#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
بابا سلام دلتنگتم درد دلم زیاده
نمی دونی چقده من راه اومدم پیاده
ببخش من و جون ندارم پاشم توانم کمه
قد خمیده م شده مثل مادرت فاطمه
بابا همش مادرت و من می دیدم کنارم
از وقتی دیدمش به عشقش دیگه بی قرارم
خسته شده دختر تو پشت سر قافله
ببخش دیگه بیشتر ازین نمیذاره حوصله
حالا تو از خودت بگو بابای مهربونم
سرت چرا جدا شده درد سرت به جونم
موهات چرا پریشونه چشات چرا خونیه
بابا به من بگو تو این خرابه مهمونیه؟
خوراکمون روزا شده نهیب و تازیانه
شبم که میشه نداریم یه گوشه اشیانه
از تو چه پنهون که دلم میسوزه واسه عمه
نگاه بکن کنار من سوخته لباس عمه
راستش دیگه طاقت موندن نداره دخترت
می خواد بیاد پیش تو جون بگیره از کوثرت
شما رو خوب نمی بینم دیگه چشام تاریکه
گمون کنم که لحظه ی وصال ما نزدیکه
عزیز من من و به همرات ببری چی میشه
دوباره ناز دخترات و بخری چی میشه
با تو بیام مزاحم همه دیگه نباشم
باعث غصه و غم عمه دیگه نباشم
من می دونم عمه رو دوست داری تو خیلی زیاد
به جون زینبت بابا بذار رقیه ت بیاد
🔸️ شاعر:
#زینت_کریمی_نیا
✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59