eitaa logo
علی‌زین‌العابدین‌پور
853 دنبال‌کننده
344 عکس
660 ویدیو
46 فایل
صفحهٔ پیج روبیکا •۰•۰•۰•۰•🥀✨۰•۰•۰•۰•۰• https://rubika.ir/alizynolabedinpor جهت ارتباط آسان شما @adminzynolabedinpor
مشاهده در ایتا
دانلود
با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستادیم. بعد از اتمام نماز بود.مشغول صحبت و خنده بودیم. پیر مردی جلو آمد.اورا می‌شناختم. پدر شهید بود. همان شهیدی که ابراهیم از بالای ارتفاعات آورده بود. لحظاتی بعد سکوتش را شکست و گفت: آقا ابرام ممنونم زحمت کشیدی اما پسرم .... پیر مرد مکثی کرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است. لبخند از چهره همیشه ابراهیم رفت چشمانش گرد شد ه بود با تعجب آخه چرا؟ بغض گلوی پیر مرد را گرفته بود، چشمانش خیس اشک شده بود، دیشب پسرم را در خواب دیدم به من گفت: مدتی که ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم هر شب مادر سادات ب ما سر می‌زد اما حالا دیگه چنین خبری نیست. پسرم گفت:شهدای گمنام مهمان های ویژه حضرت فاطمه (س)هستند.پیر مرد دیگه ادامه نداد سکوت جمع مارا فرا گرفته بود. به ابراهیم نگاه کردم دانه دانه اشک از گوشه چشمانش غلط می‌خورد و پایین می آمد، می‌توانستم فکرش را بخوانم گم شده اش را پیدا کرده بود گمنامی....💔🥀 https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor