eitaa logo
کانال رسمی کربلایی علی سلمانی
450 دنبال‌کننده
6 عکس
3 ویدیو
1 فایل
✔کانال رسمی کربلایی علی سلمانی✔ 🎬فایل های تصویری 🎤فایـل هـای صـوتی 📆اعــلام جــلــســات #استان_هرمزگان 📱 t.me/alisalmani59 📱 sapp.ir/alisalmani59 📱 https://rubika.ir/alisalmani59 📱 instagram.com/alisalmani_official ادمین: @alisalmani1359
مشاهده در ایتا
دانلود
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج) بر من بتاب ، ای مَهِ زیبا ببینمت! تا از زمین ، به عرش ثریا ببینمت در انتظار ماه رخت روز و هفته ‌ها هر شب نشسته‌ام به تماشا ببینمت چشمم سپید شد همه شب در غیاب تو ای ماه شب ‌فروز...! بیا تا ببینمت صد سلسله بشوق تو در خواب رفته است برخیز ، ای سلاله ی طاها ببینمت هر جمعه بی‌تو آمد و بی‌تو غروب کرد آیا شود به جمعه ی فردا ببینمت ؟ جانم به لب رسید و نفس در گلو شکست بر من بِدم ، نگار مسیحا...! ببینمت بس بیت‌ها به شوق غزال نگاه تو گفتم که تا میان غزل‌ ها ببینمت دلخسته‌ام ز خویش و ز خویشان رمیده‌ام مشتاقِ دیدنم به تمنّا ببینمت در این کویر تب‌زده عمرم به سر رسید شاید به بی‌کرانه‌ی دریا ببینمت لب ‌تشنه‌ی وصالم و در ساغر خیال خواهم که ای شراب گوارا ببینمت تا چشم بد نظر نکند بر جمال تو تن‌ها رها نموده که تنها ببینمت لیلای من! بیا که درین دشت پرملال مجنون صفت به دامن صحرا ببینمت اصلاً بگو که یوسف زهرا چه‌سان کجا؟ شیداتر از هزار زلیخا ببینمت گر نیستی موافق کیش و مرام ما گو تا به دِیر ، یا به کِلیسا ببینمت؟ هرچند شد خزان گل عمرم درین فراق خواهم که تا همیشه شکوفا ببینمت در انتظار روی تو مویم سپید شد امّا نشد به دیده‌ی بینا ببینمت چشمی نمانده است ببینم اگر تورا لَختی بیا به دیده‌ی معنا ببینمت شاید که نیست دیدن رویت نصیب من پس لااقل بیا که به عقبا ببینمت (ساقی) بریز باده‌ای از ساغر وصال تا مِی کشان و مست ، به دنیا ببینمت. 🔸️شاعر: (ساقی) ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
عرش بر جلوه‌ی رخسار حسین می‌نازد فرش بر رونق بازار حسین می‌نازد ابر بر اشک عزادار حسین می‌نازد قبر شش‌گوشه به زوار حسین می‌نازد کربلا هم به علمدار حسین می‌نازد آیت لیله‌ی معراج، حسین است حسین عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین فُلک افتاده به امواج، حسین است حسین عاشق مست به صهبای حسین می‌نازد شیعه بر عشق و تولای حسین می‌نازد جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟ جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟ جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟ مصطفی در صف محشر به حسین می‌نازد مرتضی ساقی کوثر به حسین می‌نازد هشت در را که گشایند به فردوس برین شهپری را که خدا داده به جبریل امین حوض کوثر، خم و ساغر، خود ساقی به یقین خط توحیدپرستی به حسین می‌نازد صانع عالم هستی به حسین می‌نازد دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست هر که دیوانه‌ی مولا نبُوَد، عاقل نیست نه فقط عاقل مجنون به حسین می‌نازد مدعی، دیده‌ی گردون به حسین می‌نازد یاحسین آب حیات است، بگو یامولا نردبان درجاتِ است، بگو یامولا یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است فاطمه ضامن اوست آخرتش تضمین است جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست؟ جز حسین کیست که محبوب تمام‌ دل‌هاست؟ او حسین است، بلی میوه‌ی قلب زهراست فاطمه‌ ام ابیها به حسین می‌نازد همه‌جا زینب کبری به حسین می‌نازد یاحسین ذکر ولایی ست، خدا می‌داند یاحسین رمز رهایی ست خدا می‌داند یاحسین فیض خدایی ست، خدا می‌داند نه فقط عالم و آدم به حسین می‌نازد این شرف بس، که خدا هم به حسین می‌نازد فوق اندیشه و پندار و گمان است حسین مصطفی هر چه که فرموده همان است حسین چون علی مبتکر سیر زمان است حسین طبع (خوشزاد) حقیقت به حسین می‌نازد در سحرگاه قیامت به حسین می‌نازد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
کعبۀ اهل ولاست، صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد، کرب‌وبلای رضا در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کند، گریه برای رضا کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟ بر سر دستش برند هدیه برای خدا ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا.. نغمۀ قدّوسیان بود به آمین بلند حیف که خاموش شد صوت دعای رضا یاد کند گر دَمی، زآن جگرِ چاک چاک خون جگر جوشد از، خشت طلای رضا از در باب الجواد، می‌شنوم دم به دم یا ابتای پسر، وا ولدای رضا بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم باز دلم در وطن، کرده هوای رضا گر برود در جنان، یا برود در جحیم بر لبِ میثم بُوَد، مدح و ثنای رضا 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
لب ما و قصه زلف تو چه توهمی، چه حکایتی! تو و سر زدن به خیال ما چه ترحمی، چه عنایتی! به نماز صبح و شبت سلام و به نور در نَسَبت سلام و به خال کنج لبت سلام که نشسته با چه ملاحتی به جمال، وارث کوثری به خدا محمد دیگری به روایتی خود حیدری چه شباهتی، چه اصالتی! بلغ‌العلی به کمال تو کشف‌الدجی به جمال تو به تو و قشنگی خال تو صلوات هر دم و ساعتی شده پر دو چشم تو در ازل یکی از شراب و یکی عسل نظرت چه کرده در این غزل که چنین گرفته حلاوتی تو که آینه تو که آیتی تو که آبروی عبادتی تو که با دل همه راحتی تو قیام کن که قیامتی زد اگر کسی درِ خانه‌ات دل ماست کرده بهانه‌ات همه جا گرفته نشانه‌ات ز سحر شنیده بشارتی غزلم اگر تو بسازی‌ام و نی‌ام اگر تو بنازی‌ام به نسیم یاد تو راضی‌ام نه گلایه‌ای نه شکایتی نه مرا نبین، رصدم نکن و نظر به خوب و بدم نکن ز درت بیا و ردم نکن تو که آستان سخاوتی 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
طاق کسری روز میلاد تو بی طاقت شده جانِ ایوانش پر از بیتابی و حیرت شده آسمان خود را به خاکِ پای تو انداخته محض پابوسَت دو عالم با ادب دعوت شده ماه، رؤیت کرده رویَت را گریبان چاک کرد لحظهٔ شقّ القمر زیباترین ساعت شده یامحمد(ص)گفت، عبدالله(ع) جانش تازه شد شد أباالأحمد از امشب صاحبِ عزّت شده آب و نانش از پَرِ قنداقهٔ تو میرسد زندگیِ آمنه(س) پُر رزق و با برکت شده آمدی تا کینه را ویران کنی بعد از غرور تا جهالت جایِ دخترها شود زنده به گور آمدی تا کعبه و قبله نما معنا شود تا که حجِ واجب و سعی و صفا معنا شود از ازل تنها دلیلِ خلقتَت این بود و بس تا علی(ع) تنها شهنشاه ولا معنا شود آمدی تا قلعهٔ خیبر بدون «در» شود دستِ حیدر رو شود! شیرخدا معنا شود با تو بالا رفت دستانِ ولایت در غدیر آمدی تا مرتضی(ع) مولایِ ما معنا شود شد علی(ع) تفسیرِ بر حقّ وصیّ المصطفی(ص) مثل قرآن است و باید بی خطا معنا شود با خودت خورشید آوردی و والا منسبی قل هوالله أحد بر خاندانت یانبی(ص) هفدهِ ماهِ ربیعُ الأول و عاشق شدم عاشقِ شمسِ جمالِ حضرتِ صادق(ع) شدم خلق کرد از خاک پاکش این دلِ دیوانه را عاشقم کرد و به سائل بودنش لایق شدم در خیالاتم به دورش گشتم و مثل هشام با رئیس ِ مذهبم همسایهٔ سابق شدم خوانْد توحید مفضلّ را و من با اشتیاق محو ذات کردگار و قدرتِ خالق شدم در کلاس درس او همراه جابر بیخبر بارها حاضر شدم تا عاشقی حاذق شدم چشم هایم را به دور از شرّ شیطان ساختم تا که باشم زینتش، سر را به زیر انداختم! 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
گرچه همتا و شریکی خالق اعظم ندارد یک علی دارد که مانندش در این عالم ندارد من نمی‌گویم چه دارد این علی آنقدر گویم از خدا چیزی به عالم جز خدایی کم ندارد نام او مشتق شد از نام خدایش تا بدانی این علی با آن علی حرفی جدا از هم ندارد زادگاهش خانه حق گشت تا معلوم گردد جای گنجایش حرم از بهر نامحرم ندارد در غدیر خم نبی فرمود این ضرب المثل را بعد من انگشتر من  بی‌ علی خاتم  ندارد این علی مولاست بر هر کس که من مولای اویم هر که گردد شیعه‌ی او در دو عالم غم ندارد هاتفی در گوش حوا گفت پیدا کن علی را بی علی راهی بجایی توبه‌ی آدم ندارد هر که چون نوح نبی بر او توسل جست بی‌شک دل به دریا می‌زند چون وحشتی از یم ندارد دید ابراهیم باید از علی یاری بجوید ورنه در آتش برای خویشتن همدم ندارد گفت موسی را خدا با لن ترانی جستجو کن دیدن ما چاره‌ای جز دیدن محرم ندارد مردگان را زنده کردن کار عیسی است زیرا بی‌علی تأثیر دم عیسای صاحب دم ندارد آن مسیحی گفت زخم بی‌دوای فکر انسان جز کلام دلنشین مرتضی مرهم ندارد گفت احمد شهر علمم من علی باشد در آن هر که وارد شد از این در حرف لایعلم ندارد هر که در پرونده‌اش امضای مولا نیست بی‌شک ارزشی در پیشگاه خالق اعظم ندارد بی‌ولای او رسالت را نباشد محتوایی بی‌علی کاخ نبوت پایه‌ای محکم ندارد رهرو راه علی شو تا که یابی رستگاری راه او تنها بود راهی که پیچ و خم ندارد خانه‌زاد خانه‌ی حق شد شهید خانه‌ی حق این سعادت را کسی بین بنی آدم ندارد بر سر خوان گدایش هر که بنشیند بگوید حاجتی بر زرق و برق سفره حاتم ندارد در جهان آفرینش جز علی آزاد مردی همسری چون دختر پیغمبر اکرم ندارد تا قدم در قاب او ادنی نبی زد با تعجب دید آنجا میزبانی غیر ابن عم  ندارد گر ندارد حب دنیا شاعر ژولیده در دل حبّ مولا دارد و از فیض عقبا کم ندارد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
امشب همه‌جا موج زند نور ولایت افتاده به سرها همه دم شور ولایت گردیده سماوات و زمین طور ولایت از پرده در آمد مه مستور ولایت گردیده ملک گرم ثناگستری امشب گویند ثنای حسن عسکری امشب برخیز و بزن خنده که گل خنده‌زن آمد با خنده‌ی گل، بر لب بلبل سخن آمد خورشیدِ فروزنده مه انجمن آمد فرزند رضا را حسن آمد، حسن آمد عالم همه غرق شعف و عشرت و شادی است میلاد گرامی‌خَلَفِ حضرت هادی است نخل نبوی را ثمر است این، ثمر است این چرخ علوی را قمر است این، قمر است این فخر دو جهان را پسر است این، پسر است این بر مُصلح عالم پدر است این، پدر است این این شیعه و این مشعل انوار هُدایش ای جان همه عالم و آدم به‌فدایش روئید گل تازه‌ی آمال محمّد یا مهرِ فروزنده‌ی اقبال محمّد یا صفحه‌ی رخسار و خط و خال محمّد یا آمده دوم حسن از آل محمّد از سامره تابیده به عالم جلواتش پیوسته فرستید درود و صلواتش این گوهر ده بحر خروشنده‌ی دین است این کعبه‌ی امیّد دل اهل یقین است این عرش خداوند تعالی به زمین است این نجل دهم حجّت خلاّق مبین است در سجده ملائک به یسار و به یمینش تابنده بُود جلوه‌ی مهدی ز جبینش آینه‌ی حسن ازلی ماه جمالش آیات لب حضرت هادی خط و خالش یادآور جاه نبوی قدر و جلالش جبریل فرو مانْد در اوج کمالش عالم همه مرهون وی و موهبت اوست از سامره تا عرشِ خدا مملکت اوست این اختر برج نقوی ماه تمام است این فرش‌نشینی است که خود عرش مقام است این حجّ و زکوة است و صلات است و صیام است بر خَلق امام است، امام است، امام است قدر و شرف و عزّت و جاهِ بشر از اوست ای منتظران! حجّت ثانی عشر از اوست ای ارض و سماوات همه، سامره‌ی تو ای چرخ برین نقطه‌ای از دایره‌ی تو ای مِهر فلک ذرّه‌ای از نائره‌ی تو ای زنده دل اهل دل از خاطره‌ی تو از جود تو بس خاطره داریم حسن‌جان! ما آرزوی سامره داریم حسن‌جان! تو یازدهم اختر منظومه‌ی نوری تو واسطه‌ی عفو خداوند غفوری تو نور خدا در شجر وادی طوری تو سرّ انا الحق به غیاب و به حضوری من سائل لطف و کرم و جود تو هستم با آن همه آلودگی‌ام دل به تو بستم ای فوج ملک را به درت عرض ارادت سادات جهان از تو گرفته است سیادت مِهر تو بود مُهر قبولیّ عبادت قرآن به تو و پاکی تو داده شهادت تو دست خداوند به تقدیر قضایی فرزند علیّ ابن جواد ابن رضایی قرآن به تو نازد که در او جلوه‌گر استی ایمان به تو بالد که ورا راهبر استی انسان به تو بالد که امام البشر استی مهدی به تو در فخر که او را پدر استی لطفی که مگر سائل هر روز تو باشم خاک قدم عسکر پیروز تو باشم ای عادت تو جود و مرام تو عنایت ای مهر رخت مشعل انوار هدایت ای یازدهم اختر تابان ولایت قرآن، سخن فضل تو را کرده حکایت من «میثم» آلوده‌دل بی‌سر و پایم از خویش مرانید که مدّاح شمایم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
وقتی هوای روضه‌ی ما باز مادری‌ست حال و هوای گریه‌ی ما جور دیگری‌ست وقتی که مادر همه‌ی ماست فاطمه حِسی که بین ماست، همانا برادری‌ست مداح و روضه‌خوان و سخنران و چای‌ریز کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری‌ست شاهان روزگار به ما غبطه می‌خورند این نوکری خودش به خدا عین سروری‌ست این اشک‌ها نشان دل بی‌قرار ماست عالم بداند اینکه دل شیعه مادری‌ست زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی‌ست زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری‌ست زهراست آن که ام ابیهای احمد است زهراست مادر همه‌ی ما، چه مادری است! زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا از لطف فاطمه‌ست، اگر شیعه حیدری‌ست زهراست آنکه در رهِ حیدر خمیده شد بگذاشت سر به پای ولایت... شهیده شد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
وقتی مرا در روضه دعوت می‌کند زهرا یعنی کریمانه کرامت می‌کند زهرا بیش از پدر‌مادر محبت می‌کند زهرا از نان شب خرج رعیت می‌کند زهرا تفسیر ناب آیه‌های هل اتی یعنی... لطف بدون منت و بی انتها یعنی... پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ... شام زفافش هم عنایت می‌کند زهرا غم می‌زداید از دل سائل به یک لبخند با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند یک روز نان سفره و یک روز گردن بند همواره لطف بی نهایت می‌کند زهرا هرکس مقیم خانه‌اش شد، اهل ایمان شد مقداد شد، میثم شد و عمار و سلمان شد از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد چادر نمازش هم هدایت می‌کند زهرا زهراتر از زهرا ندارد عالم ایجاد آیات قرآن از مقاماتش خبر می‌داد جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد حجب و حجابش را رعایت می‌کند زهرا توحید دارد می‌چکد از سقف ایوانش اعجاز بیرون می‌زند از مطبخ نانش زهرا که جای خود، بگویم از کنیزانش ... فضه‌ش پیمبرگونه صحبت می‌کند زهرا چیزی نمی‌خواهد در این دنیا برای خود فیضی دهد همسایه را با ربنای خود پهلویش آزرده‌ست اما با خدای خود هرشب سر سجاده خلوت می‌کند زهرا یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد تصمیم بر یاری و امداد علی دارد لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد با ذکر مولایش عبادت می‌کند زهرا با اینکه خلقت را برای او بنا کردند از عالم هستی حسابش را جدا کردند هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند پس بر امامان هم امامت می‌کند زهرا دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران محبوب زهرا می‌شود از هر نظر ایران دیروز در شهر نبی، امروز در ایران سیدعلی‌ها را حمایت می‌کند زهرا یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟ در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟ در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟ تفسیر صبر و استقامت می‌کند زهرا از هرم آتش صورت پروانه می‌سوزد در پیش چشم کودکان، کاشانه می‌سوزد چون شمع، ذره ذره مرد خانه می‌سوزد اما صبوری در مصیبت می‌کند زهرا وقتی که دل را می‌دهد در دست دلبر هم... در پای عهدش می‌گذارد تا ابد سر هم... با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم... بین در و دیوار بیعت می‌کند زهرا پا را که داخل می‌گذارد از در مسجد از ترس می‌لرزد به خود سرتاسر مسجد محو کلام آتشین‌اش منبر مسجد با خطبه‌ای غرا قیامت می‌کند زهرا بوی شهادت می‌رسد از لحن سوگندش "لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش جان علی را می‌خرد با جان فرزندش از هستی‌اش خرج ولایت می‌کند زهرا با صورت نیلی و با چشمان کم سویش با سینه‌ی آزرده و با زخم بازویش با لاله‌های بسترش، با درد پهلویش از غربت مولا روایت می‌کند زهرا هرشب سراغ از مهبط مسمار می‌گیرد از پا می افتد، پهلویش هر بار می‌گیرد وقتی کمک از شانه‌ی دیوار می‌گیرد یعنی که به سختی حرکت می‌کند زهرا از تندی شلاق بی احساس بی دین نه از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه از درد تنهایی شکایت می‌کند زهرا اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید تابوت را در گوشه‌ی سرداب بگذارید نزد حسینم نیمه شب‌ها آب بگذارید این روزها دارد وصیت می‌کند زهرا همچون پرستویی که بالش گشته آزرده مانند سرو سیلی از باد خزان خورده مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده در عرش بابا را زیارت می‌کند زهرا فردای محشر باز محشر می‌شود قطعاً مادر می‌آید دیدنی‌تر می‌شود قطعاً با لطف او یک طور دیگر می‌شود قطعاً از ما گنهکاران شفاعت می‌کند زهرا خسران زده در کوله‌بارش در ندارد که در روز رستاخیز دست پُر ندارد که هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که نزد خدا از ما ضمانت می‌کند زهرا هم سینه زن، هم گریه کن، هم روضه‌خوانش را هم چای‌ریز بی ریا و بی نشانش را تا دوستانِ دوستانِ دوستانش را با دست خود راهی جنت می‌کند زهرا 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
دری را که مَلَک با احتیاط - آهسته - وا می‌کرد که حتی کوبه‌اش هم حق تعالی را صدا می‌کرد که حتی طرز دق البابش آداب و رسومی داشت چه آسان آسمان را از زمین، آن در جدا می‌کرد همین که بسته می‌شد‌، باز می‌شد بغض دلتنگان همین که باز وا می‌شد، گره بسیار وا می‌کرد کسی آن سوی در می‌زیست که عالم به قربانش! که عطر نان خود را نیز تقدیم خدا می‌کرد زنی بود آنچنان که قاصرم از مدح و توصیفش که وصفش را کسی هم‌چون علیِ مرتضا می‌کرد همین که باخبر می‌شد فقیری پشتِ در مانده سراسیمه نماز مستحبش را رها می‌کرد کمک می‌کرد هر خلق خدا را بی گمان، حتی اگر آتش درِ آن خانه عرض التجا می‌کرد به دست و پاش می‌افتاد اگرکه تازیانه‌ هم زنِ این خانه بی‌شک حق رحمت را ادا می‌کرد چه آسان خاک کوچه، چادرش را - آه - می‌بوسید کسی که خاک را با یک نظر چون کیمیا می‌کرد یتیم آمد، فقیر آمد، اسیر آمد، محبت دید زن این خانه حتی دشمنش را اعتنا می‌کرد * * * تویی که هیزم آوردی برای شعله - یادم هست - تو را مادر به نام کوچکت هر شب دعا می‌کرد! 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
آسمان، کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان ... با سرودِ وحی ،مدحِ دُختِ پیغمبر بخوان مدحِ آن مَمدوحه ی محبوبه یِ داور بخوان با زبان خویشتن، نه، با دَمِ حیدر بخوان با زبان حیدر از صدیقه ی اطهر بخوان هر چه زیبا خوانده ای امروز زیباتر بخوان ماهِ عصمت اخترِ برج هُدی را مدح کن روحِ احمد لیلةُ القدرِ خدا را مدح کن جان عالَم ، یک جهان جان را گرفته در بغل ... دست دل بگشوده ،قرآن را گرفته در بغل مَطلع ُالانوارِ ایمان را گرفته در بغل ... گوهرِ دریای غفران را گرفته در بغل هستیِ دادار منَّان را گرفته در بغل ... هر چه گویی ، بهتر از آن را گرفته در بغل ای پیمبر ، ای پیمبر عصمتِ کُبراست این بوسه زن بر آفتابِ طَلعتش، زهراست این این زِ پا تا سر تجلاّی جمال داور است این نه یک دختر تمام هستی پیغمبر است این به احمد کوثر است و دختر است و مادر است بلکه مامِ یازده عیسای عیسی پرور است چارده معصوم را شخصیّت او محور است جز محمّد (ص) از تمام انبیا بالاتر است ذات حق، با آیه ی قرآن ثناها گویدش اوّلین شخصیّت عالَم فداها گویدش مَخزن اسرار حق گوهر ندارد مثل او ذات ربُّ العالمین مَظهر ندارد مثل او مُصحفِ ختمِ رُسل کوثر ندارد مثل او نخلِ سر سبزِ نبوّت بَر، ندارد مثل او شخصِ ختمُ الانبیا دختر ندارد مثل او شیرِ حق، دست خدا یاور ندارد مثل او هر چه گفتم ، هر چه گویم در ثنای او، کم است مدح ناموس خدا فوق بیانِ عالَم است آفرینش باغ توحید و بهارش فاطمه است دین و قرآن تا قیامت اعتبارش فاطمه است مصطفی، فخر نبوّت افتخارش فاطمه است مرتضی، دست خدا و دستیارش فاطمه است دستیارش نه، همه دار وندارش فاطمه است ای خوشا آن کس که روز حشریارش فاطمه است در ثنای او همان اقرار عجز ما ، بس است گفتن اوصاف این دختر نه کار هر کس است فاطمه یعنی بهشت رحمةٌ للعالمین فاطمه یعنی تمام هستی هست آفرین فاطمه یعنی حجاب و عصمت و تقوا و دین فاطمه یعنی چراغ آسمانها در زمین فاطمه یعنی یداللّهی دگر ، در آستین فاطمه یعنی علی یعنی همان حبلُ المتین فاطمه یعنی جمال بی مثال کبریا فاطمه یعنی کتابُ الله کلّ انبیا فاطمه در فُلک هستی ناخدایی می کند فاطمه در روز محشر کبریایی می کند فاطمه از شیر حق مشکل گشایی می کند فاطمه در چشم حیدر خودنمایی می کند فاطمه در بندگی کار خدایی می کند فاطمه بر شیعیان لطف نهایی می کند فاطمه یعنی چراغ محفل افلاکیان فاطمه یعنی ز رأفت همنشین با خاکیان کیست زهرا ؟یک بهارستان به گلزار وجود کیست زهرا؟ کعبۀ جان قبله ی اهل سجود کیست زهرا ؟راز دار عالم غیب و شهود کیست زهرا ؟برترین محبوبۀ حیّ ودود کیست زهرا ؟ باب رحمت دست احسان، بحر جود کیست زهرا؟ خیمۀ سبز ولایت را عمود کیست زهرا ؟آفتابی کبریایی طلعت است کیست زهرا ؟ چارده معصوم در یک صورت است ای بهشت قرب پیغمبر جمالت فاطمه ای تمام انبیا مات جلالت فاطمه ای امیرالمؤمنین محو کمالت فاطمه ای ملایک بندۀ صفّ نعالت فاطمه ای تمام وحی در موج خیالت فاطمه ای همه مَرهون فیض بی زوالت فاطمه طاهره، انسیّه، حورایی نمی دانم که ای فاطمه، صدّیقه، زهرایی نمی دانم که ای من نمی گویم غلام دختر پیغمبرم من نمی گویم که بنشانی کنار قنبرم من نمی گویم بلالت پا گذارد بر سرم من نمی گویم ثنایت گشته بر لب گوهرم من نمی گویم بسوزان تا کنی خاکسترم لیک می گویم قبولم کن گدای این درم دوست دارم تا زلطف و مرحمت شادم کنی دوزخی هستم تو خود از دوزخ آزادم کنی 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
نخستین نقش عالم یاعلی بود تمام اسم اعظم یا علی بود ملایک را پس از ذکر خداوند زهر ذکری مقدم یا علی بود چو جان در پیکر آدم دمیدند همان دم ذکر آدم یا علی بود از آن شد بر خلیل آتش گلستان که ذکر او دما دم یا علی بود اگر آن بت شکن برکف تبر داشت همان نقش تبر هم یا علی بود عصا در دست موسی یا علی گفت دم عیسی ابن مریم یا علی بود از آن شد بطن ماهی جای یونس که ذکرش در دل یم یا علی بود به چاه و تخت شاهی ذکر یوسف چه در شادی چه در غم یا علی بود دعای حاجیان در گرد کعبه صدای آب زمزم یا علی بود به بام آسمان از صبح آغاز فلک را نقش پرچم یا علی بود چو هنگام ولادت گریه کردم به صورت نقش اشکم یا علی بود کجا می سوخت شیطان گر ندایش در اعماق جهنم یا علی بود نمی شد خلق ، دوزخ گر ز آغاز ندای خلق عالم یا علی بود ز بسم الله تفسیرش عیان است که قرآن مجسم یا علی بود از اول تا به آخر هر چه خواندیم تمام نخل میثم یا علی بود 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
روح الامین! به بام حرم رو، اذان بگو بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو کامشب شب ولادت صاحب حرم شده بیت الحرم به مقدم مولا حرم شده امشب به کعبه فاطمه پروانه‌ی علی است دل دور کعبه گردد و دیوانه‌ی علی است دست خدا به کعبه روی شانه‌ی علی است امشب دل رسول خدا خانه‌ی علی است باور کنید جان به تن کعبه آمده باور کنید بت شکن کعبه آمده امشب به لوح نقش قلم ذکر یا علی‌ست آوای سنگ‌های حرم ذکر یا علی‌ست بت‌های کعبه را همه دم ذکر یا علی‌ست امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علی‌ست امشب زمین به یمن علی عرش می‌شود امشب فلک ز بال ملک فرش می‌شود ای کعبه! جلوۀ ازلی را نگاه کن مرآت حُسن لم یزلی را نگاه کن عید ولایت است "ولی" را نگاه کن یا فاطمه! جمال علی را نگاه کن آیینه از جمال جمیل خدا بگیر با چهرۀ علی زخدا رونما بگیر مادر! تمام هستی پیغمبر است این از انبیا به غیر محمد سر است این بر خلق آسمان و زمین رهبر است این دستش مبند بنت اسد، حیدر است این ای دخت شیر! بهر نبی شیر زاده‌ای شیری که هست صاحب شمشیر، زاده‌ای تو دخت شیری و اسدالله زاده‌ای بر جمله خلق، رهبر آگاه زاده‌ای بهر رسول، همدم و همراه زاده‌ای خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زاده‌ای نوزاد تو کز او حرم الله منجلی‌ست آیینۀ تمام نمای خدا، علی‌ست نقش همیشه زنده‌ی لوح و قلم، علی‌ست در بین اولیا به دو عالم، عَلَم علی‌ست تصویری از حقیقت حُسن قِدم علی‌ست سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علی‌ست قرآن به وصف اوست که تکمیل می‌شود جـز او چـه کس معلم جبریل می‌شود؟! روز نخست ارض و سما گفت: یا علی روح الامین به وقت دعا گفت: یا علی آدم به موج درد و بلا گفت: یا علی در جنگ‌ها رسول خدا گفت: یا علی در ذوالفقار زمزمۀ لافتی علی‌ست بر روی هر که می‌نگرم نقش یاعلی‌ست ای شهریار کشور جان! یا علی مدد ای دستگیر خلق جهان! یا علی مدد ای رهنمای گمشدگان! یا علی مدد ای ذکر اهل دل به زبان! یا علی مدد ما جان و دل به مهر تو آراستیم و بس روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست شیرین‌ترین ترانۀ روحم ثنای توست مُهر حلال زادگی من ولای توست هر سو که رو نهم حرم با صفای توست از لحظه‌ای که پای به دنیا گذاشتم دینی به جز ولای تو مولا نداشتم گل بی نسیم مهر تو پژمرده می‌شود دل بی شرار عشق تو افسرده می‌شود نام تو با کلام خدا بُرده می‌شود یاد دمت مسیحِ دلِ مرده می‌شود تـو کیستی؟ امام تمام امام‌ها بر حضرتت هماره درود و سلام‌ها بی مِهر تو قبول صلوة و صیام نیست تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست این مذهب و عقیده و ایمان"میثم"است حتی بهشت گـر تـو نباشی جهنم است 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
مژده ای ناب تر از ناب به دنیا دادند خبر از آمدن لیلی دل ها دادند چه مبارک سحری گشت و چه فرخنده شبی رحمت واسعه را هدیه به زهرا دادند حسن دوم این خانه به دنیا آمد شکر حق باز ولیعهد به مولا دادند باز زهرا و علی معجزه کردند امروز بین گهواره عجب معرکه ای جا دادند او همان است که پای عَلَمش روز ازل آن همه معجزه را یاد مسیحا دادند این چه عشقی است که آرامش عالم را برد این چه شوری است خدا بر دل شیدا دادند عالَم پیر ! نخور غم که جوانی آمد ساقیا باده بده عشق جهانی آمد ای دل و دلبر و دلدار سلام آقاجان حضرت سید و سالار سلام آقاجان بوی سیب حرم کرببلا می آید تا صدا می زنم هر بار سلام آقاجان دل و دین همه را روی تو نه ، نام  تو برد یوسف حیدر کرار سلام آقا جان ای وفادارترین عشق اباعبدالله بهترین مونس و غمخوار سلام آقاجان نا امید آمدم اما تو امیدم دادی آی مهتاب شب تار سلام آقاجان ای رفیق غم و شادی و من بیچاره بهترین محرم اسرار سلام آقاجان کرمت سنگ صبور دل ما نوکر هاست لطف تو بیشتر از لطف پدر مادرهاست آتش عشق تو از عالم ذر روشن بود دست هر کس که کسی بود برین دامن بود نه زمین بود نه لوح و نه قلم بود ولی نام زیبای تو در عرش طنین افکن بود چشم واکردی و دادند به فطرس پر و بال اولین کار تو تقدیر عوض کردن بود روز محشر چه جوابی به ابالفضل دهد آن که با گریه کن مجلس تو دشمن بود وقت مردن مدد حضرت زهرا گیرد دست آن بنده که مشهور به سینه زن بود جاودانه است کسی که شده مست جامت مرده آن است که یکبار نبرده نامت تو شدی شاه و چه خوب است که رعیت هستیم در کرم خانه تو صاحب عزت هستیم از خدا ما چه بخواهیم ازین بالاتر سالیانی است که جارو کش هیئت هستیم خوب و بد بودن ما ربط ندارد به کسی هر چه هستیم سر سفره حضرت هستیم می خورد غبطه به ما زاهد سجاده نشین تا که با نام تو مشغول عبادت هستیم روی ما هیچ دری بسته نگردد هرگز تا که پشت درِ این بیت کرامت هستیم کوله بار گنه از شانه ما بردارند در همان ثانیه که زیر علامت هستیم رحمت حضرت حق باد برین چشمه نور ما کجا این همه خیر ، این همه عشق ، این همه شور هر نفس اهل مناجات صدایت کردند عرشیان سجده به ایوان طلایت کردند هر کجا تا که شنیدند بهشت ، عشاقت هوس علقمه و کرببلایت کردند به خدا ظرفیت معجزه کردن دارند آن جماعت که جوانی به فدایت کردند سال ها پیش تر از آمدنت روی زمین انبیا تک تکشان گریه برایت کردند عرش هم کرببلا گشته ، ملائک از بس گریه با فاطمه بر راس جدایت کردند نه شدی غسل و کفن ، نه بدنت شد تشییع تن بی سر ! ته گودال رهایت کردند یک تنه فاطمه شد گریه کن و سینه زنت 《غسلت از خون گلو ، خاک بیابان کفنت 》 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
روزی شعر من امشب دو برابر شده است چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است چون که بانوی کلابیه پسر آورده چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده نظرش خیره به گهواره سقا مانده زور بازوی تو بی حد و عدد خواهد شد بعد از این ام‌بنین، ام‌اسد خواهد شد با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد از در خانه او پا نکشیدم هرگز چون حسینی‌تر از عباس ندیدم هرگز ماه ذی‌الحجه که عباس به حج عازم شد همه بر کعبه ولی کعبه بر او محرم شد در طوافش سخن از عقل فراتر می‌گفت در حقیقت لک لبیک برادر می‌گفت! این اباالفضل که از قبله فراتر می‌رفت مرتضی بود که بر دوش پیمبر می‌رفت علی‌اکبر به ثنا گویی او می‌آید چقدر منبر کعبه به عمو می‌آید خطبه خواند و همه را محو صدای خود کرد در حقیقت همه را قبله‌نمای خود کرد گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد مسجدی بود که بابای من آبادش کرد از در خانه او پای نکشیدم هرگز چون حسینی تر از عباس ندیدم هرگز کاشف الکرب تویی؛ خندۀ ارباب تویی پدر خاک علی و پدر آب تویی! روی چشم تو بود جای حسن جای حسین هست مابین دو ابروی تو بین‌الحرمین پیش خورشید و قمر سایۀ تو سنگین است و فقط محضر زینب سر تو پایین است ساقی ما چه شرابی چه سبویی دارد بنویسید رقیه چه عمویی دارد صحبت از مردی تو کار بنی هاشم بود نام تو در دل میدان رجز قاسم بود زور بازوی علی ریخته در بازویت ذوالفقاری نبود تیزتر از ابرویت تیغ چرخانده‌ای و پیش تو طوفان هیچ است لشگری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است وسط جنگ زمین را به زمان دوخته‌ای فن شمشیر زنی را ز که آموخته‌ای؟! ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟ أشهد أن علیاً ولی الله بگو او علمدار حسین است ببخشید مرا مدح او کار حسین است ببخشید مرا 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
کیستم من؟پیشوای چارم اهل ‌یقینـم    سیّـدسجّاد، بـاب الله، زین‌ العابدینم قطب عرفان، روح ایمان، جان قرآن، رکن دینم                         هل اتی و کوثر و فرقان و نور و یا و سینم چون نبی مشکل‌گشایم، چون علی حبل ‌المتینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم نیتم، تکبیر و حمدم، کعبه‌ام، حجرم، مقامم                          زمزمم، سعیم، صفایم، مروه‌ام، رکنم، مقامم هم قنوتم هم سجودم هم تشهد هم سلامم                        هم جهادم هم زکاتم هم صلاتم هم صیامم هم حیاتم هم نجاتم هم امانم هم امینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم رکن میبالد که دست من نمـاید استلامش  کعبه مینازد که من از سوی حق باشم امامش هر‌که ما را دوست دارد از خدا بـادا سلامش                           هرکه با ما بـود دشمن تـا ابد لعن مدامش من قسیم جنت و دوزخ بـه روز واپسینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم آسمانی ‌هـا همه محـو مناجـات شب من                             نور خیزد از کلام و، وحی جوشد از لب من آسمان پیچد به خود در شعله تاب و تب من                           ذات حق لبیک‌گـو با ذکر یارب ‌یارب من گشته محـراب دعـا آغوش رب العالمینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من به شهر شام، روز شامیان را شام کردم                          در غل و زنجیـر دشمن یاری اسلام کردم فتــح ثــارالله را در سلسله اعـلام کـردم                                آل سفیان را بسی رسوای خاص و عام کردم بـا بیــان دلنشیـن و بـا کـلام آتشینـم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم جسم بابم گشت پـامال سواران، صبر کردم                           پیکـرم از بام ‌هـا شد سنگ ‌باران، صبر کردم سینه‌ ام آتش گرفت از داغ یاران، صبر کردم                             خورد سیلی بر عذار گل‌عـذاران، صبر کردم با وجود آن که بودی دست حق در آستینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمـۆمنینم من که خود اصل دعا روح دعا قلب دعایم                               شامیـان بی ‌حیـا دادنـد دشنـام از جفایم حلقه ‌های سلسله‌ خون گریه کردند از برایم                          سخت‌تر بود از زمیـن کربـلا شـام بلایم ریختند از بام، خاکستر بـه فـرق نازنینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم ظلم و بیداد و ستم از دشمنان پیوسته دیدم                         ده عزیـز خویش را در ریسمـانی بسته دیدم چشمِ گریان، صورت خونین، سر بشکسته دیدم                    شامیـان را بهـر استقبـال، دسته‌دسته دیدم حمله با تیغ زبـان کردند بـر قلب حزینم من علی بن ‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم عمه ‌ها منزل به منزل چشمشان در اشک ‌ریزی                     متحـد گشتنـد اهـل شام بـا قرآن ‌ستیـزی وای بر احوال آن ‌کو خوار شد بعد از عزیزی                              سرخ ‌رویی خواهرم را خواست از بهر کنیزی گشت از غیرت عرق جاری به صورت از جبینم من علی بن‌حسین بن‌ امیرالمۆمنینم من که خورشید جمالم، شـد غبار غم نقابم                          بـا سـر پـاک پـدر بردنـد در بــزم شـرابم پیش چشمم چوب می ‌زد خصم بر لب‌ های بابم                    خارجـی کردنـد در اوج مسلمانـی خطابم گرچه دانستند نـور چشم ختم ‌المرسلینم من علی بن‌ حسین بن‌ امیرالمۆمنینم 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
گر چه از عشق فقط لاف زدن را بلدیم گر چه چندی است که بی روح تر از هر جسدیم گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم جز در خانه ی ارباب دری را نزدیم روزگاری است که ما رعیت این خانه شدیم سجده ی شکر بر آریم که دیوانه شدیم  از همان روز که حُسنش به تجلّی دم زد از همان دم که دمش طعنه به جام جم زد از همان لحظه که مهرش به دلم پرچم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد بنده ی عشقم و مجنون حسین بن علی در رگم نیست به جز خون حسین بن علی  آسمان با طپش ماه تماشا دارد قطره دریا که شود جلوه ی زیبا دارد روح در جسم که باشد همه جا جا دارد  عشق با نام حسین است که معنی دارد تا خدا هست و جهان هست و زمان هست و زمین شب میلاد حسین است شب عشق همین او رسیده که به داد دل غافل برسد کشتی گمشده ی عشق به ساحل برسد کاروانی که به ره مانده به منزل برسد نمک سفره ی ما نُقل محافل برسد به همان کس که به میزان خدا هست محک هر کجا سفره ی عشق است حسین است نمک شب شور است که شیرین و غزل خوان شده ام خیس از بارش احسان فراوان شده ام جان رها کرده و دل بسته ی جانان شده ام مست جام رجب و تشنه ی شعبان شده ام که شب سوم این ماه حبیب آمده است باز از باغ خدا نفحه ی سیب آمده است او همان است که احسان قدیمش خوانند در مدینه همه آقای کریمش خوانند صاحب جام بلایای عظیمش خوانند پنجمین دشمن شیطان رجیمش خوانند از ازل تا به ابد خلق خدا می دانند ما همه بنده و این قوم خداوندانند غم عشق است که آتش زده بر بنیادم تا که در راه محبت بدهد بر بادم من ملک بودم و فردوس نه آمد یادم که من از روز ازل اهل حسین آبادم منم آن رود که جز جانب دریا نروم بر  دری غیر در خانه ی مولا نروم ما که بر صاحب این عشق ارادت داریم ما که انگیزه ی بر گشت به فطرت داریم یک نفس تا به خدا بُعد مسافت داریم باز هم در سرمان شور زیارت داریم  هرکه دارد سر همراهی ما بسم الله هر که دارد هوس کرب بلا بسم الله کربلا گفتم و دیدم جگرم می سوزد آسمان دود زمین در نظرم می سوزد گوییا معجر بانوی حرم می سوزد دختری گفت که ای عمه سرم می سوزد خیمه در خیمه دل اهل حرم شعله ور است آتش سینه ی زینب ز همه بیشتر است 🔸شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
امشب خبر از عالم بالا رسیده است روشن‌ترین ستاره‌ی دنیا رسیده است این بارِ دوم است که شاعر نوشته است خورشید خانواده‌ی زهرا رسیده است دیروز نور شَبَّر و امروز هم به خاک نور شُبیرِ حضرت مولا رسیده است بیراهه رفته‌اید اگر ای رودهای اشک! راهی شوید، حضرت دریا رسیده است دنبال کاروان ملائک پریده بود جا مانده بین راهْ دلم یا رسیده است؟ شوق دلم نه شوق شِفا مثل فُطرس است ميلش در آن هوا دو سه جرعه تنفس است در آن هوا که بوی خدا می‌رسد از آن در خانه‌ای که نور دعا می‌رسد از آن اطراف گاهواره‌ی طفلی که نیمه‌شب لالای جبرئیلِ خدا می‌رسد از آن در آن هوا که فاطمه در آن نفس کشید آنجا که عطر آل عبا می‌رسد از آن ما را دخیل بَر پَرِ قنداقه‌اش کنید قنداقه‌ای که شوق شفا می‌رسد از آن در پشت درب خانه‌ی زهرا نشسته‌ایم نجوای چند مرد گدا می‌رسد از آن این خانه‌ی علی‌ست پسردار گشته است آخر صدای گریه چرا می‌رسد از آن شاید صدای گریه‌ی... نه کودکانه نیست جز "یا حسین" زمزمه‌ی اهل خانه نیست دنیا به دام نام شريفش فتاده است دل نیست آن دلی که به او دل نداده است روشن شده‌ست طبق رواياتِ اهل بيت کار خداست؛ عشق به او بی اراده است هرکس سوار کشتی عشقش نمی‌شود سوگند می‌خورم که قیامت پیاده است ما رعیتیم؛ رعیت باغ ولایتیم امشب شب تولد ارباب‌زاده است شیرین شده‌ست با قدمش کام اهل بیت هرچند این پسر، نمکِ خانواده است معراج جبرئیل شبی بوده است که در پای گاهواره‌ی او سر نهاده است یک شب مرا مجاور گهواره‌اش کنید چون جبرئیل، زائر گهواره‌اش کنید جز آبِ چشم، آب حیاتی نخواستم جز شورِ اشک، شهد نباتی نخواستم جز معرفت به ساحت خاک قدوم او من از خدای خود عرفاتی نخواستم تنها کرامت قفسِ عشق، اوست او كه من از کسی مسیر نجاتی نخواستم یک شب که سخت تشنه شدم از خدا به جز گریه کنار نهر فراتی نخواستم بی حسِّ عطرِ سیبِ شبِ جمعه‌ی حرم هرگز زیارت عتباتی نخواستم امشب مدینه آمده پابوس کربلا امشب حسین آمده "حَیَّ علی العزا" 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
علما موقع تدریس، علی می‌گویند زحل و زهره و بِرجیس، علی می‌گویند صالح و یوشع و جرجیس، علی می‌گویند تا نخ و سوزنِ ادریس، علی می‌گویند دائم از هر طرفِ عرش خبر می‌شنوم «ها علیٌ بشرٌ کیفَ بشر» می‌شنوم «عینِ»تو هست به معنای عُلوّ درجات «لامِ»تو هست همان لام سلام و صلوات «یاءِ» تو یاءِ حسین است که بین دو صلات می‌کشاند دلِ غمگینِ مرا سمت فرات سند غربت تو، خون حسین است، علی! راز حقانیتت در ثقلین است، علی! زخم شمشیر غمت بر سر عالم خورده وای بر آنکه دلش را به علی نسپرده متواری شده از وحشت و در دَم مرده هر که از تیغ دو دم، جان به سلامت برده هر که از شیوه‌ی جنگاوری‌ات شد آگاه گفت: «لاحول ولا قوة الا بالله» در کویری که به دریای کرم نزدیک است عاشقت هستم و قلبم به حرم نزدیک است نجف اینجاست! فقط چند قدم... نزدیک است کفر و ایمانِ من امروز به‌هم نزدیک است در مقامت دهنم بسته بماند بهتر عشق، آهسته و پیوسته بماند بهتر نخل‌ها، اشک تو را زیر نظر داشته‌اند رودها، از جریان تو خبر داشته‌اند بادها، پرده ز اسرار تو برداشته‌اند خاک‌ها، چشم به دستان پدر داشته‌اند ابرها با کرمت مایه‌ی رحمت شده‌اند فقرا در حرمت صاحب مُکنت شده‌اند شمّه‌ای هست ز اوصاف تو حیدر بودن لافتایی شدن و ساقی کوثر بودن فاتح یه تنه‌ی قلعه‌ی خیبر بودن با پیمبر همه‌ی عمر برادر بودن نَفَست عطر نَفَس‌های محمد دارد بُردن نام تو شیرینیِ بی حد دارد گذر ماه به تاریکی چاه افتاده باز از اشکِ غمت، چشمه به راه افتاده منکر تو که به این روز سیاه افتاده در نماز شب خود هم به گناه افتاده زندگی بی علی اصلاً چه صفایی دارد؟ «مُطرب عشق، عجب ساز و نوایی دارد» نیست بودیم ولی در حرمت هست شدیم متفرق شده بودیم که یکدست شدیم عاشق هر که به یاران تو پیوست شدیم تا زپیمانه‌ی «اَکمَلتُ لَکُم» مست شدیم عطر «اَتْمَمْتُ عَلَیکُم» همه‌جا را پُر کرد نان بَدگوی بد اندیشِ تو را آجر کرد اولین مرحله‌ی عشق، پریشان شدن است اجر همراهی تو، بوذر و سلمان شدن است صاحب دائمیِ مُلک سلیمان شدن است زاهد شهر که در فکر مسلمان شدن است در شب قدر، به آوای جلی می‌گوید بعلیٍ بعلیٍ بعلی می‌گوید خواب دیدم که کسی گفت چنین شعر بخوان با دل سوخته آرام و حزین شعر بخوان به نمایندگی از اهل زمین شعر بخوان بر همین پله‌ی اول بنشین شعر بخوان چه قشنگ‌ست شبی غرق تماشا بودن! «شهریارِ» غزل حضرت مولا بودن 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
دل من بار دگرغرق تلاطم شده است در هیاهوی نسیم سحری گم شده است همنشین قمر و همدم انجم شده است بی قرار حرم فاطمه ی قم شده است کنج مهمان کده اش عزلت و بیتوته کنم سر خود خاک ره، حضرت معصومه کنم بار دیگر به قلم شور و نوا افتاده سر و کارم به سوی مدح شما افتاده کثرت واژه زیاد است و رها افتاده واژه از هیبت اوصاف جدا افتاده از نخ چادر تان باز کمک می‌خواهم بهر شیرینی شعر از تو نمک می‌خواهم پاره ی قلب پیمبر به حضور تو سلام دختر موسی جعفر به حضور تو سلام ثانی حضرت کوثر به حضور تو سلام نور چشمان برادر به حضور تو سلام بانوی عفت و عصمت به سلام تو سلام عمه ی حضرت حجت به سلام تو سلام ای کریمه حرمت منبع انوار هداست گنبد و بارگهت قبلگه اهل ولاست در زمین هست ،ولیکن به خدا عرش خداست بهترین جا بروی نقشه این کشور ماست در دل شهر کویر لولو مرجان شده‌ای مرکز نشر علوم در دل ایران شده‌ای لطف حق بود شما راهی ایران بشوی شهره فضل و کرم در همه دوران بشوی در دیار علوی شمس فروزان بشوی شرف و شمس دل شاه خراسان بشوی حامی کشور ما هیبت این مرقد توست پرچم عزت شیعه است که بر گنبد توست علما در حرمت آب بقا می نوشند عرفا با نگهت جامه زهد می پوشند فضلا از کرم و فیض شما در جوشند از علوم تو بود گر که علم بر دوشند علم طلاب همه از قِبَل علم شماست عالمه هستی و استادی تو بر علماست شوره زار دل ما تشنه ی پیمانه توست رزق ما از کرم و روزی روزانه توست شیعه مدیون تو و لطف کریمانه توست هرچه خیر است بخدا بر در این خانه توست نسب اندر نسب تو همگی محترمند همه ی ایل وتبار تو خدای کرم اند از نسیم حرمت بوی خدا می آید بوی عطر حرم شمس ولا می‌آید بوی صحن نجف و کرب و بلا می آید همه جا نام تو با نام رضا می آید چون حریم حرم حضرت عباس و حسین مشهد و قم شده است وادی بین الحرمین عقده داریم کمی عقده دل وا شده است گوئیا سر نهان گشته هویدا شده است قبر مخفی شده فاطمه پیدا شده است حرم تو حرم حضرت زهرا شده است گرچه این سینه ما پر زغم و زمزمه شد کشور ما ز کرم ، صاحب یک فاطمه شد 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
ما از ازل فقط در این خانه را زدیم جایی نرفته‌ایم و به این سمت آمدیم دلداده‌ی کریمه‌ی آل محمدیم یعنی گدای خواهر سلطان مشهدیم حاجت به آستانه‌ی دیگر نمی‌بریم ما ریزه‌خوار سفره‌ی موسی بن جعفریم ماه آمده‌ست! خواهر خورشید را ببین این نور فاطمی که درخشید را ببین عید است روز آمدنش، عید را ببین در سیره‌اش تجلی توحید را ببین دست گره‌گشای دوعالم رسیده است پایان شام تیره‌ی ماتم رسیده است باید که ماه سر بگذارد به پای او خورشید جابه جا شود از هر ندای او آن‌کس که گفته حضرت کاظم برای او این جمله‌ی عجیب که «بابا فدای او» وقت شفاعت است که پرچم به دست اوست روز حساب چشم دو عالم به دست اوست نور از زمین به کل سماوات می‌دهد بی بی کریمه‌ای‌ست که حاجات می‌دهد با قُم به ما مجال مباهات می‌دهد از بس که بوی مادر سادات می‌دهد از عطر فاطمه حرم او معطر است صحن و سرای او حرم امن مادر است عفت به اوج می‌رسد از بال چادرش حجب و حیاست طرحی از اشکال چادرش آیات نور می‌شود احوال چادرش بوده‌ست مثل فاطمه منوال چادرش از نسل سیدالشهدا، بنت مجتبی‌ست آرامش و قرار دل حضرت رضاست از لطف اوست سفره‌ی نان باز می‌شود قفل هزار مشکلمان باز می‌شود از شهر اوست بخت جهان باز می‌شود از قم سه در به سمت جنان باز می‌شود مهرش درون سینه‌ی مردم نشسته است باغ بهشت گوشه‌ای از قم نشسته است در لحظه‌ی کرامت او عالمی فقیر بر حُسن خُلق فاطمی‌اش عرشیان اسیر راه بهشت می‌گذرد از همین مسیر از خانه‌اش رسیده بهاران به زمهریر حوّا و هاجرند در این خانه خادمه بانوی خانه کیست؟ تجلای فاطمه معصومه فاطمه‌ست، دلیلم کمال اوست آیینه‌ی پیمبر و زهرا جمال اوست مریم هرآنچه هست به واقع مثال اوست ایمان آسیه، جلوات جلال اوست خیر کثیر و اوج کرامت رسیده است این عالمه به علم امامت رسیده است.... 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
به زمین نبسته‌ام دل، به هوای آسمانش زده‌ام گره دلم را، به پر کبوترانش شده‌ام اسیر لطفش، شده‌ام گدای نانش همه عمر برندارم، سر خود از آستانش که فقط سپرده‌ام دل، به علی و خاندانش به ورای عرش رفته، که بسازد آشیانه لب آسمان هفتم، شده غرق در ترانه ملکی به گرد پایش، نفسی رسیده یا نِه به جز از خدا نبوده، به خدا در آن میانه نگران جبرئیلم که شکسته نردبانش چه کسی دوباره نان را به فقیر می‌رساند؟ جریان چشمه‌ها را به کویر می‌رساند؟ خبر جناب خم را به غدیر می‌رساند؟ چه کسی سلام ما را به امیر می‌رساند؟ خبر شکسته جامی که به لب رسیده جانش به جنون کشانده ساقی، دل مبتلای ما را متجیرم چه نامم بشر خدانما را بگذار تا بخوانم نغماتی آشنا را علی ای همای رحمت! تو چه آیتی خدا را؟ که قبیله‌ی قلم‌ها، شده قاصر از بیانش شده لطف بی دریغش، همه عمر شامل من به خدا نشسته یادش، همه شب مقابل من احدی خبر ندارد که چه کرده با دل من به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست بنما، سر سفره میهمانش غمی از خزان نباشد که بهارمان می‌آید شبی از مسیر دریا به دیارمان می‌آید دم احتضار بی شک به کنارمان می‌آید دو جهان بدون حیدر به چه کارمان می‌آید؟ نمی از فضیلتش را بشنو ز دشمنانش: خبر صحیح مسلم شده صادر از بخاری که علی‌ست اصلِ ثابت، که علی‌ست فیض جاری که علی‌ست جان احمد، که علی‌ست نور باری که علی‌ست خشم ایزد، که به تیغ ذوالفقاری زده ریشه‌ی ستم را، به دو دست پُرتَوانش نشنیده‌اند آیا که خدای حیّ سرمد شب و روز می‌فرستد صلوات بر محمد و به این دلیل روشن که علی‌ست جان احمد رسد آدمی به جایی که به جز علی نبیند بنگر که تا چه حد است مکان لامکانش دل خویش را به جز او، به کسی دگر نبستم چه عنایتی نموده، که هنوز مست مستم چه کنم که عهد خود را، نشکست و من شکستم نَبُرید و من بُریدم، نگسست و من گسستم من و لطف بی دریغش، من و فیض بی کرانش سحری به خواب دیدم که مسافر عراقم غم او دوباره خیمه زده گوشه‌ی اتاقم چه شود اگر بکاهد شبی از غم فراقم چه شود اگر که امشب دل غرق اشتیاقم برسد به کاروانی که علی‌ست ساربانش به طواف دوست رفتم، چه حریم آشنایی چه فضای روح بخشی، چه نسیم دلربایی نکند به من بگوید، پس از این همه جدایی که تو در برون چه کردی، که درون خانه آیی؟ به درون خانه‌ای که مَلَک است پاسبانش به حریم او ملائک، همه گرم خوشه‌چینی همه‌ی پیمبران در، حرمش به شب‌نشینی پر عطر آسمان‌ها، شده زائری زمینی دل الغدیری من، شده عاشق امینی که به جز "علی" نبوده، همه عمر بر زبانش نه به من که مست اویم، مِیِ بی حساب داده به تمام عاشقانش، قدحی شراب داده نه از این مِیِ مجازی، که از آفتاب داده ز کدام باده ساقی، به من خراب داده؟ که هنوز هیچ مستی ننموده امتحانش همه شب در این امیدم، درِ دوست باز باشد که به شب خیال رویش، خوش و دلنواز باشد غزل از علی سرودن، چه کم از نماز باشد؟ شب شاعران بیدل، چه شبی دراز باشد شب بی ستاره‌ای که، فقط اوست در میانش به طواف کعبه هرکس، که به دیده‌ی تَر آید همه هست آرزویش، که علی ز در درآید نظری اگر نماید، شب بی کسی سر آید خود کعبه نیز باید، به طواف حیدر آید به فدای آن امیری که خداست مدح خوانش 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
هر زمانی دل، میان سینه‌ام گم می‌شود یا به مشهد می‌رود، یا راهی قم می‌شود تا نگاه من به دریای ضریحش می‌رسد دل دگرگون می‌شود، غرق تلاطم می‌شود دانه دانه اشک‌های زائرانش می‌چکد زیر پاهای کبوترهاش گندم می‌شود نور می‌بارد چنان از گنبد این آفتاب در کنارش جلوه‌ی خورشید هم گم می‌شود شهر قم یا مشهد سلطان چه فرقی می‌کند هر کدامش قبله‌ی حاجات مردم می‌شود بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت‌روا رفته از دستم حساب، این بار چندم می‌شود دل به دست او سپردی غم مخور، کارِ نشد، با دعای خواهر خورشید هشتم، می‌شود 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
قرار بود بیایی کبوترش باشی دوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی میان راه، پرستوی پرپرش باشی مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی... کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب گواه رنج نفس‌های آخرش باشی نخواست باز امامی، کنار خواهر خود... نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59
اومدی پاییزمون بهار بشه دلای ما همه نو نوار بشه اومدی تا با تو و برادرت سفره ی موسوی برقرار بشه توو صفات تو خدا رو میبینم عمه ی کرب و بلا رو میبینم وقتیکه به گنبدت خیره میشم انگاری امام رضا رو میبینم میشه که حضرت زهرا به تو گفت پدرت فقط فِداها به تو گفت بعضی حرفامو به هیچکی نمیگم باید این حرفا رو تنها به تو گفت همه خوبا همه حیرون تواند مریم و آسیه دربون تواند افتخار میرزا قمی ها اینه توی قبرستون شیخون تواند مرجعی پیش تو زانو زد و رفت عاجزانه به شما رو زد و رفت این چیزا که چیزی نیست برا شما جبرئیل صحنتو جارو زد و رفت غم تو دل پر آهمو سوزوند برگ اعمال سیاهمو سوزوند شهر تو خاصیت نجف داره آفتاب قم گناهمو سوزوند اونقدَر امامتو صدا زدی ناله ی رضا رضا رضا زدی مثل زینب تو هم آواره شدی به کوه و دشت و بیابونا زدی هرچی شد وارد مقتل نشدی دیگه گریون بالای تل نشدی سه روز و سه شب توی بیابونا پشت دروازه معطل نشدی هرچی هم شد پسرت رو نزدن جلو چشمات قمرت رو نزدن پسر اشعث ملعونی نبود با سیلی برادرت رو نزدن توی قم بال و پرت ریخته نشد غریبه دور و برت ریخته نشد از رو پشت بومای خونه هاشون آب و آتیش رو سرت ریخته نشد توی قم بی احترامی ندیدی نگاه مردای شامی ندیدی توو خرابه های قم نبردنت لحظه ای بزم حرامی ندیدی به تو هیچکی کمتر از عزیز نگفت هیچکسی حرفای تند و تیز نگفت بین نامحرما یک برده فروش زبونم لال به شما کنیز نگفت 🔸️شاعر: ✅كانال رسمی کربلایی علي سلماني↙️ لينک تلگرام t.me/alisalmani59 لينک سروش https://splus.ir/alisalmani59 لینک ایتا eitaa.com/alisalmani59 لینک روبیکا https://rubika.ir/alisalmani59 لینک بله https://ble.ir/alisalmani59