eitaa logo
علی سمرقندی
331 دنبال‌کننده
38 عکس
11 ویدیو
3 فایل
آثار و اشعار #علی_سمرقندی راه ارتباطی: @alisamarqandi110
مشاهده در ایتا
دانلود
آن تازه درختانِ جوانم چه شدند؟! آن سرو قدانِ مهربانم چه شدند؟! آن كنده‌ی هيزم شكنِ پيرم من برگرده‌ی من برادرانم چه شدند؟! @alisamarqandi 🦋
‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎‍ ‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎•••┈✾~🌺~✾┈••• به داغِ گُل کِه می گیرد تقاص پایمالی را ؟! مگر از دار آویزان کنند استاد قالی را @alisamarqandi 🦋
ما تیک و تاکِ ساعت 《دورت بگردمیم》 از ثانیه به ثانیه دل می‌بریم، نه!؟ ✍ پ ن: طرح از عزیز ❤️ @alisamarqandi 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سزد ز دانه‌ی انگور سبحه‌ای سازم برای رفتن میخانه استخاره کنم... 🤍 🫀 @alisamarqandi 🦋
‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎‍ ‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎•••┈✾~🍷~✾┈••• خرقه‌ی زُهد و جامِ مِی گرچه نه درخورِ هم‌اند این همه‌ نقش می‌زنم از جهتِ رضای تو 🤍 @alisamarqandi 🦋
‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎‍ ‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‌‎•••┈✾~🌱~✾┈••• محوِ تو‌ام چنانکه ستاره به چشمِ صبح یا شبنمِ سپیده دَمان آفتاب را 🌺 @alisamarqandi 🦋
خطاب به امام رضا(ع) ارثِ تو جود بود و به دست پسر رسید اینگونه شد که نامِ محمد، جواد شد.‌.. ❤️ @alisamarqandi 🦋
اول دلم فراق تو را سرسری گرفت وان زخم کوچک دلم آخر جذام شد 💔 @alisamarqandi 🦋
1_خودسوزی شاعری دفتر خود را سوزاند پای تا سر بدنش تاول زد! 2_ اسلوبِ فخیم شاعری کهنه‌سرا شعر نیما را دید زیر لب، غرغرِ غَرّایی کرد 3_پدر بچه شاعری مادر شد پدرِ بچه‌ی خود را سوزاند! 📚 @alisamarqandi 🦋
شراب‌خانه‌ی ما تا به حشر اگر بکَند کس به جایِ ریزه‌ی خُم، توبه‌ی شکسته برآید 💔 @alisamarqandi 🦋
مرا کز عشق می‌سوزم ز دوزخ چند ترسانی؟ کسی از مرگ می‌ترسد که در دل خوف جان دارد 🤍 @alisamarqandi 🦋
چون تير اگرچه دورم انداخت اول سوى خود كشيد ما را 🏹 @alisamarqandi 🦋
به زلفِ یار بگفتم که کافرک! به چه دینی؟ جواب داد: مسلمان! من آفتاب پرستم ☀️ 🔥 @alisamarqandi 🦋
خوشا اگر بناست تشبیه کنیم به این صورت باشد‌. شاعر در اینجا خیلی زیرکانه صورت معشوق را به آفتاب مانند کرده‌است. و این به نحوی‌ست که شاعر این تشبیه را از زاویه‌ای جدید بیان کرده‌و از ظرفیتِ زلف که بر چهره‌ی معشوق می‌نشیند و گویا در حال پرستش اوست استفاده کرده‌است. و آن را آفتاب‌پرست دانسته است.
. چه می‌شد حرف چشمان و دهانِ دیگری بودم زنِ غم‌لهجه‌یِ برقع به روی بندری بودم دلم می‌خواست که یک دختر غمگین‌کمان باشم خدا می‌خواهد انگاری زمین زعفران باشم سه‌شنبه‌ی من خدا رو خیلی شکر بابتش و امیدوارم اول مامانم و بعد شما دوستش داشته باشین.🕊 روش‌های تهیه‌ی حضوری و مجازی: مشهد احمدآباد، نبش قائم ۴، پلاک ۴۹، کافه کتاب آفتاب آدرس اینستاگرام: Cafe_ketab_aftab تهران رو به‌روی دانشگاه تهران، پاساژ فروزنده، طبقه منفی یک پلاک ۲۱۲، کتاب‌سرای فصل پنجم و سفارش در شخصی: @Maliheakhoondi
تبریک به خانم ملیحه آخوندی بسیار خرسند شدم از این اتفاق از امروز سه‌شنبه به هیاهوی هفته بر می‌گردد...
این بنر که چند بیت از شعرم بر آن نوشته شده را در مسیر‌های پارک ملت نصب کرده‌اند. باشد که در تاریخ ثبت شود در چه مسیری قلم زدیم.