بسم الله
کدام اعتراض عقلایی است؟
🛎 این روزها چه از چهرهها و چه از مردم کوچه و بازار زیاد میشنویم که با اصل اعتراض موافقند ولی با خشونتها و خرابکاریها نه؛ و این را جوری میگویند که گویی از شدت وقاحت و خباثت جماعت مثلا معترض بیخبرند.
🔹 اما فرض کنیم نه گلویی بریده شده، نه مسجدی به آتش کشیده شده، نه پارچه و بنر عزای اباعبدالله، و نه تصویر حاج قاسم پاره شده؛ فقط مردم به خیابان آمده و راه بسته و شعار دادهاند؛ با این فرض به کدام اعتراض حق میدهند؟ این کدام حرف است که باید شنیده شود؟ دقیقا کدام پرسش مردم بیپاسخ مانده است؟!
🔹 مگر بهانه همه این ناآرامیها درگذشت مهسا امینی نیست؟ مسئولان در پاسخ به کدام پرسش کوتاهی کردهاند؟ کجای دنیا بابت یک درگذشت مشکوک که نه، بابت قتل یک متهم یا مجرم در روز روشن، این همه اطلاع رسانی با سند و مدرک میشود؟ با این حضور خیابانی قرار بود کدام کارِ بر زمین مانده انجام شود؟ با کدام منطق این اعتراض عقلانی و عقلایی است؟
🔹 حتی بر فرض مقصر بودن نیروی انتظامی در مرگ مهسا، اعتراض خیابانی در صورتی معنا دارد که به تخلف یا جرم رسیدگی نشود یا با کندی قابل توجهی پیگیری شود؛ وگرنه اعتراض خیابانی چیزی جز یک کنش احساسی بیهوده و پرهزینه نیست؛ و هر کسی که از این رفتار ناموجه دفاع میکند باید در عقل اجتماعی خود شک کند.
https://btid.org/fa/node/220830
بسم الله
اول گمان میکردم جنگ داخلی ما با مخالفان ولایت فقیه است؛ پس اگر مسئله را خوب تبیین کنیم، درست میشود.
بعدتر به این رسیدم که دعوا، دعوای منطق و بیمنطقی است. باید درباره اصول تفکر منطقی بحث کرد و آن را آموزش داد؛ چیزی مثل اینکه اتهام باید با دلایل متقن ثابت شود، نه با شایعه.
بعدتر به این رسیدم که وضع بدتر از این است و حریف ما ابتذال است، نه بیمنطقی؛ ابتذال به معنای دقیق کلمه، نه مثلا رقص و... ؛ ابتذال به معنای ناتوانی در رسیدن به عمق هر چیزی؛ سطحینگری در همه چیز.
از من بپرسید حریف اصلی حزبالله در طول تاریخ ابتذال بوده؛ گیرم هر روز با یک چهره.
پینوشت:
۱. ما به هر تقابل جدی میگیم جنگ، ولی شما اگه اذیت میشی بخون دعوا.
۲. در فتنه پاییزی ۱۴۰۲ به این رسیدم که انگار خیلی جاها جنگ ما جنگ شرف و بیشرفی است. در جریان جنایات اخیر اسرائیل مطمئنتر شدم که...
May 11
بسم الله
تذکر گرفتن -حتی اگر مخاطب آن تنها نمایندگان منتخب باشند، آن هم پیش از آغاز مجلس- چیز بدی نیست. اتفاق بد آن است که تذکر بگیری و گوشت بدهکار نباشد. بدتر آن است که موضوع تذکر پیشگیری از درگیریهای دشمنشادکن باشد و خود همین تذکر را بهانه کنی برای درگیری.
#اخلاق_سیاسی
#مجلس_دوازدهم
پ.ن: به اداهای وقاحتآمیز کسانی که زیست سیاسیشان در تذکر گرفتن و به هیچ انگاشتن آن گذشته عادت داریم.
بسم الله
دل توی دلمان نیست
نا آرامیم برای کسی که برای حال خوب ما آرامش نداشت؛ برای رئیس جمهوری که از همه بیشتر تخریب شد و از همه کمتر گلایه کرد.
امید که خدا نازنین مان را به ما برگرداند، که خبر سلامتیاش شیرین ترین خبر است و خبر عاقبت به خیر شدنش داغ سنگین؛ ولی در هر حالتی دلمان قرص است که جمهوری اسلامی به پیش خواهد رفت.
بسم الله
همچین چیزی به یاد ندارم.
دقایقی پس از اعلام اسامی نامزدهای تأیید صلاحیت شده، بیانیهای منسوب به علی لاریجانی پخش شد که بسیار تند و تیز، و با رویکرد گذشته او ناهمخوان بود. چند ساعتی نگذشته بود که صدور این بیانیه از طرف علی لاریجانی تکذیب شد.
بیانیه عجیب بود، ولی تکذیبش عجیبتر. تنها موردی که شبیه به این سراغ دارم، سال 96 بود. روز پنجشنبه روزنامه ایران بیانیهای با امضای سردار قاسم سلیمانی منتشر کرد که مردم ایران رو به مشارکت فراخوانده بود. حاج قاسم کی بیانیه این جوری نوشته بود که بار دومش باشه؟ به ویژه اینکه در جملات پایانی عبارتی رو به کار برده بود که شعار انتخاباتی رئیس حسن روحانی بود؛ «برای ایران». بعد چرا فقط به روزنامه ایران داده چاپ کنه؟! انتساب این بیانیه به حاج قاسم توسط سخنگوی سپاه پاسداران تکذیب شد، ولی روزنامه ایران کار خودش رو کرده بود.
جعلی بودن اون بیانیه منطقی بود و هدف از جعلش کاملاً قابل حدس؛ سوءاستفاده از محبوبیت حاج قاسم برای افزودن به رأی حسن روحانی در برابر قدرتمندترین رقیب برای رئیس جمهور مستقر، اون هم در وقتی که فرصتی برای تکذیب نمونده باشه. اما این یکی چی؟ با کدام انگیزه باید چنین بیانیهای جعل شده باشه؟
#انتخابات
#علی_لاریجانی
بسم الله
محمدجواد ظریف در میزگردی که پزشکیان در آن یک فاجعه مثالزدنی بود، نطق قرایی داشت. البته خیالش راحت بود که فؤاد ایزدی اخطار قطع میکروفون را هم از مجری گرفته و میتواند به روش محبوبش عمل کند؛ تک گویی و خود بویی.
اما اوج نطقش آنجا بود که قرآن را چنان تفسیر کرد که برآمدش این بود که خدا به پیامبر وحی کرده است: «برو با کافران عهد ببند! اگر عهد شکستند، خیلی بیتربیتند؛ میدانم، ولی باز هم اگر خواستند عهد ببندند، برو باز ببند». یعنی اساسا تجربه در قاموس اسلام با آب بینی سگ برابر است.
طرفه آنکه جوری برجام و پسابرجام را به آیات قرآن ربط داد که گویی از روز اول که وارد وزارتخانه شده و به او گفتند: «خوب آقای وزیر! برنامه چیست؟»، گفته: «عباس آقا! اون قرآن رو بیار ببینم باید چه کار کنیم!»
به نظرم این یکی از مراتب بالای نفاق است که دوستان بعون الله به آن دست یازیدهاند.
#انتخابات
#ظریف
#برجام
#پزشکیان
بسم الله
طبق معمول در ساعات پایانی نزدیک انتخابات سفارشها و بیانیهها برای اجماع نامزدها به اوج رسیده است. اما با کدام منطق این قدر روی کنار رفتن نامزدهای جبهه انقلاب پافشاری میشود؟
هدف از اجماع رأی نیاوردن پ است که قطعاً بیش از 50 درصد رأی ندارد؛ که اگر داشته باشد، اجماع بیمعناست. پس تنها فرضی که اجماع طلبان را به این تقلا انداخته، این است که پ مثلا 30 درصد، و ق و ج روی هم بالای 50 درصد رأی داشته باشند. با توجه به نظرسنجیهای قابل اعتنا این فرض نهایتاً یک احتمال نزدیک به 50 است؛ ضمن اینکه همه معترفند با انصراف یک نامزد به نفع دیگری، سبد رأیش لزوماً از او پیروی نخواهد کرد و شاید به سبد رقیب بریزد. حالا ببینیم قرار است برای این احتمال سست، چه هزینهای بدهیم!
اولین اتفاق این است که با تقلاها برای ایجاد اجماع یا وحدت، این پیام به حریف داده میشود که در آستانه پیروزی است. پس تقویت روحیه جبهه مقابل و تضعیف روحیه جبهه انقلاب اولین دستاورد ماست؛ به ویژه اینکه این نگرانی مربوط به دور دوم است. یعنی داریم میگوییم نامزدهای انقلابی آن قدر ضعیف هستند که در دور دوم نیز نمیتوانند حریف نامزدی شوند که یکی از بیمایهترین نامزدهای تاریخ جمهوری اسلامی است.
اتفاق بعد که احتمالش بیشتر از پیروزی گزینه ما در دور اول است، کاهش مشارکت است. روشن است که تعداد قابل توجهی هستند که به خاطر رأی به یک گزینه خاص پای صندوق میروند و اگر او نباشد، انگیزهای برای رأی دادن نخواهند داشت.
سوم اینکه این انصرافها انگیزه شمار قابل توجهی از جبهه انقلاب را نه تنها برای فعالیت در انتخاباتهای بعدی، که در هر فعالیت سیاسی دیگری از بین خواهد برد؛ چرا که عملاً به آنها میگوییم سلیقه شما نه تنها حق حکومت، که حتی فرصت رسیدن به این حق را هم ندارد.
خوب اگر اجماع نکنیم چه میشود؟ در بدترین حالت آقای پ با یکی از گزینههای جبهه انقلاب به دور دوم میرود. آیا گمان میکنیم گزینه ما در برابر گزینه سرتاپا اشکال حریف قافیه را خواهد باخت؟ اگر بگویید نه، که هیچ؛ وگرنه یا گزینه ما لایق ریاست جمهوری نیست، یا مردم ما فرق دوغ و دوشاب را نمیفهمد؛ که در این صورت اجازه بدهید میوه باغ پر آفتمان را بچینیم و خودمان را با جریان طبیعت در نیاندازیم. چنین جامعهای حتی با یک رئیس جمهور انقلابی نخواهد توانست پرچم مقاومت را بالا نگه دارد.
#انتخابات
#انصراف
#جلیلی
#قالیباف
#پزشکیان
بسم الله
آماده دور دوم میشویم...
1. از این لحظه دستکم تا هفته آینده هر حرکتی نه در تخریب و توهین، که حتی در راستای آسیبشناسی روند انتخابات خیانت به جبهه انقلاب است. از امروز همه اعضای جبهه انقلاب تنها باید تلاش کنند که مانع شکلگیری دولت سوم روحانی شوند.
2. این درست که رأی بالای پزشکیان با وجود همه ضعفها و مواضع عجیب و غریبش نگران کننده است، ولی رأی بالای سعید جلیلی نیز با وجود همه آنچه که در ناتوانیش در جلب نظر عموم مردم گفته میشد، بسیار امیدوارکننده است. به ویژه اینکه احتمال ریخته شدن رأی قالیباف عزیز به سبد رأی جلیلی بسیار بالا است.
3. معتقدم احتمال رأی آوری جلیلی در برابر پزشکیان بالاتر از قالیباف است؛ چرا که اولاً مرزبندی جدی با او دارد و همین تفاوت پایگاه رأیش را محکمتر میکند. ثانیاً همین مرزبندی حملاتش به حریف را سنگینتر میکند. ثالثاً حاشیههای قالیباف را ندارد و تخریب او به مراتب سختتر است.
4. بخش قابل توجهی از مردمی که به پزشکیان و حتی جلیلی رأی دادهاند، روی موضعشان سفت نیستند و معلوم نیست سیب رأی در این یک هفته چه قدر چرخ بخورد. بنابراین یک هفته پر بیم و پر امید پیش رو داریم.
5. به یاد ندارم نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری تا این اندازه جملات عجیب و غریب و بیمعنی سر هم کرده باشد. پزشکیان تقریباً هیچ حرفی برای گفتن ندارد. این بیمایگی باید در این هفته برای مردم تبیین شود. به این ترتیب، به جز دو سه میلیون هوادار متعصب و لجباز جبهه اصلاحات باقی رأیها قابل انتقال است.
6. حضور تنها دو نامزد در انتخابات فرصت تبیین بهتری به هواداران میدهد؛ هم از جهت ایجابی و هم از جهت سلبی برای نشان دادن تمایز نسبت به رقیب. باید روی کسانی که در دور اول رأی ندادند هم حساب باز کرد.
#انتخابات
#سعید_جلیلی
#قالیباف
#پزشکیان
#انقلاب
#اصلاحات
بسم الله
باید با این آرای نزدیک چه کنیم؟ روی کاغذ پزشکیان 10 میلیون رأی دارد و جلیلی 9 میلیون. 3 میلیون رأی قالیباف اگر به این 9 میلیون افزوده شود، جلیلی 2 میلیون بیشتر خواهد داشت. بعید است آرای قالیباف به شکل معمول به سبد پزشکیان بریزد؛ چرا که تصور اینکه قالیباف حتی 3 میلیون رأی گفتمانی هم نداشته باشد، به نظر منطقی نمیرسد. به هر حال هیچ حرف قطعی نمیشود زد.
آنچه که ما را درباره سرنوشت انتخابات نگران میکند، رأی ده میلیونی پزشکیانی است که ضعفهای بزرگ دارد؛ اما همین نقطه نگران کننده میتواند نقطه قوت باشد؛ به شرطی که بتوانیم این چهره پر ایراد را به مردم نشان بدهیم. مگر کسانی که به هر قیمتی و متعصبانه میخواهند جناح خودشان را پیروز کنند، چند میلیون نفرند؟
اما نقاط ضعف بزرگ پزشکیان که به راحتی برای هریک از مردم قابل تشخیص است، چیست؟
1. پزشکیان معترف است که برنامه ندارد و برنامه هفتم توسعه را کافی میداند. عجیب است که متوجه نیست جزئیات طرحها برای رسیدن به اهداف برنامه باید توسط دولت نوشته شود و همین تفاوتهاست که قرار است او را از دیگران متمایز کند.
2. در مناظرات میگوید مجریهای مختلفی آمدهاند و مشکلات همچنان باقی است؛ پس مجری مهم نیست. راستی چرا نامزد ریاست جمهوری شده؟
3. اصرار دارد که در رشتهای به جز پزشکی کارشناس نیست و کار را باید به دست کارشناسان سپرد، اما به این پاسخ نمیدهد که با توجه به اختلاف نظر کارشناسان در هر رشتهای، نظر کدام کارشناس را تأیید خواهد کرد!
4. در میزگرد اقتصادی که قرار است دستیارانش را معرفی کند، دو کارشناس با دو رویکرد متفاوت را کنار دستش مینشاند. بالاخره این یا آن؟
5. در میزگرد سیاسی در پاسخ به نقد فؤاد ایزدی که میگوید راهکار شما جواب نمیدهد، میگوید پس خود شما راهکار بده! آقای نامزد ریاست جمهوری در این حد آماده دفاع از ایده کهنهاش در سیاست خارجی است!
6. نامزدها را که بر خلاف او برنامه دارند، به وحدت روی حل مشکلات مردم دعوت میکند و به جای ارائه راه حل، با پیازداغ فراوان از مشکلات میگوید. این همان کشیدن مار به عوامانهترین شکل ممکن است. این یعنی فقط من بیبرنامه هستم که به فکر حل مشکلات مردمم و دیگران نه. چرا؟ چون رقیب منند.
7. دم از اخلاق و پاسخگویی میزند، ولی در پاسخ به پرسش دیگر نامزدها آنها را تحقیر میکند و شایسته پاسخگویی نمیداند.
8. وقتی به رفتار یا گفتار او و دوستانش اعتراض میشود، حرف از همدلی و کنار گذاشتن بگومگوها میزند، ولی همه را به سوءمدیریت و بدرفتاری و ناراضی کردن مردم متهم میکند.
9. هیچ راه حل روشنی برای چگونگی حل و فصل دعواها با مجلسی که مخالف سیاسی اوست یا دیگر قوا ندارد.
10. دائماً بر عمل مطابق فرمایش و سیاستهای رهبری تأکید میکند، ولی دستکم در فرهنگ و سیاست خارجی نظر مخالف رهبری را راه حل میداند. در سیاست خارجی به دنبال مذاکره و حل و فصل مسائل با آمریکا است و در بحث حجاب معتقد است هرکس باید آزاد باشد هرچه خواست، بپوشد.
من با هواداران متعصب بحثی ندارم؛ که تعصب عقل را زائل میکند، ولی حتماً میشود روی نیمی از این ده میلیون نفر حساب باز کرد که روی این نشانههای روشن فکر کنند و خودشان را مدیون مردم ایران و دیگرانی که خارج از مرزها به سرافرازی پرچم ایران دل بستهاند، نکنند.
#انتخابات
#سعید_جلیلی
#پزشکیان
بسم الله
شهر نخوابد!
نمیدانم این بازی مافیا که خیلی هم فراگیر شده، چهقدر در زندگی بازیکنان و علاقهمندانش اثر گذاشته، ولی میدانم در میدان سیاست، حتی سادهتر از بازی، میتوان مافیاها را پیدا کرد و به آنها رأی نداد. اشکال کار گاهی آنجاست که بازیکنان مافیا، بازی را خیلی بیشتر جدی میگیرند تا شهروندان واقعی که قرار است نه در طول یکی دو ساعت زمان بازی؛ که چهار سال یا هشت سال گرفتار مافیا شوند.
یک شهروند در بازی مافیا دائم نگران است که اقلیت مافیا بر اکثریت شهر پیروز شود؛ پس به تک تک کلمات و کنش و واکنشها دقت میکند تا خطر را از شهر دور کند، اما در جدیترین تحولات دنیای واقعی که انتخابات ریاست جمهوری است، شهروندان چهقدر نگران حال و روز شهرهستند؟ شهروند بازی مافیا به حکم قانون بازی مجبور است بخوابد، ولی شهروند واقعی چرا باید بخوابد تا مافیا با خیالی آسوده شهر را به سقوط بکشاند؟
شهروند بیدار نباید تنها به بررسی برنامهها و سابقه افراد بسنده کند؛ بلکه اگر نگوییم بیش از آن، به همان اندازه، باید به آنچه نامزد انتخاباتی دوست ندارد از خود نشان دهد، توجه کند. او اگر به مناظرات تلویزیونی نگاه میکند، بیشتر به دنبال همین نشانههای پنهان، ولی پرمعنا است. چند صحنه از این نشانههای پرمعنا را در یکی از مناظرات مرور کنیم.
1. نامزد شماره 5 از نامزد شماره 3 و 2 سؤالی میکند. شماره 3 در پاسخ، او را به این عنوان که نامزد اصلی نیست، تحقیر کرده و با همین بهانه پاسخ او را نمیدهد. شماره 2 نیز از همین روش تبعیت میکند.
آیا از همین رفتار نمیشود عدم پاسخگویی، نقدپذیری، اخلاقمداری، شفافیت و... را کشف کرد؟
2. نامزد شماره 2 دائماً همه را با کلیگویی به رفتارهای ناصواب با مردم متهم میکند، اما وقتی که با دلیل و سند از عملکرد پراشکال گذشته او و همراهانش میپرسند، میخواهد بگو مگوها را کنار بگذارند و بر حل مشکلات مردم تمرکزکنند!
این فرافکنی نشانه چیست؟ آقای شماره 2 میخواهد از کدام سابقه فرار کند؟
3. نامزد شماره 2 تنها کسی است که رقبایش را دو مرتبه «تو» خطاب میکند.
این نشان میدهد آقای 2 تحمل چندانی در برابر اعتراضات نخواهد داشت و زود از کوره در میرود.
این تنها سه مورد بود از آنچه که از نگاه یک شهروند بیدار مخفی نماند. مناظرات را باید با نگاه شهروند بیدار دید، وگرنه بیراه نیست اگر بگوییم تلاشهای صداوسیما برای کمک به مردم بیننده رسانه ملی در جهت تشخیص نامزد شایسته ریاست جمهوری به هدر رفته است. شهروندان خواب، بازی را به مافیا میبازند و تا چهار سال فرصت جبران نخواهند داشت.
#مناظرات
#سعید_جلیلی
#پزشکیان
#مافیا