#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
قسم به غربت خاكي كه فوق تفسير است
هواي شعر براي بقيع دلگير است
نفس كشيدن بين غبارها سخت است
سرودن از حرم بي مزارها سخت است
چگونه شعر بگويد دلي كه مي گيرد
الا بقيع! چرا شاعرت نمي ميرد
قرار نيست تو را بي سبب بهانه كنم
ولي بگو كه دلم را كجا روانه كنم
كبوتري كه در اين خانه لانه داشته است
در آستان رضا آشيانه داشته است
چگونه باخبر از آن سراي درد و غم است
دلش خوش است كه نامش كبوتر حرم است
بقيع، سامره و كربلا و مشهد نيست
در اين سرا خبري از رواق و گنبد نيست
بقيع مثل نجف نيست تا كه مهمانش
به راحتي بنشيند ميان ايوانش
ولي بقيع، بهشتي ست با چهار مزار
بقيع مژده سالي ست با چهار بهار
چهار مظهر غربت چهار تن مظلوم
چهار قبر غريب از چهارده معصوم
فقط ميان بقيع است اين قرار و تمام
به يك سلام شوي زائر چهار امام
ولي نه، آه دلم ناتمام مانده هنوز
به سينه حسرت عرض سلام مانده هنوز
سلام از عمق دل ديده اي كه پُر ابر است
به مادري كه بدون حرم نه بي قبر است
اگر سلام تو آتش به سينه ات افروخت
از آن دري ست كه روزي ميان آتش سوخت
مرا ببخش! نمي خواهم آتشت بزنم
چگونه گويم از آن روز، خاك بر دهنم
ز هرُم شعله ي در ياس را كه پژمردند
در آن هجوم علي را به ريسمان بردند
ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود
شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود
از آن غروب غم انگير چند سال كذشت
كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت
مدينه همدم اندوه دودمان علي ست
و باز شاهد مردي ز خاندان علي ست...
...كه باز آمده آتش در آستانه ي او
هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او
رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند
امام صادق هفتاد ساله را ببرند
تصورش چقدر سخت مي شود اي واي
بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي
كسي نگفت مگر پيرمرد بردن داشت؟!
تن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟!
ميان گريه ي آرام او بلند نخند
به دست بي رمقش لااقل طناب مبند
ميان سينه ي او روضه ي مدينه به پاست
طنين روضه اش از واي مادرش پيداست
عزيز فاطمه را بي اراده مي بردند
همه سواره و او را پياده مي بردند
دويد و از نفس افتاد پشت آن مركب
دويد و از نفس افتاد گفت يا زينب
اگرچه رفت ولي قامتش خميده نبود
به ني مقابل چشمش سر بريده نبود
اگرچه رفت ولي سلسله به شانه نداشت
به جاي جاي تنش رد تازيانه نداشت
🔸️شاعر:
#محمدعلي_بياباني
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#مدح
خلوتم پر شده از خلوت ایوان بقیع
مثل شمعی شده ام بین شبستان بقیع
برسانید کمی تربت ویران بقیع
که شوم زائر آن زائر پنهان بقیع
صبح صادق خبر از گمشده ام می آید
مست زهرا شده ام بوی حرم می آید
رونقِ اشک سحر بر سر سجاده دعاست
حلقه بر گوش شما بودن من کار خداست
فاطمی بودن ما خیر دعاهای شماست
نوکر خانهء تان سینه زن کرببلاست
آمدم در بزنم، زود جوابم نکنی
نام زهرا به لبم هست عذابم نکنی
جهل با جذبهء نور تو در آمد از چاه
ماه شبهای منی و ز تو دستم کوتاه
با نگاه تو مشخص شده راه از بیراه
منبرت چیست بجز ذکر اباعبدالله
توکهنسال ترین مرجع دینی آقا
بازهم روضه بخوان، خیر ببینی آقا
سنگ این قوم شکست آینهء هفتم را
خوانده ای زیر لب خود غزل چندم را
دشمن آورده دوباره چه کند هیزم را
آمده تازه کند داغ دل مردم را
دست صیاد تو را در قفست می گیرد
چه شده بین نمازت نفست می گیرد
یکصدا ناله شدی و نشنیدند ترا
ناسزاها به تو گفتند و خمیدند ترا
پیش چشم در و همسایه کشیدند ترا
بی عبا، پای برهنه همه دیدند ترا
نیمه شب دست ترا دشمن تو آمد و بست
نیمه شب حرمت تو پیش زن و بچه شکست
رفتی و پیکر تو بر در و دیوار نخورد
گوشهء پیرهنت بر نوک مسمار نخورد
پهلویت چند لگد در وسط کار نخورد
گذرت خورد به کوچه، سر بازار نخورد
پیش چشم حرمت وارد مقتل نشدی
چند روزی سر دروازه معطل نشدی
دود دیدی، همه را تار ندیدی اصلاً
حرمت را که گرفتار ندیدی اصلاً
پای پر آبله از خار ندیدی اصلاً
سنگ اندازی و آزار ندیدی اصلاً
رفتی و باز درخانه رساندند ترا
وسط مجلس مستان نکشاندند ترا
🔸️شاعر:
#رضا_دین_پرور
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#امام_جعفر_صادق_علیهالسلام
#شهادت
#روضه
دوباره پای برهنه شبانه آوردت
شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت
کسی نگفت که از راه دور آمده است
کسی نگفت به منصور نور آمده است
عبا نداری و عمامه و ردایت کو
چقدر خون شده پایت بگو عصایت کو
بمیرم آمدی و ردِ پایِ تو پیداست
چقدر زخم روی دستهای تو پیداست
حرم تو هستی او پشت بر حرم داده
تو ایستادهای و نانحیب لم داده
به گرد خویش غلام کنیز دارد باز
به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز
نگاه تو پُرِ صبر است و سینهات آرام
نگاه او پُرِ خشم و دلش پُر از دشنام
سه باز خواست بسوزی به ناروا که نشد
سه بار خواست بگوید به ناسزا که نشد
سه بار سمت تو آمد ولی بر تو نشست
سه بار تیغ کشید و قلاف کرد و نشست
سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد
بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد
هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر
بجای خویش نشست از نهیبِ پغمبر
هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم
هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم
تو کوه بودی او در مقابلِ تو شکست
اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست
شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله
به گریه مقبل تو گفت با رسول الله
بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد
تمام پیکرش از تیغ غرق خون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
مزاحم نفسش نیزه با عصا شده بود
هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود
لبش پُر از ترک و آب را بردند
به روی ناقهی عریان رُباب را بردند...
🔸️شاعر:
#حسن_لطفی
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
مگر رَسول به وَصفش بیان کند سخنی
که وصفِ ذاتِ خدا نیست کارِ همچو منی
جواب هر چه که باشد نوازش است مرا
خدا کند بِنَوازد مرا وَلو به " لَن " ی
بساط حوزه کرم میکند، چه ذوالکَرَمی
بساط روضه عطا میکند، چه ذوالمَنَنی
به دست شیخ الائمه غدیر جان بگرفت
بله؛ غدیر جوان شد زِ باده یِ کهنی
ببین حدیث حدیث و ببین که بحث به بحث
چگونه یک تنه رفته به جنگ تن به تَنی
به جعفر بن محمد بگو بسوز و بساز
مباش فکر حرم گَر نَواده یِ حسنی
سیاه تر زِ همه روزگارِ پروانه ست
اگر که شمع بسوزد میان انجمنی
نخست آنچه صدا میکُند سَرِ زانوست
اگر کشیده شود ناگهان سَرِ رَسَنی
ببین چه بر سَرِ زن یا که مرد می آید
طناب را بِکِشی، تازیانه هم بزنی
عبا نداشت که از خجلتش به سر بکشد
پناه برد به یک آستینِ پیرهنی
چه سخت می گذرد مرد آبروداری
طی طریق کند با غلام بددهنی
اگر چه سوخته در ، جای شُکر آن باقی ست
که میخِ در نگرفته به گوشه یِ بدنی
اگر چه از نفس افتاده باز هم راضی ست
که بین کوچه نیفتاده است هیچ زنی
چه حرفها نشنید و چه چیزها که ندید
شکسته دل شد و آمد ولی چه آمدنی
غریب نیز از اینجا نمی رود عُریان
برای تو کفن آورده اند ، عجب کفنی
🔸️شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
فرو می ریزد امشب از نگاهت بغضِ سنگینم
چنان محصور در اشکم که جایی را نمی بینم
دلم خون است از صحن و سرای بی نشانِ تو
تو می بینی که می سوزم تو می دانی که غمگینم
رواقت را تصوّر می کنم در خاطرم گاهی
دلم می خواهد آنجا رو به روی روضه بنشینم
پُرم از گریه آری مقتلِ تاریخِ اندوهم
که من مجموعه ای از دردهای تلخِ دیرینم
در آغوش دعا می گیرم امشب آن ضریحت را
به گردش در طوافم تا سحر فریادِ آمینم
دلم می خواهد اینجا معتکف باشم کنارِ تو
که بی شک می رسد از سمتِ چشمانِ تو تسکینم
جهانم از تو آباد است دنیای منی بی شک
تویی آرامشِ جانم تویی آن دین و آیینم
چنان دلگرمِ آن لطفِ فراوانم که می گویم
همین یک شعر در وصفِ تو خواهد کرد تضمینم
اگر بیتی نباشد حاوی مدحِ تو ننویسم
اگر جایی نباشد محفلِ ذکرِ تو ننشینم!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#امام_حسین_علیه_السلام
ای که عشقت شعله ور در جانِ ما،جانم حسین
از ازل مهرِ تو در بنیانِ ما جانم حسین
عطرِ جانبخشِ ضریحت بی قرارم کرده است
کربلایت کعبه ی جانانِ ما جانم حسین
خاک ایوانت دوای درد چشمانِ من است
روضه هایت ابرِ پُر بارانِ ما جانم حسین
پنجره های ضریحِ تو ز دردم آشناست
صحنِ پاکت روضه ی رضوانِ ما جانم حسین
اشکِ شبنم بر تنِ گلبرگِ عاشورا نوشت
خونِ سرخت مشعلِ تابانِ ما جانم حسین
هر کجا باشم نگاهم سمت و سوی کربلاست
راهِ سبزت تا ابد پیمانِ ما جانم حسین
عشقِ تو یک عالمی را غرقِ مستی می کند
روشن از رویت شبِ زندانِ ما جانم حسین
با نگاهِ نافذت دریاب این درمانده را
مبتلایم ای شَهِ خوبانِ ما جانم حسین
دائماً ما را به گردِ شمعِ خود پروانه کن
این تو و این خواهشِ چشمانِ ماجانم حسین
آیه های روشنِ یاسین و طاهایم تویی
سوره ی فجری تو در قرآنِ ما جانم حسین
ای تو آن حالِ خوش و آرامشِ دلهای ما
بین تو حالِ بی سر و سامانِ ما جانم حسین
زندگیِ با تو یعنی در مسیرِ بندگی
ای که هم روحی و هم ریحانِ ما جانم حسین
بی فروغِ روی تو حاشا مرا عزت مباد
نورِ توحیدیِ تو عرفانِ ما جانم حسین
از ازل نامِ تو را بر جانمان حک کرده اند
کربلایت آیت و برهانِ ما جانم حسین
تا که جسمت زیر و رو شد زیرِ نعلِ اسبها...
ریخت بر هم عالمِ امکانِ ما جانم حسین
مامنی جز کنجِ شش گوشه نداریم ای شَها!
بشنو اینک ناله ی هجرانِ ما جانم حسین
خشکیِ لبهای تو سرچشمه ی آبِ بقاست
ای طبیب درد بی درمان ما جانم حسین
تو همیشه میزبانی چه شود با مادرت
یک شبِ جمعه شوی مهمان ما جانم حسین!
🔸شاعر:
#هستی_محرابی
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#امام_علی_علیه_السلام
#مدح
خوشم با حب حیدر قد کشیدم
دلم را از همه عالم بریدم
به غیر از مرتضی چیزی ندارم
به غیر از مرتضی چیزی ندیدم
چه شوری در دلم افکنده عشقش
پر از عشقم، پر از از خوف و امیدم
خوشم حلقه به گوش این سرایم
به هر محفل ثنایش را شنیدم
حیاتش ساده تر از بندگان بود
عجب شاه و امیری برگزیدم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
صد و ده بار ذکر هو گرفتم
از این دنیا و اهلش رو گرفتم
مگر عقلم کم است از او نخوانم
مگر کم آبرو از او گرفتم
دل من زیر و رو شد از شبی که
به دستم در حرم جارو گرفتم
خراسان و نجف، این آبرو را
هم از این سو، هم از آن سو گرفتم
علی گفتم کمی زهرا بخندد
چه پاداشی از این بانو گرفتم
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
خدا رو کرد با او گوهرش را
تجلی صفات و مظهرش را
زمان وحی نور قل هو الله
میان کعبه خوانده مادرش را
نبی هم در شب تاریک فتنه
به حیدر می سپارد بسترش را
میان اوج پرواز نمازش
به سائل می دهد انگشترش را
همه بی تاب بر سجده می افتند
اگر افشا نماید قنبرش را
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
نجاتم داده استغفارهایش
دلم را برده با رفتارهایش
شده سرتاسر نهج البلاغه
نَمی از باطن پندارهایش
ملائک از شعف هو می کشیدند
همیشه لحظه ی پیکارهایش
نبی دلگرم بازوی علی بود
به جای تک تک سردارهایش
چنان از قلعه در را مرتضی کند
ترک برداشت تا تالارهایش
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
رها کردن مرامِ پیر من نیست
به دست دیگران زنجیر من نیست
مرا دیوانه می خوانند مردم
اگر مجنون شدم تقصیر من نیست
اگر از مرتضی کمتر بخوانم
اثر بر ناله ی شبگیر من نیست
بدون گوهر حب ولایت
به غیر از معصیت تکبیر من نیست
گره خورده دلم با حب حیدر
به جز این عشق در تقدیر من نیست
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
ازل از جام خود بر ما چشانده
همین باده دل ما را کشانده
زمان خلقت آب و گل ما
کمی خاک عبایش را تکانده
کسی که روی دوش مصطفی رفت
یتیمان را سر دوشش نشانده
خدا هم از زبان مرتضایش
پیمبر را شب معراج خوانده
به شوق وعده ی " یا حارَ هَمْدان..."
برایم طاقت و صبری نمانده ¹
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
برای مؤمنین یعسوب دین است
خداوند کرم روی زمین است
عبای وصله دار کهنه ی او
تجلی همان حِصن حصین است
نشستن زیر ایوان طلایش
برایم بهتر از خلد برین است
اگرچه منکرانش هم نفهمند
فقط حیدر امیرالمومنین است
به یمن شیر پاک مادر خود
تمام عمر، حرفم این چنین است
گرفتار نگارم شُکْرُ لِللّٰه
علی را دوست دارم شُکْرُ لِللّٰه
🔸شاعر :
#محمدجواد_شیرازی
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بسوز ای شمِع غم امشب، بساطِ غم مهیا هست
بسوز امّا تو با حسرت، شبِ هجرانِ زهرا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، علی با گل وداع دارد
علی را دردِ زهرا و، عدو را دردِ دنیا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، ولی آرام و آهسته
به شب غسل و کفن کردن، وصیّت های زهرا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، شبِ هجران به سر آید
به کتف و پهلوی زهرا، نشان از ضربتِ پا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، سحر از کوچه می آید
که زهرا خود عزادارِ، شکافِ فرقِ مولا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، که زینب گشته بی طاقت
همین یک امشب و مادر، فقط مهمانِ بابا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، درِ کاشانه می سوزد
که امشب خانه ی زهرا، ز آه و ناله غوغا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، بشوید جسمِ زهرا را
بریز آب روان اسماء، که چون غساله مولا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، علی او را کفن پوشد
بیا ای زینبِ زارم، گلم بی یار و تنها هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، دلِ عالم به درد آید
که زخمِ پهلو و بازو، به زیرِ جامه پیدا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، ز دردِ بی وفائیها
کبودیِ رخِ زهرا، گواهِ روزِ فردا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، درونِ کلبه ی احزان
حسینش می زند بر سر، عزا و نوحه بر پا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، ز اوجِ بی کسیِ او
سرای خانه اش یکسر، ز سیلِ اشک دریا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، یتیمانش عزا دارن
دلِ غمدیده ی زینب، یتیمان را تسلّا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، تو تنها یارِ مولایی
نگاهت سر به سر امشب، غمِ ما را تماشا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، به زخمِ جَرحَتِ زهرا
وَ از آن صورتِ نیلی، حکایتها که بر جا هست
بسوز ای شمعِ غم امشب، به یادِ غربتِ مادر
ز زخمِ سینه اش حتی، زبانِ میخ گویا است!
🔸️شاعر:
#هستی_محرابی
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#حضرت_معصومه_سلامالله_علیها
#ولادت
حرم امن تو کافیست هراسان شده را
مثل شَه، راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزهی چشمانت
تا که آباد کنی خانهی ویران شده را
مهر تو باعث خاموشی آتشدان است
خارج از دست خلیلَست، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود!
از تو داریم پس این مزرعه نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ایوان شده را
به در خانه تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محله خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی، اما
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساختهای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را میبینیم
گذری نیست به معراج تو حیران شده را
جلوهای کردی و زهرای پر از جذبه تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
🔸️شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
وقت است زبانوی کرامت بنویسم
چون زائر در حال زیارت بنویسم
بر جامعه شرحی به روایت بنویسم
باخط شکسته دو سه رکعت بنویسم
دیباچه ی وصف کرمش نور علی نور
تحریر صفای حرمش نور علی نور
در آینه اش لولو و مرجان متصور
آیات خوش سوره ی انسان متصور
در صحن عتیقش گل و ریحان متصور
هر جا نگری شاه خراسان متصور
قم گشته بهشتی که خدا در نظرش بود
در دفتر معراج پیمبر خبرش بود
تو نور زلالی که خدا هدیه نموده ست
آن سوره ی والشمس تو را هدیه نموده ست
از دامن صدیقه به ما هدیه نموده ست
الحق که خداوند به جا هدیه نموده ست
مائیم و دل ودسته گل روی تو بانو
مدهوش تو و ضامن آهوی تو بانو
بگذار تو را روح مناجات بخوانیم
از مصحف اندیشه ات آیات بخوانیم
انبوه احادیث و روایات بخوانیم
مادر نشده عمه ی سادات بخوانیم
ای از کرم و لطف تو دریا متصور
با نام تو شد حضرت زهرا متصور
هستیم چنان از خم کوثر متنعم
بر سفره ی سادات سراسر متنعم
هر دم ز عنایات برادر متنعم
بر خوان کریمانه ی خواهر متنعم
از مادری فاطمه سرشار حضوریم
ما از کرم مادرمان مست غروریم
از یمن شما شهر معطر شده بانو
از آیه ی روی تو منور شده بانو
فیضیه پر از روح مطهر شده بانو
سرشار گل تازه ی قمصر شده بانو
تو آینه ی روشنی از کوثری ای عشق
سر تا به قدم فاطمه ی دیگری ای عشق
🔸️شاعر:
#علی_کفشگر
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
رکاب کشور ما راتویی نگین بانو
نوشته اند تورا کوثر زمین بانو
گدای صبح حریمت همیشه بهجت بود
تویی خدیجهٔ امروزِ مومنین بانو
علی و فاطمه و زریه که جای خودش
خدا به خلقت تو گفته آفرین بانو
برای دیدن زهرا به قم سفارش شد
برای دیدن زهرا تو بهترین بانو
غریب هستی و بر غربت شب قبرم
امید جان محبی به واپسین بانو
بیا بهشت گدا را فقظ تو ضامن باش
بیا بخوان تو مرا سایلت همین ٬ بانو
فدای عشق حسین است زینب کبری
تویی فدایی آن نور هشتمین بانو
🔸️شاعر:
#حامد_آقایی
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59
#امام_زمان_عج
تقلاّ ندارم، تمنّا ندارم
کنارم نباشی، تسلّا ندارم
اگر زخم خوردم شفای تو بوده
نظر بر دوای اطبّا ندارم
شکسته سبویم فدای سر تو
به لب صحبتی غیر لیلا ندارم
شلوغی دور و برم از فراق است
چو طفلی یتیمم که بابا ندارم
سفیدی قلبم سیاهی گرفته
دلی داشتم من که حالا ندارم
اگرچه یک عمر است چشم انتظارم
نگفتم امیدی به فردا ندارم
به رویم نیاورده ای که بُریدم
بغل کن مرا که دگر نا ندارم
به رسوائی من کسی را نداری
به غیر از تو من هم کسی را ندارم
مریز آبروی مرا پیش زهرا
بجز این به مولا تقاضا ندارم
چرا بسته ای در به رویم مگر من؛
غم کربلای معلی ندارم!
فدای حسین و فدای عزایش
صدا زد دگر میر و سقا ندارم
🔸️شاعر:
#رضا_دین_پرور
✅كانال رسمی كربلايي علي سلماني↙️
لينک تلگرام
t.me/alisalmani59
لينک سروش
Sapp.ir/alisalmani59
لینک ایتا
eitaa.com/alisalmani59
لینک گپ
https://gap.im/alisalmani59
لینک روبیکا
https://rubika.ir/alisalmani59