شده ی دست امام حسنم قطره ی اشک تو شد آب وضو..،باور کن ترس لشگر شده پیشِ همه رو..،باور کن دشت پُر می شود از خون عدو..،باور کن جوشنی در خور من نیست عمو..،باور کن زره پیکر من هست همین پیرهنم من حسینی شده ی دست امام حسنم قطره ای بود در آغوش عمو دریا شد رجزی خواند که در قلب حرم غوغا شد گام برداشت و در معرکه طوفان پا شد ضربه‌ های حسنی قاتل ازرق ها شد نعره می زد که سر از کوفی و شامی بزنم من حسینی شده ی دست امام حسنم ناگهان دوره شدن خدعه ی این پیکار است نیت هر که رسیده است به من کشتار است بی هوا سنگ به صورت بخورد..،دشوار است زخم ها زیرِ سرِ نیزه‌ی لاکردار است حک شده با خطِ سرنیزه به روی بدنم من حسینی شده ی دست امام حسنم نقطه بودم که هزاران خطِ مطلب شده ام در بهم‌ریخته‌بودن چه مرتب شده ام فرش پاخورده ی چندین سمِ مرکب شده ام عِینِ موم عسل از حفره لبالب شده ام با عبا هم بخدا جمع نگردید تنم من حسینی شده ی دست امام حسنم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59