فرازی از قنوت
● آقا امام حسن عسکری (علیه السلام)
خدایا!
مهدی من، (عج) 🌸
در راه تو، تلخی غمهای جانگداز را
جرعه جرعه مینوشد،
غمها یکی پس از دیگری او را در بر میگیرند، حادثههای دردناک به او هجوم میآورند،
غصّههایی گلوگیر بر او وارد میشود،
و دردهایی که هیچ پهلویی
تاب تحمل آنها را ندارد!
اینها به خاطر آن است که،
فرمانی از فرمانهای تو را، میبیند که
(تحریف شده، ولی چون حضرتش اذن قیام ندارد)
دستش از اصلاح آن کوتاه است،
و نمیتواند آن گونه که
تو دوست داری تغییرش دهد...
پس او را که خواستهاش،
اصلاح فراگیر امور مردم
و عدالت آشکار در امت است
آرزو به دل مگذار. 🙏🏻
مُهَجَ الدَّعوات، صفحه ۶۶
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
@alisokhan
● شهید حاج قاسم سلیمانی :
«وقتی مالک شهید شد
(حضرت علی علیه السلام) فرمود
به خدا قسم مرگ تو یک عالمی را خوشحال کرد
و یک عالمی را ویرانه کرد.»
نَهجُ البَلاغه ، نامه ٣٨
١٣ دی ماه پنجمین سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی ❤️🇮🇷
@alisokhan
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
● چگونه امام جواد (علیه السلام)
درخواست ناگفته شیعه خود را
برآورده می کند؟
محمد بن سهل قمی می گوید:
من در شهر مکه زندگی میکردم.
از آنجا به مدینه آمده
و به حضور امام جواد (ع) رسیدم،
در نظر داشتم که از امام در خواست کنم
که به من لباسی به عنوان تبرّک عنایت کند،
اما فرصت نشد
و از محضرش خدا حافظی کرده و بیرون آمدم.
در پیش خود گفتم:
حالا که حضوراً نتوانستم خواسته ام را
به آقا بیان کنم، پس طیّ نامه ای
از محضر آن گرامی خواسته ام را طلب می کنم.
نامه ای نوشته و تقاضایم را در آن اظهار کردم.
سپس تصمیم گرفتم که به مسجد رفته
و دو رکعت نماز بخوانم آنگاه صد مرتبه
از درگاه الهی طلب خیر نمایم،
اگر به دلم افتاد،
که نامه را به حضورش می فرستم
و اگر نیفتاد، نامه را پاره کرده و به دور بریزم.
نماز را خواندم و بعد از نماز به دلم افتاد
که نامه را به حضورش نبرم
و آن را پاره کرده و از شهر مدینه بیرون آمدم
و در همین موقع که به راه افتاده بودم،
پیکی از راه رسید...
و لباسی را که در بقچه ای پیچیده بود،
به همراه داشت.
او از اهل کاروان
از محمد بن سهل قمی می پرسید!
تا اینکه به من رسید و مرا شناخت.
به من گفت: مولای تو!
(امام جواد علیه السلام ) این لباس را
برایت فرستاده است.
لباس های تقدیمی امام...
دو لباس نرم و نازک بودند.
_ احمد بن محمد گفته است:
وقتی محمد بن سهل از دنیا رفت،
من او را غسل دادم و در آن دو لباسِ اهدائی امام علیه السلام او را کفن کردم.
بحارالأنوار، جلد ۵٠، صفحه ۴۴
@alisokhan
25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
● امامت امام جواد علیه السلام در بیان استاد مسعود عالی
@ostad_aali
@alisokhan
9.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مشورت ازدواج
🔻 بالاخره نامه امام جواد(ع) رسید...
اگر کسی به خواستگاریِ
دختر شما آمد،
و به تقوا
تدیّن
و امانتداری او
مطمئن هستید،
با او موافقت كنید؛
و گرنه سبب فتنه و فساد بزرگی
در زمین خواهید شد!
تهذیب الاحکام، جلد۷، صفحه ۳۹۶ |
@alisokhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
● آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام)
« ... أنَا صَاحِبُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ أَسكِنُ أَهْلَ الْجَنَّةِ الْجَنَّةُ وَ أَسْكِنُ أَهْلَ النَّارِ النَّارِ... »
« ... من صاحب اختیار بهشت و جهنم هستم؛ بهشتیان را در بهشت ساکن میکنم و جهنمیان را به دوزخ میفرستم... » ۱
_ من در میان شما همچون چراغى ✨
در تاریکى هستم
هر کس به سوى آن چراغ روى آورد
و در کنارش بنشیند
از نورش بهره مند مى گردد. ٢
۱. بحارالأنوار ، جلد۵۳ ، صفحه۴۸
٢. نَهجُ البَلاغه ، خطبه ١٨٧
@alisokhan
پی نوشت :
در ادبیاتِ دینی ما،امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمود که «وَاللهِ مَا لِلَّهِ آیَهًٌْ هِیَ أَکْبَرُ مِنِّی» بخدا در این عالَم خدا آیتی بزرگتر از من ندارد، «وَاللهِ مَا لِلَّهِ نَبأٌ أعظَمٌ مِنِّی»، آن خبری که کهنه نمیشود این است که من صاحب شما هستم، دنیا و آخرتِ شما با من است.
میگوید من صاحب شما هستم، چرا ولع دارید؟ چرا احساسِ بیپناهی میکنید؟ چرا مانند کسی که هیچ کسی را ندارد و باید خودش مشکلاتش را حل کند میدوید؟ در دنیا من هستم، لحظهی مرگ من میآیم، روز قیامت هم که احساسِ بیپناهی کردی، آنجا اصلاً کسی فامیلی شما را نمیداند، آنجا اعتبارِ شما من هستم، میگویند «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ».
● حامد کاشانی
@alisokhan
● صعصة بن صوحان می پرسد:
یاعلی!
شما برترید یا عیسی بن مریم ؟!
آقا فرمود:
خوب نیست کسی از خود تعریف کند؛
اما من از عیسی برترم!
_پرسید چرا یا امیرالمومنین...؟!
فرمود:
به مریم (س) وحی شد که
از خانه بیت المقدس بیرون آی،
این خانه محل عبادت است
نه محل ولادت و زایشگاه...
به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت
و عیسی (ع) در کنار نخلی متولد شد.
اما مادر من فاطمه بنت اسد (س)
مشغول طواف خانه خدا بود،
که درد زایمان به سراغش آمد...
خواست خارجشود،
که دبوار کعبه شکافته شد،
ندا آمد: فاطمه داخل شو
و من در خانه خدا به دنيا آمدم
و سه روز مهمان پروردگارم بودم.
_هیچکس قبل و بعد از من
در خانهی خدا متولد نبوده و نخواهد شد!
اَنوارُالنعمانیه، صفحه ۲۷ |
@alisokhan
پی نوشت :
اعجاب اینجاست!
که فاطمه ، نه از درب خانهی کعبه؛ بلکه با شکافته شدن دیوار آن، وارد کعبه شد!دتا این رویداد عجیب، دلیل و برهانی روشن تر بر این معجزه باشد، و آیندگان نتوانند آن را پدیدهای تصادفی و اتفاقی قلمداد کنند!
_ و جالب این است که؛ پس از گذشت قرن ها از آن رویداد، و تجدید ساختمان کعبه و تعمیر آن و پر کردن جای آن شکاف با نقره،
هنوز هم اثر شکاف بر دیوار کعبه، خود را نمایان می سازد!!
@alisokhan