eitaa logo
تفسیر المیزان
9.3هزار دنبال‌کننده
156 عکس
37 ویدیو
0 فایل
تفسیر المیزان علامه طباطبایی ره 🙏راه حمایت از کانال: ۵۸۹۲۱۰۱۳۰۸۱۵۷۲۶۸ جعفری. بانک سپه ارتباط @samad10011
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺تفسیر آیات 9⃣و 🔟سوره از تفسير شریف المیزان 🔰قد افلح من زكيها9⃣ 🔰و قد خاب من دسيها🔟 🔸كلمه   كه مصدر ثلاثى مجرد  است، و  ماضى از باب افعال آن است، به معناى ظفر يافتن به مطلوب و رسيدن به هدف است، بر خلاف  كه به معناى ظفر نيافتن و نرسيدن به هدف است، و كلمه  كه مصدر ثلاثى مجرد  است و فعل  ماضى از باب تفعيل آن است، به معناى روييدن و رشد گياه است به رشدى صالح و پر بركت و ثمر بخش، و كلمه  كه مصدر باب تفعيل آن است به معناى روياندن آن است به همان روش و كلمه   از ماده  بوده است چيزى كه هست يكى از دو سين آن قلب به ياء شده و به صورت   در آمده، كه ماضى باب تفعيلش  مى شود، و اين ماده به معناى آن است كه چيزى را پنهانى داخل در چيز ديگر كنيم، و مراد از اين كلمه در آيه مورد بحث به قرينه اينكه در مقابل تزكيه ذكر شده، اين است كه انسان نفس خود را به غير آن جهتى كه طبع نفس مقتضى آن است سوق دهد، و آن را بغير آن تربيتى كه مايه كمال نفس است تربيت و نمو دهد. و آيه شريفه يعنى   جواب هشت سوگندى است كه قبلا ياد شد، (و جمله و قد خاب...) عطف بر آن و جواب دوم است. 🔸و تعبير از اصلاح نفس و افساد آن به تزكيه و تدسى مبتنى بر نكته اى است كه آيه (فالهمها فجورها و تقويها) بر آن دلالت دارد، و آن اين است كه: كمال نفس انسانى در اين است كه به حسب فطرت تشخيص دهنده فجور از تقوى باشد، و خلاصه آيه شريفه مى فهماند كه دين، يعنى تسليم خدا شدن در آنچه از ما مى خواهد كه فطرى نفس خود ما است، پس آراستن نفس به تقوا، تزكيه نفس ‍ و تربيت آن به تربيتى صالح است، كه مايه زيادتر شدن آن، و بقاى آن است همچنان كه در جاى ديگر به اين نكته تصريح نموده مى فرمايد:  و تزودوا فان خير الزاد التقوى و اتقون يا اولى الالباب و وضع نفس در فسق و فجور بر خلاف وضعى است كه در صورت تقوا دارد. _______________ 🌷شادی روح علامه طباطبایی ره صلوات👇 @all_mizan1001 https://eitaa.com/joinchat/3198156911C12d6d8964a
🌺 تفسیر آیه 2⃣سوره از تفسير شریف المیزان 🔰هو الذى بعث فى الاميين رسولا منهم...2⃣ 🔸كلمه  جمع كلمه  است، يعنى كسى كه قادر بر خواندن و نوشتن نيست. و مـنـظـور از بـى سـوادان - بـه طـورى كه گفته شده - مردم عرب هستند، كه در عصر رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم بـيشترشان بى سواد بودند، و جز افرادى انـگـشـت شـمـار قـادر بـر خـوانـدن و نـوشـتـن نـبـودنـد، و خـود رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم هم صرفنظر از رسالتش از همان اكثريت بود، و لذا فـرمـود: (هـو الذى بـعـث فـى الاميين رسولا منهم): او كسى است كه در ميان مردمى بى سواد رسولى از جنس خود آنان و براى همه آنان مبعوث كرد. بـعـضـى احـتـمـال داده انـد كـه مـراد از كـلمـه  مـشـركـيـن بـاشـنـد، يـعـنـى غـير اهـل كـتـاب، بـه شـهـادت ايـنـكـه قـرآن كـريـم از يـهـوديـان نـقـل مـى كـنـد كـه گـفـتـنـد: (ليـس عـليـنـا فـى الامـيـيـن سبيل ). ليكن اين احتمال درست نيست، براى اينكه در ذيل آيه مى فرمايد: (يتلوا عليهم آياته) يـعـنـى او را مـبعوث كرد تا آيات خدا را بر آن اميين بخواند، و اگر منظور ازكلمه مشركين بـاشـنـد، بـايـد بـگـويـيـم كـه آيـاتـى از قـرآن تـنـهـا بـر مـشـركين خوانده مى شده، و حـال آنـكـه هـيـچ آيـه اى در قـرآن نـيـسـت كـه مـخـصـوص غـيـر عـرب، و غـيـر اهل كتاب باشد. بـعـضـى ديـگـر احـتـمـال داده انـد كـه مـنـظـور از امـيـيـن اهل مكّه باشد، براى مكه را (ام القرى) مى گفتند. اين نيز درست نيست، براى اينكه با مـدنـى بـودن سـوره مـنـاسبت ندارد، زيرا بوى آن مى دهد كه ضمير در  و در  بـه مهاجرين و ساير مسلمانان اهل مكّه كه بعد از فتح، اسلام آوردند و به نسلهاى بعد ايشان برگردد. و اين از مذاق قرآن به دور است. اشاره به عدم مـنـافـات بـيـن امـى بودن پيامبر ص و مبعوث شدنش در اميين، با جهانى بودن دعوت آن جناب مـمـكـن اسـت از آيـه شـريـفـه ايـن مـعـنـا بـه ذهـن كـسـى خـطـور كـنـد، كـه مـبـعـوث شـدن رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله وسـلم در بـيـن مـردم امى، و امى بودن خود آن جناب منافات دارد با اينكه آن جناب مبعوث بر آنان و بر عموم بشر باشد، لذا براى دفع اين توهم مى گوييم: خير، هيچ منافاتى ندارد، كه آن جناب در بين امى ها مبعوث شده باشد، و آيـات خـدا را بـه آنـان تـعـليـم داده، تـزكـيـه شـان كند، و كتاب و حكمتشان بياموزد، و كـتـابـش هـم به لغت آنان باشد، و در عين حال مبعوث به همه جهانيان باشد، براى اينكه هـمـه آنـچـه كـه گـفـتـه شـد مـربـوط بـه مـرحـله اول دعـوت اسـت، و بـه هـمـيـن در هـمـان اوائل دعوت متعرض ساير ملل و ساير اقطار عالم نشد، همين كه دعوتش ‍ مستقر گرديد، و تا حدى حكومت اسلامى پايدار شد، آن وقت شروع كرد به دعوت يهود و نصارى و مجوس، و نامه نگارى به سران كشورهاى آن روز. هـمـچـنان كه مى بينيم در دعاى ابراهيم (و اسماعيل) هم (كه بعثت خاتم الانبياء استجابت آن دعـا اسـت) بـنـابـه حـكايت قرآن آمده: (ربنا و اجعلنا مسلمين لك و من ذريتنا امهم سلمه... ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم اياتك و يعلمهم الكتاب و الحكمة) و دعاى آن جناب شامل همه آل اسـمـاعـيـل مـى شـود، چـه عـرب مـضـر بـاشـنـد، و چـه نـبـاشـنـد، چـه اهـل مـكـّه باشند، و چه نباشند، علاوه بر اينكه منافات ندارد كه آن جناب مبعوث به سوى آل اسماعيل و غير ايشان باشد. (يـتـلوا عليهم آياته) - يعنى آيات كتاب خدا را بر آنان بخواند باامى است، و اين جمله صفت رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) است . مراد از تزكيه و تعليم كتاب و حكمت (و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمة ) - كلمه  كه مصدر  اسـت، مـصـدر بـاب تـفعيل است، و مصدر ثلاثى مجرد آن  است، كه به معناى نـمـو صـالح اسـت، نـمـوى كه ملازم خير و بركت باشد، پس تزكيه آن جناب مردم را به مـعـنـاى آن اسـت كـه ايـشـان را بـه نـمـوى صـالح رشـد دهـد، اخـلاق فـاضـله و اعـمـال صـالحـه را عـادتـشـان كـنـد، در نـتـيـجـه در انـسـانـيـت خـود بـه كـمـال بـرسـنـد، و حـالشـان در دنـيـا و آخـرت اسـتقامت يابد، سعيد زندگى كنند، و سعيد بميرند. 🔸ادامه دارد.....👇