eitaa logo
علی‌زین‌العابدین‌پور
868 دنبال‌کننده
442 عکس
692 ویدیو
48 فایل
صفحهٔ پیج روبیکا •۰•۰•۰•۰•🥀✨۰•۰•۰•۰•۰• https://rubika.ir/alizynolabedinpor صفحه ی اینستاگرام خادم الشهدا علی زین العابدین پور @alizeynolabedinpour جهت ارتباط آسان شما @adminzynolabedinpor
مشاهده در ایتا
دانلود
بیاید یک انتخاب درست داشته باشیم_مثل شهید رئیسی.m4a
5.07M
بیاید یک انتخاب درست داشته باشیم_مثل شهید رئیسی ‌. . راوی علی زین العابدین پور https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
📝کتاب راز انگشتر روایت هایی از سبک زندگی شهید سعید بیاضی زاده می باشد شهیدی که امروز یک الگوی زیبا برای جوانان و طلاب علوم دینی است. سعید مانند نامش خوش بخت بود و با توفیق شهادت. زندگینامه شهید سعید بیاضی زاده: شهید سعید بیاضی زاده سال ۱۳۷۳ در روستای حجت آباد از توابع شهرستان انار، استان کرمان- و در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. عمو و پسر عمویش جزء شهدای دفاع مقدس بودند و به همین دلیل از کودکی با فرهنگ جهاد و شهادت آشنا بود. دوره ابتدایی خود را در همین روستا به اتمام رساند و برای دوره راهنمایی به مدرسه نمونه دولتی در شهرستان انار رفت و از یازده سالگی دوری از خانواده و زندگی در خوابگاه را تجربه کرد. شهید بیاضی زاده جزء نخبگان حوزه بود و همزمان با تحصیل و تدریس در حوزه، در فعالیت های تبلیغی و فرهنگی نیز حضور فعال داشت. دوره روایتگری مؤسسه روایت سیره شهدا، حضور فعال در بخش سیاسی بسیج و راه اندازی اردوهای تبلیغی و فرهنگی نمونه ای از این فعالیتهاست. در سن ۲۲ سالگی به همراه تعدادی از دوستان و طلاب مدرسه علمیه فاطمی تصمیم به حضور در جبهه مقاومت اسلامی گرفت.ابتدا از طریق گروه بسیج مردمی عراق (حشدالشعبی) به عنوان نیروی عقیدتی وارد میدان مبارزه شد و با شهید سید محمد موسوی ناجی شروع به فعالیت کرد. پس از آن با گذراندن دوره های آموزشی به عنوان نیروی رزمی-تبلیغی وارد جبهه مقاومت سوریه شد و در لشکر فاطمیون مشغول به فعالیت شد. سرانجام سعید بیاضی زاده در تاریخ ۱۳۹۵/۷/۲۲ مصادف با ۱۱ محرم الحرام در منطقه حمات سوریه براثر اصابت گلوله خمپاره در نزدیکی اش به شهادت رسید.❤️
🗓 . . اندکـی‌ازتــۅبسیـٰاری‌ست‌از‌همـه‌چیز... سالروز تولد شهدا https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
شهادت نامه ... . . رفیق زیاد دارم ولی شهدا یه چیز دیگه ن...   •۰•۰•۰•۰•🥀✨۰•۰•۰•۰•۰• ‌https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor
آقای پزشکیان شما شب اول رو به شهید سلیمانی و شب دوم رو به شهید رئیسی باختی جناب دکتر قلب ... برگشتید گفتید اونی که توَهم زده بود میگفت یه میلیون مسکن میسازم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه چند دقیقه با امام زمان حرف بزنیم؟! . . جمعه که آغوش باز می‌کند؛ اوج دلتنگی تعارف می‌شود! و تازه درد فراق یادمان می‌افتد... ما همانیم که تمام هفته امید در جیب داشته‌ایم،به وعده‌ی یک جمعه که قامت نشان دهی! جمعه‌ای دیگر است و ما سخت دلتنگیم...! روایتگری https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بریم استقبال محرم؟ . . با معرفت ‌ترینِ من :) من تنها کمی از عشق تو را در دامن جمع کرده بودم. تو خود دانه دانه کمِ مرا زیاد شمردی و باز دعوتم کرده‌ای حسین! https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از تو ضرب المثل شد دختران بابایی اند...🥺 جان عالم به فدای دل بابایی تو... 💔 . . روضه حضرت رقیه https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
بیابان هم که باشی حسین آبادت می‌کند، مثل کربلا!.mp3
1.81M
پادکست «بیابان هم که باشی حسین آبادت می‌کند، مثل کربلا!» . ‌. راوی: علی زین العابدین پور  https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
کتاب ۲۷ روز یک لبخند از زندگی نامه شهید بابک نوری هریس نویسنده:فاطمه رهبر صدای گلوله می‌آید.ارجمند فر با خنده می‌گوید:باز این ها لانچر ما رو دیدن، هوس شلیک کردن. گوله اول، زوزه کشان رد می‌شود.میانجی با دوربین گردن می‌کشد توی دشت. میگوید: خورد پایین تپه؛سمت شهر. گلوله دوم،صدایش آنقدر نزدیک است ک بچه ها شیرجه می‌زنند توی کانال؛اما فقط صدای انفجار توی کانال می‌پیچد. سر بالا می‌گیرند.میانچی ک بالای تپه است،می‌گويد:بچه ها،از کنار ماشین تاو داره دود بلند میشه!نکنه افتاده انجا؟ حالا هر سه نفری روی بلندی هستند. _شاید باز عارف هوس نسکافه کرده و آتیش روشن کرده! _نه همه دارن میرن اون سمت! گردو خاک غلیظی ام ب پا شده. نگاهی هراسان بین‌شان رد و بدل می‌شود. به سمت دامنه تپه می‌دوند.تا به محل حادثه برسند،بابک رو با تویوتا به سمت بیمارستان برده آن،و انبولانس،عارف و فرمانده را راهی بهداری کرده پشتیبانی کرده است. گلوله، درست افتاد کنار لاستیک،کنار کمک راننده! ارجمند فر زانو میزندروی شن. غذا ها ریخته شده؛ظرف های غذا با ترکش سوراخ شده؛سیب ها تکه تکه و به هر طرف پرت شده؛رد خون،روی ماسه ها خشکیده شده است! یکی با بغض می‌گوید این سفیدی ها چیه؟ چند سر باهم خم می‌شود یکی بغض میترکاند:تیکه های استخونشه.... @posthaalizynolabedinpor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 چه دمی می شود آن دم که شود رؤیتِ تو... که به پایان برسد ظلم شبِ غیبت تو... 🌱 ای خوش آن دم که رسد رایحه‌ی نابِ وصال... به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو... روایتگری https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
پادکست حسین نمیذاره ما زمین بخوریم (2).mp3
2.57M
پادکست «حسین نمی‌ذاره ما زمین بخوریم!» . ‌. راوی: علی زین العابدین پور  https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدرم دست مرا داد به دستان حسین خواست از هر دو جهانم شود آسوده خیال . . راوی: علی زین العابدین پور https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عموی لاله های بی تاب برگرد... فدای قامتت سیراب برگرد... جلو تر شب پرستان در کمینند... نمی خواهیم بی تو آب ، برگرد.... . . صلی الله علیک یا اباالفضل العباس (ع) ................ 🥀............... https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوهوی تیر آمد و قلبی شکسته شد...💔😞 . . روضه شش ماهۀ ارباب راوی: علی زین العابدین پور محرم ۱۴۴۶ https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor https://eitaa.com/alizynolabedinpor با_شهدا_هَمــــراه_باشیـــد💫
_ _ _ ___ - بسم‌ الله ِنور ؛ معرفی کتاب ِ، اسم تو مصطفاست . زندگی‌ نامه داستانی ِشهید مصطفی صدرزاده را به روایت همسرش «سمیه ابراهیم پور » ؛ - قسمتی از متن کتاب . «اینجا بر لبهٔ سنگ سرد نشسته‌ام و زیر چادر، تیک‌تیک می‌لرزم. می‌دانی که همیشه در برابر اخمت پای دلم لرزیده. تا اینجا پای پیاده آمدم. از خانه‌مان تا بهشت رضوان شهریار 10 دقیقه راه است، اما برای همین مسافت کوتاه هم رو به باد ایستادم و داد زدم : آقا مصطفی ! نه یک بار که سه بار. دیدم که از میان باد آمدی، با چشم‌هایی سرخ و موهایی آشفته. با همان پیراهنی که جای‌جایش لکه‌های خون بود و شلوار سبز لجنی شش‌جیبه. آمدی و گفتی: «جانم سمیه! گفتم: مگه نه اینکه هروقت می‌خواستم جایی برم، همراهی‌ام می‌کردی؟ حالا می‌خوام بیام سر مزارت، با من بیا! شانه‌به‌شانه‌ام آمدی . به مامان که گفتم فاطمه و محمدعلی پیش شما باشند تا برم بهشت رضوان و برگردم، با نگرانی پرسید: تنها؟! ـ چرا فکر می‌کنی تنها؟ ـ پس با کی؟ ـ آقا مصطفی ! پلک چپش پرید : بسم الله الرحمن الرحیم چشم‌هایش پر از اشک شد. زیر لب دعایی خواند و به‌سمتم فوت کرد ، لابد خیال کرد مُخَم تاب برداشته . https://eitaa.com/alizynolabedinpor https://rubika.ir/posthaalizynolabedinpor