eitaa logo
علامه طباطبایی ره
19.4هزار دنبال‌کننده
382 عکس
68 ویدیو
3 فایل
شرح احوالات و تفکرات عارف و فیلسوف بزرگ قرن حضرت استاد علامه طباطبایی ره شادی روحش #صلوات راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط و تبادل @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 در مجمع البيان از مقاتل روايت كرده كه گفت: وقتى اين سوره نازل شد، رسول خدا آن را بر اصحابش ‍قرائت كرد، اصحاب همه خوشحال گشته به يكديگر مژده مى دادند، ولى وقتى آن را شنيد گريه كرد، رسول خدا پرسيد: چرا مى گريى عمو؟ عرضه داشت: من خيال مى كنم اين سوره خبر مرگ تو را به تو مى دهد، يا رسول الله. حضرت فرمود: بله اين سوره همان را مى گويد كه تو فهميدى، و رسول خدا بعد از نزول اين سوره بيش از دو سال زندگى نكرد، و از آن به بعد هم ديگر كسى او را خندان و خوشحال نديد. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر سوره در تفسیرالمیزان ✅ ديدار ابوسفيان با پيامبر (صلى الله عليه و آله) و اسلام آوردن او به نقل از عباس 👈 به خدا سوگند در لابلاى درختان اراك دور مى زدم تا شايد به كسى برخورم، كه ناگهان صدايى شنيدم كه چند نفر با هم صحبت مى كردند، خوب گوش دادم صاحبان صدا را شناختم، ابوسفيان بن حرب و حكيم بن حزام و بديل بن ورقاء بودند، و شنيدم ابوسفيان مى گفت به خدا سوگند هيچ شبى در همه عمرم چنين آتشى نديده ام، بديل در پاسخ گفت: به نظر من اين آتشها از قبيله خزاعه باشد، ابوسفيان گفت: خزاعه پست تر از اينند كه چنين لشكرى انبوه فراهم آورند من او را از صدايش شناختم و صدا زدم اى اباحنظله - ابوسفيان - تا صدايم را شنيد شناخت، و گفت ابوالفضل تويى؟ گفتم آرى. گفت: لبيك پدر و مادرم فداى تو باد، چه خبر آورده اى؟ گفتم: اينك رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است با لشكرى آمده كه شما را تاب مقاومت آن نيست، ده هزار نفر از مسلمين است. پرسيد: پس مى گويى چه كنم؟ گفتم: با من سوار شو تا نزد آن جناب برويم تا از حضرتش برايت امان بخواهم، به خدا قسم اگر آن جناب بر تو دست يابد گردنت را مى زند، ابوسفيان با من سوار شد، با شتاب استر را به طرف رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) راندم، از هر اجاق و آتشى رد مى شديم مى گفتند: اين عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) و سوار بر استر آن جناب است، تا به آتش عمر بن خطاب رسيديم، صدا زد اى ابا سفيان حمد خداى را كه وقتى به تو دست يافتيم كه هيچ عهد و پيمانى در بين نداريم، آنگاه به عجله به طرف رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) دويد، من نيز استر را به شتاب رساندم، به طورى كه عمر و استر من جلو درب قبه راه را به يكديگر بستند، و بالاخره عمر زودتر داخل شد، آنطور كه يك سواره كندرو، از پياده كندرو جلو مى زند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 عمر عرضه داشت : يا رسول الله اين ابو سفيان دشمن خدا است كه خداى تعالى ما را بر او مسلط كرده و اتفاقا عهد و پيمانى هم بين ما و او نيست اجازه بده تا گردنش را بزنم، من عرضه داشتم : يا رسول الله من او را پناه داده ام، و آنگاه بلافاصله نشستم و سر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را - به رسم التماس - گرفتم، و عرضه داشتم به خدا سوگند كسى غير از من امروز در باره او سخن نگويد، ولى عمر اصرار مى ورزيد، به او گفتم : اى عمر آرام بگير، درست است كه اين مرد چنين و چنان كرده، ولى هر چه باشد از آل عبد مناف است، نه از عدى بن كعب - دودمان تو - اگر از دودمان تو بود من وساطتش را نمى كردم. عمر گفت اى عباس، كوتاه بيا، اسلام آوردن تو آن روز كه اسلام آوردى محبوب تر بود براى من از اينكه پدرم خطاب اسلام بياورد. مى خواست بگويد: تعصب دودمانى در كارم نيست، به شهادت اينكه از اسلام تو خوشحال شدم بيش از آنكه پدرم مسلمان مى شد، اگر مى شد. در اين جا رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) به عمويش عباس فرمود فعلا برو او را امان داديم، فردا صبح او را نزد من آر. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 مى گويد: صبح زود قبل از هر كس ديگر او را نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بردم، همينكه او را ديد فرمود: واى بر تو اى ابا سفيان آيا هنوز وقت آن نشده كه بفهمى جز الله معبودى نيست ؟ عرضه داشت: پدر و مادرم فداى تو كه چقدر پابند رحمى، و چقدر كريم و رحيم و حليمى، به خدا قسم اگر احتمال مى دادم كه با خداى تعالى خداى ديگرى باشد، بايد آن خدا در جنگ بدر و روز احد ياريم مى كرد. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: واى بر تو اى ابا سفيان آيا وقت آن نشده كه بفهمى من فرستاده خداى تعالى هستم؟ عرضه داشت: پدر و مادرم فدايت شود، در اين مساله هنوز شكى در دلم است عباس مى گويد: به او گفتم واى بر تو شهادت بده به حق قبل از اينكه گردنت را بزنند. ابو سفيان بناچار شهادت داد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: اى عباس برگرد و او را در تنگه دره نگه دار، تا لشكر خدا از پيش روى او بگذرد، و او قدرت خداى تعالى را ببيند، من او را نزديك دماغه كوه، تنگترين نقطه دره نگه داشتم، لشكريان اسلام قبيله قبيله رد مى شدند و او مى پرسيد: اينها كيانند؟ و من پاسخ مى دادم، و مى گفتم مثلا اين قبيله اسلم است، اين جهينه است، اين فلان است، تا در آخر خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در كتيبه خضراء از مهاجرين و انصار عبور كرد، در حالى كه نفرات كتيبه آنچنان غرق آهن شده بودند كه جز حدقه چشم از ايشان پيدا نبود، ابو سفيان پرسيد اينها كيانند : اى ابا الفضل ؟ گفتم اين رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است كه با مهاجرين و الفضل سلطنت برادرزاده ات عظيم شده، گفتم واى بر تو سلطنت و پادشاهى نيست. بلکه نبوت است. گفت: بله حالا که چنین است. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر سوره در تفسیرالمیزان ✅ حركت لشكر اسلام به سوى مكه و فتح مكه حكيم بن حزام و بديل بن ورقاء نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، و اسلام را پذيرفته با آن جناب بيعت كردند، وقتى مراسم بيعت تمام شد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آن دو را پيشاپيش خود روانه به سوى قريش كرد تا ايشان را به سوى اسلام دعوت كنند و اعلام بدارند هر كس بر خانه ابوسفيان كه بالاى مكه است داخل بشود ايمن است، و هر كس داخل خانه حكيم كه در پايين مكه است بشود او نيز ايمن خواهد بود، و هر كس هم درب خانه خود را بروى خود ببندد و دست به شمشير نزند ايمن است. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 بعد از آنكه ابوسفيان و حكيم بن حزام از نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بيرون آمدند و به طرف روانه شدند، رسول خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم) زبير بن عوام را به سركردگى جمعى از سواره نظام مهاجرين مامور فرمود تا بيرق خود را در بلندترين نقطه مكه كه محلى است به نام حجون نصب كند و فرمود از آنجا حركت نكنيد تا من برسم و وقتى خود آن جناب به مكه رسيد، در همين حجون خيمه زد، و سعد بن عباده را به سركردگى كتيبه انصار در مقدمه اش، و خالد بن وليد را با جمعيتى از مسلمانان قضاعه وبنى سليم را دستور داد تا به پايين مكه بروند، و پرچم خود را در آنجا نرسيده به خانه ها نصب كنند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 به ايشان دستور داد كه به هيچ وجه متعرض كسى نشوند و با كسى نجنگند، مگر آنكه ابتدا به جنگ كرده باشد، و دستور داد نفر را هر جا ديدند به قتل برسانند: 1⃣ عبد الله بن سعد بن ابى سرح 2⃣ حويرث بن نفيل 3⃣ ابن خطل 4⃣ مقبس بن ضبابه و نيز دستورشان داد كه نفر مطرب و آوازه خوان را هر جا ديدند بكشند، و اينها كسانى بودند كه با آوازه خوانيهايشان رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را هجومى گفتند. و فرمود حتى اگر ديدند دست به پرده كعبه دارند در همان حال به قتلشان برسانند. طبق اين فرمان على (عليه السلام) حويرث بن نفيل و يكى از دو آوازه خوانها را كشت، و آن ديگرى متوارى شد، و نيز مقبس بن ضبابه را در بازار به قتل رسانيد، و ابن خطل را در حالى كه دست به پرده كعبه داشت پيدا كردند، و دو نفر به وى حمله كردند، يكى سعيد بن حريث، و ديگرى عمار بن ياسر، سعيد از عمار سبقت گرفت و او را به قتل رسانيد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 ابوسفيان با شتاب خود را به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) رسانيده ركاب مركب آن جناب را گرفت و بدان بوسه زد، آنگاه گفت: پدر و مادرم به قربانت. آيا نشنيدى كه سعد گفته:  اليوم يوم الملحمه اليوم تسبى الحرمه 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 حضرت به على (عليه السلام) دستور داد: به عجله خود را به سعد برسان، و پرچم - كه همواره به دست فرمانداران سپرده مى شد - را از او بگير، و تو خودت آن را داخل شهر كن، اما با رفق و مدارا، و على (عليه السلام) پرچم انصار را از سعد بن عباده گرفت، و انصار را همانطور كه فرموده بود با رفق و مدارا داخل شهر كرد. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر سوره در تفسیرالمیزان ✅ خطبه پيامبر (صلى الله عليه و آله) بعد از فتح مكه 👈 بعد از آنكه خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلام) وارد شد، صناديد (بزرگان) قريش داخل كعبه شدند، و به اصطلاح بست نشستند، چون گمان نمى كردند - با آن همه جنايات كه كرده بودند - جان سالم بدر برند، در اين هنگام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) وارد مسجد الحرام شد و تا جلو درب كعبه پيش آمد، در آنجا ايستاده سخن آغاز كرده فرمود: (لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و هزم الاحزاب وحده) معبودى نيست به جز ، تنها او تنها او كه وعده خود به كرسى نشاند و بنده خود را يارى داد، و يك تنه همه حزبهاى مخالفش را از ميدان بدر برد، هان اى مردم هر مال و هر امتياز موروثى و طبقاتى، و هر خونى كه در جاهليت محترم بود، زيرا اين دو پاى من (من امروز همه آنها را لغو اعلام مى كنم ) مگر پرده دارى كعبه و سقايت حاجيان، كه اين دو امتياز را به صاحبانش اگر اهليت داشته باشند بر مى گردانم. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر سوره در تفسیرالمیزان ✅ خطبه پيامبر (صلى الله عليه و آله) بعد از فتح مكه 👈 هان اى مردم، مكه همچنان بلد الحرام است، چون خداى تعالى آن را از ازل حرمت داده، براى احدى قبل از من و براى خود من كشتار در آن حلال نبوده، تنها براى من پاسى از روز حليت داده شده، از آن گذشته تا روزى كه قيامت بپا شود اين بلد، بلد الحرام خواهد بود، گياه و روئيدنيهايش مادامى كه سبز باشد كنده نمى شود، و درختانش قطع نمى گردد، و شكارش مورد تعرض احدى قرار نمى گيرد، گيرد (و با اشاره دست و يا سر و صدا فرارى نمى شود) و كسى نمى تواند گم شده اى را بردارد، مگر به منظور اينكه صاحبش را پيدا كند، و گم شده اش را بدو بدهد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 آنگاه فرمود: هان اى مردم مكه ! براى پيامبر خدا همسايگان بسيار بدى بوديد، نبوت و دعوتش را تكذيب كرديد، و او را از خود رانديد، و از وطن مالوفش بيرون كرديد و آزارش داديد، و به اين اكتفا نكرديد، حتى به محل هجرتم لشكر كشيديد و با من به قتال پرداختيد، با همه اين جنايات برويد كه شما آزاد شدگانيد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 وقتى اين صدا و اين خبر به گوش كفار مكه كه تا آن ساعت در پستوى خانه ها پنهان شده بودند رسيد، مثل اينكه سر از قبر برداشته باشند همه به اسلام گرويدند، و چون مكه با لشكركشى فتح شده بود، و قانونا تمامى مردمش غنيمت و بردگان اسلام بودند، ولى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) همه را آزاد كرد، از اين جهت از آنان تعبير كرد به طلقاء. _____________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 تفسیر سوره در تفسیرالمیزان ✅ خطبه پيامبر (صلى الله عليه و آله) بعد از فتح مكه 👈 پس از آن ابن الزبعرى شرفياب حضور رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شد، و اسلام آورد و اشعار زير را انشاء نمود: يا رسول الاله ان لسانى  راتق ما فتقت اذا انا بور  اذا ابارى الشيطان فى سنن الغى و من مال ميله مثبور امن اللحم و العظام لربى ثم نفسى الشهيد انت نذير. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 مجمع البيان سپس اضافه مى كند از ابن مسعود روايت شده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) در روز فتح داخل مكه شد، در حالى كه پيرامون خانه كعبه سيصد و شصت بت كار گذاشته بودند، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) با چوبى كه در دست شريف داشت به يك يك آن بت ها مى زد و مى خواند: (جاء الحق و ما يبدى ء الباطل و ما يعيد - حق آمد ديگر باطل را آغاز نمى كند و بر نمى گرداند) و نيز مى خواند: (جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل كان زهوقا). 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 و نيز از ابن عباس روايت شده كه گفت : وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) وارد مكه شد، حاضر نشد داخل خانه شود، در حالى كه معبودهاى مشركين در آنجا باشد و دستور داد قبل از ورود آن جناب بت ها را بيرون سازند، و نيز مجسمه اى از ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلم) بود كه در دستشان چوبه از لام - كه وسيله اى براى نوعى قمار بود - وجود داشت، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: خدا بكشد مشركين را، به خدا سوگند كه خودشان هم مى دانستند كه ابراهيم و اسماعيل (عليهماالسلم) هرگز مرتكب قمار از لام نشدند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 : روايات پيرامون داستان فتح مكه بسيار زياد است، هر كس بخواهد به همه آنها واقف شود بايد به كتب تاريخ و جوامع اخبار مراجعه كند، آنچه ما آورديم به منزله خلاصه اى بود. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ وای به روزی که بگردی و یک علامه پیدا نکنی! 🎤خطابه پر معنا و شنیدنی استاد ره درباره معنویت در عصر تکنولوژی __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 ترجمه آيات سوره در تفسیرالمیزان 🍃به نام الله بخشنده به عموم، و مهربان به خواص🍃 بگو هان گروه كفر پيشه 1⃣ من نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد 2⃣ و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را كه من مى پرستم 3⃣ من نيز براى هميشه نخواهم پرستيد آنچه را شما مى پرستيد 4⃣ و شما هم نخواهيد پرستيد آنچه را من مى پرستم 5⃣ دين شما براى خودتان و دين من هم براى خودم6⃣ ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات 👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁 بيان آيات سوره در تفسیرالمیزان ✅ در اين سوره رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را دستور مى دهد به اينكه برائت خود از كيش وثنيت آنان را علنا اظهار داشته، خبر دهد كه آنها نيز پذيراى دين وى نيستند، پس نه دين او مورد استفاده ايشان قرار مى گيرد، و نه دين آنان آن جناب را مجذوب خود مى كند، بنابراين نه كفار مى پرستند آنچه را كه آن جناب مى پرستد، و نه تا ابد آن مى پرستد آنچه را كه ايشان مى پرستند، پس كفار بايد براى ابد از سازشكارى و مداهنه آن جناب مايوس باشند. ✅ مفسرين در اينكه اين سوره مورد بحث مكى است و يا مدنى كرده اند، و از ظاهر سياقش بر مى آيد كه در نازل شده باشد. ✅رواياتى راجع به زخم زبان در (يا ايها الكافرون...) به گروهى معهود و معين از كفار بوده و (و لا انتم عابدون ما اعبد) اخبار غيبى از آينده است. ______________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر ایات 1⃣ و2⃣ سوره در تفسیرالمیزان قل يااَيُّهَا الكافِرون1⃣ ✅ ظاهرا خطاب به يك طبقه معهود و از كفار است نه تمامى كفار، به دليل اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را مامور كرده از دين آنان بيزارى جويد و خطابشان كند كه شما هم از پذيرفتن دين من امتناع مى ورزيد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁  لا اَعبُدُ ما تَعبُدون2⃣ ✅ از اين آيه تا آخر سوره آن مطلبى است كه در جمله (قل يا ايها الكافرون) مامور به گفتن آن است، و مراد از (ما تعبدون )  است كه كفار مكه مى پرستيدند و مفعول (تعبدون)  ضميرى است كه به ماى موصول بر مى گردد، و با اينكه مى توانست بفرمايد: (ما تعبدونه) اگر ضمير را حذف كرده براى اين بود كه كلام دلالت بر آن مى كرده، حذف كرد تا قافيه آخر آيات هم درست در آيد، و عين اين سؤال و جواب در جمله هاى (اعبد) و (عبدتم) و (اعبد) مى آيد چون در آنها هم بايد می فرمود:  (اعبده) و (عبدتموه ) و (اعبده ). 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 جمله (لا اعبد) نفى است، براى اينكه حرف (لا) مخصوص نفى آينده است، همچنان كه حرف (ما) براى نفى حال است، و معناى آيه اين است كه من ابداً نمى پرستم آنچه را كه شما بت پرستان امروز مى پرستيد. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 3⃣ سوره تفسیرالمیزان وَ لا اَنتُم عابدونَ ما اَعبُد3⃣ ✅ اين جمله نيز نفى استقبالى نسبت به پرستش كفار بر معبود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است، و اين خبرى از اين معنا است كه كفار معهود، در آينده نيز به دين توحيد در نمى آيند. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 اين دو آيه (۲و۳ ) با انضمام امر (قل ) كه در آغاز سوره است، اين معنا را به دست مى دهد كه گويا رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) به كفار فرموده: پروردگار من مرا دستور داده به اينكه به طور او را بپرستم، و اينكه به شما خبر دهم كه شما هرگز و تا ابد او را نمى پرستيد، پس تا ابد اشتراكى بين من و شما در دين واقع نخواهد شد. 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 بنابر اين آيه شريفه در معناى آيه (لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يومنون)، و آيه شريفه زير است كه مى فرمايد: (ان الذين كفروا سواء عليهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا يومنون ). 🍁🍁🍁🍁🍁🍁 در آيه مورد بحث جا داشت بفرمايد: (و لا انتم عابدون من اعبد - و شما نخواهيد پرستيد كسى را كه من مى پرستم)، چون بين معبود رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) و معبود بت پرستان فرق بسيار است، يكى اين است كه معبود بت پرستان جماد و بى شعور است، و موصولى كه از آن تعبير مى كند موصول مخصوص بى شعوران يعنى كلمه (ما) است، و موصول مخصوص ‍ صاحبان شعور كلمه (من - كسى كه ) است، پس چرا در آيه مورد بحث بجاى اين كلمه، كلمه (ما) را بكار برده؟ پاسخش اين است كه منظور صرفا اين آيه با آيه (لا اعبد ما تعبدون ) است. __________________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
خطاب پیامبر به کافران عبادت من عبادتى است كه خدا تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در جهل و افتراء بدعت نهاده ايد. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر ایات 4⃣ و 5⃣ سوره در تفسیرالمیزان و لا انا عابد ما عبدتم4⃣ و لا انتم عابدون ما اعبد5⃣ 🔸اين دو آيه تكرار مضمون دو آيه قبل است كه به منظور تأكيد آن تكرار شده، نظير تكرارى كه در آيه (كلا سوف تعلمون ثم كلا سوف تعلمون) آمده، و نيز تكرارى كه در آيه (فقتل كيف قدر ثم قتل كيف قدر) آمده است. 🍁🍁🍁 بعضى از مفسرين در توجيه اينكه چرا بين دو موصول فرق نگذاشت، گفته اند: اصلا كلمه  (ما) در دو جمله (ما عبدتم) و (ما اعبد) موصوله نيست، بلكه مصدريه است، و معناى آيه اين است كه: من نحوه پرستش شما را نخواهم پرستيد، و شما نحوه پرستش مرا نخواهيد پرستيد، و خلاصه نه من شريك شما در پرستش هستم و نه شما شريك منيد، نه در عبادت مشتركيم و نه در معبود، چون معبود من خداى تعالى است، و معبود شما بت است، عبادت من عبادتى است كه خدا تشريعش كرده، و عبادت شما چيزى است كه خودتان از در جهل و افتراء بدعت نهاده ايد. 🍁🍁🍁 و بنابر اين توجيه، دو آيه مورد بحث تكرار و تأكيد دو آيه قبل نيستند، ولى عيبى كه در اين توجيه است اين است كه از نظر عبارت آيه بعيد به ذهن مى رسد، و ان شاء اللّه در بحث روايتى آينده وجهى لطيف براى تكرار دو آيه خواهد آمد. 🍁🍁🍁 بيان اينكه آيه: (لكم دينكم ولى دين) اخبار از اينست كه كافران مخاطب پيامبر (صلى الله عليه و آله) به دين او نخواهند گرويد. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر آیه 6⃣ سوره در تفسیر المیزان لكم دينكم و لى دين6⃣ 🔸اين آيه به حسب معنا تأكيد مطلب گذشته، يعنى مشترك نبودن پيامبر و مشركين است، و لام در (لكم ) و در (لى) لام اختصاص است، مى فرمايد: دين شما كه همان پرستش بت ها است مخصوص خود شما است، و به من تعدى نمى كند، و دين من نيز مخصوص ‍ خودم است، شما را فرا نمى گيرد. 🍁🍁🍁 در اينجا ممكن است به ذهن كسى برسد كه اين آيه مردم را در انتخاب دين آزاد كرده، مى فرمايد هر كس دلش خواست دين شرك را انتخاب كند، و هر كس خواست دين توحيد را برگزيند. و يا به ذهن برسد كه آيه شريفه مى خواهد به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) دستور دهد كه متعرض دين مشركين نشود. و ليكن معنايى كه ما براى آيه كرديم اين توهم را دفع مى كند، چون گفتيم آيه شريفه در مقام اين است كه بفرمايد شما به دين من نخواهيد گرويد و من نيز به دين شما نخواهم گرويد، و اصولا دعوت حقه اى كه قرآن متضمن آن است، اين توهم را دفع مى كند. 🍁🍁🍁 بعضى از مفسرين براى دفع اين توهم گفته اند: كلمه دين در آيه شريفه به معناى مذهب و آئين نيست، بلكه به معناى جزا است مى فرمايد: جزاى شما مال شما، و جزاى من از آن من است. 🍁🍁🍁 بعضى ديگر گفته اند: در اين آيه مضافى حذف شده، و تقديرش (لكم جزاء دينكم ولى جزاء دينى ) مى باشد، يعنى جزاى دين شما مال شما، و جزاى دين من مال من. ولى اين دو وجه دور از فهم است. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
✅بحث روايتى سوره از تفسیر شریف المیزان 🔸در الدر المنثور آمده كه ابن جرير، ابن ابى حاتم، و ابن انبارى در كتاب (المصاحف)، از سعيد بن ميناء مولاى ابى البخترى روايت كرده اند كه گفت: وليد بن مغيره و عاصى بن وائل و اسود بن مطلب و اميه بن خلف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را ديدند و گفتند: اى محمد بيا خدايانمان را روى هم بريزيم، ما خداى تو را بپرستيم و تو خدايان ما را در نتيجه غائله و كدورت بين ما بر طرف شود، همه در پرستش معبودها مشترك باشيم، و بالاخره يا معبود ما حق است و يا معبود تو، اگر معبود ما حق و صحيح تر بود سر تو بى كلاه نمانده، و از عبادت آنها حظى برده اى، و اگر معبود تو حق و صحيح تر از معبود ما باشد سر ما بى كلاه نمانده، از پرستش او بهره مند شده ايم. در پاسخ اين پيشنهاد خداى تعالى اين سوره را نازل كرد كه بگو: هان اى كفار! من هرگز نمى پرستم آنچه را كه شما مى پرستيد، تا آخر سوره. 🍁🍁🍁 مؤلف: مرحوم شيخ در امالى به سند خود از ميناء از عده اى از اصحاب اماميه قريب به اين معنا را روايت كرده. 🍁🍁🍁 و در تفسير قمى از پدرش از ابن ابى عمير روايت كرده كه گفت: ابو شاكر از ابى جعفر احول از سوره مورد بحث سؤال كرد، كه مگر يك سخنگوى حكيم اينطور حرف مى زند كه در يك سطر مطلبى را دو بار بگويد و تكرار كند؟ ابى جعفر احول جوابى از اين اشكال نداشت. 🍁🍁🍁 ناگزير به طرف مدينه روان شد، و در مدينه از امام صادق (عليه السلام) پرسيد حضرت فرمود: سبب نزول اين سوره و تكرار مطلبش اين بود كه قريش به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) پيشنهاد كرده بود، بيا تا بر سر پرستش خدايان مصالحه اى كنيم، يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، باز يك سال تو خدايان ما را عبادت كن و يك سال ما خداى تو را، خداى تعالى در پاسخشان عين سخن آنان را يعنى تكرار مطلب را بكار برد، آنها گفته بودند يك سال تو خدايان ما را عبادت كن در پاسخ فرمود: (لا اعبد ما تعبدون)، آنها گفته بودند و يك سال ما خداى تو را، در پاسخ فرمود (و لا انتم عابدون ما اعبد)، آنها گفته بودند باز يك سال تو خدايان ما را عبادت كن در پاسخ فرمود: (و لا انا عابد ما عبدتم)، آنها گفته بودند و يك سال ما خداى تو را در پاسخشان فرمود: و لا انتم عابدون ما اعبد لكم دينكم و لى دين. 🍁🍁🍁 ابوجعفر احول وقتى اين پاسخ را شنيد نزد ابى شاكر رفت، و جواب را بدو گفت، ابوشاكر گفت: اين جواب مال تو نيست اين را شتر از حجاز بدينجا حمل كرده، (يعنى تو نزد جعفر بن محمد رفته اى و پاسخ را از او گرفته اى). 🍁🍁🍁 مؤلف: مفاد تكرار در كلام قريش اين است كه بيا تا به آخر عمر يك سال تو خدايان ما را و يك سال ما خداى تو را بپرستيم __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ترجمه آيات سوره در تفسیر شریف المیزان به نام اللّه كه به نيك و بد بخشنده، و به نيكان مهربان است. محققا ما به تو خير كثير (فاطمه (عليها السلام) داديم1⃣ پس به شكرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن2⃣ و بدان كه محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است3⃣ ______________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بيان آيات سوره در تفسیر شریف المیزان 🔸در اين سوره منتى بر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) نهاده به اينكه به آن جناب كوثر داده، و اين بدان منظور است كه آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند كه آن كس كه به وى زخم زبان مى زند كه اولاد ذكور ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است، و اين سوره كوتاه ترين سوره قرآن است، و روايات در اينكه آيا اين سوره در مكه نازل شده و يا در مدينه مختلف است، و ظاهرش اين است كه در مكه نازل شده باشد. و بعضى از مفسرين به منظور جمع بين دو دسته روايات گفته اند: ممكن است دو نوبت نازل شده باشد يكى در مكه و بار ديگر در مدينه. اقوال مختلف درباره مراد از  و بيان شواهد دال بر اينكه مراد از آن ذريّه پيامبر صلى الله عليه و آله يعنى فرزندان عليه السلام است __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
تفسیر شریف المیزان كوثر چيست؟ ⬅️نهرى است در بهشت. ⬅️حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در بهشت و يا در محشر است. __________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
تفسیر آیه 1⃣ سوره از تفسیر شریف المیزان 🔸انا اعطيناك الكوثر1⃣ 👈در مجمع البيان مى گويد: كلمه  بر وزن  به معناى چيزى است كه شانش آن است كه كثير باشد، و كوثر به معناى خير كثير است. 🍁🍁🍁 ولى مفسرين در تفسير كوثر و اينكه چيست اختلافى عجيب كرده اند: بعضى گفته اند: خير كثير است. و بعضى معانى ديگرى كرده اند كه فهرست وار از نظر خواننده مى گذرد: 🍁🍁🍁 1 - نهرى است در بهشت. 2 - حوض خاص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) در بهشت و يا در محشر است. 3 - اولاد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. 4 - اصحاب و پيروان آن جناب تا روز قيامت است. 5 - علماى امت او است. 6 - قرآن و فضائل بسيار آن. 7 - مقام نبوت است. 8 - تيسير قرآن و تخفيف شرايع و احكام است. 9 - اسلام است. 10- توحيد است. 11 - علم و حكمت است. 12 - فضائل رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم)است. 13 - مقام محمود است. 14 - نور قلب شريف رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است. و از اين قبيل اقوالى ديگر كه به طورى كه از بعضى از مفسرين نقل شده بالغ بر بيست و شش قول است. 🍁🍁🍁🍁 صاحبان دو قول اول استدلال كرده اند به بعضى روايات، و اما باقى اقوال هيچ دليلى ندارند به جز تحكم و بى دليل حرف زدن، و به هر حال اينكه در آخر سوره فرمود: (ان شانئك هو الابتر) با در نظر گرفتن اينكه كلمه (ابتر) در ظاهر به معناى اجاق كور است، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب قصر قلب است، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، تنها و تنها كثرت ذريه اى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده)، و يا مراد هم خير كثير است و هم كثرت ذريه، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از مصاديق خير كثير است، و اگر مراد مساله ذريه به استقلال و يابه طور ضمنى نبود، آوردن كلمه  در جمله (ان شانئك هو الابتر) فايده اى نداشت، زيرا كلمه  علاوه بر تحقيق، تعليل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرمايد ما به تو حوض داديم، چون كه بدگوى تو اجاق كور است و يا بى خبر است. 🍁🍁🍁 و روايات هم بسيار زياد رسيده كه سوره مورد بحث در پاسخ كسى نازل شده كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) را به اجاق كورى زخم زبان زد و اين زخم زبان هنگامى بود كه قاسم و عبد اللّه دو فرزندان رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) از دنيا رفتند، پس با اين بيان روشن شد كه سخن آن مفسر كه گفته: منظور صاحب اين زخم زبان از كلمه   بريدگى از مردم يا انقطاع از خير بوده و خداى تعالى در رد گفتارش فرموده او خودش منقطع از هر چيز است) سخن بى وجهى است. 🍁🍁🍁🍁 و چون جمله (انا اعطيناك...) در مقام منت نهادن بود، با سياق متكلم مع الغير (ما) آمد كه بر عظمت دلالت مى كند، و چون منظور از آن خوشدل ساختن رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) بود مطلب را با واژه اعطاء كه ظاهر در تمليك است بيان داشت و فرمود: ما به تو كوثر عطا كرديم. 🍁🍁🍁 و اين جمله از اين دلالت خالى نيست كه فرزندان فاطمه (عليهاالسلم) ذريه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) هستند، و اين خود يكى از خبرهاى غيبى قرآن كريم است، چون همانطور كه مى بينيم خداى تعالى بعد از درگذشت آن حضرت بركتى در نسل آن جناب قرار داد، به طورى كه در همه عالم هيچ نسلى معادل آن ديده نمى شود، آن هم با آن همه بلاها كه بر سر ذريه آن جناب آوردند و گروه گروه از ايشان را كشتند. __________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
و شعر در رسای 🔸من به مرحوم علامه طباطبایی اشکال کردم که آیا ایرج میرزا را می‌شناسید؟ 🔹 او هجو سرا است. 🔸علامه می‌فرماید بله می‌شناسم و کتاب شعر او را هم دارم. 🔸سپس علامه می‌فرماید مع ذلک، ای کاش ایرج میرزا این بیت شعرش را به من می‌داد و من را به او  می‌دادم و ادامه می‌دهد: من گمان ندارم کسی که چنین بیتی را راجع به حضرت علی اکبر امام حسین (ع) سروده است، در روز قیامت حضرت سید الشهدا (ع) نسبت به این فرد بی تفاوت باشد. 🔸یکی از شعرای مشهور عصر مشروطه، ایرج میرزا است. 🔹 وی در نقد روابط اجتماعی و اوضاع سیاسی زمانه، اشعاری محکم و فاخر دارد اما بیشتر به عنوان یک شاعر هزل‌سرا شناخته می‌شود. 🔸با این همه، به خاطر سروده‌هایی چند در ذکر مناقب و مراثی اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام)، نام وی در دیوان شعرای آئینی نیز به چشم می‌خورد. 🔹درباره یکی از سروده‌های عاشورایی ایرج میرزا، در پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حضرت آیت الله علوی بروجردی، نقل قولی عجیب از مرحوم علامه طباطبایی (ره)، نویسنده تفسیر فخیم «المیزان» بازگو شده است 🔸که ایشان آرزو کرده‌اند، ای کاش ایرج میرزا ثواب یک بیت از آن شعر را با ثواب تفسیر المیزان معاوضه می‌کرد! چنانکه می‌گوید:  🔸«من خدمت علامه طباطبایی رضوان الله علیه صاحب المیزان رسیده بودم صحبت ایرج میرزا بود. ایشان مطلبی در باره ایشان فرمودند هنوز هم هضمش برایم سخت است. هر چند ایشان شاعر هزل‌گویی بود ولی شعری راجع به حضرت علی اکبر دارد که با این مطلع شروع می‌شود: 🔸رسم است هر که داغ جوان دیده 🔸دوستان رأفت برند حالت آن داغ دیده را 🔹یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا 🔹وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را 🔸 آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند 🔸تا تقویت شود دل محنت کشیده را 🔹مرحوم علامه آقای طباطبایی فرمودند: 🔸 من حاضر بودم تمام کتاب المیزانم را بدهم به ایرج میرزا و این بیت شعرش را بگیرم: 🔸بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد  🔸آتش زدند لانه مرغ پریده را
🍁تفسیر آیه 2⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔸فصل لربك و انحر2⃣ از ظاهر سياق و ظاهر اينكه حرف (فاء) بر سر اين جمله در آمده، استفاده مى شود كه امر به نماز و نحر شتر، كه متفرع بر جمله (انا اعطيناك الكوثر) شده، از باب شكر نعمت است، و چنين معنا مى دهد، حال كه ما بر تو منت نهاديم و خير كثيرت داديم اين نعمت بزرگ را با نماز و نحر شكرگزارى كن. 🍁🍁🍁 و مراد از  بنا بر رواياتى كه از طرق شيعه و سنى از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و از على عليه السلام رسيده، و نيز رواياتى كه شيعه از امام صادق و ساير ائمه اهل بيت عليهم السلم روايت كرده، دست بلند كردن به طرف گردن در هنگام تكبير گفتن براى نماز است. 🍁🍁🍁 ولى بعضى گفته اند: معنايش اين است كه نماز عيد قربان بخوان، و شتر هم قربانى كن، چون كلمه نحر به معناى سر بريدن شتر به آن نحو خاص است، همچنان كه كلمه ذبح به معناى سر بريدن ساير حيوانات است. 🍁🍁🍁 بعضى ديگر گفته اند: معنايش اين است كه براى پروردگارت نماز بخوان، و وقتى سر از ركوع بر مى دارى به طور كامل بايست. 🍁🍁🍁 بعضى ديگر معانى ديگرى هم ذكر كرده اند. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
🍁تفسیر ایه3⃣ سوره در تفسیرالمیزان 🔸ان شانئك هو الابتر3⃣ كلمه:  به معناى دشمن خشمگين، و كلمه  به معناى اجاق كور است، و اين كسى كه چنين زخم زبانى به آن جناب زده بود بن وائل بوده. 🍁🍁🍁 بعضى گفته اند: مراد از ابتر منقطع از خير، و يا منقطع از قوم خويش است، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات شان نزول نمى سازد. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
بحث روايتى سوره در تفسیر شریف المیزان 🔸در الدر المنثور است كه بخارى ابن جرير و حاكم از طريق ابى بشر از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: آن خيرى است كه خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) داد. ابو بشر مى گويد: به سعيد بن جبير گفتم جمعى از مردم معتقدند كه كوثر نام نهرى در بهشت است. سعيد گفت نهرى هم كه در بهشت است يكى از خيرهايى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته. 🍁🍁🍁 رواياتى درباره اينكه مراد از  در (فصلّ لربّك و انحر) بلند كردن دستها در موقع اداء تكبير است 🍁🍁🍁 و در همان كتاب آمده كه ابن ابى حاتم، حاكم، ابن مردويه، و بيهقى در كتاب سنن خود، از على بن ابى طالب روايت كرده اند كه فرموده وقتى اين سوره بر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نازل شد، از جبرئيل پرسيد: اين  كه خداى عزوجل مرا بدان مامور فرموده چيست؟ گفت: منظور نحيره نيست، بلكه خداى تعالى مامورت كرده وقتى مى خواهى احرام نماز ببندى دستهايت را بلند كنى، هم در تكبيره الاحرام و هم در هنگام ركوع رفتن و هم در موقع سر از ركوع برداشتن، كه اين نماز ما و نماز فرشتگانى است كه در هفت آسمان هستند، و براى هر چيزى زينتى است، و زينت نماز دست بلند كردن در هر تكبير است. 🍁🍁🍁 و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم فرمود: دست بلند كردن يكى از مظاهر استكانت و التماس است كه خداى تعالى (در مذمت كفار) فرموده:  فما استكانوا لربهم و ما يتضرعون براى پروردگار خود نه استكانت دارند و نه تضرع و زارى. 🍁🍁🍁 مؤلف: اين روايت را صاحب مجمع البيان از مقاتل از اصبغ بن نباته از آن جناب نقل كرده، سپس گفته ثعلبى و واحدى اين روايت را در تفسيرهاى خود آورده اند. و نيز گفته همه عترت طاهره از آن جناب نقل كرده اند، كه معناى نحر بلند نمودن دو دست تا محاذى گودى زير گلو در هنگام نماز است. 🍁🍁🍁 و نيز در الدر المنثور است كه ابن جرير از ابى جعفر روايت كرده كه در ذيل آيه (فصل لربك) گفته است: يعنى نماز بخوان، و در معناى كلمه  گفته: يعنى دستها را در آغاز نماز و هنگام گفتن تكبير افتتاح، بلند كن. 🍁🍁🍁 و نيز در همان كتاب است كه ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) گفته: خداى تعالى به رسول گراميش وحى فرستاد كه وقتى تكبير اول نماز را مى گويى دستها را تا برابر نحرت - گودى زير گلويت - بلند كن، اين است معناى نحر. 🍁🍁🍁 و در مجمع البيان در ذيل آيه از عمر بن يزيد روايت كرده كه گفت: من از امام صادق (عليه السلام) شنيدم كه در تفسير آيه (فصل لربك و انحر) مى فرمود: اين نحر عبارت است از بلند كردن دستهايت تا برابر صورت. 🍁🍁🍁 مؤلف: آنگاه مى گويد: عبد اللّه بن سنان هم مثل اين حديث را از آن جناب نقل كرده، و نيز قريب به آن را جميل از آن جناب روايت كرده است. 🍁🍁🍁 ذكور، كسى كه زخم زبان زد و نزول سوره كوثر و در الدر المنثور است كه ابن سعد و ابن عساكر از طريق كلبى از ابى صالح از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت: ب زرگترين فرزند رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) قاسم، سپس زينب، و آنگاه عبد الله، و پس از او ام كلثوم، و آنگاه فاطمه و در آخر رقيه بود، قاسم از دنيا رفت و اولين كس از فرزندان آن جناب بود كه در مكه از دنيا رفت، و بعد از او عبد اللّه از دنيا رفت، و عاصى بن وائل سهمى گفت : نسل او قطع شد، پس او ابتر و بى عقب است، در پاسخش خداى تعالى اين آيه را فرستاد كه خود عاصى بن وائل ابتر و بدون عقب است. __________________________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan https://eitaa.com/joinchat/490209349C8c72616880
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا