🌺 نکته ای در مورد سوره #الانسان از تفسير شریف المیزان
🔰گفتارى پيرامون هويت انسان از نظر قرآن كريم
🔸شكى نيست در اينكه در داخل اين هيكل محسوس كه ما آن را انسان مى ناميم. مبدئى براى حيات است كه شعور و اراده آدمى مستند بدان است، و خداى تعالى در آنجا كه سخن از خلقت انسان - به عنوان آدم - دارد، از اين مبدأ تعبير به روح، و در بعضى موارد تعبير به نفس نموده، نظير آيه (فاذا سويته و نفخت فيه من روحى فقعوا له ساجدين ) #حجر_۲۹، و آيه ((ثم سويه و نفخ فيه من روحه ) #الم_سجده_۹.
🔸و آنچه در بدو نظر از دو آيه به ذهن مى رسد،اين است كه روح و بدن دو حقيقت قرين يكديگرند، نظير خميرى كه مركب از آرد و آب است، و انسان مجموع هر دو حقيقت است، وقتى روح قرين جسد قرار گرفت، آن انسان زنده است و وقتى از هم جدا شد همين جدا شدن مرگ است.
🔸و ليكن آيه (قل يتوفيكم ملك الموت الذى و كل بكم) اين معنا را تفسير مى كند، چون مى فهماند آن روحى كه در هنگام مرگ و به حكم اين آيه قابض الارواح آن را مى گيرد، عبارت است از آن حقيقتى كه يك عمر به او مى گفتيم تو، شما، جناب عالى و امثال اينها، و آن عبارت است از انسان به تمام حقيقتش، نه يك جزء از مجموعش ، پس مراد از نفخ روح در جسد اين است كه جسد را بعينه انسان كند، نه اينكه واحدى را ضميمه واحد ديگرى سازد كه هم ذاتش غير آن باشد و هم آثار ذاتش غير آثار ذات آن باشد، پس انسان بعد از آنكه روح به بدنش تعلق مى گيرد، و بعد از آنكه روحش از بدنش مفارقت مى كند، در هر دو حال يك حقيقت است، و از آيه شريفه زير هم همين معنا استفاده مى شود: (و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طين ثم جعلناه نطفه فى قرار مكين ثم خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاما فكسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا اخر)، پس آن چيزى كه خلقتى ديگر مى شود عينا همان نطفه اى است كه مراحل علقه و مضغه و استخوانى بودن را پيموده است.
🔸و در معناى اين آيه شريفه است آيه زير كه مى فرمايد: (هل اتى على الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا) كه شى ء نبودن انسان را مقيد مى كند به قيد مذكور، و مى فهماند انسان چيز بوده، ليكن چيز مذكور نبوده، و همينطور هم هست، چون انسان زمين بوده، نطفه بوده، ليكن در آن مراحل قبلى انسان به شمار نمى رفته، و نمى گفتند فلان مواد عينا فلان شخص است ،
پس مفاد كلام خداى تعالى اين است كه انسان يك واحد حقيقى است، كه همان واحد حقيقى يگانه مبدأ است براى تمامى آثار بدنى طبيعى، و آثار روحى ، همچنان كه همين واحد حقيقى فى نفسه مجرد از ماده است، به شهادت اينكه به حكم آيه (قل يتوفيكم ملك الموت )، و آيه (اللّه يتوفى الانفس حين موتها) #زمر_۴۲ و آيه (ثم انشاناه خلقا اخر) كه گذشت، در دم مرگ انسان مجرد از بدن مادى رها مى شود و خدا انسان را مى گيرد.
_______________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 8⃣3⃣ و 9⃣3⃣سوره #الحاقة از تفسير شریف المیزان
🔰فَلا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ 8⃣3⃣
🔰وَ مَا لا تُبْصِرُونَ9⃣3⃣
🔸از ظاهر آيه برمى آيد كه با سوگند خوردن به آنچه ديدنى و آنچه ناديدنى است، و يا به عبارت ديگر به غيب و شهادت، در حقيقت به مجموع خلائق سوگند خورده، ليكن سوگند شامل ذات متعاليه خداى تعالى نمى شود، زيرا از ادب قرآن به دور است كه خداى تعالى و خلائق او را در يك صف قرار دهد، و هر دو را به يك نحو و در عرض واحد تعظيم كند.
🔸به طور كلى در سوگند خوردن به هر چيزى، نوعى تعظيم مورد آن سوگند است، و خلق خدا كه در اين آيات مورد سوگند قرار گرفته بدان جهت كه دست پرورده خدا است، جليل و جميل است، چون خود او جميل است، و به جز جميل نمى آفريند و چگونه چنين نباشد با اينكه خود او خلقت و فعل خود را ستوده، و خويشتن را بدان ثنا گفته و فرموده: (الذى احسن كل شى ء خلقه )(خدایی که خلقت هر چیز را نیکو کرد) #الم_سجده_۷ و نيز فرموده: (فتبارك اللّه احسن الخالقين ) پس چه بزرگ پر برکت است خدا که بهترین آفریننده است ) #مومنون_۱۴، پس موجودات از ناحيه خداى تعالى جز خوبى ندارند، و هر بدى كه در آنها باشد از ناحيه خودشان است، و يا از ناحيه مقايسه يكى با ديگرى است.
🔸در اينكه براى اثبات قرآن در ميان همه سوگندها سوگند به (ما تبصرون و ما لا تبصرون ) را انتخاب فرموده، مناسبتى با مقام هست، كه بر كسى پوشيده نيست، براى اينكه نظام واحد حاكم بر عالم، نظامى كه اجزاى جارى آن همه به هم مربوطند، حكم مى كند بر اينكه صانع همه يكى است، و همه به سوى او در حركتند، و نيز حكم مى كند به صحت همه آثار و احكام توحيد، از مساءله بعث رسل و انزال كتب گرفته، تا اينكه قرآن بهترين كتاب آسمانى است، چون تمامى دعوت هايش به سوى حق و به سوى طريق مستقيم است.
🔸از آنچه گذشت روشن شد كه آنچه بعضى از مفسرين در تفسير جمله (ما تبصرون و ما لا تبصرون ) گفته اند، وذيلا از نظر خواننده مى گذرد، درست نيست.
🔸بعضى گفته اند: منظور از جمله اول خلائق، و از جمله دوم خالق است. ولى سياق با اين تفسير سازگارى ندارد.
🔸بعضى ديگر گفته اند: مراد از اولى نعمت ظاهرى، و از دومى نعمت هاى باطنى است.
🔸و بعضى ديگر گفته اند: مراد از اولى جن و انس و از دومى ملائكه و يا مراد از اولى اجسام و از دومى ارواح است، و يا از اولى دنيا و از دومى آخرت، و يا از اولى آثار ديدنى قدرت خدا و از دومى آثار نديدنى قدرت او و اسرار خلقت است. وجه نادرستى اين اقوال اين است كه لفظ آيه از همه اينها عمومى تر است.
_________
🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇
https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a