eitaa logo
تفسیر المیزان
8.9هزار دنبال‌کننده
166 عکس
38 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 تفسیر آیه 5⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و يقولون متى هذا الوعد ان كنتم صادقين5⃣2⃣ 🔸مـنـظـور از ايـن وعده همان قيامت موعود است. در اين جمله سخن كفار و منكرين معاد را حكايت مى كند كه در آمدن آن عجله كردند، البته استعجالشأن به منظور استهزا بوده. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قل انما العلم عند اللّه و انما انا نذير مبين6⃣2⃣ 🔸اين جمله، جواب از استعجال ايشان است كه مى گفتند (پس اين وعده كى مى رسد...) و حـاصـل جـواب ايـن اسـت كـه عـلم به اينكه قيامت چه وقت مى رسد نزد خدا است، و غير از خـداى تـعـالى كـسـى را از آن آگـاهى نيست همچنان كه خودش در جاى ديگر قرآن فرموده: (لا يجليها لوقتها الا هو) و من بجز اينكه نذيرى آشكار هستم مسووليت و اختيارى ندارم، مـن تـنـهـا مأمورم بـه شـما خبر دهم كه به زودى به سوى خدا محشور مى شويد، و اما اينكه چه وقت محشور مى شويد، نمى دانم. ايـن مـعـانـى از آيـه و سـيـاقـى كـه آيـه در آن قـرار دارد يـعـنـى سـيـاق سـوال و جـواب استفاده مى شود، و بنابر اين، لام در كلمه  لام عهد است و مراد، عـلم بـه وقـت حـشـر اسـت، و امـا اگـر الف و لام را بـراى جنس بدانيم، همچنان كه از جمله (انما العلم عند اللّه) با قطع نظر از چيز ديگرى همين جنس استفاده مى شود، در نتيجه مـعنايش اين مى شود كه به طور كلى حقيقت علم نزد خداست، و احدى به هيچ مقدار از آن علم احاطه نمى يابد، مگر به اذن خداى تعالى، همچنان كه فرمود: (و لا يحيطون بشى ء من عـلمـه الا بـما شاء) و خدا نخواسته كه من از آن علم بى كرانش جز اين را بدانم كه شما به زودى محشور مى شويد، و شما را از آن روز انذار كنم، و اما اينكه وقت رسيدن آن روز چه زمانى است علمى بدان ندارم. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه7⃣2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰فلما راوه زلفه سيئت وجوه الذين كفروا...7⃣2⃣ 🔸كلمه  به معناى (قرب - نزديكى) است. و مراد از آن (قريب - نزديك) است، و ممكن هم هست از باب (زيد عدل باشد)، و ضمير در جمله  به وعد، و بـه قـول بـعـضى به عذاب برمى گردد. و معناى آيه اين است كه: وقتى آن وعده و يا عـذاب را نـزديـك بـبـيـنـنـد آن وقـت روى كـسـانـى كـه كـفـر ورزيدند ترش مى شود، و در سيمايشان اثر خسران و نوميدى هويدا مى گردد. (و قـيـل هـذا الذى كـنـتـم به تدعون) - بعضى از علماى لغت گفته اند:  بـدون تـشـديـد دال و تـدعـون بـا تـشـديـد، هـر دو بـه يـك مـعـنـا اسـت، مـثـل دو كلمه  بى تشديد و  با تشديد. و معناى جمله اين است كـه بـه ايـشـان گفته مى شود: عذاب كه مى بينيد همان وعده اى است كه به شما دادند، و شما همواره مى پرسيديد پس آن قيامت و عذاب چه وقت است، و با گفتن متى  در آمدنش عجله مى كرديد، و از ظاهر سياق برمى آيد كه گوينده اين كلام ملائكه اند، كـه بـه امـر خـدا به اهل دوزخ خطاب مى كنند. بعضى از مفسرين گفته اند گوينده آن خود كفارند كه به يكديگر مى گويند. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قل ارايتم ان اهلكنى اللّه و من معى او رحمنا فمن يجير الكافرين من عذاب اليم8⃣2⃣ 🔸حـرف  شـرطيه است، كه شرط و جزا مى خواهد، شرط آن جمله (اهلكنى اللّه ) و جـزايـش جـمـله (فمن يجير الكافرين...) است، مى فرمايد به ايشان بگو: به من خبر دهـيـد بـبـيـنم اگر خدا مرا و مؤمنين را كه با منند هلاك كند، و يا به ما رحم نموده، هلاكمان نـكـنـد، چـه كـسـى كـافـران را - كه همين شماييد و به خدا كفر مى ورزيد، و مستحق عذاب دردنـاك اويـيـد، - از عـذاب دردنـاك او پـنـاه مـى دهـد؟ و در ايـن جـمـله به طور قاطع كفار را تـهـديـد مـى كـنـد بـه ايـنـكـه هـلاك شـدن مـا و هـلاك نـشـدنـمـان هـيـچ سـودى بـه حال شما ندارد، و عذابى را كه به طور قطع و به خاطر كفرتان به شما خواهد رسيد از شما برطرف نمى سازد. بعضى از مفسرين گفته اند: كفار مكّه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و مؤمنين را به مردن نفرين مى كردند، لذا خداى تعالى مأمورش كرد به ايشان بگويد: چه خدا ما را هـلاك كـنـد و چه باقى بدارد، به هر حال سرنوشت ما به دست اوست، و ما از زحمت او اميد خـيـر داريـم، و امـا شما چه مى كنيد، چه كسى را داريد كه از عذاب اليم خدا كه به خاطر كفرتان به خدا مستحق آن شده ايد، پناهتان دهد؟ ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 9⃣2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قـل هـو الرحـمـن امـنـا بـه و عـليـه تـوكـلنـا فـسـتـعـلمـون مـن هـو فـى ضلال مبين9⃣2⃣ 🔸ضـمـيـر بـه خدايى برمى گردد كه رسول اللّه مأمور شده بشر را به توحيد او دعوت كـنـد، و كـفـار هـمـان خدا را مى خوانند تا او را هلاك سازد. و معناى آيه اين است كه بگو آن خـدايى كه من شما را به توحيد او مى خوانم، و شما او را به نفرين من و عليه مؤمنين مى خوانيد، همان رحمانى است كه نعمتش هر چيزى را فرا گرفته، و ما به او ايمان آورده بر او تـوكـل كـرده ايم، بدون به چيزى غير او متمايل شويم، و يا اعتماد كنيم، پس اى مردم كافر! به زودى خواهيد فهميد چه كسى در ضلالت آشكار است؟ ما و يا شما؟ 🔸در كشاف گفته: اگر بپرسى چرا مفعول فـعـل  را كـه ضـمـيـر در  بـاشـد، بـعـد از فـعـل آورد، و مـفـعـول فـعـل  را كـه ضـمـير در  باشد جلوتر از فعل آورد، و خلاصه چرا نفرمود: (امنا به و توكلنا عليه )؟ در پاسخ مى گويم : علتش اين بود كه كلمه  در مقام تعربض به كافران بود، كه ذكرشان به ميان آمـده بـود، پـس گـويـا فـرمـوده: (ايـمـان آورديـم بـه رحـمـان، و مـثـل شـمـا بـه او كـفـر نـورزيـديـم)، آنـگـاه فـرمـود: و بـر خـصـوص او تـوكـل كـرديـم - چـون مـقـدم شـدن كـلمـه (بـر او) انـحـصـار را مـى رسـانـد - و تـوكـل نـكـرديـم بـرآنـچـه شـمـا بـر آن تـوكـل نـمـوديـد، شـمـا بـر رجال و اموالتان توكل كرديد، و ما بر خداى رحمان و بس. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 0⃣3⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قل ارايتم ان اصبح ماوكم غورا فمن ياتيكم بماء معين0⃣3⃣ 🔸كـلمـه  بـه مـعـنـاى فـرو رفـتـن آب در زمـيـن اسـت، و مـنـظـور از ايـن مـصدر اسم فـاعـل - غـائر - اسـت، و كـلمه  به معناى آب جارى در روى زمين است. و معناى آيه اين است كه: مرا خبر دهيد اگر آب شما به زمين فرو رود، و روى زمين آبى نماند، چه كسى كه در روى زمين برايتان آب جارى سازد؟ در ايـن بـاره رواياتى است كه آيه شريفه را بر ولايت على عليه السلام و دشمنى آن جـنـاب تـطـبـيق مى كند، كه البته منظور از آنها تفسير نيست بلكه تطبيق كلى بر مصداق است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺پایان‌تفسیر سوره از تفسير شریف المیزان🌺
🔸به نیابت از همه همراهان کانال تفسير المیزان می نویسیم 🔸ما برای ادامه راه امام، شهدا، علما فردا در همایش همدلی ملت با رهبری انقلاب در انتخابات شرکت می کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 متن سوره ____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
Parhizgar066.mp3
792.6K
🔸 ترتیل سوره 🔸استاد پرهیزگار ⏳زمان: ۵:۱۳ دقیقه ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
26.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 ترتیل سوره 🎙 استاد پرهیزگار ⏳زمان: ۵:۵۷ دقیقه _ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 ترجمه آيات 1⃣الی 9⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ترجمه آيات 🔸بـه نـام خـداونـد بـخـشـنـده بـخـشـايـشـگـر. 🔸اى پـيـامـبـر! چـرا بـه مـنـظـور خـوشـدل سـاخـتـن هـمـسـرانـت حـرام مـى كـنـى آنـچـه را كـه خـدا بـرايـت حلال كرده ؟ و خدا آمرزنده و رحيم است1⃣ 🔸خـداونـد راه چـاره شـكـسـتن سوگند را براى شما بيان كرد و خدا سرپرست شما است و او داناى حكيم است2⃣ 🔸و چـون پـيـامـبر مطلبى را سرى به بعضى از همسران خود گفت و همسر نامبرده آن سر را فـاش سـاخـت و خـدا پـيـامـبر خود را از اين افشاگرى همسرش خبر داد و پيامبر گوشه اى ازخـيـانـت را بـه وى اعـلام داشت و از همه جزئيات آن خوددارى كرد وقتى به او فرمود تو چـنـيـن كردى پرسيد: چه كسى از اين عمل من به تو خبر داد؟ فرمود خداى عليم خبير به من خبر داد3⃣ 🔸و شـمـا دو زن اگـر بـه سوى خدا توبه ببريد (اميد است خدا دلهايتان را از انحراف به اسـتـقـامت برگرداند)، چون دلهاى شما منحرف گشته و اگر همچنان عليه پيامبر دست به دست هم بدهيد بدانيد كه خداوند مولاى او و جبرئيل و مؤمنين صالح و ملائكه هم بعد از خدا پشتيبان اويند4⃣ 🔸امـيـد اسـت پـروردگـار او اگـر او شـمـا را طـلاق دهـد هـمـسـرانى بهتر از شما روزيش كند هـمـسـرانـى بدل از شما كه مسلمان، مومن، ملازم بندگى و خشوع، تائب و عابد و صائم باشند، كه يا بيوه باشند و يا بكر5⃣ 🔸هـان اى كـسـانى كه ايمان آورده ايد! خود و اهل خود را از آتشى كه آتش گيرانه اش مردم و سـنـگ حـفـظ كـنـيـد، آتـشـى كـه فـرشـتـگـان غـلاظ و شـداد مـوكل بر آنند فرشتگانى كه هرگز خدا را در آنچه دستورشان مى دهد نافرمانى ننموده بلكه هر چه مى گويد عمل مى كنند6⃣ 🔸اى كـسـانى كه كفر ورزيديد! امروز ديگر معذرت نخواهيد براى اينكه كيفر شما جز آنچه مى كرديد چيز ديگرى نيست7⃣ 🔸اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورديـد بـه سـوى خـدا تـوبـه بـبـريـد توبه اى خالص شايد پـروردگـارتـان گـنـاهـانـتـان را تـكـفـير نموده در جناتى داخلتان كند كه نهرها از زير درختانش روان است در روزى كه خدا نبى و مؤمنين با او را خوار نمى سازد نورشان جلوتر از خودشان در حركت است از جلو و طرف راست حركت مى كند مى گويند پروردگارا نور ما را تمام كن و ما را بيامرز كه تو بر هر توانايى8⃣ 🔸اى پيامبر! با كفار و منافقين جهاد كن و بر آنان سخت بگير و خشونت به خرج ده و جايگاه ايشان در جهنم است كه چه بد بازگشت گاهى است9⃣ ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 بیان آیات سوره از تفسير شریف المیزان 🔰بيان آيات 🔸ايـن سـوره بـا داسـتـانـى كـه بـين رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم و بعضى از هـمـسـرانش اتفاق افتاد آغاز شده، و آن اين بود كه به خاطر حادثه اى كه شرحش مى آيد پـاره اى از حـلالهـا را بـر خـود حرام كرد، و بدين سبب در اين آيات آن جناب را مورد عتاب قـرار مـى دهـد كـه چـرا بـه خـاطـر رضـايـت بـعـضـى از هـمـسـرانـت، خـدا را بـر خـود حـرام كـردى، و در حـقيقت و به طورى كه از سياق بر مى آيد عتاب متوجه همان است، و مى خواهد رسول گرامى خود را عليه آن همسر يارى كند. بـعـد از نـقـل داسـتان مؤمنين را خطاب مى كند به اينكه جان خود را از عذاب آتشى كه آتش گـيـرانـه اش انـسـان و سـنـگ اسـت نـگـه بـدارنـد، و بـدانـنـد كـه بـه جـز اعمال خود آنان به ايشان جزايى نمى دهند، جز ايشان خود اعمالشان است، و معلوم است كه هـيـچ كـس نـمـى تـوانـد از عـمـل خـود بـگريزد پس هيچ كس از اين جزا خلاصى ندارد، مگر پـيـغـمـبـر و آنـهـايـى كـه بـه وى ايـمـان آوردنـد، آنـگـاه بـار ديـگـر رسـول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را به جهاد با كفار و منافقين خطاب مى كند. در آخـر، سوره را به آوردن مثلى ختم مى كند، مثلى از زنان كفار، و مثلى از زنان مؤمنين، و در اينكه سياق سوره ظهور در مدنيت آن دارد حرفى نيست. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه1⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يا ايها النبى لم تحرم ما احل اللّه لك تبتغى مرضات ازواجك و اللّه غفور رحيم1⃣ 🔸خـطـابـى اسـت آمـيـخته با عتاب، كه چرا آن جناب پاره اى از حلالهاى خدا را بر خود حرام كـرده، ولى تـصـريـح نكرده كه آنچه حرام كرده چيست، و قصه چه بوده؟ چيزى كه هست جـمـله آيا خشنودى همسرانت را مى خواهى؟ اشاره دارد بر اينكه آنچه آن جناب بر خود حرام كرده، عملى از اعمال حلال بوده، كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم آن را انجام مـى داده، و بـعـضـى از هـمسرانش از آن عمل ناراضى بوده، آن جناب را در مضيقه قرار مى دادنـد و اذيـت مـى كـرده انـد، تـا آن جـنـاب نـاگـزيـر شـده سـوگـنـد بخورد كه ديگر آن عمل را انجام ندهد. پس اگر در جمله (يا ايها النبى) خطاب را متوجه آن جناب بدان كه نبى است كرده، و نـه بـدان جـهـت كه رسول است، دلالت دارد كه مسأله مورد عتاب مسأله شخصى آن جناب بـوده، نـه مسأله اى كـه جـزء رسـالتـهاى او براى مردم باشد، و معلوم است كه وقتى صحيح و مناسب بود بفرمايد: (يـا ايـهـا الرسـول) كـه مسأله مـورد بـحث مربوط به يكى از رسالتهاى آن جناب باشد. و مـراد از  در جـمـله (لم تـحـرم مـا احـل اللّه لك)، تـحـريـم از طـرف خـدا نـبـوده، بلكه تحريم به وسيله نذر و سوگند بـوده، آيـه بـعـدى هـم بـر ايـن مـعـنـا دلالت دارد، چـون در آنجا سخن از سوگند كرده مى فـرمـايـد: (قـد فرض اللّه لكم تحله ايمانكم) معلوم مى شود آن جناب با سوگند آن حـلال را بر خود حرام كرده، چون خاصيت سوگند همين است كه وقتى به عملى متعلق شود آن را واجـب مـى كـنـد، و چـون بـه تـرك عـمـلى مـتـعـلق شـود آن عـمـل را حـرام مـى سـازد، پـس مـعـلوم مـى شـود آن جـنـاب سـوگـنـد بـه تـرك آن عمل خورده، و آن عمل را بر خود حرام كرده، اما حرام به وسيله سوگند. آرى مـنـظـور از تـحـريـم چـنـيـن تـحـريـمـى اسـت، نـه ايـنـكـه حـرمـت آن عـمل را براى شخص خودش تشريع كرده باشد، چون پيغمبر نمى تواند چيزى را كه خدا حلالش كرده بر خود و يا بر همه تحريم كند، و چنين اختيارى ندارد. (تـبـتغى مرضات ازواجك) - يعنى تو با اين تحريم مى خواهى رضاى زنان خود را بـه دسـت بـيـاورى، و ايـن جـمـله بـدل اسـت از جـمـله (لم تـحـرم). مـمـكـن هـم هـسـت حال از فاعل آن باشد، و اين جمله خود قرينه اى است بر اينكه عتاب مذكور در حقيقت متوجه زنـان آن حـضـرت اسـت، نه خود او، جمله (ان تتوبا الى اللّه فقد صغت قلوبكما...) و نيز جمله (و اللّه غفور رحيم ) اين معنا را تأييد مى كند. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه2⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قد فرض اللّه لكم تحله ايمانكم و اللّه موليكم و هو العليم الحكيم2⃣ 🔸راغـب گـفـتـه : هـر جـا كـلمـه  در مـورد رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم در قرآن آمده، و با حرف  متعدى شده، دلالت دارد بـر وجـوب آن عـمـل بـر هـمـه امـت، كـه رسـول خـدا صـلى اللّه عليه و آله و سلم هم داخل آنان است، و هر جا اين كلمه در مورد آن جـنـاب بـه وسـيـله حـرف  آمـده، دلالت دارد بـر ايـنـكـه آن عـمـل براى آن جناب ممنوع و حرام نيست، مثلا وقتى مى بينيم فرموده: (ما كان على النبى مـن حـرج فيما فرض اللّه له)، و يا فرموده: (قد فرض الله لكم تحله ايمانكم)، بايد بفهميم كه آن جناب در اين موارد منعى ندارد. و كلمه  در اصل  بر وزن تذكره و تكرمه بوده، و اين كلمه مانند كلمه تحليل مصدر است. راغـب گـفـته: معناى آيه (قد فرض اللّه لكم تحله ايمانكم) است كه خداى تعالى راه چاره شكستن سوگند را كه همان دادن كفاره است براى شما بيان كرده. در نـتـيجه معناى آيه چنين مى شود: خداى تعالى براى شما تقدير كرد - گويى شكستن سـوگـنـد سود و بهره اى است كه خداى تعالى به انسان داده، و از آن منع نفرموده ، چون فـرمود: ، و نفرمود: - كه سوگند خود رابا دادن كفاره بشكنيد، و خدا ولى شما است، چون تدبير امورتان به دست او است، و او است كه برايتان تشريع احكام مى كند و هدايتتان مى نمايد، و او است داناى فرزانه. ايـن آيـه دلالت دارد بـر ايـنـكه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به ترك عملى سـوگـنـد خـورده بـوده، و بـه وى دسـتـور مـى دهد سوگند خود را بشكند، چون فرموده: (فـرض اللّه لكـم تـحـله ايـمـانـكم)، و نفرمود (فرض اللّه لكم حنث ايمانكم)، و  از حل به معناى گشودن است، معلوم مى شود سوگندى كه آن جناب خورده بود آزاديش را سلب كرده بوده، و اين با سوگند بر ترك عملى مناسب است، نه سوگند بر انجام فعلی. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه3⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰و اذ اسـر النـبى الى بعض ازواجه حديثا فلما نبات به و اظهره اللّه عليه... قالت من انباك هذا قال نبانى العليم الخبير3⃣ 🔸كلمه  به معناى مطلبى كه در دل خود پنهان كرده باشى و نخواهى ديگران از آن خـبردار شوند، و كلمه  كه باب افعال همان  است، به معناى است كه هـمـان مـطلب را براى كسى فاش سازى و سفارش كنى كه آن را پنهان بدارد و به كسى اطـلاع نـدهـد، و ضـمير در نبات به به همان بعض ازواج بر مى گردد، و ضمير به به حـديـث، و ضـمـيـر در  به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم، و ضمير بـه  يعنى افشاى سر، و ضمير در  و در  به رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم، و ضمير در  به حديث بر مى گردد، و اشاره به  به  يعنى افشاى سر است. و حاصل معناى آيه اينكه: (و زمانى كه رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم سرى از اسـرار خـود را نـزد بـعـضـى از همسرانش - يعنى حفصه دختر عمر بن خطاب - افشا كرد)، و به وى سفارش فرمود كه اين مطلب را به كسى نگويد، همين كه حفصه آن سر را بر خلاف دستور آن جناب به ديگرى گفت، و قـسـمـتـى از سـر آن جـنـاب را فـاش نـمـوده از فـاش كـردن بقيه آن سر خوددارى نمود، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم جريان را به عنوان اعتراض به خود او خبر داد، يـعـنى خبر داد كه تو سر مرا فاش كردى، آن زن پرسيد چه كسى به تو خبر داد كه من ايـن كـار را كـرده ام، و سـر تـو را فـاش سـاخـتـه ام؟ رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم فرمود خداى عليم و خبير به من خبر داد، و او خدايى است كه عالم به سر و علانيه، و با خبر از سرائر و اسرار است. ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه5⃣ سوره از تفسير شریف المیزان 🔰ان تـتـوبـا الى الله فـقـد صـغـت قـلوبـكـمـا و ان تـظاهرا عليه فان اللّه هو موليه و جبريل و صالح المؤمنين و الملئكه بعد ذلك ظهير5⃣ 🔸يـعـنـى: اگـر شـما دو زن به سوى خدا برگرديد كه هيچ، وسيله توبه خود را فراهم كرده ايد، و اگر عليه آن جناب دست به دست هم دهيد، بدانيد كه مولاى او خدا است... تـمـامـى روايـات اتـفـاق دارنـد بـر ايـنـكـه مـنـظـور از آن دو زن و دو همسر رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هستند. و كـلمـه  فـعـل مـاضـى از مـاده  اسـت، و  بـه مـعـنـاى ميل است، كه البته در اينجا منظور ميل به باطل و خروج از حالت استقامت است. خوب، پس مـسـلم شـد كـه ايـن دو زن، رسـول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را آزردند و عليه او دسـت بـه دسـت هـم دادنـد، و دست به دست هم دادن عليه آن جناب از گناهان كبيره است، به دليـل ايـنـكـه فرموده : (ان الذين يوذون اللّه و رسوله لعنهم اللّه فى الدنيا و الاخره و اعـدعـذابـا مـهـيـنـا)، و نـيـز فـرمـوده: (و الذيـن يـوذون رسول اللّه لهم عذاب اليم). در اين آيه خطاب را متوجه دو تا از همسران رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم كرده، و با اينكه دو نفر دو تا قلب دارد، قلب را به صيغه جمع آورده و اين صرف استعمالى است كه نظائرش بسيار است، (در فـارسـى هـم خطاب به دو نفر مى گوييم : مگر دلهايتان چدنى است، و نمى گوييم مگر دو دل شما چدنى است). پـشـتـيبانى خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه از آن حضرت صلى الله عليه و آله وسلم (و ان تـظـاهـرا عليه فان اللّه هو موليه...) - كلمه  به معناى پشت به پـشـت هـم دادن، و كـمـك كـردن اسـت، و اصـل ايـن كـلمـه  بـوده، و ضـمـير فعل  براى اين آورده شده كه بفهماند خداى سبحان عنايت خاصى به آن جناب دارد، و به همين جهت بدون هيچ واسطه اى از مخلوقاتش خود او وى را يارى مى كند، و متولى امور او مـى شـود، و كـلمه  به معناى ولى و سرپرستى است كه عهده دار امر متولى عليه باشد و او را در هر خطرى كه تهديدش كند يارى نمايد. و كـلمـه  عـطف است بر اسم جلاله ، و كلمه (صالح المؤمنين ) عطف اسـت بر كلمه ، و منظور از (صالح المؤمنين) - به طورى كه گفته اند - صـلحـاى از مؤمنين است، و اگر كلمه  را مفرد آورده، معناى جمع از آن اراده كـرده اسـت، هـمـچـنـان كـه خود ما نيز مى گوييم: هيچ آدم حسابى چنين كارى نمى كند، كه مـنـظـورمان از آدم جنس انسان است، و منظورمان از كار هم جنس آن كار است نه يك كار. و نيز مـى گـوييم: من در سامر و حاضر بودم، با اينكه كلمه  در عين اينكه مفرد است بـه مـعـنـاى جـمـاعـتـى كـه در شـب در بيابان پياده شوند و به گفتگو بپردازند، و كلمه  به معناى جمعيتى است كه اين كار را در شهر انجام دهند، پس اين دو كلمه مفرد است، و معناى جمعيت را مى دهد. ولى ايـن سـخـن درسـت نـيـسـت، صـاحـب اين قول مضاف به جمع - صالح المؤمنين - را مـقـايـسـه كـرده بـا مفرد داراى الف و لام، از قبيل الصالح و السامر و الحاضر، و گمان كرده همانطور كه مفرد داراى الف و لام جنس را مى رساند، مضاف به جمع هم همين طور، در حـالى كـه چـنين نيست، و ظاهر (صالح المؤمنين) معنايى است غير آن معنايى كه عبارت (الصـالح مـن المؤمنين) آن را افاده مى كند دومى افاده جنس مى كند، ولى اولى جنسيت و كليت را نمى رساند. و در روايـت وارده از طـرق اهـل سـنـت هـم آمـده كـه رسـول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: مراد از صالح المؤمنين تنها على عليه السلام است، و اين معنا در روايات وارده از طـرق شـيـعـه از ائمـه اهـل بـيت عليهم السلم نيز آمده، كه به زودى از نظر خواننده گـرامـى خـواهـد گـذشت، ان شاء اللّه. و مفسرين در اينكه منظور از صالح المؤمنين كيست اقوالى ديگر دارند، كه چون هيچ يك دليل نداشت از نقلش صرفنظر كرديم.
🔹ادامه آيه 5⃣ 🔸(و الملئكه بعد ذلك ظهير) - كلمه مبتدا، و كلمه  خبر آن است، و اگـر خبر را مفرد آورده با اين كه مبتدا جمع مى باشد براى اين است كه بفهماند ملائكه در پـشـتـيـبـانـى پـيـامـبـر مـتـحـد و مـتـفـقـنـد، گـويـى در صـف واحـدى قـرار دارنـد، و مـثـل تـن واحـدنـد، و اگـر فـرمـود: (مـلائكـه بـعـد از خـدا و جـبـريـل و صـالح مؤمنين پشتيبان اويند) براى اين بود كه پشتيبانى ملائكه را بزرگ جـلوه دهـد، گـويى نامبردگان در اول آيه يك طرف، و ملائكه به تنهايى يك طرف قرار دارند. لحن و بيان عجيبى كه در آيات متضمن پشتيبانى و تأييد رسول الله ص به كار رفته است و در آيـه شـريفه در اظهار و پيروز ساختن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بر دشـمـنـان، و تـشـديـد عـتاب به آنهايى كه عليه او پشت به پشت هم داده اند، لحنى عجيب بكار رفته، اولا خطاب را متوجه خود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نموده، او را بـه خـاطـر ايـنـكه حلال خدا را حرام كرده عتاب نموده، بعد دستور مى دهد سوگندش را بشكند، و اين لحن در حقيقت تأييد و نصرت آن جناب است به صورت عتاب. خـداى تـعـالى در آيـه بـعـدى خـطـاب را از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم به سوى مؤمنين برگردانيده، فرمود: (و اذ اسر النبى الى بعض ازواجه) تا به وسيله ايـن التـفـات قـصـه را بـراى مؤمنـيـن نـقـل كـنـد، و در نـقـل قـصـه نـامـى از آن هـمـسـر نـبـرد، و مـطـلب را مـبهم ذكر كرد، و اين نام نبردن، و نيز تأييدى كـه قـبل از نقل قصه از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم كرده بود، و هـمـچـنـيـن اصـل پـرده بـردارى از ايـن مـاجـرا، و نـيـز نقل آن به طور سربسته همه و همه نوعى تأييد بيشتر از آن جناب به شمار مى رود. و سـپـس التـفـاتـى ديـگر بكار برده، خطاب را از مؤمنين برگردانيده، متوجه آن دو زن كـرد، و به آن دو فرمود: دلهايتان در اثر عملى كه كرديد منحرف شده، و به جاى اينكه بـه آن دو دسـتـور دهـد كـه تـوبه كنند، خاطرنشان ساخت كه شما دو نفر بين دو امر قرار گـرفته ايد، يا اينكه از گناه خود توبه كنيد، و يا عليه كسى كه خدا مولاى او است، و جـبـرئيـل و صـالح مؤمنين و ملائكه پشتيبان اويند، به اتفاق يكديگر توطئه كنيد، آنگاه اظـهـار امـيـد كـرده كـه اگر پيامبر طلاقشان دهد، خداى تعالى زنان بهترى نصيب آن جناب فـرمـايـد، و سـپس به پيامبر امر مى كند كه با كفار و منافقين بجنگد، و آنان را در فشار قرار دهد. و در آخـر رشـتـه كـلام بـديـنـجـا مـنـتـهـى مـى شـود كـه دو تـا مثل بياورد، يكى براى كفار، و يكى براى مؤمنين. خـداى تـعـالى بعد از آنكه در آيه (ان تتوبا الى اللّه فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه...) متعرض حال آن دو زن گرديد، كلام خود را بين دو طرف ايمان و كفر به دوران انداخت، در يك آيه خطاب به مؤمنين كرد و فـرمـود: (يـا ايـهـا الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم...) و يكى را خطاب به كفار كرد و فرمود: (يا ايها الذين كفروا لا تعتذروا...)، دوباره خطاب را به مؤمنين كرد و فرمود: (يـا ايـهـا الذيـن امـنـوا توبوا...)، و بار ديگر خطاب را از مؤمنين برگردانيده متوجه رسـول گـرامـى خـود نـمـود و فـرمود: (يا ايها النبى جاهد الكفار...)، و باز خطاب را مـتوقف نموده مثالى براى كفار زد و فرمود: (ضرب اللّه مثلا للذين كفروا...)، و مثالى براى مؤمنين زد و فرمود: (و ضرب اللّه مثلا للذين امنوا....). ___ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه6⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰عسى ربه ان طلقكن ان يبدله ازوا جا خيرا منكن.....6⃣ 🔸اشاره به اينكه همه همسران پيامبر ص نيكوكار و مأجر نبوده اند، در اين آيه بى نيازى خدا را خاطر نشان ساخته، مى فرمايد: هر چند شما به شرف زوجيت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم مشرف شده ايد، ليكن نزد خدا به حرفها نـيـسـت، بـلكه تنها به تقوى است و بس، همچنان كه در جاى ديگر نيز فرموده: (فان اللّه اعد للمحسنات منكن اجرا عظيما) يعنى خداى تعالى اگر براى شما زنان پيامبر اجر عـظـيـم مـهـيا ساخته، براى اين نيست كه همسر اوييد، بلكه براى اين است كه نيكوكاريد، پس هر يك از شما كه نيكوكار نباشد، نزد خدا پاداشى ندارد. خواننده گرامى كلمه  را از نظر، دور ندارد، چون حرف من براى تبعيض است، مى فـرمـايـد: اجـر عـظـيـم مـخـصـوص بـعـضـى از شـمـا هـمـسـران رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است، و آن بعض همان نيكوكاران است، معلوم مى شود همسران آن جناب همه نيكوكار نبوده اند. و نيز مى فرمايد: (يا نساء النبى من يات منكن بفاحشه مبينه يضاعف لها العذاب ضعفين و كـان ذلك عـلى اللّه يـسـيـرا و مـن يـقـنـت مـنـكـن لله و رسـوله و تـعـمـل صـالحـا نـوتها اجرها مرتين و اعتدنا لها رزقا كريما) از اين آيه و مخصوصا از كـلمـه  نيز بر مى آيد كه همسران رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم از نظر هدايت و ضلالت و خوبى و بدى دو جور بودند، و همه يكسان نبودند. و به همين جهت بود كه دنبال اظهار بى نيازى خدا اظهار اميد كرد، كـه اگر آن جناب طلاقتان دهد خداى تعالى زنانى بهتر از شما به او روزى كند، زنانى كـه مـسـلمان، مومن، عابد، توبه كار، قانت و سائح (روزه گير) باشند، زنانى بيوه يا دوشيزگانى بكر. بيـان ايـنـكـه ملاك بهتر و برترى مفاد (ازواجا خيرا منكن) توبه و قنوت (اطاعت) است پـس هر زنى كه با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم ازدواج مى كرد، و متصف به مـجموع اين صفات بوده، بهتر از آن دو زن بوده، و اين بهترى نبود مگر به خاطر اينكه داراى قـنـوت و تـوبه بودند، و يا داراى قنوت به تنهايى بوده و در ساير صفات با ساير زنان اشتراك داشتند و قنوت عبارت است از ملازمت به اطاعت و خضوع. 🔸ايـن معنايى كه براى قنوت كرديم با جمله اى كه در آخر سوره درباره مريم آمده كه (و كـانـت مـن القـانـتـيـن ) تأييد مـى شود، پس قنوت همان چيزى است كه بعضى از زنان رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم فـاقـد آن بـودنـد، و آن عبارت بود از اطاعت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم، كه اطاعت خدا هم در آن است و آن دو زن نداشتند، و نـيز تقوى از نافرمانى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم، و پرهيز از آزار او، كه باز فاقد آن بودند. بـا بـيانى كه گذشت فساد اين گفتار روشن مى شود كه بعضى گفته اند: وجه بهترى زنـان فـعـلى از زنـان قـبـلى آن حـضـرت ايـن اسـت كه زنان فعلى آن جناب داراى شرافت هـمـسـرى بـا آن جـنـاب هـستند، و زنان قبلى به خاطر جدايى از آن جناب شرافت را از دست دادنـد، وجـه فـسـاد ايـن سخن اين است كه اگر ملاك بهترى كه در آيه شريفه آمده صرف هـمـسـرى بـا آن جـنـاب بـاشـد، بـايـد هـر زنـى كـه بـا آن جـنـاب ازدواج مـى كـرده افضل و اشرف از زنان مطلقه آن جناب باشد، هر چند آن صفاتى كه در آيه ملاك كرامت و بـرترى است نداشته باشد، و در اين صورت شمردن آن صفات در آيه شريفه هيچ مورد نداشته، (و چون خداى عزوجل منزه از بى مورد سخن گفتن است، پس ملاك برترى، زوجيت و همسرى نيست، بلكه همان صفاتى است كه در آيه ذكر شده ). در كشاف آمده كه اگر بپرسى چرا در اين آيه صفات را بدون  عاطفه شمرده، و تنها بين دو صفت  و  واو عاطفه آورده، در پاسخ مى گوييم: صفاتى كـه در اول آيـه شمرده، مانعه الجمع نيستند، و ممكن است همه آنها در يك نفر يافت شود، و به همين جهت واو عاطفه لازم نداشت، به خلاف دو صفت ثيب و بكر، ممكن نيست در آن واحد در يك فرد جمع شود، زيرا زنان يا بيوه اند، و يا دوشيره. 🔸يا ايها الذين امنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا وقودها الناس و الحجاره ... كـلمـه  جمع امر حاضر از مصدر  است، و وقايه به معناى حفظ كردن چيزى است از هر خطرى كه به آن صدمه بزند، و برايش مضر باشد، و كلمه (وقود) - بـه فـتـحـه واو - اسـم هر چيزى است كه با آن آتش را بگيرانند، چه آتش هيزم و چه مانند آن، و مراد از كلمه  آتش است، و اگر انسان هاى معذب در آتش دوزخ را آتش گـيـرانـه دوزخ خوانده، بدين جهت است كه شعله گرفتن مردم در آتش دوزخ به دست خود آنان است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: 🔸ادامه👇
🔸 (ثم فى النار يسجرون)، در نتيجه جمله مـورد بـحـث يـكـى از ادله تجسم اعمال همچنان كه ظاهر آيه بعدى هم كه مى فرمايد: (يا ايها الذين كفروا لا تعتذروا...)، همين معنا است، براى اينكه در آخرش مى فرمايد: تنها و تـنـهـا اعـمال خودتان را به شما به عنوان جزا مى دهند. و اما كلمه  را بعضى تفسير كرده اند به بت ها. مراد از توصيف ملائكـه مـوكـل بـر جـهنم به غلاظ و شداد بودن و اينكه: (لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون) (عليها ملئكه غلاظ شداد لا يعصون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يومرون ) - يعنى بر آن آتـش مـلائكـه اى مـوكـل شـده انـد تـا انـواع عـذاب را بـر سـر اهل دوزخ بياورند، ملائكه اى غلاظ و شداد. كلمه  جمع  است، و غليظ ضد رقيق است، و مناسب تر با مقام اين است كـه مـنـظـور از (فرشته غليظ) و (فرشتگان غلاظ) فرشتگانى باشد كه خشونت عمل دارند، (چون فرشتگان مثل ما آدميان قلب مادى ندارند تا متصف به خشونت و رقت شوند) در آيـه اى هـم كـه بـعـدا مـى آيـد غـلظـت را عـبـارت از غـلظـت در عـمـل دانـسته، فرموده: (جاهد الكفار والمنافقين و اغلظ عليهم) كلمه هم جمع شـديـد اسـت، كـه بـه مـعـنـاى پـهـلوان و قـهـرمـان و نـيـرومـنـد در تـصـمـيـم و عمل است. و جـمـله (لا يـعـصـون اللّه ما امرهم و يفعلون ما يومرون ) به منزله تفسيرى است براى جـمـله (غـلاظ شـداد)، مـى فرمايد: منظور از غلاظ و شداد اين است كه فرشتگان نامبرده مـلازم آن مأموريـتـى هـسـتـنـد كـه خـداى تـعالى به آنان داده، و غير از خدا و اوامرش هيچ عامل ديگرى از قبيل رقت و ترحم و امثال آن در آنان اثر نمى گذارد، و خدا را با مخالفت و يا رد، عصيان نمى كنند، هر چه را مأمور باشند مو به مو اجرا مى كنند، بدون اينكه چيزى از خود آنان فوت شود، و يا به خاطر ضعف و خستگى از مأموريت كم كنند، (نتيجه عذابى كـه آنـان بـه انـسان ها مى دهند عذابى است كه اگر انسانى آن را انجام مى داد، مى گفتيم فلانى شكنجه گرى غلاظ و شديد و مـردى بـى رحـم و بـى شـفـقـت اسـت، و خـلاصـه ايـنـكـه ) وقـتـى عمل چنين عملى بود، مى توان صاحب عمل را غليظ و شديد خواند. توضيحى راجع به مكلف بودن ملائكه و با اين بيان روشن مى شود كه جمله (لا يعصون اللّه ما امرهم) ناظر به اين است كه ايـن فـرشـتـگـان مـلتـزم بـه تـكـليف خويشند، و جمله  ناظر به اين است كه عـمـل را طـبـق دسـتـور انـجـام مـى دهـنـد، پـس شـمـا خـوانـنـده عـزيز مانند بعضى از مفسرين خـيـال نـكـنـيـد كـه جـمـله دومـى تـكـرار جـمـله اول اسـت، خـيـر، جـمـله اول راجـع بـه دست نكشيدن از كار است، و جمله دوم راجع به اين است كه كار را مو به مو طبق دستور خدا انجام مى دهند. فـخر رازى در تفسير كبير خود در ذيل آيه شريفه مورد بحث گفته: در اين آيه اشاره اى اسـت بـه ايـنـكـه ملائكه در آخرت مكلف به تكاليف مى شوند (همانطور كه ما انسان ها در دنيا مكلف هستيم) آنها در آخرت مورد تكاليف و اوامر و نواهى مى گردند، و عصيان ملائكه به همين است كه با امر و نهى خدا مخالفت كنند ولى ايـن حـرف درسـت نـيـسـت، چون در آيه چنين اشاره اى وجود ندارد آيه شريفه تنها مى خـواهـد بـفـرمـايـد: مـلائكـه مـحـض اطـاعـتـنـد، و در آنـهـا مـعـصـيـت نـيـسـت، و بـه اطـلاقـش شامل دنيا و آخرت هر دو مى شود، پس ملائكه نه در دنيا عصيان دارند و نه در آخرت، پس هيچ وجهى ندارد كه رازى تكليف ملائكه را مختص به آخرت بداند. و نـيـز تـكليف ملائكه از سنخ تكليف معهود در مجتمع بشرى ما نيست، چون در بين ما انسان هـاى اجـتـمـاعـى تـكـليـف عـبـارت از ايـن اسـت كـه تـكـليـف كـنـنـده اراده خـود را مـتـعـلق بـه فعل مكلف كند، و اين تعلق امرى است اعتبارى، كه دنبالش پاى ثواب و عقاب به ميان مى آيـد، يـعـنـى اگـر مـكلف موجودى داراى اختيار باشد، و به اختيار خود اراده تكليف كننده را انـجام بدهد، مستحق پاداش مى شود، و اگر ندهد سزاوار عقاب مى گردد، و در چنين ظرفى يـعـنى ظرف اجتماع، و نسبت به چنين تعلقى يعنى تعلق اعتبارى البته، هم فرض اطاعت هـسـت و هم فرض معصيت، هم ممكن است مكلف فعل مورد اراده تكليف كننده را بياورد و هم ممكن است نياورد. 🔸ادامه👇
🔹ادامه👇 🔸امـا در غـير ظرف اجتماع مثلا در بين ملائكه كه زندگيشان اجتماعى نيست، و اعتبار در آن راه ندارد، تا فرض اطاعت و معصيت هر دو در آن راه داشته باشد، تكليف هم معناى ديگرى دارد، آرى مـلائكـه خـلقـى از مـخلوقات خدايند، داراى ذواتى طاهره و نوريه، كه اراده نمى كنند مگر آنچه خدا اراده كرده باشد و انـجـام نـمـى دهـنـد مـگـر آنـچـه او مأمورشـان كـرده بـاشـد، هـمـچـنـان كـه فـرمـود: (بـل عـبـاد مـكـرمـون لا يـسـبـقـونـه بـالقـول و هـم بامره يعملون)، و به همين جهت عالم فـرشـتـگـان جـزا و پاداشى نيست، نه ثوابى و نه عقابى، و در حقيقت ملائكه مكلف به تـكـاليـف تـكـوينى اند، نه امر و نهى هاى تشريعى، و تكاليف تكوينيشان هم به خاطر اختلافى كه در درجات آنان هست مختلف است، همچنان كه در جاى ديگر قرآن آمده: (و ما منا الا له مـقـام مـعـلوم)، و نـيـز از خـود مـلائكـه نـقـل كـرده كـه مـى گـويـنـد: (و مـا نتنزل الا بامر ربك له ما بين ايدينا و ما خلفنا). و آيه شريفه مورد بحث بعد از آيات قبلى جنبه تعميم بعد از تخصيص را دارد، چون خداى تـعـالى نـخـست با بيانى خصوصى همسران رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم را ادب مـى آمـوزد، و در آخـر، خـطـاب را مـتـوجـه عـمـوم مؤمنـيـن مـى كـنـد، كـه خـود و اهـل بيت خود را ادب كنيد، و از آتشى كه آتش گيرانه اش خود دوزخيانند حفظ نماييد، و مى فهماند كه همين اعمال بد خود شما است، و در آن جهان بر مى گردد، و آتشى شده به جان خودتان مى افتد، آتشى كه به هيچ وجه خلاصى و مفرى از آن نيست. در قيامت جزا عبارت است از خود عمل و عذر خواهى در آن روز بلااثر است ____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 7⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يا ايها الذين كفروا لا تعتذروا اليوم انما تجزون ما كنتم تعملون7⃣ 🔸ايـن آيـه شـريـفـه خطابى است عمومى به همه كفار، خطابى است كه بعد از رسيدن كفار بـه آتـش دوزخ (و زبـان بـه عـذرخـواهـى گـشـودن، كـه اگر كفر ورزيديم، و يا گناه كـرديم عذرمان اين بود و اين بود) به ايشان مى شود كه امروز سخن عذر خواهى به ميان نـيـاوريد، چون روز قيامت روز جزا است و بس. علاوه بر اين، جزايى كه به شما داده شد عـيـن اعـمـالى است كه كرده بوديد، خود اعمال زشت شما است كه امروز حقيقتش برايتان به صـورت جـلوه كـرده اسـت، و چـون عـامـل آن اعـمـال خـود شـمـابـوديـد، عـامـل بـودنـتـان قـابـل تـغـيـيـر نـيـسـت، و بـا عـذرخـواهـى نـمـى تـوانـيـد عامل بودن خود را انكار كنيد، چون واقعيت، قابل تغيير نيست، و كلمه عذاب كه از ناحيه خدا عـليـه شما محقق شده باطل نمى شود. اين معنايى است كه از ظاهر خطاب در آيه استفاده مى شود. ولى بـعـضـى گـفـتـه انـد: عـذرخـواهـى كـفـار بـعـد از داخـل شـدن در آتـش اسـت، و عـذرخـواهـى خـود نـوعـى تـوبـه اسـت، و بـعـد از داخـل شـدن در آتـش ، ديـگـر تـوبه قبول نمى شود، و در معناى جمله (انما تجزون...) گـفـته اند: معنايش اين است كه در مقابل اعمالى كه كرده ايد آن جزايى را به شما مى دهند كه حكم لازمش مى داند. و در ايـنـكـه آيـه مـورد بـحـث دنباله آيات سابق قرار گرفت، و در آن خطابى قهرآميز و تـهـديـدى جـدى شـد، اشـاره اى هـم بـه ايـن حـقـيـقـت هـسـت كـه نـافـرمـانى خداى تعالى و رسول او چه بسا كار آدمى را به كفر بكشاند. ____ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰يا ايها الذين امنوا توبوا الى اللّه توبه نصوحا عسى ربكم ان يكفر عنكم سيئاتكم و يدخلكم جنات تجرى من تحتها الانهار...8⃣ 🔸كـلمـه  از مـاده نـصـح اسـت كـه بـه مـعـنـاى جـسـتـجـو از بـهـتـريـن عـمـل و بهترين گفتارى است كه صاحبش را بهتر و بيشتر سود ببخشد، و اين كلمه معنايى ديگر نيز دارد، و آن عبارت است از اخلاص، وقتى مى گويى: (نصحت له الود) معنايش ايـن اسـت كـه من دوستى را با او به حد خلوص رساندم، و اين معنايى است كه راغب براى ايـن كلمه كرده. و بنابر گفته وى، توبه نصوح مى تواند عبارت باشد از توبه اى كـه صـاحبش را از برگشتن به طرف گناه باز بدارد، و يا توبه اى كه بنده را براى رجـوع از گـنـاه خـالص سـازد، و در نتيجه، ديگر به آن عملى كه از آن توبه كرده بر نگردد. بـعـد از آنـكـه مؤمنـين را امر فرمود كه خود و اهل بيت خود را از آتش حفظ كنند، در اين آيه بـراى نوبت دوم - البته به طور عمومى - به همه مؤمنين مى فرمايد: توبه كنند، و سـپـس بـا تـعـبـيـر عـسـى ايـن امـيـد را كـه خـدا گـنـاهـانـشـان را بـپـوشـانـد، و آنـان را داخل بهشتهايى كند كه نهرها از زير آن روان است، متفرع بر آن فرمان كرده است. (يـوم لا تـخـزى اللّه النبى و الذين امنوا معه ) - راغب مى گويد: وقتى درباره كسى گفته مى شود: ، كه دچار انكسار شده باشد، يا انكسار از ناحيه خودش و يا از ناحيه ديگران، انكسارى كه از ناحيه خود شخص به او دست مى دهد، همان حياى مفرط و بـرون از حـد اعـتـدال اسـت، كـه مـصـدرش مى آيد، و انكسارى كه از نا حيه ديـگـران بـه او مـى رسـد، كه نوعى خوار شمردن هم ناميده مى شود، مصدرش  اسـت و امـا هم از مى آيد و هم از ، آنگاه مى گويد: نظير اين مطلب كه درباره كلمه  گفتيم، در دو كـلمـه  و  مى آيد، ذلت و هوانى كه خود آدمى در نفس خود ايجاد مى كـنـد، و فـضـيـلتـى پـسـنـديـده اسـت، مـصـدرش ‍ (هـون ) - بـه فـتـحـه هـا -، و  - به فتحه ذال - است، و ذلت و هوانى كه از ناحيه غير به انسان مى رسد، و يـكـى از رذائل اخـلاقـى اسـت، مـصـدرش  - بـه ضـمـه هـاء - و  - به ضمه ذال - است. دو احتمال در معناى جمله :(يوم لا يخزى الله النبى و الذين آمنوا معه....) 🔸بـنـابـرايـن، كـلمـه  در آيـه شـريـفـه ظـرف اسـت بـراى مـطـالب قـبـل. و معناى آيه اين است كه به سوى خدا توبه كنيد كه اميد است خداى تعالى گناهان شما را بپوشاند و داخل بهشتتان كند، در روزى كه خداوند شخصيت پيغمبر و مؤمنين را نمى شـكـنـد، يعنى ايشان را از كرامت محروم نمى سازد، و وعده هاى جميلى كه به آنان داده بود خلف نمى كند. (النـبى و الذين امنوا معه) - در اين آيه مطلب مقيد شده به مؤمنين كه با پيامبرند، و اعتبار معيت و با پيامبر بودن براى اين است كه بفهماند صرف ايمان آوردن در دنيا كافى نيست، بايد لوازم ايمان راهم داشته باشند، و آن اين است كه ملازم با پيامبر باشند، و او را به تمام معناى كلمه اطاعت كنند، و مخالفت و بگو مگو با وى نداشته باشند. احـتـمـال هـم دارد كـه جـمـله (الذيـن امـنـوا) مـبتدا باشد، و كلمه  خبر آن، و جمله (نـورهـم يـسعى...) خبر دومش، و جمله (يقولون...)، خبر سومش باشد، و معناى آيه چنين باشد: روزى كه خدا پيامبر خود را خوار نمى كند، و روزى كه (الذين امنوا - ايمان آورنـدگـان) بـا اويـنـد، و از او جـدا نـمـى شوند، و آن جناب هم از ايشان جدا نمى شود. واحـتـمـال، احـتـمـال خوبى است، و لازمه اش ‍ اين است كه از خاصيت سه گانه عدم خزى، سعى نور، و درخواست اتمام آن، اولى مخصوص پيامبر، و دومى و سومى مخصوص ‍ مؤمنين با او باشد، مؤ يد اين احتمال آيه سوره حديد است كه مسأله به راه افتادن نور در پيش پاى طرف راست را خاص مؤمنين مى دانست، و مى فرمود: (يوم ترى المؤمنين و المومنات يسعى نورهم بين ايديهم و بايمانهم...). احتمال هم دارد كه كلمه  متعلق باشد بـه جـمـله (امـنـوا و جـمـله نـورهـم يـسـعـى ...)، اوليـن خبر و آن ديگرى دومين خبر براى  باشد، كه بنابر اين، معنا چنين مى شود: روزى كه خدا پيامبرش را خوار نمى كـنـد، و كسانى كه به او ايمان آوردند، و در نتيجه با او هستند، اولا نورشان در جلو و در دسـت راسـتـشـان در حـركـت اسـت، و ثـانـيـا مـى گـويـنـد پـروردگـارا نـور مـا را كامل كن. 🔸ادامه مطلب 👇