بسم الله
سال 84 به قالیباف رای دادم و هنوز هم پشیمون نیستم، گرچه 92 و 96 جلیلی و رئیسی رو بهش ترجیح دادم، و با همه حرفایی که پشت سرش هست، همراه با بعضی انتقادات، حس خوبی بهش دارم.
امیدوارم پیام تازه این عزیز، به حضور پرشور جوانان انقلابی، به ویژه دهه شصتیها بیانجامه و مجلس جوان حزب اللهی به خواست خدا پیش درآمدی بر دولت جوان حزب اللهی بشه.
همین جوری که سرانگشتی بشمارید یه فهرست سی نفره از جوانان خوش آوازه به دست میاد.
#انتخابات #قالیباف #دولت_جوان_حزب_اللهی #مجلس #حزب_الله
بسم الله
نیازی نیست توضیح بدم چرا ضد روحانیسمم؛ همین که بگم روحانیسم یعنی چی، بسه.
روحانیسم یعنی این که صرف ادعای م.ر.خاتمی رو درباره اثبات تقلب در 88 بپذیری و هیچ از خودت نپرسی این همه سال چرا این اسناد متقن رو نه خودش رو کرد، نه به کسی داد رو کنه؛ حتی به خود م.م و م.ک هم نداد.
یه تعریف دیگهشم اینه که بپذیری تو این همه سال تریبون نداشتن.
#تقلب
#اصلاحات
#روحانیسم
#فتنه
بسم الله
سعید جلیلی نعمتیه که پیش از این نصیب هیچ دولتی نشده بود؛ منتقدی که با این که میشه گفت جدیترین رقیب انتخاباتی حسن روحانی بود، ولی همیشه به تناسب جایگاهش در شورای عالی امنیت ملی، ملی رفتار کرد، و با بنیانگذاری دولت سایه، بهترین اتاق فکر رو برای دولت ساخت.
حالا که پس از شش سال پای جلیلی به صدا و سیما باز شده، وزیر نفت دولت اعتدال گیر داده به آماری که جلیلی از فروش نفت در دولت پیش داده و خام فروشی و... که همهاش یک بحث حاشیهای بوده نسبت به بحث اصلی لزوم مقاومت و هزینه و فایده مقاومت؛ و در بیانیهاش اون رو حمله به دولت و وزارت نفت دونسته. کاش دولت اون قدر شعور داشت که بفهمه منتقد چه نعمتیه، به ویژه گوهری مانند جلیلی!
#سعید_جلیلی #نقدپذیری
#اعتدال #روحانیسم #زنگنه #مقاومت
بسم الله
به اینکه واقعا اشتباه فردی باعث این رخداد غمانگیز شده یا نه، فعلا کاری ندارم. هرچی هست این روزها از اون روزهای ویژه است که مرد و نامرد رو نشون میده؛ و چهقدر بعضی از سلبریتیها دارن نشون میدن بیشرفن!
این روزها از داغ گرچه لالهزاریم
اما حریم باغبان را پاسداریم
ما کی رفیق روزهای سختمان را
این روزهای سخت، تنها میگذاریم؟
#سردار_حاجی_زاده
#سپاه_پاسداران
#رفیق_روزهای_سخت
#غربال
#هواپیمای_اوکراینی
#شعر #شعر_کوتاه #شعر_انقلابی
بسم الله
مانند حاج قاسم، به مانند حاج قاسم رای میدهم
تصور میکنم سردار قاسم سلیمانی شهید نشده بود، اصلاً سپاهی نبود؛ آن وقت حتما در هر میدانی که بود، هرچند گمنام، ولی برای خودش حاج قاسم بود؛ با همان ایمان، دغدغه، پشتکار و صداقت و اخلاص. آن وقت شاید برای اینکه برای این نظام مردمی و مردم این نظام کاری کند، نامزد نمایندگی مجلس میشد. اگر نامزد مجلس میشد...
به کسی باج نمیداد. جوری رفتار میکرد که وامدار کسی نشود، مگر مردم تا فردا دینی به گردنش احساس نکند، مگر به همین مردم.
خرج گزاف نمیکرد، بریز و بپاش و اسراف نمیکرد.
کارناوال راه نمیانداخت، ده مدل عکس نمیگرفت، ده جور پوستر چاپ نمیکرد.
شعار کلی نمیداد، بیآنکه شرح دهد برا ی تحقق هر شعاری چه باید بکند.
وعدههایی که در اختیار نماینده مجلس نیست، نمیداد.
اختیارات مجلس و دولت را توضیح میداد تا مردم بدانند نماینده مجلس قرار نیست کوچه و خیابانشان را آسفالت کند.
به مردم میگفت اگر رای بیاورد نماینده آنان خواهد بود برای تصمیمگیریهای کشوری، نه استانی و شهری؛ و اگر تلاشی هم مثلاً برای گرفتن بودجه بیشتری بکند، در جهت اجرای عدالت خواهد بود، و حاضر نیست به قیمت ستم به شهر و استانی دیگر، سهم دیار خودش را بالا ببرد.
به مردم میگفت کار مجلس قانونگذاری و نظارت است، نه ماشین امضای دولت یا هر نهاد دیگری بودن.
به مردم میگفت یک نماینده هرقدر هم توانمند، یک تنه نخواهد توانست کار چندانی از پیش ببرد، و رایشان، سهمی است که در تشکیل مجلسی با اکثریتی از نمایندگان صادق، کاردان و توانمند خواهند داشت.
برایش مهم نبود که با این حرفها رای نیاورد؛ چرا که بیش از هر کسی در برابر خداوند متعهد بود. میدانست کسی که با صادقانه رای نگیرد، در مجلس هم صادقانه رفتار نخواهد کرد.
حاج قاسم وارد مجلس که میشد، همان حاج قاسم بود؛ که چون پیش از هر کسی متعهد به خداوند بود، بیش از دیگران خادم مردم بود، گرچه خدمتش به مردم از محبوبیتش کم کند. اسیر تبلیغات نمیشد. اگر همه مردم هم به امید سراب، خواهان تصویب فلان لایحه پرزیان استعماری بودند، او مخالفت میکرد و بد وبیراهها را به جان میخرید. او اهل رای ممتنع نبود.
از وزیر ناشایسته دولتی که خودش به آن رای داده بود، انتقاد میکرد، و از وزیر شایسته دولتی که مخالف آن بود، دفاع.
جیبش را به روی رشوه که هیچ، به روی هدایای ظاهراً بیمنت نهادهای مختلف میبست، تا فردا وامدار نباشد؛ جیبش را میبست تا دهانش باز باشد.
حاج قاسم اگر هم نامزد مجلس نمیشد، حتماً رای میداد؛ حتماً به یک حاج قاسم رای میداد.
او میدانست حاج قاسمها همیشه پیش چشم نیستند؛ گاهی باید بگردی تا آنها را پیدا کنی. اگر هم پیدا نمیکرد، باز رای میداد؛ به کسی که شبیهترین به حاج قاسم باشد؛ و اگر شبیه هم پیدا نمیکرد، روی برگش مینوشت «به حرمت خون شهید»!
#حاج_قاسم #سلیمانی_های_گمنام
#انتخابات #مجلس_یازدهم #مجلس_انقلابی
بسم الله
من همیشه با امید رای میدم، از دور دوم خاتمی تا امروز. نمیدونم فردا چه خواهد شد و چه نتیجهای به دست بیاد. به هر رو اصولگرایان به نظرم فارغ از نتیجه یک گام به پیش برداشتند؛ چه از نظر وحدت در فهرست، و چه از نظر رها شدن از فهرست. یه کم شاید تناقض آمیز به نظر بیاد، ولی اصل وحدت از دید من خوب بود، و کنار گذاشتن چندی از چهرههای شناخته شده و آزمون پس داده بسیار بد بود.
دوستانی که مردم رو تشویق به اصلاح فهرست و جایگزینی کردند، خیلی این روزها نواخته شدند، ولی از دید من سی هیچ بردن افتخار نیست؛ افتخار وقتی هست که نیروی واقعا کارا و انقلابی بفرستیم تو مجلس، گرچه به ظاهر ده بیست ببازیم.
اگر به امید خدا همون دو سه نفر بیرون از فهرست رای بیارن، امروز یک نقطه عطف خواهد بود برای پوست اندازی در ساختار تصمیمگیری اصولگرایان؛ مبارک است ان شاء الله!
#انتخابات #مجلس #نقطه_عطف #وحدت
#یامین_پور #رسایی #گام_دوم
بسم الله
یک؛ من اساسا ضد توهین پنداری هستم و خیلی از گفتارها و رفتارهایی رو که دیگران توهین میدونن، توهین نمیدونم. مثلا سخنان کرونایی معاون وزیر بهداشت رو توهین آمیز نمیدونم.
دو؛ فیلم مناظره آقایان جهان بزرگی و افروغ رو دیدم. سخن آقای جهان بزرگی توهین بود و هیچ قابل دفاع نیست و حتی قابل قیاس با اظهارات منقلی حسن روحانی هم نیست.
سه؛ سیلی زدن نماینده به سرباز وظیفه - بر فرض اثبات به شکلی که روایت شده - حتما نکوهیده است؛ فعلا هم که خودش تکذیب کرده، ولی داستان اصلی به نظر چیز دیگری است.
داستان اصلی:
دولت به شدت این روزها نیازمند حاشیه است. به نظر میاد خودشون هم میدونن که این حاشیه اگر از طرف خودشون باشه، جوابگو نیست. فکرش رو هم نکنید که بخوام بگم این حاشیهها دولت ساخته است؛ واقعا نه، ولی جریان وابسته به دولت داره حسابی ماهیگیری میکنه؛ از مشاوران آشنا تا دیگران.
راه منطقی برخورد با توهین تلویزیونی چیه؟ برای یک دولت با جنبه نادیده گرفتن؛ همین.
راه منطقی برخورد با سیلی چیه؟ همون که رئیس مجلس گفت؛ تحقیق و انتظار برای نتیجه و برخورد با متخلف، که اگر نماینده مجلس باشه، باید عبرت آموز هم باشه.
حالا مقایسه کنید با این واکنشهای سنگین و عجیب و غریب، که گویی تا امروز چنین رفتاری از هیچ مسئولی در جمهوری اسلامی دیده و شنیده نشده و یا دستکم هیچ مسئول کنونی در دولت یا کل نظام پیشینه چنین رفتارهایی رو نداره.
انتخابات نزدیکه. یادم اومد یکی از سبزها اون سال توییت کرده بود، با این مضمون که فکر نمیکرده یه روز این قدر مجبور بشه از امام و شهید بهشتی و... نقل قول بیاره. حکایت این روزهای بنفشهاست که حرفایی میزنن که به تن شون زار میزنه.
#شارلاتانیزم #عنابستانی #بنفش #موج_سواری #سیلی #سرباز #خط_ویژه
بسم الله
پیروز شدیم؟ البته که شدیم.
از این پیروزی، مست - به معنای بیخیال همه چیز - شدیم؟ البته که نشدیم.
چرا باید این واضحات را برای کسانی که باید فرماندهان ارشد جنگ نرم باشند توضیح بدهیم؟ چرا رهبری باید اینها را پشت بلندگو بگوید؟ از چند جا باید بخوریم؟ حواسمان باید به چند سوی جبهه باشد؟
#جنگ_نرم #افسران_جنگ_نرم #انتخابات_۱۴۰۰ #پیروزی_جبهه_انقلاب #شکست_جبهه_دشمن #سید_ابراهیم_رئیسی
#سید_محمد_انجوی_نژاد #گل_به_خودی #پاس_گل
بسم الله
علی مطهری دیروز یک استاد دانشگاه بود، رئیس یک انتشارات و فرزند استاد شهید مطهری، ولی امروز نایب رئیس سابق مجلس است و اظهارات حاشیه سازش هنوز به پای نظام نوشته میشود، گرچه که به نظر می رسد این روزها احساس وفاداری چندانی به جمهوری اسلامی ندارد.
این مسئول سابق، اخیرا در توییتی نوشته است: «داستان توصیه مقامات ما به طالبان برای تشکیل دولت فراگیر از طنزهای روزگار است. طالبان میگویند ما انتخابات آزاد و دولت فراگیر شما را دیدیم، در واقع راه خودتان را میرویم، ما با صداقت و شما با ظاهرسازی. رطب خورده منع رطب کی کند؟!». از اینکه ایشان سخنگوی خودخوانده طالبان شده که بگذریم، قیاس معالفارق انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری با وضع امروز افغانستان که بوی جنگ داخلی میدهد، جالب است. با بیان خود ایشان باید بگوییم از طنزهای روزگار است که شخصی با چنین سطحی از درک سیاسی، نماینده و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است.
فضای سیاسی امروز افغانستان از این جهت که عموم مردم دخالتی در این تغییر حاکمیت نداشتهاند و طالبان هم یک گروه شبه نظامی است، شبیه به یک کودتا است؛ پس امروز افغانستان باید با شرایط اول انقلاب مقایسه شود و انتخابات وعده داده شده طالبان، با یکی از انتخاباتهای اولیه جمهوری اسلامی، مانند همه پرسی 12 فروردین. مطالبه دولت فراگیر وقتی معنا دارد که نهادهای قانونی کشور شکل نگرفته باشد؛ از همین رو است که در همین افغانستان وقتی که اشرف غنی در یک انتخابات بسیار پر مسئله و با مشارکت بیست و چند درصدی مردم، پیروز شد توصیه یا مطالبهای برای دولت فراگیر وجود نداشت. همین گروه طالبان هم اگر منتخب مردم بود، هیچ قاعده عرفی یا حقوقی به دولت ایران اجازه نمیداد توقع دولت فراگیر داشته باشد.
متاسفانه لجاجت سیاسی باعث شده امثال علی مطهری به قیمت کاهش اعتبار علمی خود، با متلک پرانی به نظام جمهوری اسلامی، خریدار اعتبار سیاسی از جریان اپوزیسیون نظام باشند.
#علی_مطهری #طالبان #انتخابات #دولت_فراگیر #اصلاح_طلبان #اعتدال
بسم الله
کدام اعتراض عقلایی است؟
🛎 این روزها چه از چهرهها و چه از مردم کوچه و بازار زیاد میشنویم که با اصل اعتراض موافقند ولی با خشونتها و خرابکاریها نه؛ و این را جوری میگویند که گویی از شدت وقاحت و خباثت جماعت مثلا معترض بیخبرند.
🔹 اما فرض کنیم نه گلویی بریده شده، نه مسجدی به آتش کشیده شده، نه پارچه و بنر عزای اباعبدالله، و نه تصویر حاج قاسم پاره شده؛ فقط مردم به خیابان آمده و راه بسته و شعار دادهاند؛ با این فرض به کدام اعتراض حق میدهند؟ این کدام حرف است که باید شنیده شود؟ دقیقا کدام پرسش مردم بیپاسخ مانده است؟!
🔹 مگر بهانه همه این ناآرامیها درگذشت مهسا امینی نیست؟ مسئولان در پاسخ به کدام پرسش کوتاهی کردهاند؟ کجای دنیا بابت یک درگذشت مشکوک که نه، بابت قتل یک متهم یا مجرم در روز روشن، این همه اطلاع رسانی با سند و مدرک میشود؟ با این حضور خیابانی قرار بود کدام کارِ بر زمین مانده انجام شود؟ با کدام منطق این اعتراض عقلانی و عقلایی است؟
🔹 حتی بر فرض مقصر بودن نیروی انتظامی در مرگ مهسا، اعتراض خیابانی در صورتی معنا دارد که به تخلف یا جرم رسیدگی نشود یا با کندی قابل توجهی پیگیری شود؛ وگرنه اعتراض خیابانی چیزی جز یک کنش احساسی بیهوده و پرهزینه نیست؛ و هر کسی که از این رفتار ناموجه دفاع میکند باید در عقل اجتماعی خود شک کند.
https://btid.org/fa/node/220830
بسم الله
اول گمان میکردم جنگ داخلی ما با مخالفان ولایت فقیه است؛ پس اگر مسئله را خوب تبیین کنیم، درست میشود.
بعدتر به این رسیدم که دعوا، دعوای منطق و بیمنطقی است. باید درباره اصول تفکر منطقی بحث کرد و آن را آموزش داد؛ چیزی مثل اینکه اتهام باید با دلایل متقن ثابت شود، نه با شایعه.
بعدتر به این رسیدم که وضع بدتر از این است و حریف ما ابتذال است، نه بیمنطقی؛ ابتذال به معنای دقیق کلمه، نه مثلا رقص و... ؛ ابتذال به معنای ناتوانی در رسیدن به عمق هر چیزی؛ سطحینگری در همه چیز.
از من بپرسید حریف اصلی حزبالله در طول تاریخ ابتذال بوده؛ گیرم هر روز با یک چهره.
پینوشت:
۱. ما به هر تقابل جدی میگیم جنگ، ولی شما اگه اذیت میشی بخون دعوا.
۲. در فتنه پاییزی ۱۴۰۲ به این رسیدم که انگار خیلی جاها جنگ ما جنگ شرف و بیشرفی است. در جریان جنایات اخیر اسرائیل مطمئنتر شدم که...